ایران چگونه در برابر اوباما ایستاد

۱۶ مرداد ۱۳۹۰ | ۲۱:۳۵ کد : ۱۵۱۹۳ آمریکا
زمانی که اوباما روی کار آمد متعهد شد که با جمهوری اسلامی ‌تعامل کند اما این هدف قابل احترام به سرعت با تهدید‌های سیاسی، تحریم‌ها و ایزوله ایران از دستور کار خارج شد. اسرائیل و دوستانش کمپینی را علیه ایران رهبری می‌کنند که در آن ایران را تهدیدی برای بشریت توصیف کرده و آمریکا را نیز ناگزیر به دنباله روی از این سیاست می‌کنند.
ایران چگونه در برابر اوباما ایستاد
دیپلماسی ایرانی: پاتریک سیل، در گزارشی که در دیپلمات منتشر شده این عقیده را مطرح کرده که آمریکا به رویکرد منفی در قبال ایران اشتباه مرتکب شده است و اوباما باید از فرصت مذاکره با ایران استفاده می‌کرد. در آغاز این گزارش آمده است که دولت باراک اوباما به طور روشن در ایجاد صلح بین اسرائیل و فلسطین ناکام مانده است. اما آنچه کمتر قابل درک است این نکته است که دولت اوباما در زمینه ای دیگر نیز تضعیف شده است و آن رابطه با ایران است.

 زمانی که اوباما روی کار آمد متعهد شد که با جمهوری اسلامی ‌تعامل کند اما این هدف قابل احترام به سرعت با تهدید‌های سیاسی، تحریم‌ها و ایزوله ایران از دستور کار خارج شد. اسرائیل و دوستانش کمپینی را علیه ایران رهبری می‌کنند که در آن ایران را تهدیدی برای بشریت توصیف کرده و آمریکا را نیز ناگزیر به دنباله روی از این سیاست می‌کنند. اسرائل بار‌ها و بار‌ها تهدید حمله به تاسیسات هسته ای ایران را مطرح کرده است و این در حالی است که برای برانگیختن ایالات متحده برای همراهی با این تهدید نیز تلاش می‌کند. این در حالی است که شواهدی در دست است که نشان می‌دهد نومحافظه کاران اسرائیلی در ترغیب پنتاگون برای حمله به عراق در سال 2003 نقش داشته اند. اما چرا آنها این کار را می‌کنند؟

 به عقیده نومحافظه کاران رژیم صدام حسین که از جنگ 8 ساله با ایران جان سالم به در برده بود، می‌توانست به تهدیدی برای اسرائیل تبدیل شود. اما استراتژی نومحافظه کاران تنها به قدرت آمریکا برای حذف صدام حسین محدود نمی‌شود. پس از سرنگونی صدام حسین آنها اکنون موضوع استفاده از قدرت نظامی‌آمریکا برای ایجاد اصلاحات در سوریه، حزب الله، ایران، فلسطین، مصر و حتی عربستان سعودی را مطرح می‌کنند. پس از نابودی صدام حسین، اکنون اسرائیل و دوستانش بار دیگر دست به کار شده اند. در هفته اخیر گزارش‌های متعددی در مورد طرح اسرائیل برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران در ماه سپتامیر مطرح شد.

 اما به نظر می‌رسد که این بلوف بیشتر برای این مطرح شده باشد که ایالات متحده برای سخت تر کردن اقدامات علیه ایران در فشار قرار گیرد تا به این ترتیب نیازی به حمله اسرائیل نباشد. علاوه بر چنین حقه‌های روشنی، اسرائیل به عقیده شماری از تحلیلگران در 2 سال گذشته در پس پرده طرح ترور دانشمندان هسته ای ایران قرار داشته است. در همین حال تاسیسات هسته ای ایران نیز با ویروس استاکس نت هدف قرار گرفت و در حال حاضر ایران آمریکا و اسرائیل را یک دشمن مشابه تلقی می‌کند. این در حالی است که کشور‌ها حافظه دراز مدتی دارند. آمریکا و انگلیس هنوز بهای دست داشتن در سرنگونی محمد مصدق در سال 1953 را پرداخت می‌کنند. وی در انتخابات دمکراتیک به نخست وزیری ایران رسید اما به جرم حمایت از صنعت نفت ایران و ملی سازی آن خشم امپریالسم جهانی را برانگیخت.

