ترکیه به مقابله با هلال شیعی برخواست

ترجیح جبهه موافقت عربی بر حلقه مقاومت ایرانی

۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ | ۱۶:۳۰ کد : ۱۹۱۵۸۷۹ گفتگو خاورمیانه
دکتر مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل خاورمیانه در گفتگو با دیپلماسی ایرانی به بررسی سمت و سوگیری های سیاست خارجی ترکیه در چندسال اخیر پرداخته است.
ترجیح جبهه موافقت عربی بر حلقه مقاومت ایرانی

دیپلماسی ایرانی:دیگر از سیاست تنش صفر با همسایگان خبری نیست.این روزها جای آن مدارهای دیپلماتیک و حذرهای از سر ذکاوت را سیاست تنش زایی با همسایگان گرفته است. از دخالت در بحران سوریه تا دست داشتن در ناآرامی های عراق. رجب طیب اردوغان نخست وزیری که با ژست های اسلامی و مانورهای خوش آب و رنگ اسرائیل ستیزی نامی برای خود در جهان اسلام و البته رسانه های عربی و غربی باز کرده بود، اکنون به ائتلاف فراگیر با اعراب دوست اسرائیل و تن دادن به رفاقت استراتژیک با واشنگتن می اندیشد.مردی که روزگاری به نشانه اعتراض به سیاست های تل آویو در حصر غزه نشست مشترک با شیمون پرز را ترک کرد و بعدها رابطه کشورش با تل آویو را به واسطه کشته شدن صلح بان های ترک در حادثه حمله اسرائیل به کشتی مرمره به حالت تعلیق در آورد، اکنون محور مقاومت را به همراهی با جبهه موافقت غربی- عربی می فروشد. مانورهای سیاسی دولت حاکم در ترکیه از یک سال پیش تا به امروز به سمت و سوی تقویت جایگاه سیاسی ترکیه در میان کشورهای غربی و جلب اعتماد تمام و کمال امریکا پیش می رود. کشوری که در سال 2003 و همزمان با حمله امریکا به عراق مجوز استفاده از حریم هوایی خود به امریکایی ها برای حمله به کشوری همسایه را نداد اکنون به کانالی برای قاچاق سلاح به شبه نظامیان سوری تبدیل شده است. . دیپلماسی ایرانی بررسی سیاست خارجی ترکیه در قبال ایران ، سوریه ، حزب الله لبنان و در یک کلام مور مقاومت ، نزدیکی بیش از اندازه و ائتلاف گونه آنکارا به واشنگتن و تل آویو و جایگاه سیاست های ضد اسرائیلی پیشین این کشور در دستگاه دیپلماسی امروز آن را با دکتر مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل خاورمیانه در میان گذاشت:

همزمان با حمله هوایی اسرائیل به سوریه ، خبرگزاری فرانسه در خبری سخنان رجب طیب اردوغان  نخست وزیر ترکیه را که در آن بشار اسد را به قصاب تشبیه کرده و از پایان قریب الوقوع دولت وی سخن گفت؛ منعکس کرد.  آیا ترکیه به سمت تایید عملکرد اسرائیل در سوریه پیش رفته و به نوعی حامی این یورش نظامی است؟

آنچه که هم اکنون در منطقه در حال شکل گیری است ایجاد یک جبهه در ارتباط با کشورهای خط مقدم خاورمیانه می باشد، رویکرد 1+4 یعنی چهار کشور عربی به علاوه ترکیه و 2+4 یعنی چهار کشور عربی به علاوه ترکیه و اسرائیل هر کدام به ترتیب در ارتباط با ایران و در ارتباط با سوریه در حال شکل گیری است. سیگنال های ضعیف و پیشران های موجود نشان دهنده آن است که ادبیات سیاسی در منطقه به سمت و سوی نوعی تحرک رادیکالانه در بعد برخورد فیزیکی و نظامی با دولت سوریه پیش رفته و آمادگی بیشتر برای تهدید عملیاتی ایران در منطقه احساس می شود. به بیان دیگر هم اکنون 2+4 در ادبیات سیاسی خود واژگانی را به کار می برند که این واژگان نشان دهنده آمادگی برای ورود به فاز دیگری در برخورد با دولت حاکم بر دمشق است و از سوی دیگر به واسطه پیشتیابی جمهوری اسلامی ایران از شخص بشاراسد تلاش دارند از این فضاسازی بهره برده و در چارچوب بهره مندی از تهدیدهای موجود رژیم اسرائیل علیه دولت سوریه و پیش از آن علیه دولت ایران زمینه های فضاسازی های لازم برای جنگ روانی علیه ایران تا مرزهای اقدام نظامی را در آینده میان مدت آماده سازند. بنابراین در ارتباط با سوریه می توان تحرکی را که هم اکنون از آن یاد آوردیم یعنی صحبت رجب اردوغان را نیز در همین مسیر مورد ارزیابی و تحلیل قرار داد.

