فرانسوا اولاند فرانسه را به کجا می برد؟

نزدیکی به تل آویو،تخاصم با تهران،حفظ فاصله با واشنگتن

۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ | ۲۲:۲۱ کد : ۱۹۰۰۶۰۳ گفتگو
دکتر سعید خالوزاده، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل فرانسه در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی معتقد است حزب سارکوزی طی پنج سال گذشته علی رغم در دست داشتن ریاست جمهوری، نخست وزیری و اکثریت پارلمانی نتوانسته اعتماد مردم را به خود جلب کند.
نزدیکی به تل آویو،تخاصم با تهران،حفظ فاصله با واشنگتن
دیپلماسی ایرانی: نیکولا سارکوزی رئیس جمهوری فرانسه بر لبه پرتگاه ایستاده است. دور نخست انتخابات در این کشور با نتیجه یک بر صفر به نفع فرانسوا اولاند رقیب نیکولا سارکوزی به اتمام رسید. سوسیالیست ی که در این دور موفق شد گوی سبقت را از سارکوزی برباید و با اختلاف چند درصدی برتری خود را به رخ ساکن این روزهای کاخ الیزه بکشاند. به مخاطره افتادن جایگاه سارکوزی بسیاری از رهبران اروپا از جمله خانم آنگلا مرکل صدراعظم آلمان را نگران کرده است. اروپا روزهای دست و پا زدن در بحران را پشت سر می گذارد و تعویض در الیزه می تواند برای اروپایی که با بحران دست و پنجه نرم می کند بسیار گران تمام شود. آیا فرانسوا اولاند سارکوزی معروف به نیکولای آمریکایی را خانه نشین می کند؟ آیا آقای رئیس جمهور سزای اشتباه های خود در سطح داخلی و سیاست  های نادرست خارجی را می بیند؟ رویکرد اولاند در قبال مسائل خارجی مانند پرونده هسته ای ایران و سوریه با سارکوزی چه تفاوتی دارد؟
دیپلماسی ایرانی تبعات انتخابات اخیر در فرانسه را در گفت و گو با دکتر سعید خالوزاده تحلیل کرد که متن آن را در زیر می خوانید: 

فرانسوا اولاند،  در میان جمعی از یهودیان فرانسه گفته است که رفتار ایران در قبال اسرائیل مرا نگران کرده است. نگاه اولاند نسبت به ایران چگونه است؟

این موضع جدیدی نیست و به هر حال برای کسانی که جامعه فرانسه را اعم از جناح چپ و جناح راست، می شناسند، دیدن این موضع از سوی آقای فرانسوا اولاند در ارتباط با ایران موضوع جدیدی نیست و در چارچوب سیاست های حزب سوسیالیست ارزیابی می شود. البته تقریبا می توان گفت که همه احزاب در فرانسه نگاه یکسانی نسبت به ایران دارند. فقط ممکن است در مقاطعی از نظر روش و تاکتیک تا حدی تفاوت داشته باشند اما موضع اصولی و کلی آن ها یکی است. این در حالی است که موضع سوسیالیست ها به طور سنتی به یهودیان و اسرائیل نسبت به محافظه کاران و نوگلیست ها نزدیک تر است. کما این که در زمان آقای میتران دوستی و نزدیکی میان فرانسه و اسرائیل بسیار پررنگ بود.

دست راستی ها نیز نسبت به اسرائیل موضع نزدیکی داشتند. البته شیراک یک سیاست خارجی عربی نیز داشت و تا اندازه ای جانب اعراب و فلسطینی ها را هم داشت و سعی می کرد میان اعراب و اسرائیل توازن برقرار کند.

 

بعضی از تحلیل گران غربی معتقدند که موضع اولاند درباره ایران نسبت به موضع سارکوزی تند تر است. این مسئله تا چه حد درست است؟

تا وقتی او زمام امور را به دست نگیرد نمی توان ارزیابی دقیقی داشت. کاندیدا ها قبل از انتخابات و برنده شدن با توجه به شرایط و جو و فضایی که وجود دارد صحبت هایی می کند و شعار هایی می دهد اما بعد از رسیدن به قدرت، با الزاماتی مواجه می شوند که باعث می شود محافظه کار تر شوند.