 اما چرا نتانیاهو برنامه‌های هسته ای ایران را به عنوان بزرگترین تهدید برای موجودیت یهودیان از زمان هیتلر قلمداد می‌کند؟ وی باید بداند که این تنها یک رویا است. این در حالی است که ایهود باراک وزیر دفاع وی اعلام کرده است که ایران تهدید جاری برای اسرائیل به شمار نمی‌رود. چرا که اسرائیل به قوای تسلیحات هسته ای خود می‌تواند در برابر هر حمله ای ایستادگی کند. اما در صورتی که ایران هسته ای شود در واقع نوعی دیگر از چالش‌ها را برای اسرائیل پدید می‌آورد. ایران موجودیت اسرائیل را تهدید نمی‌کند اما می‌نواند آزادی حمله به همسایگان را داشته باشد. این در حالی است که اسرائیل همواره از دسترتسی همسایگانش به تجهیزات هسته ای جلوگیری کرده و می‌خواهد تنها قدرت هسته ای منطقه از تهران گرفته تا کازابلانکا باشد. بنابراین افکار اسرائیلی‌ها ورای قدرت هسته ای ایران برای تجهیز حزب الله و حمله احتمالی دور می‌زند. در هفته‌های اخیر بحران در سوریه موجب شد تا اسرائیل و دوستانش به دنبال ایجاد اخلال و در صورت امکان نابودی باشند. محور ایران، سوریه و حزب الله هژمونی منطقه ای آمریکا و اسرائیل را به چالش می‌کشد. موسسه سیاست خاورنزدیک در واشینگتن به طور معمول در ایجاد دیدگاه منفی در خصوص هر یک از اعضای این محور تلاش می‌کند. برای مثال متیو لویت در شماره اخیر فارن افیرز حزب الله را یکی از بزرگترین و مهمترین گروه‌ها در انجام فعالیت‌های مجرمانه در جهان توصیف کرده است.

 این در حالی است که ایالات متحده همچنان هزینه جنگ در عراق، افغانستان و پاکستان را پرداخت می‌کند و در تئاتر جنگی افغانستان و پاکستان گرفتار شده است. باید گفت که بدون تردید ایجاد ثبات در افغانستان بدون کمک ایران امکان ندارد و ایالات متحده باید با درک این شرایط سیاست‌های خود را در قبال تهران تنظیم کند.با این وجود دیوید کهن از خزانه داری آمریکا اخیرا با به صراحت جمهوری اسلامی ‌را حامی‌تروریسم معرفی کرده است.

وی بدون ارائه مدرک ایران را به رابطه با القاعده برای رساندن پول به دست این گروه از طریق القاعده متهم کرده است. اما به جای این اتهام زنی‌ها بهتر است ایالات متحده به آنچه ترکیه و برزیل می‌گویند گوش فرادهد. در صورتی که ابالات متحده با احترام و درک در مورد ایران رفتار می‌کرد این دو قدرت می‌توانستند در می‌گذشته به توافق با ایران در زمینه سوخت هسته ای دست یابند. اما دولت اوباما این رویکرد را نشان نداد و به جای آن با استفاده از مشاوره‌های نادرست برای اعمال دور تازه ای از تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی ‌اقدام کرد. باید گفت که این اقدام تنها بر هزینه‌هایی اضافه می‌کند که آمریکا هم اکنون باید بابت جنگ عراق و افغانستان بپردازد.

 

نظر شما :