چالش اساسی برای امریکا آن است که دولت پسابشاراسدی به جای آنکه گرهی از مشکلات موجود در خاورمیانه در برابر مقاومت بازبگشاید گره کور دیگری بر آن نیفزاید یعنی دولتی رادیکال تر از دولت بشاراسد در سوریه بر ضد تحرکات ایالات متحده امریکا در منطقه خاورمیانه بوجود نیاید

حمایت های ترکیه از شبه نظامیان مخالف بشار اسد و تبدیل شدن این کشور به کانالی برای انتقال تجهیزات به این مخالفان عملا ترکیه را در تقابل با سیاست های ایران و حزب الله لبنان قرار داده است. آیا انکارا به سمت تنش واقعی با محور مقاومت و تحکیم دوستی استراتژیک با ایالات متحده پیش می رود؟

آنکارا در تلاش است که پس از حل موضوع خود با اکراد و اوجالان زمینه های ایجاد تحرک جدی تر ترکیه را در ماجرای سوریه بار دیگر فراهم سازد. در منطق سیاسی که ایالات متحده امریکا دنبال می کند تشکیل دولت پسابشاراسدی جدی ترین چالش پیش روی  است. امریکا به دنبال آن است که با مدیریت مسائل موجود درخاورمیانه، مقاومت را فلج کند و با کمرشکن کردن سوریه به فلج کردن مقاومت بپردازد. تبدیل مقاومت به یک موجودیت افلیج نیازمند برداشتن دولت بشاراسد در سوریه پیش از انتخابات 2014 است، بنابراین گذر از موجودیت افلیج در دستور کار ایالات متحده امریکاست اما چالش اساسی برای امریکا آن است که دولت پسابشاراسدی به جای آنکه گرهی از مشکلات موجود در خاورمیانه در برابر مقاومت بازبگشاید گره کور دیگری بر آن نیفزاید یعنی دولتی رادیکال تر از دولت بشاراسد در سوریه بر ضد تحرکات ایالات متحده امریکا در منطقه خاورمیانه بوجود نیاید. بنابراین اگر این چالش حل شود امکان برخورد فیزیکی سریع به بهانه استفاده از سلاح های شیمیایی فراهم خواهد شد. سناریوی دیگر در این زمینه آن است که ترکیه در منطقه باردیگر فعال شود و با شناسایی نسبت به نیروهای متخاصم با رژیم بشاراسد بر مبنای مجوز جدیدی که دولت امریکا جهت صدور اسلحه به مخالفین صادر کرده است مدیریت عملیاتی این موضوع را در منطقه بار دیگر برعهده گیرد و از این جهت فعال شده و بالتبع آن در ارتباط با مسائل موجود در منطقه احیای چهره آنکارا در منطقه مورد پروای بیشتر قرار گیرد.

بنابراین به نظر می رسد ترکیه پس از چندماه حرکت برزخ گونه در ارتباط با مسائل سوریه به جهت نگرانی از تحرک کردهای ترکیه و کاهش این نگرانی به واسطه توافقات جدید و از سوی دیگر شناسایی نیروهای مخالف با دولت بشاراسد توانسته است اکنون محکم تر از گذشته در زمینه بحران سوریه احساس قدرت و توانایی کند و صحبت های اردوغان نمایانگر شروع فاز جدیدی از تحرکات ترکیه درارتباط با سوریه است که اگر در وضعیت مناسب برای رفع چالش تشکیل دولت پسابشاراسدی صورت گیرد می تواند با پیوستگی با اراده ایالات متحده امریکا و کشورهای همسو با امریکا در منطقه با مرکزیت ترکیه وارد عملیات شدیدتر علیه دولت بشار اسد شود.
 

