بیست و هشتمین یادداشت از سلسله نوشته های سرکیس نعوم

چرا اماراتی‌ها از ایران می‌ترسند؟

۲۹ دی ۱۳۹۰ | ۲۲:۰۰ کد : ۱۸۹۷۲۲۷ اخبار اصلی
فراموش نکن که امارات کشور کوچکی است و همسایه ایران است و از این که از لحاظ ایدئولوژی مذهبی و اسلامی تحت کنترل در آید به شدت می‌ترسد.
چرا اماراتی‌ها از ایران می‌ترسند؟

سرکیس نعوم، روزنامه‌نگار و متفکر مشهور لبنانی سلسله مقالاتی را در روزنامه لبنانی النهار منتشر کرد که با توجه به تحولات فعلی منطقه به ویژه انقلاب‌های عربی افقی تازه پیش‌روی بسیاری از تحلیل‌گران به‌خصوص ناظران مسائل خاورمیانه قرار می‌دهد.

این یادداشت‌ها در حقیقت ماحصل سفر نعوم به ایالات متحده و دیدارش با مقام‌های مختلف امریکایی و متفکران و استراتژیست‌های آن کشور است.

نعوم عمده این یادداشت‌ها را به صورت گفت‌وگو و موجز بدون ذکر نام مصاحبه‌شدگان و فقط با اشاره به پست و جایگاه آنها در ۶۳ قسمت تهیه و منتشر کرد. تعدادی از این یادداشت‌ها که عمدتا از شماره ۵۰ به بعد بود در نوبت‌های مختلف در دیپلماسی ایرانی منتشر شد.

دیپلماسی ایرانی در مکاتبه‌ای با سرکیس نعوم متن اصلی یادداشت‌ها را تهیه کرد. "دیپلماسی ایرانی" با توجه به اهمیت و جذابیت این مطالب هر پنج‌شنبه یک مورد را در اختیار مخاطبان قرار خواهد داد.

نعوم خود در مقدمه‌ای که برای دیپلماسی ایرانی نوشته، درباره این یادداشت‌ها می‌نویسد: «من ستون‌نویس ثابت النهار هستم. النهار را می‌شناسید، یکی از قدیمی‌ترین روزنامه‌های لبنانی و عربی است. این روزنامه را می‌توان به جرات یکی از پرتیراژترین و پرمخاطب‌ترین رسانه‌های کاغذی لبنان دانست. اگر چه با برخی افکار دوستانم در روزنامه النهار موافق نیستم ولی همگی تلاش می‌کنیم که دموکراسی را رعایت کرده و بدون تحمیل اندیشه‌هایمان به یکدیگر در کنار هم برای النهار یادداشت بنویسیم و تلاش کنیم روزنامه وزینی را تحویل خوانندگان دهیم.

بی‌شک در ایجاد چنین فضایی غسان التوینی، رئیس و مدیرمسئول روزنامه النهار که لطف و محبت بسیاری به تک‌تک روزنامه‌نگاران و خبرنگاران النهار دارد، نقشی مهم ایفا کرده است. من هر سال یک یا دو بار چند هفته‌ای را در لبنان نیستم. چندین سال است که به ایالات متحده می‌روم و در این کشور و سازمان‌ها و ارگان‌های مختلف آن می‌گردم.

به واشنگتن می‌روم و در اداره‌های دولتی آن سرک می‌کشم و به نیویورک که مرکز بسیاری از اندیشکده‌ها و پژوهشکده‌های امریکایی است می‌روم و ضمن این که سری هم به سازمان ملل می‌زنم و با نمایندگان کشورهای جهان در این سازمان به گپ و گفت می‌نشینم، با بسیاری از مقامات سابق، مشاوران فعلی، بسیاری از استراتژیست‌ها، متفکران و صاحب‌نظران بحث و تبادل نظر می‌کنم. دیگر رویه‌ام شده، وقتی به لبنان باز می‌گردم نتیجه این گپ و گفت‌ها را در قالب یادداشت در روزنامه النهار منتشر می‌کنم. اهمیت این یادداشت‌ها در این است که تلاش کرده‌ام تمامی مناقشه‌ها و بحث‌‌هایی که با مقامات مختلف امریکایی و غیرامریکایی درباره تحولات مختلف دنیا داشته‌ام را به رشته تحریر در آورم.

