گلایه‌های سفیر فلسطین از دولت در گفت‌وگو با دیپلماسی ایرانی

من از دولت خواستم محمود عباس را به ایران دعوت کند

۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۳ | ۱۵:۰۰ کد : ۱۹۳۲۶۵۷ خاورمیانه انتخاب سردبیر
نه فتح می تواند تک روی کند و نه حماس/من هر روز جمعه خانه مقام معظم رهبری می‌رفتم/نمایندگان مجلس حامی آرمان فلسطین باشند/به حرف‌های ابو مازن هم گوش کنید.
من از دولت خواستم محمود عباس را به ایران دعوت کند

دیپلماسی ایرانی: در بحبوحه تحولات خاورمیانه و در حالی که حجم مشکلات منطقه به اندازه ای است که دیگر گمان می رفت جایی برای پرداختن به موضوع فلسطین نباشد و کسی اهمیتی به آن ندهد، ناگهان در رسانه ها خبر توافق فتح و حماس منتشر شد. خبری غیرمترقبه که در میان اخبار تاسف بار جاری در خاورمیانه خبری خوش به حساب می آمد. بر اساس این توافق دو طرف می پذیرند که حکومتی موقت به ریاست محمود عباس و دولتی متشکل از اعضای تکنوکرات به مدت شش ماه تشکیل شود و پس از آن انتخاباتی سراسری برای انتخاب ارکان حکومت جدید فلسطینی برگزار شود. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان حصول این توافق در سایه شکست مذاکرات صلح اتفاقی مهم محسوب می شود که علی رغم ناخرسندی امریکا و اسرائیل می تواند تحولات ایجابی تازه ای در بحران های متعدد خاورمیانه به وجود آورد. دیپلماسی ایرانی برای جویا شدن ابعاد این توافق به سراغ صلاح الزواوی، سفیر فلسطین در تهران رفته است که در ادامه می خوانید. وی قبل از آن که سوالاتمان را مطرح کنیم مقدمه ای طولانی برای روشن شدن افکار عمومی بیان داشت که در زیر می خوانید.

 

مقدمه مصاحبه از زبان صلاح الزواوی سفیر دولت فلسطین در جمهوری اسلامی ایران ومقدم السفرای نمایندگیهای سیاسی