تا چه اندازه مانورهای سیاسی اخیر دولت ترکیه در قبال سوریه ، عراق و مساله نزدیکی به عربستان را در قالب اختلاف های شیعه و سنی در منطقه که در حال تشدید هم است ، می دانید؟

یکی از سناریوهایی که از چند سال پیش با صحبت ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن مطرح شد و نام پروژه هلال شیعی را به خود گرفت، سناریویی است که در آن تلاش می شود تا با ایجاد فرقه گرایی مذهبی و شکاف میان دو شاخه اصلی مسلمانان یعنی شیعه و سنی و زمینه ساز تحرک بیشتر و اجماع منطقه ای فزون تر علیه سه دولت شیعه منطقه یعنی دولت بشار اسد در دمشق، دولت نوری المالکی در بغداد و دولت انقلابی موجود در تهران شود، بنابراین پس از مقاومت و قطع محور ایران، سوریه و لبنان، ایالات متحده امریکا و کشورهای همسو تلاش خواهند کرد تا زمینه های تغییر و تحول در عراق و ایران را به عنوان هدف های بعدی خود مدنظر قرار دهند و بهترین سناریو در ایجاد اجماع منطقه ای علیه دولت های حاکم بر بغداد و تهران بر این نکته می تواند استوار شود که نوعی همگرایی مذهبی میان اهل تسنن علیه دولت های شیعه منطقه به وجود آید و بدین ترتیب اجماع توانایی ها و برنامه ریزی ابزارها و منابع در جهت پیاده سازی این استراتژی فعال از سوی ایالات متحده امریکا صورت می گیرد.

اخیرا اخباری در خصوص شکل گیری ائتلاف 1+4 درج شده که عربستان ، امارات ، اردن ، ترکیه را در کنار اسرائیل قرار داده است. هرچند ترکیه امروز خبر حضورش در این ائتلاف را رد کرد اما عملا شاهد نزدیکی عضوهای گفته شده این ائتلاف به هم هستیم. آیا ترکیه با وجود تظاهر به دوستی با تهران عملا در جبهه ترویج ایران هراسی و مهار قدرت ایران در منطقه قرار گرفته است؟

باید در اینجا به این نکته اشاره کرد که در ائتلاف 2+4 اسرائیل هم اضافه می شود. بدین معنا که 2+4 در ارتباط با سوریه بیشتر نمود دارد به دلیل آنکه اولویت دارد و ائتلاف 1+4 در ارتباط با ایران است. در حال حاضر اعراب اسرائیل را درکنار خود در خصوص ایران قرار نمی دهند به دلیل آنکه هنوز به اوج نرسیده است.

اصولا ترکیه سیاست های رئال پراگماتیستی را در عرصه سیاست خارجی خود دنبال می کند. دولت حاکم بر ترکیه دولتی بسیار واقع گرا در صحنه ارزیابی محیط عملیاتی خود است و در صحنه عمل بسیار پراگماتیست و عملگراست. ترکیه به خوبی می داند که ایران یکی از بازیگران اصلی محیط هارت لند نو یعنی خاورمیانه است که می تواند تاثیرات بین المللی از خود به جای بگذارد، از سوی دیگر این کشور خود را رقیب سنتی و کلاسیک ایران می داند چراکه اساسا در حوزه تاریخی تعاملات ایران با دولت عثمانی که در گذشته درترکیه قدرت داشته است در بسیاری از مسائل در برخی از فرازهای تاریخی در حال تقابل بوده اند و این فضای تاریخی هنوز بر منطقه سایه افکنده است. از سوی دیگر باید اذعان داشت که ترکیه تلاش می کند با کم ترین هزینه ها در ارتباط با برخورد با سوریه بیشترین فایده ها را بدست آورد. بنابراین تا زمانی که درتقابل آشکار با دولت حاکم بر دمشق قرار دارد سعی می کند در ارتباط با ایران ادبیات و رفتاری محافظه کارانه را مدیریت کند. این ادبیات ترکیه نسبت به دولت تهران تازمانی خواهد بود که دولت حاکم بر دمشق هنوز نام بشاراسد را یدک می کشد و بی تردید هرچند گفتن این نکته از منظر منطق سیاسی دور از عقل است، اما باید گفت بدون تردید با فروپاشی احتمالی بشاراسد در دمشق و روی کار آمدن یک دولت پیوسته با غرب در جبهه پیوستگی با غرب به رهبری آنکارا در منطقه شاهد تندتر شدن ادبیات و رفتار دولت کنونی ترکیه و یا حتی دولت های آتی در ترکیه علیه ایران خواهیم بود. بنابراین در منطق گذار از دوران دولت بشاراسدی به پسابشاراسدی دولت ترکیه همواره تلاش دارد بر اساس نگرش های واقع گرایانه عملگرای قدرت در حوزه سیاست خارجی ادبیات و رفتاری محافظه کارانه با ایران داشته باشد و در عین حال همکاری های کنترل شده اقتصادی، رقابت های شدید سیاسی و امنیتی خود را درمنطقه با ایران برنامه ریزی و عملیاتی کند.
 

