دور دوم ریاست جمهوری اوباما و گمانه زنی ها در مورد ایران

اوباما مصمم به حل و فصل مسائل با ایران است

۰۴ اسفند ۱۳۹۱ | ۱۳:۲۳ کد : ۱۹۱۲۹۲۶ گفتگو خاورمیانه
دکتر جلیل روشندل استاد علوم سیاسی و امنیت بین‌الملل در دانشگاه کارولینای شرقی آمریکا در گفتگو با دیپلماسی ایرانی با اشاره به سخنرانی اوباما در کنگره معتقد است که اوباما مصمم است که در دور دوم ریاست جمهوری خود مشکلات آمریکا با ایران را حل کند.
اوباما مصمم به حل و فصل مسائل با ایران است

دیپلماسی ایرانی: وقتی در روزهای پایانی رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا خبری در مورد توافق ایران و آمریکا برای آغاز مذاکرات دوجانبه پس از انتخابات منتشر شد بسیاری آن را پایان تخاصم سی ساله ایران و آمریکا دانستند. حال اوباما کابینه خود را به نحوی تشکیل داده که امکان رویکرد مثبت نسبت به ایران وجود دارد. آیا امکان بهبود روابط ایران و آمریکا وجود دارد؟ آیا اوباما در دور دوم ریاست جمهوری خود رویکردی جدید در سیاست خارجی خصوصا در ارتباط با خاورمیانه و ایران و پرونده هسته ای ایران اتخاذ می کند؟ این سوالات را با  دکتر جلیل روشندل استاد علوم سیاسی و امنیت بین الملل در دانشگاه کارولینای شرقی آمریکا در میان گذاشته ایم که در زیر می خوانید:

 اجازه دهید از آخرین سخنرانی اوباما در کنگره که با عنوان "وضعیت اتحاد" شناخته می شود شروع کنیم. با توجه به این سخنرانی به نظر شما تا چه اندازه باراک اوباما به دنبال اتخاذ رویکردهایی جدید در سیاست خارجی در دور دوم ریاست جمهوری خود است؟ این رویکردها شامل چه مواردی هستند؟

دور دوم ریاست جمهوری آمریکا در شرایطی شروع می شود که اهداف و تحولات مطلوب اوبامای جوان هنوز نهادینه نشده و رئیس جمهور مصمم است آن بخش از شعارهای آرمان گرایانه چهارسال گذشته را در حدی که عملی و اجرایی باشد با جدیت بیشتر دنبال کند. در این فاصله تحولات بین المللی مانع عملی شدن بسیاری از آن آرزوها و آرمان ها شده و یا بر شیوه دستیابی بر آن ها تاثیر گذاشته است. فراموش نکنیم که پرزیدنت اوباما از همان آغاز میل و تصمیم به ایجار تحول در روابط آمریکا با خاورمیانه و ایران را داشت. باور عمومی مردم آمریکا این است که آمریکا تصمیم قطعی به پایان دادن جنگ افغانستان دارد و حتی احتمال می رود زودتر از تقویم تعیین شده به چنین اقدامی دست بزند. نگرش آمریکا در قبال تعارض فلسطینی ها و اسرائیل، مصر و اسرائیل و دیگر مسایل حاد منطقه ای هم کم و بیش روشن و عمدتا در جهت رسیدن به راه حل هایی است که منافع هر دو طرف را شامل گردد و نه اینکه مانند گذشته فقط از یک طرف حمایت شود. مواضع ایالات متحده در قبال سوریه، اگرچه مبهم به نظر می رسد، ولی روشن است که آمریکا خواهان اشغال نظامی سوریه نیست. در مجموع این دوره از ریاست جمهوری دوره ای است که یک رئیس جمهور باید "میراث" تاریخی خود را به جا بگذارد ونباید فراموش کرد که این رئیس جمهور به خاطر نگرش های متفاوت خود جایزه صلح هم دریافت کرده است اگرچه اوضاع و احوال جهانی مانع تحقق صلح جهانی شده است.

