تهران سوژه نبردی بی سلاح شد

غرب در جنگ اقتصادی با ایران

۲۸ دی ۱۳۹۰ | ۱۴:۲۷ کد : ۱۸۹۷۰۶۰ گفتگو
محمدرضا سبزعلیپور، ریاست مرکز تجارت جهانی ایران،‌ درگفتگو با دیپلماسی ایرانی با اشاره به تاثیر تحریم ها بر کشور معتقد است جنگی همه جانبه برعلیه ایران در گرفته که ما با استفاده از کلمه تحریم، آن را نادیده گرفته و به سادگی از کنار آن می گذریم.
غرب در جنگ اقتصادی با ایران
دیپلماسی ایرانی: قرن قشون کشی های نظامی به سر رسیده است. امریکا و متحدان اروپایی اش که در ده سال گذشته دو جنگ در افغانستان و عراق را هدایت کردند اکنون به بی ثمری این نبردهای نظامی پی برده اند.جنگ نرم،حملات سایبری و تحریم های اقتصادی و سیاسی شکل جدیدی از جنگ است که در مرام و مسلک امریکایی ها جای خاص خود را یافته است. ایران به واسطه برنامه هسته ایش سالهاست که متحمل تحریم های اقتصادی شرق و غرب است با اینهمه در یک سال گذشته موج جدیدی از تحریم ها و لفاظی های سیاسی علیه تهران اوج گرفته که به نوعی می توان آن را جنگ نامرئی با ایران خواند. دیپلماسی ایرانی در مقام تجزیه و تحلیل تبعات این تحریم ها با محمدرضا سبزعلیپور، ریاست مرکز تجارت جهانی ایران،‌ گفتگویی داشت که در زیر می خوانید:

 جمهوری اسلامی ایران از ابتدای شکل گیری با تحریم هایی از سوی کشورهای غربی مواجه بوده است، در ماههای اخیر تلاش هایی از سوی آمریکا و اروپا برای تشدید تحریم ها بر ایران صورت گرفته است. به نظر شما جنس تحریم های اخیر تا چه حد متفاوت از گذشته است؟ آیا میتوان گفت که تغییر جدی در روند تحریم ها ایجاد شده است؟

سؤال خوبی را طرح نمودید. بله از ابتدای پیروزی انقلاب به دلیل اختلافاتی که با دولت ایالت متحده آمریکا داشتیم تنگناها و تحریمهایی برعلیه کشورمان اعمال گردید که با تصویب مجلس نمایندگان و مجلس سنا و با امضاء رئیس جمهور آمریکا تقریبا به قانونی مبدل گردید که هر سال با امضاء رؤسای جمهور وقت مجدداٌ تمدید می شد. این روند کماکان تا به امروز ادامه داشته و هیچ تغیری در چارچوب اولیه آن بوجود نیامده است. اما ظرف یکی دو سال گذشته و به مرور طی ماههای اخیر اختلافات جدیدی بین دو کشور بروز کرده که منجر به صدور قطعنامه ها و تحریمهای تازه ای از جانب آمریکا، اروپا و حتی شورای امنیت سازمان ملل برعلیه کشورمان شده است. اما فشارها و تحریمهای اعمال شده جدید کاملا متفاوت از جنس تحریمهای اولیه بوده و اصلا قابل قیاس با هم نیستند. با موشکافی موضوعات پیش آمده و اتفاقات پیش رو به واقعیات جدیدی پی می بریم که صد در صد با آن چیزی که در ظاهر دیده می شود متفاوت و قابل تعمق میباشد. فلذا جهت تشریح دقیق آن می بایست موضوع را کاملا حلاجی کرد تا به درک صحیح واقعیات کمک و دین مطلب را به خوبی ادا نمود.