اخیرا شاهد افزایش تنش در عراق و  ناآرامی های سیاسی در این کشور بودیم. این در حالی است که برخی مقام های عراقی، ترکیه و اخوان را مسبب از سرگیری برخی اختلاف های طایفه ای در این کشور می دانند. نقش ترکیه در عراق را چگونه ارزیابی می کنید؟ چرا اخیرا شاهد بروز اختلاف های کلان میان این دو کشور بودیم؟

ترکیه تلاش دارد تا به صورت مغز متفکر اجماع عربی و منطقه ای علیه جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت در پیوستگی با غرب قرار گرفته و از منظر عملگرا منافع ملی کشور ترکیه را برای ترکیه و پیشرفت بیشتر در منطقه خاورمیانه و ارتقا سطح قدرت منطقه ای و بین المللی کشورش را مدیریت کند. در این چارچوب دولت ترکیه در برابر خود رقبایی دارد که در چارچوب الگوی انقلابی حاکم بر تهران وارد عمل می شوند، دولت ترکیه به خوبی بر این امر واقف است که نوری المالکی نیرویی است که بیشترین میزان پیوستگی با تهران را در رفتارها و اقدام های سیاسی خود دنبال کرده و علیرغم کاربرد ادبیات مدبرانه برای نشان دادن استقلال خویش از ایران تمامی امکانات خویش را در خدمت تهران قرار داده است تا پیوستگی هدفمند و و معناداری میان دولت حاکم بر بغداد و ایران به وجود آورد. بنابراین ترکیه در این مسیر نوع برداشتی که از دولت نوری المالکی در عراق دارد با نوع برداشتی که از دولت حاکم بر تهران دارد تجانس و پیوستگی دارد. از این منظر است که با توجه به این معنا و کنار هم قرار دادن این موضوع با سناریویی که قبلا در خصوص آن صحبت شد یعنی هلال شیعه و ایجاد اجماع منطقه ای و عربی علیه شیعیان در جهت پیاده سازی تحرکات آینده این کشورها در منطقه این نیاز برای دولت ترکیه احساس می شود که از یک سو با ادبیات محافظه کارانه همچون تهران با بغداد روبرو شود و از سوی دیگر تلاش دارد تا زمینه های محدودسازی تحرکات عراق و ایران را در منطقه فراهم آورد.

در این میان آیا اعراب از ترکیه با آغوش باز استقبال خواهند کرد؟

مشکل دیگر دولت آنکارا همین است که این دولت دولتی نیست که کشورهای عربی بتوانند به سهولت ملت های عربی پذیرا باشند، چراکه همانگونه که رقابتی تاریخی میان تهران و استانبول (در آن دوران) وجود داشته همین رقابت و شکاف میان ترک های سلجوقی و اعراب وجود داشته است به طور مثال می توان از عبدالرحمان کواکبی و دانشمندان اصلاح طلب عرب دیگری که بر ضد خلافت عثمانی موضع دارند، نام برد که این فرد اساسا مبارزه با دیکتاتوری عثمانی را برای اعراب لازم می داند. بنابراین بخشی از اعراب نیز نوعی واگرایی تاریخی نسبت به سلطه احتمالی ترکیه بر کشورهای عربی دارند. در اینجاست که می تواند موضوع هلال شیعه و مطرح شدن آن نقش آنکارا را در نزیدکی به اعراب افزایش بخشد. هم اکنون مساله قبر حجربن عدی و شایعات فراوانی در خصوص حمله به مقابر صحابه پیامبر که شیعیان نسبت به آنها ارادت دارند پروژه ای است که می تواند در این زمینه رادیکالیسم شیعه را مقابل رادیکالیسم اهل تسنن مطرح و از سوی دیگر ترکیه و کشورهایی همچون ترکیه با بهره برداری از آن بتوانند اجماع عربی ترکی را در قالب ۱+۴ فراهم آورند.