آیا به نظر می رسد که اوباما در دور دوم ریاست جمهوری خود در مورد ایران رویکرد خاصی را دنبال می کند؟

اوباما در خصوص ایران همواره مایل بوده است که از طریق مذاکره مسایل سه دهه گذشته را حل و فصل کند هر چند دستی که او به سمت ایران دراز کرد مورد پذیرش قرار نگرفت و در نتیجه این احساس را در آمریکا ایجاد کرد که اصولا ایران علاقه ای به بر قراری رابطه با آمریکا ندارد.  در طول 34 سال گذشته پیوسته این نگرش وجود داشته که مراجع تصمیم گیری در ایران متعدد هستند و همین امر مکالمه مستقیم با یک نفر را که ازمهره های اصلی تصمیم گیری بوده و قادر به ایجاد تغییر در روابط و تعهدات بین المللی ایران باشد مشکل و بلکه غیر ممکن کرده است. برای مدتی بیش از 30 سال زمامداران آمریکایی با "ایران" صحبت می کردند و نه زمامداران و رهبران تصمیم گیرنده درون نظام. از زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی در ایران و به ویژه در خلال تحولات دوره دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، این باور ایجاد  شده است که رئیس جمهور ایران خواه فیلسوفانه سخن بگوید یا به زبان عامیانه و غیر دیپلماتیک مردم کوچه و بازار، به تنهائی نمی تواند تعهدی را در نظام بین المللی بپذیرد و یا تعهد پذیرفته ای را به مرحله اجرایی در بیاورد. وقایعی که هفته های اخیر در درون حاکمیت در ایران رخ داده و می دهد چنین نگرشی را هر چه بیشتر تائید و تاکید می کنند. به هر حال، با چنین شناختی بود که پرزیدنت اوباما روش و کانال  پیام رسانی را عوض کرده و مستقیما رهبری جمهوری اسلامی ایران را مخاطب قرار داد.  درسخنرانی "وضعیت اتحاد" و حتی قبل از آن از طریق پیام جان کری وزیر امورخارجه آمریکا این تغییر لحن به خوبی روشن است.

اوباما در سخنرانی اخیر خود در مورد پرونده هسته ای ایران گفت که رهبران ایران باید درک  کنند که اکنون زمان حل مناقشه هسته ای این کشور از طریق دیپلماتیک است. تا چه اندازه این موضع به نظر شما شفاف است؟ آیا به نظر نمی رسد که این سخن صرفا موضع گیری کلی و مبهم است؟

به باور من این بیانات علاوه بر اینکه صمیمانه و عاری از تهدید است، اولویت را به راه حل دیپلماتیک می دهد؛ هرچندبه شیوه ای ملایم سایر انتخاب ها را نیز مسدود نمی کند. اوباما می گوید اکنون زمان مناسب است. این را می توان اینطور تعبیر کار که این در همیشه باز نخواهد بود. البته او همچنین اشاره می کند به اینکه ائتلافی از نیروها وجود دارد که خواستار آنست که ایران به تعهدات خود پایبند باشد و تاکید می کند امریکا آنچه را که لازم باشد برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاحهای هسته ای انجام خواهد داد. طبیعی است وقتی ایران چنین هدفی ندارد و به اعتبار فتاوی تولید بمب اتمی را محکوم می کند باید از چنین موقعیتی بیشترین بهره برداری را در جهت تامین منافع ملی خود به عمل آورد. اشاره اوباما به اینکه امریکا آنچه را که لازم باشد برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات اتمی انجام خواهد داد در صورت عدم موفقیت رهیافت دیپلماتیک است. طبیعی است هر کشوری راه برون رفت از مشکلات غیر قابل پیش بینی را از قبل محاسبه می کند.

گفته می شود که توجه به سیاست خارجی در این سخنرانی کمتر از سخنرانی های گذشته او و روسای جمهور قبلی بود؟ خصوصا موضوع ایران کمتر مورد توجه رئیس جمهور قرار گرفت؟ چه دلایلی برای این امر می توان متصور بود؟

دنیا و ایالات متحده در دوران گذار از بحران اقتصادی جهانی است. مسایل داخلی بسیار وسیع تر و پیچیده تر از ده یا بیست سال پیش شده و جایگاه مهم تری را در سخنرانی "وضعیت اتحاد" به خود اختصاص داده است. اصولا هم سخنرانی "وضعیت اتحاد" ناظر بر اتحاد بین ایالات متحده است که تاریخچه خاص خودش را دارد. ولی این حرف هم درست که این سخنرانی در سال جاری محتوای بین المللی محدودی داشت. برخی از مفسرین سیاسی پس از این سخنرانی گفتند که رئیس جمهور محتوای سخنرانی مراسم افتتاحیه دور دوم ریاست جمهوری را با محتوای سخنان "وضعیت اتحاد" جابجا کرده و اصولا تاکید بر سیاست داخلی باید در آن مراسم صورت می گرفت. دو موضوع بین المللی مهم در این سخنرانی مربوط به کره شمالی و ایران بودند. قضیه کره شمالی درست یک شب قبل اتفاق افتاده بود و ایالات متحده هنوز مشغول تجزیه و تحلیل و سیاستگذاری بود.