به‌‌خصوص و به‌طور خالص مسائل مرتبط با خاورمیانه، جهان اسلام، جهان عرب و لبنان. البته امسال من سفر ۱۰ روزه‌ای هم به سیدنی استرالیا داشتم که طی آن جایزه جهانی "جبران خلیل جبران" که یکی از مهمترین جوایز حائز اهمیت برای لبنانی‌ها است و نزدیک ۳۰ ساله است به روزنامه‌نگاران و پژوهشگران برتر لبنانی استرالیایی، لبنانی امریکایی و عرب داده می‌شود، دریافت کردم. امید است این یادداشت‌ها مورد توجه خوانندگان محترم قرار بگیرد.»

بخش‌‌های اول تا بیست‌وهفتم این یادداشت‌ها هفته‌های گذشته منتشر شد که در آرشیو دیپلماسی ایرانی همگی آنها در دسترس هستند و اکنون بیست‌وهشتمین بخش از این سلسله مقالات تقدیمتان می‌شود:

با همان مقام عالی رتبه در یکی از مهمترین اداره‌های کاخ سفید که تحولات مصر و دیگر کشورهای عربی را به خوبی زیر نظر دارد درباره امارات متحده عربی و ترسش از ایران پرسیدم. وی در حال حاضر مسئولیت پیگیری اوضاع شبه جزیره عربستان در کاخ سفید را بر عهده دارد. گفت: «فراموش نکن که امارات کشور کوچکی است و همسایه ایران است و از این که از لحاظ ایدئولوژی مذهبی و اسلامی تحت کنترل در آید به شدت می‌ترسد. شهروندان امارات مسلمان هستند ولی تمایل به تندروی دارند، ]ابوظبی[ به خصوص اعتمادی به اخوان المسلمین ندارد. چگونه می‌توانند فراموش کنند که یک نظام اسلام شیعی اصول‌گرا تلاش نمی‌کند که در کشورشان نفوذ کند؟ این را هم فراموش نکن که سقوط حسنی مبارک، رئیس جمهوری مصر تاثیر شگرفی در امارات مثل همه کشورهای دیگر گذاشت. هر تحولی که به یک نگرانی منجر شود آنها را به شدت می‌ترساند.»

وی در ادامه گفت: «مصر کشور عربی بزرگی بود که نفوذ بسیار زیادی داشت و ارتش قدرتمندی با سلاح‌های گوناگون پیشرفته زمینی، دریایی و هوایی در اختیار داشت که می‌توانست به کشورهای دوستش به خصوص کشورهای کوچک قوت قلب بدهد و آنها را مورد حمایت خود قرار دهد و در صورت نیاز آمادگی داشت به آنها کمک کند. اما مبارک که منبع اطمینانش بود، رفت. آن‌چه بیش از همه نگرانشان می‌کند این است که وی توسط هم‌پیمانان امریکایی‌اش که هم‌پیمانان اماراتی‌ها نیز هست، سرنگون شد. از همین نگرانی است که چندان دفاعی از او نمی‌کنند. آنها نه تنها او را رها کردند بلکه به سمت سقوط نیز هولش دادند.»

پرسیدم: «چه احساسی یا سوالاتی نزد مسئولان اماراتی در پی سقوط مبارک ایجاد شد؟» جواب داد: «آنها شروع کردند از ما این سوال را پرسیدن که چقدر و تا کجا در حمایت از هم‌پیمانمان جدی هستیم و اخلاص داریم و آیا این قدرت را داریم که از آنها دفاع کنیم. و من نمی‌توانم به طور جدی سوال‌های آن را رد کنم و حتی صحت آنها را تایید کنم. قطعا مبارک به خودش و مصر ظلم کرد و خودش به کناره‌گیری‌اش از قدرت کمک کرد. انتخابات قانون‌گذاری که اخیرا در دوران او برگزار شد با هیچ معیاری قابل قبول نبود. تقلب گسترده‌ای در آن شد. علاوه بر آن مشکلاتی که بر سر موروثی کردن حکومت پیش آورد و شایعاتی که او تلاش می‌کند جمال را به جای خود در کسوت ریاست جمهوری بنشاند، ایجاد شد نیز مزید بر علت شد. بگذریم از این که چقدر فساد صورت گرفته بود.»

