دهمین بخش از برنامه بی‌نهایت سری الجزیره درباره حوادث 11 سپتامبر

القاعده از رویدادهای جهان بهره‌برداری می‌کرد

۱۳ مرداد ۱۳۹۱ | ۲۲:۳۶ کد : ۱۹۰۵۰۶۴ اخبار اصلی آمریکا 11 سپتامبر از دریچه دیگر
عناصر القاعده اکنون دیگر از این عملیات و حقایق آن سوء استفاده می‌کردند و تلاش داشتند که به واسطه آن ملت‌های عربی یا اسلامی را جذب کرده و آنها را با تروریسم همراه کنند.
القاعده از رویدادهای جهان بهره‌برداری می‌کرد

دیپلماسی ایرانی: واقعه 11 سپتامبر را می توان مهم ترین واقعه هزاره سوم تاریخ بشریت تا کنون دانست. چه از این بابت که ابعاد فاجعه آمیز آن بسیار بالا بود و چه از این بابت که زمینه ساز ایجاد و اعمال سیاست های بعدی جامعه جهانی شد. حادثه ای که حمله به افغانستان و عراق را به دنبال داشت و بسیاری از نگرش ها و سیاست های کلان جامعه بین المللی را تغییر داد. اتفاقی که تبعات آن به رغم گذشت بیش از یک دهه همچنان ادامه دارد و پیش بینی می شود که همچنان نیز ادامه داشته باشد. بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران آن حادثه را ابزار و وسیله ای برای انجام فجایع بزرگ تر مثل حمله به افغانستان و عراق که جان صدها هزار نفر را گرفت، می دانند.

این در حالی است که ابعاد وقوع آن حادثه بزرگ همچنان سوال برانگیز و برای بسیاری مشکوک است. از جمله این که هنوز برای عده ای عوامل به وجود آورنده حوادث 11 سپتامبر مجهول باقی مانده است. اگر چه شمار بسیاری به دلیل دست داشتن در آن حادثه کشته یا حبس شدند و زندان مشهور گوانتانامو نیز به همین دلیل برای آنها ساخته شد و اسامه بن لادن، رهبر القاعده پس از نزدیک به 15 سال تحت پیگرد بودن کشته شد.

شبکه خبری الجزیره در سلسله برنامه تلویزیونی مفصلی تحت عنوان "بی نهایت سری" برنامه ای را تهیه کرده که در آن به دلایل و ابعاد 11 سپتامبر پرداخته و نظرات شماری از کارشناسان و صاحب نظران بین المللی را نیز جویا شده است. همچنین نگرش ها و سوال های بسیاری را که در این زمینه وجود دارد، مورد واکاوی قرار داده و تلاش کرده است که به بسیاری از پرسش ها پاسخ دهد. طبیعتا نمی توان بسیاری از این پاسخ ها را پاسخ نهایی این پرسش ها دانست ولی واکاوی و بررسی آنها می تواند نوری به زوایای تاریک حوادث 11 سپتامبر بتاباند. دیپلماسی ایرانی در نظر دارد هر هفته به طور مرتب این برنامه ها را ترجمه و منتشر کند. اکنون دهمین بخش از سلسله برنامه های "بی نهایت سری" در ارتباط با حوادث 11 سپتامبر پیش رویتان قرار می گیرد. تهیه کننده، مجری و مدیریت برنامه نیز بر عهده یسری فوده است. میهمانان این بخش از برنامه فرید سوربی، صاحب مرکز هوایی سوربی، ریک گارزا، معلم خلبانی، ابوبکر القربی، وزیر امور خارجه سابق یمن، محضار عبدالله، از دوستان سابق دو تن از اعضای القاعده، و انور العولقی، امام یکی از مساجد نزدیک به القاعده.

یسری فوده: در می 2000 الحازمی و المحضار به طور جدی به دنبال مدارس آموزش خلبانی بودند. از خوش شانسی شان الحازمی صاحب یکی از همین آموزشگاه ها بود که به زبان عربی هم صحبت می کردند و هر دوی آنها به این موضوع با خنده و کنایه توجه داشتند.

فرید سوربی، صاحب یکی از مدارس هوایی: پیش من آمد و در دفترم نشست و با تبسم گفت که می خواهد هواپیمای بوئینگ براند، گفتم که همه می خواهیم که هواپیمای بوئینگ برانیم، بعد از آن او را به ریک گرازا معرفی کردم و زیاد هم حرفی درباره او به گرازا نزدم.

ریک گرازا، معلم خلبانی: در آن موقع از من خواست که وقت بیشتری برای کمک به او صرف کنم، گفتم نمی تواند آموزش خلبانی ببیند در صورتی که زبان انگلیسی را کامل یاد نگرفته باشد، هر دو از من خواستند که آموزش هواپیمایی که محرک دو گانه دارد به آنها بدهم و از همین جا نیز آن موضوع مضحک اتفاق افتاد برای این که هر دوی آنها نمی فهمیدند که چگونه برای خلبانی آموزش ببینند.

یسری فوده: الحازمی و المحضار از یادگیری خلبانی ناامید شدند و حتی خواستند که این موضوع را به اطلاع رهبرانشان نیز برسانند.

انور العولقی: من خارج از مسجد بودم که نواف به من سلام کرد، به من گفت که مسافرم گفتم به کجا؟ گفت که مسافر مکه ام و بعد از آن یک یا شاید دو ماه ناپدید شد. بعد از آن دوباره او را دیدم و گفتم که به سلامتی کی از مکه برگشی؟ با تعجب نگاهم کرد و گفت چه کسی گفت که من مکه رفته بودم؟ من مکه نرفته بودم. من گفتم شاید من اشتباه کردم در حالی که مطمئن بودم که به من گفت که می خواهد به مکه برود.

