ایران و ترکیه خلاء سیاسی منطقه را پر می‌کنند

۲۸ اسفند ۱۳۸۹ | ۰۱:۳۶ کد : ۱۰۷۴۲ اخبار اصلی
انقلاب‌های منطقه‌ای همچنان همه را متعجب و متحیر کرده است. این صحیح است که چنین انقلاب‌هایی در جوامع استبدادزده عربی لازم بود و زمینه‌های آن نیز مهیا، اما انقلابی با این سرعت و با این قدرت تغییر برای کمتر کسی قابل تصور بود.

دیپلماسی ایرانی: انقلاب‌های منطقه‌ای همچنان همه را متعجب و متحیر کرده است. این صحیح است که چنین انقلاب‌هایی در جوامع استبدادزده عربی لازم بود و زمینه‌های آن نیز مهیا، اما انقلابی با این سرعت و با این قدرت تغییر برای کمتر کسی قابل تصور بود. در این میان بازیگران عرصه سیاسی تحولات منطقه نیز مطرحند. قرار است چه کسانی از این تحولات استفاده کرده و بیش از همه اثرگذار باشند و خلاء سیاسی موجود در جامعه عربی را پر کنند، ایران، ترکیه یا هر دو؟

روزنامه الریاض، چاپ عربستان سعودی، در یادداشتی به قلم یوسف الکویلیت به این موضوع پرداخته و می‌نویسد: فارغ از تایید یا رد تظاهراتی که منطقه را در نوردیده و جامعه عربی را متحیر خود کرده، این تظاهرات از واقعیت‌های جاری در عراق، لبنان و فلسطین به دور است و حتی جامعه جهانی را از آنچه در سومالی و سودان می‌گذرد نیز دور کرده است. واقع امر این است که این تظاهرات با امور جاری داخلی جهان عرب انعطاف بسیار دارد و از چنان قدرتی برخوردار است که می‌تواند حتی کوچکترین و جزئی‌ترین مسائل را به مرز انفجار برساند.

نویسنده سپس به نشست آتی اتحادیه عرب در بغداد اشاره می‌کند و می‌نویسد: از نکاتی که شهروندان عرب به آن توجه بسیار می‌کنند این است که در کرسی‌های آتی اتحادیه عرب شاهد تحولات شگرفی خواهند بود و این مسئله ایجاب می‌کند که از زوایای مختلف تاثیرات خارجی انقلاب‌های منطقه مورد بررسی قرار گیرند. بی‌شک آنچه در جهان عرب می‌گذرد و انقلاب‌هایی که در جای‌جای این منطقه شاهدیم بازگوکننده بحران‌های جاری در داخل جهان عرب هستند که در این میان موضوع لیبی بیش از همه خود را به رخ همگان می‌کشد. کشوری که انقلاب مردمی آن از همان ابتدا با استقبال جامعه غربی مواجه شد و به هیچ وجه قابل مقایسه با تونس و مصر نیست حتی قابل تعمیم تا یمن نیز نمی‌شود.

نویسنده در ادامه به خلاء موجود در پی فروپاشی نظام‌های عربی منطقه می‌پردازد و می‌نویسد: از سیر حوادث این گونه بر می‌آید که ایران و ترکیه برای پر کردن خلاء عربی و خارجی منطقه خود را آماده کرد‌ه‌اند. بی‌شک ایران و ترکیه دو قدرت مهم منطقه‌ای‌اند که فارغ از مذهب و سبقه تاریخی و جنگ‌هایی که در طول تاریخ گذشته با یکدیگر داشته‌اند، تلاش می‌کنند با هماهنگی یکدیگر خلاء موجود در جامعه عربی را پر کنند. ایران بی‌شک تلاش دارد تا با حمایت بی‌شائبه خود از شیعیان راه نفوذ خود را در جامعه عربی بگسترد. همان طور که شاهد بوده‌ایم در یمن، ایران از حوثی‌ها حمایت کرده اگر چه این حمایت علنی نبود و در ظاهر فقط موضع سکوت ایران را شاهد بودیم. پس از فروپاشی نظام مبارک در مصر، ایران انقلاب این کشور را در امتداد انقلاب خود و ادامه نهضت انقلابی امام خمینی دانسته اگر چه به خوبی می‌دانند که میان انقلاب ایران و انقلاب مصر تفاوت‌های بسیاری وجود دارد.

نویسنده سپس به ترکیه می‌پردازد و می‌نویسد: ترکیه در حالی قدم به تحولات منطقه گذاشته که به دنبال احیای امپراطوری عثمانی خود به معنای قدیم آن نیست. اما می‌خواهد در قبال رد عضویتش در اتحادیه اروپا، جدار موجود در جامعه عربی را بشکافد و برای خود جای پایی ایجاد کند و از آنجا که خود یک کشور سنی معتدل و مورد قبول جامعه جهانی محسوب می‌شود، تلاش دارد سابقه خیانت آتاتورک به جامعه عربی را جبران کند و با همین هدف وارد عرصه سیاسی جامعه عربی شود که البته ورودش با استقبال جوامع عربی نیز مواجه شده است. در حالی که در مقابل ایران نقشی متفاوت انتخاب کرده، ایران به دنبال صدور انقلاب نیست بلکه می‌خواهد انقلاب‌ها را با خود همراه کند به خصوص این که از جایگاه مهمی در برابر اسرائیل برخوردار است و این مسئله باعث شده تا کفه ترازوی جهان عرب به سمت آن متمایل شود.

نویسنده در نهایت می‌نویسد: ما از آن دست جمهوری‌ها نیستیم که در نهایت قدرت‌های خارجی یا منطقه‌ای بر ما حکومت کنند، هنگامی که مصر به جامعه عربی بازگردد و حکومت جدید با سیاست‌های جدید در آن نقش‌آفرینی کند، نگرشش با مواضع انقلاب‌ها تفاوت خواهد کرد، مگر این که بخواهد خود را از جامعه عربی دور نگه دارد. پیش‌بینی می‌شود که مصر محوریت قدرت تازه جامعه عربی شود و بر دیگر کشورهای منطقه نیز تاثیرات شگرفی بگذارد و بدین ترتیب موقعیت تازه‌ای را در جهان عرب به وجود آورد. بی‌شک مصر در ابتدا به دنبال درمان بحران‌های اقتصادی، امنیتی و سیاسی خود خواهد رفت و در این برهه نمی‌تواند کسی را با خود دشمن کند یا با کسی وارد رقابت شود ولی قطعا برای رهبری جدید دنیای عرب خود را آماده می‌کند و البته قدرت لازم را نیز برای این کار دارد. ایجاد موازنه میان قدرت ما با هر طرف قدرتمند منطقه‌ای دیگر در نهایت به نفع مصالح اسراتژیک اقتصادی منطقه‌ تمام خواهد شد. در نتیجه باید گفت زلزله‌های اخیر سیاسی جایگاه جدیدی را خلق خواهند کرد که باعث گسترش نفود جامعه عربی می‌شود و روح تازه‌ای به آن خواهد دمید.  


نظر شما :