سوسیالیست ها در آلمان نیز جان گرفتند

خطر در کمین حزب مرکل

۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ | ۲۳:۱۵ کد : ۱۹۰۱۳۳۳ گفتگو
شمس الدین خارقانی، کارشناس مسائل اروپا در گفتگو با دیپلماسی ایرانی به پیروزی حزب سوسیال دموکرات در انتخابات محلی آلمان می پردازد و معتقد است به دلیل آنکه تا سال 2014 راه زیادی تا انتخابات آلمان مانده، بسیار دشوار است که گفته شود رویکرد مردم آلمان نیز همانند رویکرد مرد فرانسه به سوی سوسیالیست ها چرخیده است.
خطر در کمین حزب مرکل

دیپلماسی ایرانی: پیروزی سوسیالیست در انتخابات فرانسه گویی موتور حرکت سوسیالیست ها را در اروپا روشن کرده است. این بار صدای پای حرکت سوسیالیست های آلمان به سوی کسب قدرت شنیده شد. ایالت نوردراین-وستفالن قطب‌های مهم اقتصادی و استراتژیک آلمان است که نبض تحولات سیاسی این کشور است و هر حرکتی از این ایالت شروع می شود. حال این ایالت در انتخابات محلی‌ خود شاهد پیروزی سوسیال دموکرات‌ها بوده است. حال آنجلا مرکل صدراعظم آلمان باید تا زمان انتخابات به دنبال ارائه طرح‌هایی باشد تا پیروزی حزب خود را در انتخابات سال 2014 قطعی کند. دیپلماسی ایرانی با شمس الدین خارقانی، کارشناس مسائل اروپا، در خصوص به پیروزی رسیدن حزب سوسیال دموکرات در انتخابات محلی آلمان گفتگویی داشته است که در زیر می‌خوانید: 

در انتخابات محلی آلمان سوسیال دموکرات‌ها موفقیت قابل توجهی به دست آورده‌اند. ارزیابی شما از نتیجه این انتخابات چیست؟

ایالت نوردراین-وستفالن یکی از ایالات‌های غربی آلمان است که انتخابات آن همواره همراه با پستی و بلندی بوده است. این دور از انتخابات ایالت مهم آلمان به نتیجه‌ای منجر شد که حتی آنجلا مرکل صدر اعظم آلمان و حزب ایشان با این‌که مدتی در این ایالت مسئولیت داشتند هم نتوانستند رای لازم را به دست آورند.

در توضیح باید گفت که همیشه در کشورهای اروپایی احزابی که کار ریاست کشور را به عهده داشته و در راس قدرت هستند، با این خطر مواجهند که مردم به دلیل تصمیماتی که به ویژه در رابطه با مسائل اتحادیه و مسائل پولی و مالی می گیرند، کمتر به آن‌ها رای می‌دهند و احتمال این که احزاب حاکم رای آورند کمتر می‌شود. این بار هم در آلمان چنین اتفاقی رخ داده است. البته در یکی دو انتخابات اخیر، حزب دموکرات مسیحی CDU با خطر نسبتا بزرگی مواجه شد. حتی در یکی از ایالات‌ها نیز اخیرا تمام کرسی‌های خود را در انتخابات محلی از دست داد.

اما هنوز زود است که درباره تاثیر این ناکامی ها بر سرنوشت آتی حزب دموکرات مسیحی اظهار نظر کنیم. هنوز انتخابات محلی زیادی باید انجام شود. در ضمن اگر حزب دموکرات مسیحی نتواند در انتخابات محلی رای آورد، باز هم به این معنا نیست که این حزب با شکست روبرو خواهد شد.

به نظر می‌رسد که هنوز برای قضاوت کردن درباره اینکه نگاه مردم نسبت به آنجلا مرکل و اهداف حزب دموکرات مسیحی تغییر کرده، زود است. تصور بر این است که باید بازهم منتظر شد تا ببنیم که در اتحادیه اروپا چه اتفاقی خواهد افتاد و همچنین مسائل اقتصادی آلمان در کنار وضعیت یونان به کدام سمت خواهد رفت.