 

بنابراین بین این دو کاندیدا در مورد نگاه به ایران تفاوتی وجود ندارد؟

من شخصا فکر نمی کنم چندان فرقی میان موضع آقای اولان یا سارکوزی نسبت به تحولات ایران وجود داشته باشد. تنها چیزی که وجود دارد این است که آقای سارکوزی به لحاظ شخصیتی بسیار مایل بود که به عنوان یک فرد تاثیرگذار و کاریزماتیک مطرح شود. او نزدیکی بسیار زیادی به امریکا داشت و سعی کرد به عنوان یکی از سیاستگذاران برجسته دنیا ایفای نقش کند و مسئله ایران نیز این فرصت را به او داد. آقای سارکوزی با این که هم حزبی آقای شیراک بود، موضع تند تری نسبت به مسئله هسته ای ایران نشان داد. آقای سارکوزی آن چنان موضع تندی را علیه ایران برگزید که در برخی مواقع تند ترین موضع را در بین کشورهای اروپایی داشت. این موضع قبلا در اختیار انگلیس بود ولی در زمان آقای سارکوزی، فرانسه جلوتر از انگلیس حرکت می کرد.

فرانسوا اولاند در نشست قربانیان هولوکاست در میان یهودیان این اظهارات را بیان داشته و طبیعی است که بخواهد به خاطر به دست آوردن رای آن ها موضعی را در مورد ایران بیان کند که مورد پسند آن ها باشد. اما به نظر نمی رسد که این موضع، موضع جدیدی باشد. سوسیالیست ها عمدتا موضع راحت و معتدلی در مورد ایران ندارند.

 

به نظر می رسد در انتخابات اخیر فرانسه با نوعی عدم اقبال نسبت به سارکوزی مواجه هستیم. مهم ترین دلیل عدم اقبال عمومی نسبت به سارکوزی چیست؟


فکر می کنم این مسئله می تواند چند دلیل داشته باشد. اول این که انتظارات توده های مردم و طبقات متوسط به پایین در این دولت برآورده نشده است. مشکل اصلی مردم فرانسه مسائل اقتصادی و معیشتی، رفاه بیشتر و خدمات درمانی و آموزشی بهتر، کاهش سن بازنشستگی و اشتغال است. در طی سال های گذشته با توجه به بحران اقتصادی و تجاری حاکم در اروپا، این شرایط برای مردم فرانسه سخت تر شد. لذا مردم در پاس صندوق های رای واکنش نشان دادند و در واقع با رای خود نشان دادند که از سیاست های دولت حاکم راضی و خرسند نیستند.



در مقایسه با سارکوزی به نظر می رسد که آقای اولاند موفق تر بوده است. کدام شعارهای اولاند برای رای دهندگان فرانسوی جذاب تر بوده است؟


به طور کلی دست چپی ها یا سوسیالیست ها، بر نزدیکی بیشتر بر توده های مردم و کارگران تاکید می کنند. در این انتخابات هم عملا این قضیه نمود پیدا کرد. در عرف سیاسی فرانسه، دولت حاکم صرف نظر از این که دست راستی و محافظه کار باشد یا دست چپی و سوسیالیست، مسئول مشکلاتی است که در جامعه وجود دارد. ویژگی دولت آقای سارکوزی این بود که طی این مدت 5 سال حزب او هم ریاست جمهوری را در اختیار داشت، هم نخست وزیری را، و هم چنین اکثریت مجلس ملی را در اختیار خود داشت. لذا مردم هر گونه کاستی و مشکلی می دیدند، آن را پای این حزب می گذاشتند. یکی از دلایلی که باعث شد آقای فرانسوا اولاند، نامزد سوسیالیست فرانسه از این شرایط بهره برد، مشکلاتی بود که مردم به صورت ناخودآگاه به پای حزب حاکم می گذاشتند.