در مورد ایران وضعیت دیگری موجب محدودیت کلام می شد و آن این بود که سخنرانی اوباما پس از بیانات آیت الله خامنه ای ایراد می شد که پیشنهاد گفتگوی مستقیم وزیر امور خارجه آمریکا را رد کرده بود. طبیعی است در چنین شرایطی رییس جمهور آمریکا خواسته است فقط بگوید که پیشنهاد وزارت خارجه حمایت رئیس جمهور را در بر دارد و جزئی از سیاست آمریکا برای برقراری روابط عادی و رسیدن به راه حل دیپلماتیک با ایران است. در عین حال اوباما نمی خواست مورد انتقاد جناح مخالف قرار بگیرد که چرا رئیس جمهوری آنچه را که رهبری ایران قبلا مردود شناخته دنبال می کند.

رویکرد ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟

به عنوان یک ناظر بیرونی بر سیاست خارجی ایران همیشه این انتقاد را داشته ام که سیاست خارجی ما با منافع ملی ایران همخوانی ندارد. شما همین نحوه برخورد با پیام جان کری را در نظر بگیرید. شخص وزیر امور خارجه ایران حداقل دوبار به طور واضح موضع گیری روشنی در جهت استقبال از پیشنهاد جان کری دارد، در حالی که رهبری ایران نظر مخالفی دارد. این به معنای چیست؟ آیا بین دولت و رهبری در حد اقل پارامترهای سیاست خارجی توافقی نیست؟ آیا وزارت امور خارجه قادر نیست در چنین مواردی حداقل جهت کلی تصمیمی را که ممکن است رهبری بگیرند استشمام کند؟ باید به این مسئله توجه داشت که اینها و مواردی مشابه آن چه پیامی به نظام بین الملل می فرستد؟

موضع گیری وزارت امور خارجه در قبال نامزدی چاک هیگل برای وزارت دفاع نیز از مواردی است که به باور اینجانب سوال بر انگیز است. وقتی وزارت امور خارجه در قبال چنین موضوعی ابراز نظر مثبت می کند خود به خود سیگنال غیر ضروری و بی موقعی را می فرستد. برای کشوری که نیاز به رابطه با آمریکا ندارد چه فرقی می کند که وزیر دفاع آن کشور چه کسی باشد؟ در حالی که وقتی اظهار نظر مثبت ایران در قبال چاک هیگل در کنار واکنش مثبت وزیر امور خارجه ایران در قبال پیام جان کری قرار داده شود دو سیگنال مثبت با حاصل جمع مثبت ارزیابی می شود که با پاسخ نهایی رهبری یکصد و هشتاد درجه تفاوت دارد. حاصل این است که علیرغم وجود رویکرد مثبت از جانب آمریکا پاسخ روشنی از جانب ایران به دست نمی آید.

به عنوان محققی که سالهاست سیاست خارجی ایالات متحده را در قبال ایران به طور اعم و سیاست خارجی ایران را به طور اخص دنبال می کنم به نظرم می رسد ایران ارزشیابی درستی از شرایط و اوضاع و احوال جهانی ندارد و شاید نتواند از وضعیت فعلی بهره برداری مثبتی بنماید. به نظرم کادر امنیت ملی آمریکا در دور دوم ریاست جمهوری اوباما مصمم است مسایلش را با ایران به شیوه ای که منافع هر دو طرف در آن لحاظ شده باشد حل و فصل کند. اگر ایران بتواند زبان و ادبیات مناسب برای گفتگو با یک ابر قدرت را برگزیند و بکارگیرد، می توان امیدوار بود که چشم انداز روشن تری از بهبود روابط بین دو کشور فراهم  شود.

تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/16


*دکتر جلیل روشندل استاد علوم سیاسی و امنیت بین الملل در دانشگاه کارولینای شرقی در آمریکاست. وی در مراکز مطالعاتی مختلفی مانند دانشگاه استنفورد، دوک، یوسی ال ای و دانشگاه تهران سابقه تدریس و پژوهش داشته است. از وی تالیفات متعددی در زمینه امنیت بین الملل، خاورمیانه و خلیج فارس منتشر شده است.

انتشار اولیه: دوشنبه 30 بهمن 1391 / باز انتشار : جمعه 4 اسفند 1391

 

کلید واژه ها: آمریکا اوباما جلیل روشندل


نظر شما :