 

درست است که زمان زیادی تا انتخابات ملی که نتیجه تعیین‌کننده‌ای برای این کشور دارد، باقی است. اما در سه کشوری که در اروپا انتخابات برگزار شد شاهد پیروزی احزاب چپ‌گراها بودیم. آیا در آلمان نیز که حزب سوسیال دموکرات پیروز شده است، تحت تاثیر جو غالب در اروپا بوده و یا عوامل دیگری همچون مسائل اقتصادی نیز تاثیرگذار بوده است؟

مشکلات اقتصادی به طور قطع تاثیرگذار بوده است و نوع نگرشی که مردم نسبت به مسائل بین‌المللی خود با توجه به رویکردهای ملی دارند نیز بر این انتخابات تاثیرگذار بوده است. همانطور که ذکر شد، دو موضوع در آلمان برای مردم از اهمیت خاصی برخوردار است:

1.     باید برای مردم مشخص شود مالیات‌هایی که می‌پردازند در چه مواردی مصرف می‌شود. بدین معنا که مردم باید مطمئن شوند این مالیات‌ها در جایی هزینه نخواهد شد که ایجاد مشکل برای مردم کند. به عنوان مثال یکی از مشکلاتی که مردم داشتند و همین مسائل سبب اقبال آنها نسبت به حزب دموکرات شده، طرح‌هایی است که آلمان برای نجات کشورهای کوچک‌تر اروپا و برای نجات یورو ارائه کرده‌اند. طبیعتا این طرح‌ها برای مردم آلمان به خوبی تبیین نشده‌است،‌ چراکه منافع مردم آلمان هم در این طرح‌ها در نظر گرفته شده است.

2.     مالیات‌ها در این کشور به سرعت افزایش پیدا کرده و مشکلات اقتصادی و بحران‌های زیادی را ایجاد کرده است. بر همین اساس است که آنجلا مرکل به سوی کشورهایی خارج از اتحادیه اروپا همچون چین و هند که دارای اقتصادهای نوظهور هستند، رو آورده است که قصد دارد با آنها گام‌های گسترده‌تری را بردارد.

در انتخابات سال 2005 آلمان که گرهارد شرودر صدر اعظم سابق آلمان شکست خورد، یکی از مسائلی که سبب شکست وی و حزبش شد این امر بود که با سیاست‌های خود نتوانسته بود پاسخگوی نیاز مردم باشد. امروز هم شاهد همین روند در سیاست‌های آنجلا مرکل هستیم. اما به دلیل آنکه تا سال 2014 راه زیادی تا انتخابات آلمان مانده، بسیار دشوار است که گفته شود رویکرد مردم آلمان نیز همانند رویکرد دیگر کشورهای اروپایی است.

اگر فرانسه را به عنوان یکی از کشورهای اروپایی مدنظر قرار دهید که سوسیالیست‌ها پیروز شدند، یکی از عوامل اصلی پیروزی چپ‌گراها این بوده است که مردم از سیاست‌های گلیست‌ها خسته شدند و بر همین اساس رویکرد دیگری را انتخاب کردند. بنابراین چپ‌ها و راست‌های افراطی در فرانسه در دور اول انتخابات رای خوبی آوردند. این امر نشان دهنده این است که مردم کنش و واکنش دیگری نسبت به انتخابات داشتند.

به همین دلیل من بر این باورم که باید برای آلمان هم منتظر بود تا ببینیم در آینده مسائل اتحادیه اروپا و سیاست‌های مرکل تا چه اندازه می تواند وضعیت بحران را از بزرگترین و قدرتمندترین کشور اروپا دور کند.