نکته دیگر این است که شعار های حزب سوسیالیست و دست چپی ها به هر حال نزدیک به توده های مردم،‌ اقشار آسیب پذیر و طبقات متوسط به پایین است. در حالی که این گونه به نظر می رسید که جناح آقای سارکوزی بیشتر منافع طبقات بالاتر و ثروتمند تر جامعه را در نظر می گیرد. حتی در یکی از بحث هایی که اخیرا در داخل فرانسه و در مطبوعات این کشور مطرح شده بود، آمده که نزدیک هشتاد و پنج میلیارد یورو از مالیات های مردم عادی فرانسه خرج طبقات متوسط و ثروتمند جامعه شده است. این گونه مباحث معمولا در سطح افکار عمومی تاثیرات قابل توجهی می گذارد و مردم نسبت به آن واکنش نشان می دهند. در انتخابات فرانسه نیز این قضایا دیده شد.

علاوه بر این سوسیالیست ها بعد از شکست سنگینی که در انتخابات قبلی در برابر آقای سازکوزی متحمل شدند، سعی کردند که جبهه خود را متحد کنند و کاستی ها و ضعف های خود را برطرف کرده و با شعار و برنامه مشخص وارد میدان شده و منسجم تر عمل کنند.

مطلبی که در داخل فرانسه در انتخابات تاثیرگذار بود، وضعیت اقتصادی و پولی اروپا بود. طی دو سه سال اخیر دیدیم که هم در امریکا و هم در اروپا چالش های اقتصادی و پولی، معضلات زیادی را برای دولت های حاکم به وجود آورد. اگر این بحران اقتصادی و مالی نبود، چه بسا آقای سارکوزی می توانست موفق تر باشد و ایرادات دولت او چندان مطرح نمی شد و خود را نشان نمی داد. اما این بحران به ضرر آقای سارکوزی و جناح محافظه کار تمام شد.


نظرسنجی ها پیش از انتخابات نشان می دادند که آقای سارکوزی در دور اول با اختلاف کم برنده خواهد بود، در حالی که این گونه نشد. به نظر شما دلیل این مسئله چیست؟


در ارتباط با نظر سنجی ها باید گفت که اکثر نظرسنجی ها دال بر این بود که در دور اول آقای سارکوزی با فاصله یک تا دو درصد آرا برنده می شود. اما همه متفق القول بودند که در دور دوم آقای فرانسوا اولاند برنده خواهد شد. یعنی در واقع احزاب کوچک تر در دور دوم به آقای اولاند رای خواهند داد. اتفاقی که رخ داد و موجب شگفتی همه ناظران و تحلیل گران سیاسی شد این بود که آقای اولاند حتی در دور اول نیز رای بیشتری کسب کرد. یکی از علل این شگفتی این بود که تعدادی از کسانی که مردد بودند که در انتخابات شرکت کنند یا خیر، نهایتا در دقیقه های پایانی تصمیم به رای دادن گرفتند و رای خود را به آقای فرانسوا اولاند دادند. حتی این بحث مطرح شد که برخی از مردم مایل بودند که به هر طریق ممکن، آقای سارکوزی انتخاب نشود و لذا به حریف او یعنی اولاند رای دادند.



نگاه سوسیالیست ها نسبت به مسائل سیاست خارجی خصوصا بحث خاورمیانه چگونه است؟


در رابطه با سیاست خارجی باید گفت که بحث روند صلح خاورمیانه و روند صلح میان اعراب و اسرائیل در شعار های انتخاباتی کاندیداهای همه احزاب عمده یعنی هم آقای سارکوزی، هم آقای اولاند و هم آقای ژان لوک ملانشیون و هم خانم مارین لوپن بوده است. همگی آن ها اعلام کرده بودند که در صورتی که برنده شوند به مذاکرات صلح خاورمیانه بهای بیشتری می دهند. آقای سارکوزی اعلام کرده بود که در سال 2012 تلاش خواهد کرد تا روند صلح به نتیجه برسد. آقای اولاند، نامزد حزب سوسیالیست هم به طور کلی همین سیاست و همین ایده را داشته است. بنابراین در این زمینه تفاوت چندانی بین سیاست های دو طرف وجود ندارد.