یسری فوده: حازمی به من اطلاع داد که که در این مرحله الآن معاون فرماندهی در امریکا به رهبری محمد عطا شده است. این موضوع ابتدای تابستان 2000 بود، زمانی که تازه به امریکا رسیده بود تا به مروان الشحی در مدرسه ای در ونیزیا، غرب فلوریدا بپیوندد، در چارچوب همان کارهایشان بود که زیاد جراح نیز در همین مدرسه در همان خیابان به آنها پیوست، پیوستن آنها دیگر شوخی بردار نبود، در همین اثنا خالد المحضار در یمن صاحب یک بچه تازه شد.  

محضار عبدالله: در آن وقت خالد نواف پیش ما آمد و پس از سلام و علیک گفت که خالد فردا ما را ترک می کند، از ماشین نواف استفاده کردیم در حالی که الحازمی می راند و خالد هم با ما بود و رفتیم به منطقه لوس آنجلس، در یکی از هتل های آن شهر مقیم شدیم و روز بعد خالد به جده بازگشت.

یسری فوده: به جده.

محضار عبد الله: بله جده و پس از آن به صنعا رفت، یعنی آن طور که یادم می آید.

یسری فوده: یمن کشور خوبی است، کشور سخاوت و گلوله و کلاشینکوف. با همان نام حقیقی، امریکایی ها آن را خوب می شناسند، المحضار به صنعا به همان خانه ای که امریکایی ها نسبت به اهمیت آن شک بردند، بازگشت، اهمیتش در عملیات القاعده بود که معظم وقتش را در آن جا می گذراند، در این مسجد کوچک، اندیشه های او برای همه کسانی که او را می شناختند روشن بود.

محضار عبدالله: یک بار یادم است که در طول صحبت هایمان او به کشتار دسته جمعی مردم عادی اشاره کرد، یعنی درباره قضیه گروگان هایی که در یمن کشته شده بودند منظورم همان قضیه ای که در همان دوره 1999 یا 1998 اتفاق افتاد، یادم نیست که چه شد این موضوع مطرح شد یا این که دقیقا از کجا بحث شروع شد، فقط یادم است که دقیقا نظر خالد چه بود، او می گفت که کشتن آنها حلال است.

ابو بکر القربی، وزیر امور خارجه یمن: عناصر القاعده اکنون دیگر از این عملیات و حقایق آن سوء استفاده می کردند و تلاش داشتند که به واسطه آن ملت های عربی یا اسلامی را جذب کرده و آنها را با تروریسم همراه کنند، اما حقیقت این است که احساس می کنند که این عناصر به ایالات متحده امریکا وابسته هستند، با تاسف بسیار باید بگویم که آنها احساس می کنند که دنیا در بسیاری از مواضع به ویژه بر سر قضیه فلسطین آنها را تنها گذاشته است.  

یسرفی فوده: با درک این که کاخ سفید روزهای کمی فرصت داشت، بیل کلینتون، رئیس جمهوری وقت امریکا در کمپ دیوید به فلسطینی ها فشار می آورد که راه حل فوری را بپذیرند. فلسطینی ها نپذیرفتند و جهانیان یک فرصت طلایی را از آنها گرفتند. در سایه آن مردان بن لادن خود را برای یک عملیات نظامی آماده می کردند، عملیاتی که مردان کلینتون پاسخی برای آن نداشتند، وقتی که المحضار از سانتیاگو رفت، الحازمی احساس تنهایی کرد، الآن احساس می کرد که در این شهر نه کار دارد نه درس می خواند و نه دوستی دارد، برای همین دنبال کسی گشت که با او عروسی کند، در همین زمان بود که به اطلاع خالد شیخ محمد رساند و حتی بر روی اینترنت اسم حقیقی اش را ذکر کرد که تمایل به دخترانی از اصالت مکزیکی دارد.

محضار عبدالله: او می توانست با یک دختر مسلمان با همان توصیفاتی که می خواست ازدواج کند اما گفت که نمی خواهد مسلمان باشد یعنی با همان لهجه عامیانه خود گفت که نمی خواهد به آن دختر ظلم کنم تا او را با خودم همراه سازم، می گفت که هنوز آینده ام روشن نیست و نمی خواهم با کسی آشنا شوم که نمی توانم آینده ای برای او ترسیم کنم.

یسری فوده: اما می دانست، خوب می دانست که از نظر خودش قرار است در راه خدا بمیرد، و الآن مساله اش زمان بود تا طرحش را به پایان برساند. برای همین تصمیم گرفت که در پمپ بنزینی کار کند که قبل از آن محضار عبدالله کار می کرد.

محضار عبدالله: او ماشین ها را تمیز می کرد و به من یادآور شد که نیاز مالی ندارد و فقط می خواهد از زمانش استفاده کند، او بی نهایت انرژی داشت.

یسری فوده: یعنی در جایی مرتبط با ماشین ها کار می کرد.

محضار عبدالله: یعنی ماشین تمیز می کرد، تمیزکننده ماشین بود.

یسری فوده: آیا برای یک شهروند عربستانی این یک کار تعجب آور بود؟

محضار عبدالله: بله بسیاری از برادران عربستانی که به آن مکان می آمدند و می دیدند که او با ما کار می کند از وجودش تعجب می کردند.

 

ادامه دارد...

کلید واژه ها: الحازمی المحضار 11 سپتامبر یمن القاعده امریکا


نظر شما :