وی در ادامه گفت: «به هر حال مشکل اعتماد ما در رابطه با هم‌پیمانانمان به ویژه کشورهای حوزه خلیج فارس ]از هیمن جا[ آغاز شد. مردم برخی از آن کشورها خواهان آزادی و دموکراسی هستند. ما نمی‌توانیم این مطالبات را رد کنیم یا آنها را محکوم کنیم به ویژه اگر اکثریت مردم دیگر هم‌پیمانانشان نیز آنها را تایید کنند. همچنین نمی‌توانیم بپذیریم که کشورهای دوست ما مردمشان را قلع و قمع کنند. درباره عربستان و بحرین (اولی برای رویارویی با تظاهرات اکثریت مردم دومی به همراه دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس نیروی نظامی فرستاد) توصیه‌های لازم را به هر کدام از آنها کردیم. ولی نتوانستیم از جایگاه دوست و هم‌پیمان آنها توصیه‌هایمان را بهشان بقبولانیم. مشکل ما این است که هم‌پیمانان ما حرفمان را گوش نمی‌دهند و برای همین مشکل پیش می‌آید. ولی هم‌چنان هم‌پیمانان ما باقی می‌مانند آیا با آنها بمانیم یا رهایشان کنیم؟ قطعا نه، ما آنها را وادار به انجام کارهایی که نمی‌خواهند نمی‌کنیم. ولی چگونه از آنها حمایت کنیم. و در چنین حالتی برای آنها چه کار کنیم؟ این مشکل است.»

پرسیدم: «نظرت درباره بحرین و مشکلات اکثریت شیعه با نظام حاکم بر آن که سنی هستند، چیست؟» جواب داد: «شیعیان در بحرین همانند همه بحرینی‌ها تجربه دموکراسی را دارند و این هم قطعه‌ای از یک دوره زمانی است. آنها با فرهنگ هستند. شیعه بحرین به رغم شیعه بودنشان ایران ایرانی نیستند. و گمان نمی‌کنم که بخواهند ایرانی هم شوند. آنها تجربه ایران با شیعیان عرب عراق و شیعیان عرب لبنان را دیده‌اند ]...[ آنها نمی‌خواهند بهشان بی‌احترامی شود. ولی به هر حال بحرین یک دموگرافی خاص دارد. 70 درصد از مردمش شیعه هستند ولی قدرت در دست اقلیت سنی است. این حکومت همچنان هم از انجام اصلاحات سیاسی یا اقتصادی سر باز می‌زند و از این جا است که بحران اخیر آغاز شده است.»

پرسیدم: «شنیدم که گفت‌وگو میان نظام و مخالفان در بحرین آغاز شده است. آیا این درست است؟ نتایج آن چه بوده است؟» جواب داد: «گفت‌وگوها با جمعیت الوفاق مخالف آغاز شده است. این جنبش بزرگ‌ترین نمایندگان شیعیان در بحران است و علاوه بر آن معتدل است. با این که تلاش می‌کند که مذاکره کند یا به گفت‌وگو بنشیند مصداقیت خود را نزد اکثریت شیعی از دست نداده است. در فضای بسته و سرکوب‌گرانه‌ای که وجود دارد جریان‌های تندرویی ظاهر شده‌اند که جایگاهی در میان مردم شیعه ندارند و  نتوانسته‌اند مردم را به سمت خود بکشانند. آنها به جای اصلاحات خواهان سرنگونی نظام هستند. در چنین حالتی جنبش الوفاق چه می‌تواند بکند؟ شیخ المشیمع، رهبر شیعی تندرو پس از سال‌ها به کشورش بازگشت و هر روز نطق‌های آتشین سر می‌دهد. مشابه همین کار را رهبران سنی نیز انجام می‌دهند. این که نتیجه این گفت‌وگوها به کجا خواهد انجامید حقیقت این است که من نه می‌دانم و نه می‌خواهم دخالت کنم.» 

نظر شما :