در خصوص سوریه چطور؟


من فکر می کنم در خصوص سوریه نیز موضع دو حزب به یکدیگر نزدیک است و هر دو نگاه مشترک و سختی را در ارتباط با دولت آقای بشار اسد دارند.



نگاه فرانسه به امریکا چگونه خواهد بود؟


ممکن است در این خصوص تغییراتی حاصل شود. آقای سارکوزی از زمانی که انتخاب شد سیاست نگرش به غرب و یا تعاملات فراآتلانتیکی را در نظر گرفت و در راستای این سیاست، فرانسه به امریکا نزدیک شد. فرانسه ای که توسط ژنرال دوگل در سال 1966 از شاخه نظامی ناتو خارج شده بود، مجددا توسط آقای سارکوزی به شاخه نظامی ناتو پیوست. این مسئله سر و صدای زیادی در فرانسه ایجاد کرد. بنابراین در دوره سارکوزی ما شاهد نزدیکی سیاست ها و برنامه روابط خارجی میان امریکا و فرانسه بودیم. از این مسئله به عنوان گسست در سیاست خارجی فرانسه یاد می شود.

اما آقای اولاند اگر به عنوان رئیس جمهور فرانسه انتخاب شود، به نظر می رسد از سرعت روند نزدیکی میان فرانسه و امریکا کاسته خواهد شد. سوسیالیست ها اساسا از زمان فرانسوا میتران ملاحظات بیشتری در ارتباط با امریکا در نظر داشتند.



گفته می شود که یکی از شگفتی های این انتخابات آرای 18 درصدی خانم مارین لوپن بوده است. این رای نشان دهنده چه گرایشاتی در جامعه فرانسه است؟



رای خانم لوپن نزدیک به 18 درصد بوده است. این آرا بسیار مهم و تعیین کننده است. به این دلیل که هیچ یک از کاندیدا ها نتوانسته اند اکثریت آرا را به دست آورند و ممکن است دو کاندیدایی که به دور دوم راه پیدا کرده اند با گفت و گو و مذاکره آرای احزاب متوسط و کوچک را به خود جلب کنند. از جمله آرای جبهه ملی که می تواند بسیار تاثیر گذار باشد. هر یک از این احزاب کوچک به هر سمتی که گرایش پیدا کنند، نامزد آن جناح برنده خواهد شد. ارزیابی ها و نظر سنجی ها نشان می دهد که این احزاب عموما به سمت آقای اولاند تمایل پیدا می کنند و بنابراین شانس آقای اولاند بیشتر از آقای سارکوزی خواهد بود. در گفت و گو هایی که طی روزهای اخیر بین آقای سارکوزی و نزدیکان او با جبهه ملی و خانم لوپن صورت گرفته است، توافقی حاصل نشده است. سارکوزی در یکی از اظهار نظر های خود گفته بود که با این وضعیت نمی تواند با خانم لوپن به توافق برسد. این مسئله باعث خواهد که شانس آقای اولاند برای پیروزی در دور دوم انتخابات بالاتر باشد.

  تا پیش از این در انتخابات فرانسه عموما کاندیداهای ریاست جمهوری برای دو دور انتخاب می شدند. فرانسوا میتران دو دوره هفت ساله انتخاب شد، ژاک شیراک یک دوره هفت ساله و یک دوره پنج ساله و آقای سارکوزی در حال تلاش برای دستیابی به کرسی ریاست جمهوری برای پنج سال دوم است. اگر او موفق نشود که بار دیگر در انتخابات برنده شود، اولین رئیس جمهوری است که یک دور انتخاب شده و صحنه را به جناح رقیب واگذار کرده است.

تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/12

نظر شما :