ببینید؛ درست است که در ابتدای بحث به تحریمهای اعمال شده از بدو شکل گیری نظام اشاره کردیم اما به نظر من وقتی که به اتفاقات 30 سال گذشته ایران می نگریم به خوبی درمی یابیم که به آن شکلی هم که در کلمات و جملات به تحریمهای 30 ساله اشاره شده اصلا تحریمی در کار نبوده بلکه فشارهای سیاسی و اقتصادی به نشانه قهر و عدم دوستی آنهم فقط از جانب دولت آمریکا بر ما وارد شده تا به نوعی ما را آزار و در تنگنا قرار دهند. اما به اعتراف غالب دولتمردان و بزرگان نظام این فشارها نه تنها هیچگونه خللی در روند فعالیتهای اقتصادی و سیاسی ما وارد نکرده بلکه به نوعی موهبت و فرصتی بوده که باعث شده تا بتوانیم روی پای خودمان ایستاده و تا حدود زیادی در زمینه های مختلف رشد و توسعه داشته باشیم. حتی در دوران جنگ تحمیلی نیز تأثیر محسوسی بر کارهای روزمره مردم ما نگذاشت. پس ملاحظه می فرمائید که این فشارها اصلا قابل اعتنا نبود و حتی ماهی یکبار هم در رسانه ها صحبتی راجع به فشارها و یا به عبارتی تحریمها به میان نمی آمد. پس اعتقاد من بر این است که ما باید موضوع تحریمها و فشارها برعلیه ایران را به دو فصل کاملا مجزا و متفاوت از هم تفکیک کنیم.

فصل اول یعنی از ابتدای انقلاب تا اوایل سال 1386 یعنی اواخر دوران ریاست جمهوری بوش پسر.

فصل دوم یعنی از سه چهار سال گذشته به این طرف که اتفاقات جدیدی رخ داد که نهایتا منجربه تشدید اختلافات ایران با کشورهای غربی گردید و این اختلاف و فاصله به وجود آمده بین دو طرف همانند تکه برف کوچکی در سراشیبی به راه افتاد و پس از گذشت مدت کوتاهی به کوه بزرگی از اختلافات و سوء تفاهمات مبدل گردید که امروز شاهد عوارض و عواقب آن هستیم. برهمین مبنا به جرأت میتوانم بگویم جنگی همه جانبه برعلیه ایران در گرفته که ما با استفاده از کلمه تحریم، آن را نادیده گرفته و به سادگی از کنار آن می گذریم.

 

یعنی به نظر شما کلمه تحریم نوعی ساده کردن مسئله است؟

بله؛ اگر تنگناهای ماههای اخیر را تحریم بنامیم پس قبلی ها را باید یک فشار ساده بخوانیم. اما اگر تنگناهای 30 سال گذشته را تحریم بنامیم پس تحریمهای فعلی را میبایست جنگ تمام عیار اقتصادی خواند. متأسفانه در کشور ما خیلی از آقایان هنوز فکر می کنند که جنگ یعنی لشگرکشی، توپ و تانک و بکش بکش!! برهمین اساس وقتی اسم جنگ می آید گوش هایشان فقط به دنبال سروصدای انفجار میباشد در صورتی که آن دوران مدتهاست که به سر آمده و دیگر هیچ کشور پیشرفته ای جهت جنگ و مبارزه لشگرکشی نمی کند و در حال حاضر نیز نوع جنگها هم تغیر کرده است. الان مهمترین جنگ، جنگ اقتصادی است که می تواند بدون ریختن خونی از دماغ کسی، کشوری را از پا درآورد و پس از جنگ اقتصادی و در مرحله دوم جنگهای الکترونیکی است که از راه دور، کشوری می تواند کشور دیگری را فلج و گرفتار کند. پس باتوجه به عرائض بنده، حداقل یکی دو سالی است که جنگ اقتصادی آرام آرام برعلیه ایران شروع شده و طی ماههای اخیر به شکل همه جانبه و تقریبا جهانی برعلیه ما سازماندهی گردیده که بسیار خطرناک تر از جنگهای فیزیکی است. ملاحظه می فرمائید که این دو فصل چقدر با هم متفاوت بوده و تحریمهای اولیه با مثلاٌ تحریمهای حال حاضر چه مقدار تفاوت دارند و چه تغیرات جدی و ریشه ای بین این دو بوجود آمده است.