ترکیه تلاش دارد تا به صورت مغز متفکر اجماع عربی و منطقه ای علیه جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت در پیوستگی با غرب قرار گرفته و از منظر عملگرا منافع ملی کشور ترکیه را برای ترکیه و پیشرفت بیشتر در منطقه خاورمیانه و ارتقا سطح قدرت منطقه ای و بین المللی کشورش را مدیریت کند

اسرائیل و ترکیه خود را برای عادی سازی کامل روابط مهیا می کنند. این در حالی است که دیگر از موضع گیری های تند و تیز انکارا در قبال تل آویو هم خبری نیست . آیا با تغییر آرایش سیاسی منطقه ، ترکیه طبق میل امریکا به دوست سیاسی تل آویو تبدیل خواهد شد واکنش افکار عمومی ترکیه به عملکردهای اخیر دولت این کشور در حوزه سیاست خارجی چیست؟

آنچه که امروز در منطقه شکل می گیرد جبهه موافقی است که در مقابل جبهه مقاومت شکل گرفته و این جبهه گستره حرکت خود را افزایش می دهد. ترکیه نیز در مرکز ثقل جبهه موافقت در برابر جبهه مقاومت قرار دارد و به نظر می رسد این جبهه تلاش دارد گستره عملیاتی حرکت خود را بر اساس افزایش توانایی های خویش مدیریت کند. نکته اساسی در شکل گیری جبهه موافقت تغییر دشمن استراتژیک کشورهای عربی از اسرائیل به سمت و سوی ایران و مقاومت است که در چند سال اخیر تا حدود زیادی موفقیت آن را شاهد بودیم. نمونه عملیاتی این موفقیت را می توان در صدور اسلحه تهاجمی توسط امریکا به کشورهای عربی با مجوز اسرائیلی ها مشاهده کرد. ۶۳ هزار میلیارد دلار اسلحه ای که حدود سه سال پیش به کشورهای عربی فروخته شد و در نخستین مرحله شاهد فروش اسلحه های تهاجمی به جای سلاح های تدافعی بودیم نمایانگر کلید خوردن همین معنا بوده است. هم اکنون حل مسائل میان ترکیه و اسرائیل و جهت گیری های جدید کشورهای عربی همچون عربستان و قطر و و همراهی تلویحی مصر در فضای ناشی از دگرگونی هایی که در مصر پس از حسنی مبارک صورت پذیرفته است، قابل ارزیابی است. از سویی دیگر شاهد ایجاد فضای ضد رادیکالستی حرکت های القاعده در میان افکارعمومی عربی و از سوی دیگر پایین آمدن گرایش مسلمانان عرب نسبت به مواضع تهران و نظرسنجی های جدید موسسات گوناگون غربی و شرقی هستیم که در ادبیات موجود بین المللی نیز انعکاس پیدا کرده است.

بنابراین باید گفت با توجه به آنچه که در منطقه مساله گذار دو ساله اخیر رخ داده است امکان تحرک افکارعمومی علیه دولت آنکارا در جهت نزدیکی به کشور اسرائیل توجه به روند مدیریت شده ای که از داووس و صحبت های رجب طیب اردوغان در مقابل رئیس رژیم صهیوینستی رخ داد تا حدود زیادی توانسته است دولت حاکم بر آنکارا افکار عمومی را به سمت و سوی سیاست های عملگرایانه خود نسبت به گذشته بیشتر جذب کند و اگر مقاومتی هم در درون افکارعمومی صورت پذیرد این مقاومت محدود و بسیار کمرنگ خواهد بود.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14

انتشار اولیه: چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392/ باز انتشار: یکشنبه 22 اردیبهشت 1392

کلید واژه ها: ترکیه سوریه امریکا بشار اسد دکتر مهدی مطهرنبا عراق


نظر شما :