 

با توجه به اینکه نیکولا سارکوزی رئیس جمهور سابق فرانسه و آنجلا مرکل دوشادوش هم برای مدیریت بحران یورو در اتحادیه اروپا حرکت می‌کردند، جایگزین شدن فرانسوا اولاند، رئیس جمهور جدید فرانسه تا چه اندازه بر سیاست‌های آنجلا مرکل تاثیر خواهد داشت؟

به نظر می‌رسد که مرکوزی (مرکل و سارکوزی) تبدیل به مرکلاند می‌شود، چراکه نه فرانسوی‌ها و نه آلمانی‌ها چاره‌ای جز این نخواهند داشت. اگر فرانسوی‌ها و آلمانی‌ها از اتحاد خود چشم بپوشند،  یورو به شدت ضعیف و در نتیجه اتحادیه اروپا تضعیف خواهد شد. بنابراین با هزینه‌هایی که مرکل و سارکوزی و کشورهای آنها برای برافراشته نگه داشتن پرچم اتحادیه پرداختند، این روند ادامه پیدا خواهد کرد. از سوی دیگر فرانسوا اولاند ممکن است ایده‌ها و نظرات ملی‌گرا و یا میهن‌پرستانه‌ای داشته باشد، اما باید بدانیم که او یکی از طرفداران اصلی اتحادیه اروپاست. همچنین اولاند شاگرد افرادی بوده که آنها بسیار بر شکل‌گیری اتحادیه اروپا تلاش کردند. در نتیجه اگر فرانسه قصد داشته باشد به ریاست شکلی خود در اتحادیه اروپا ادامه دهد، چاره‌ای جز این ندارد که رابطه‌اش را با آلمان حفظ کند و در مقابل کشور آلمان نیز چاره‌ای به جز تشکیل یک جبهه با فرانسه ندارد. وگرنه کشورهای کوچک‌تر و حتی کشورهای قوی همچون انگلیس مشکلات عدیده‌ای را برای این نوع مدیریت اروپا ایجاد خواهند کرد.

 

اگر فرض بر این باشد که سوسیال دموکرات‌ها قدرت بیشتری در آلمان بدست گیرند، به نظر شما چه رویکردی را در سیاست خارجی خود دنبال و تفاوت آنها حزب حاکم چه خواهد بود؟

به تصور من سیاست خارجی تفاوت چندانی با رویکرد فعلی نخواهد داشت. بدین معنا که در اروپا سیاست‌های هر حزبی که بر سر کار بیاید تفاوت زیادی نمی‌کند، بلکه بیشتر مدیریت کلی اروپا را دنبال می‌کنند. در سازمان ملل آنها خواهان قدرت‌گرفتن بیشتر همراه با کشورهای نوظهور همچون هند، برزیل، آفریقای جنوبی و چین هستند که قدرت خود را در سازمان ملل بالاتر ببرند. در مسائل اقتصادی نیز آنها بیشتر خواهان این هستند که از یک سو قدرت های نوظهور بیشتر فعال شوند و قدرت اروپایی خود را از سوی دیگر بیشتر کنند، تا در چنین شرایطی بتوانند نقش بیشتری در مراکز حساس سیاسی و اقتصادی ایفا کنند. بنابراین به باور من ممکن است تغییرات کوچکی همچون نزدیکی یا دوری اندکی با امریکا پدید آید و یا یک حزب در دیدگاه خود با اعراب در منطقه‌ خاورمیانه نزدیک باشد و حزب دیگر با جبهه مخالف عرب‌ها در منطقه بهتر باشد. اما به طور کلی سیاست آنها تغییر عمده‌ای نخواهد کرد. به دلیل آنکه اگر تغییرات عمده‌ای کند، نمی‌توانند پاسخگوی نیازهای مردم باشند و در نتیجه با مشکلات عدیده‌ای روبرو می‌شوند که به شکست آنها منجر خواهد شد.

در پایان به طور خلاصه می‌توان گفت که آلمان به عنوان قدرت اروپایی خواهان این است که این قدرت را از اروپایی تبدیل به قدرت جهانی بکند. بر همین اساس بازی خاصی را آغاز کرده و چند سالی است که این روند در اروپا با فرانسه، در آسیا با چین و هند و برخی کشورهای خاورمیانه، در امریکا با کشورهای امریکای لاتین همچون برزیل و مکزیک و یا در افریقا با افریقای جنوبی شروع شده است. به نظر می‌رسد که این روند ادامه پیدا کند و منجر به قدرت گرفتن بیشتر آلمان در صحنه‌های بین‌المللی شود. چرا که تمامی ضوابط را داراست.

تهیه‌کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/12

 

نظر شما :