 

مهمترین تفاوت تحریم های جدید با تحریم های گذشته در چیست؟

پاسخ به این سؤال شما، اختلاف دو فصل فوق الذکر را بهتر و شفاف تر بیان خواهد کرد. در فصل اول یعنی دوران فشارها و یا تحریمهای اولیه، کشور ایران در کمتر زمینه ای با محدودیت رو به رو بود. خیلی شفاف و فهرست وار عرض می کنم، در گذشته به غیر از اسرائیل تقریبا با همه کشورها حتی آمریکا نیز مراوده اقتصادی داشتیم به طوری که بارها شرکتهای آمریکایی به کشورمان سفر کرده و در نمایشگاههای ایران حضور داشتند، بزرگترین شرکتهای نفتی جهان در ایران دفتر داشته و پروژه های نفتی اجراء می کردند، اکثر شرکتهای هواپیمایی معروف و بزرگ جهان به ایران پرواز داشتند، هیچ شخصیت حقیقی و حقوقی ایرانی مورد تحریم نبودند و همه به سادگی به سراسر جهان سفر کرده و با همه شرکتها مبادلات مالی و تجاری داشتند و دهها مورد دیگر. اما در حال حاضر آنقدر محدودیت ها و تنگناهها زیاد شده که نگارش آنها بر روی چند صفحه هم تمام نمی شود لکن از مهمترین و شاخص ترین تحریمها میتوان به محدودیتهای پولی و بانکی، تحریم نفت، تحریم اشخاص حقیقی و حقوقی ایران و ممانعت از سرمایه گذاری خارجی در صنایع نفت و غیره اشاره نمود. فکر می کنم که همین چند مورد، عمق قضیه و اتفاقات پیش آمده را روشن کرده باشد که نباید به اسم تحریم به سادگی از کنار آن گذشت.

رویکرد ایران در مواجهه با این تحریم ها چگونه باید باشد؟

چنانچه بارها به این موضوع اشاره کرده ام لکن مجددا عرض میکنم که این اختلافات صد سال نیز طول بکشد بالاخره روزی از بین خواهد رفت همچنانکه اختلافات ریشه ای و عمیق کشورهای مختلف با هم و جنگهای گوناگون و جهانی نیز به پایان خود رسیدند. پس بهتر است تا زمان از دست نرفته تمام اختلافات سیاسی را با گفتگو و دیپلماسی و دور میز مذاکره حل و فصل و از صرف انرژی و بودجه های سنگین چند ده میلیارد دلاری جهت ادامه اختلافات پرهیز و آنها را به فرصت تبدیل کنیم. به نظر من رویکرد عملی ایران به منظور جلوگیری و رفع تحریمها باید، رو آوردن به گفتمان دیپلماسی، پرهیز از شعاردهی، واقع بینی، پرهیز از صحبتها و سخنرانی های تنش زا و تحریک کننده، عدم تهدیدهای غیرعملی، پرهیز از چند دستگی و ایجاد وفاق بین مقامات و تصمیم گیری واحد و همچنین داشتن تنها یک سخنگو در کشور جهت اعلام مواضع رسمی نظام باشد در غیر اینصورت همیشه چرخهای مملکت خواهند لنگید و کارها به پیش نخواهد رفت.

 

در حال حاضر شرکای تجاری اصلی ایران کدام هستند؟ آیا امکان دارد این شرکاء نیز از سوی غرب برای کاهش تعاملات تجاری تحت فشار قرار گیرند؟ واکنش این کشورها چه خواهد بود؟

کشورهایی که بطور جدی و واقعی حاضرند که با ایران آنهم در این ایام کار کرده و تجارت کنند زیاد نیستند. اگر واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم و بخواهیم نامی از آن کشورها ببریم باید به کشورهایی همچون چین، روسیه، ویتنام، هندوستان، برخی از کشورهای آمریکای جنوبی و دست آخر چند کشور دیگری مثل سوریه و روسیه سفید و غیره اشاره کنیم. البته به غیر از دو سه کشور، مابقی آنها نیز از اقتصاد آنچنان قدرتمندی برخوردار نیستند بطوریکه تعدادی از آنها بیشتر به ایران احتیاج دارند تا ایران به آنها. اینکه غرب آن کشورها را نیز جهت پرهیز از تجارت با ایران تحت فشار قرار خواهد داد حتمی است. آمریکا و متحدانش صد در صد کشورهای دوست را هم به هر نحوی که شده تحت فشار قرار خواهند داد تا ایران را بیش از پیش تنها و منزوی نمایند. اینکه آیا آن کشورها تحت تأثیر فشارهای غرب دست از همکاری با ایران خواهند کشید، سؤالی است که بسادگی نمیتوان به آن پاسخ داد زیرا هر کشوری سیاست خاص خود را دارد و هیچگاه هم شکل و همانند یکدیگر نسبت به فشارهای غرب واکنش نشان نمیدهند. اما بالاخره هرکسی و هر کشوری یک نرخی دارد. به قول معروف «هر جسمی در دمای خاصی ذوب میشود». هر دولتی اول فکر منافع خود می باشد تا دیگران، اگر به این نتیجه برسد که منافع طرف مقابل بیش از منافع و سود حاصله از ایران است طبیعتا ایران را رها کرده و بسمت دیگری گرایش پیدا می کند زیرا فشارهای غرب برای ایجاد جدایی و تفرقه بین ایران و متحدانش تنها استفاده از اهرم زور نیست بلکه یکی را با تهدید، دیگری را با پول، آن یکی را از طریق منافع جذاب و پر زرق و برق و.... مجبور به تسلیم میکند. بزرگترین کشورهای دوست ایران، چین و روسیه میباشند که طی سالیان گذشته علی الخصوص روسیه ثابت کرده است که قابل اعتماد نبوده و پشت ایران را خالی کرده. مثلا موافقت غرب با پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی WTO آنهم پس از 18 سال خود یکی از هدایایی بود که به روسیه اعطاء شد. حال در قبال این کادوی با ارزش از روسیه چه درخواست شده است صدایش بعدا درخواهد آمد. در حال حاضر نیز غرب در حال مذاکره با چین میباشد تا آن کشور را هم برعلیه ایران با خود همراه سازد که نتیجه آنرا هم آینده به نمایش خواهد گذاشت.

 

امارات متحده عربی به عنوان گذرگاه بسیاری از تعاملات تجاری ما محسوب میشود.آیا ممکن است در این مسیر اختلالاتی ایجاد شود؟

 همچنانکه در بالا عرض کردم هر کشوری به دنبال منافع خود میباشد، کشور امارات متحده عربی نیز از این قاعده مستثنی نیست و آنرا نمی توان کشوری استثنایی تلقی کرد. هرچند که منافع حاصله از مبادلات تجاری ایران برای آن کشور چشمگیر و قابل توجه میباشد اما با پیشنهادات بهتر و جذاب از جانب غرب و تأمین این منافع از جای دیگر برای آن کشور، مطمئنا بر روابط فیمابین تأثیرگذار خواهد بود. نمونه آنرا چند روز قبل مشاهده کردیم که اختلافی بین دو کشور ایران و امارات بروز کرد که به تبع آن گشایش اعتبارات دچار وقفه شد که خوشبختانه با درایت برخی از مقامات این مشکل به فوریت جمع و جور شد اما گفتار برخی از مقامات در روابط دو کشور تنش زا میباشد. پس باید سعی کنیم تا حداقل با پرهیز از سخنرانی های تنش زا و تحریک آمیز، دو کشور ایران و امارات را از هم دور نکرده و این گذرگاه و گلوگاه اقتصادی را مسدود نکنیم

 

 

 

نظر شما :