قبل از هر چیز باید هر انسان مسئولی که با ذهنیت مصالح شخصی زندگی نمی کند و به فکر امت اسلامی و عربی است و از خدا می خواهم که من هم از جمله این افراد باشم، تلاش کند که از مصالح شخصی اش به سود دیگران کوتاه بیاید. در ابتدا باید بگویم که همه ما جزئی از یک امت بزرگ اسلامی هستیم که صلح دوست است و می خواهد صلح را در هر جایی گسترش دهد، ما امتی هستیم که به دروازه های وین رسیدیم و از آن سو به چین رفتیم و می توان گفت که نقطه ای در دنیا وجود ندارد که دین اسلام به آن راه نیافته باشد. این دین فقط محدود به جوانب روحی نیست بلکه دیگر جوانب حیات انسان را نیز در بر می گیرد. این دین همچنین روابط جوامع و روابط بین المللی را نیز تعریف کرده است. از این دریچه است که ما به جمهوری اسلامی ایران عزیز می نگریم. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ما فلسطینیان روابط بسیار ویژه ای با امام راحل (ره) داشتیم و بیشتر رهبران انقلاب اسلامی روابط دوستانه ای با ما داشتند. به گونه ای که برخی از آنها در اردوگاه های ما آموزش دیدند و به همراه ما شهید شدند. این سفارت همچنان مسئولیت تعدادی از خانواده های شهید را بر عهده دارد. قضیه یا زخم فلسطینی، زخم امت اسلامی است نه فقط زخم ملتی تنها. برای همین اگر اوضاع امت خوب باشد اوضاع ما هم خوب می شود و اگر آشفته شود اوضاع ما نیز آشفته خواهد شد. امروزه اگر نقشه جهان اسلام را به روی این میز بگذاری با نهایت تاسف می بینی که چه بیماری هایی کالبد دنیای اسلام را می آزارد. چندپارگی جغرافیایی و اختلاف های سیاسی تاسف بار و تلاش هایی که فعلا به هیچ نتیجه عملی ای نرسیده اند همگی زخم هایی هستند که کالبد جهان اسلام را بیمار کرده است. همه می دانیم این کالبد بیمار است. قلب این کالبد قضیه فلسطینی است که خود از بیماری های سختی رنج می برد که از بارزترین آن اختلافات فتح و حماس است. اکنون ما می خواهیم که این بیماری را به نوعی درمان کنیم. این موضوع را نمی توان بررسی کرد بدون این که بیماری ها و مشکلات جهان اسلام را بررسی نکرد. مشکل ما فقط استعمار غربی و رژیم صهیونیستی که بی شک خود مسبب همه مشکلات جهان اسلام و جهان عرب و فلسطین است که هزینه آن را ملت فلسطین می دهند، نیست. طرح صهیونیستی خود در اساس طرحی غربی است، کسانی که تاریخ اروپا را بررسی می کنند به روشنی می بینند که یهودی ها در اروپا چه می کردند، اگر غربی ها اجازه نمی دادند آنها هیچ گاه نمی توانستند به خاک ما بیایند. آنها می خواستند از شر یهودی ها خلاص شوند برای همین آنها را به منطقه ما آوردند. در ابتدا مناطق مختلفی برای آنها در نظر گرفته شده بود، از جمله اینترریو در آرژانتین، اوگاندا و سینا. از شانس بد ما طرح صهونیست ها در فلسطین در سرزمین ما پیاده شد. اکنون من به عنوان سفیر فلسطین به صراحت می گویم طرح صهیونیستی رو به زوال است. هنگامی که امام خمینی (ره) اسرائیل را غده ای سرطانی دانست و گفت که زوال آن به زودی فرا می رسد، حرف بی راهی نزدند، حرفشان کاملا صحیح بود. این فقط امام نیست که چنین اعتقادی دارد بلکه خود یهودی ها نیز همین اعتقاد را دارند. مورخان یهود و رجال دین آنها که در کتاب های دینی عمیق شده اند می گویند که این رژیم رو به زوال است و به زودی از بین می رود.

آقای صلاح الزواوی از همین مقدمه ای که فرمودید، شروع کنیم. شما صحبت از زوال رژیم صهیونیستی زدید و به اظهارات حضرت امام اشاره کردید و گفتید حتی خود یهودی ها نیز زوال رژیم صهیونیستی را نزدیک می دانند. نشانه های این زوال چیست؟

پدرم یک بار شست سال پیش این حرف را به من زد، خودش هم این حرف را از پدرش پنجاه قبل از آن شنیده بود. یعنی حرفی که اکنون از زبان پدرم می گویم عمری بیش از یک صد سال دارد. در آن موقع تعداد یهودی هایی که در فلسطین زندگی می کردند بیشتر از چند هزار نفر نبود. آنها هم مثل مسیحیان و مسلمانان جزئی از جامعه فلسطین را تشکیل می دادند. پدرم از زبان پدرش به من گفت که یهودی ها از سراسر دنیا به فلسطین می آیند و کشوری برای خود در فلسطین ایجاد می کنند. در آن موقع این صحبت ها چیزی شبیه کفر بود. حرفی غیر عاقلانه بود. نزدیک به 5 هزار یهودی در فلسطین بودند اما پدرم می گفت که همه یهودی ها از سراسر جهان به فلسطین می آیند و مهاجرتی عظیم توسط آنها صورت می گیرد. سپس جنگی میان مسلمانان و یهودی ها در مرغزار ابن عامر در می گیرد به گونه ای که آن مرغزار را مرغزار ندبه کنندگان می نامند، در آن جنگ زنان شوهرانشان وفرزندانشان  کشته شده شان را ندبه میکنند و نهر النعامین میان حیفا و عکا غرق در خون خواهد شد و خون در دریای مدیترانه به یک یا دو میلی متر خواهد رسید. اما قضیه سرزمین موعود همان طور که خودشان هم می دانند در این سرزمین شکل نخواهد گرفت.. بعد از اشغال لبنان توسط رژیم صهیونیستی در سال 1982 بسیاری از یهودی ها به خانه فلسطینیان می آمدند و می گفتند ما از همین الآن از شما حمایت می کنیم به شرطی که بعدا وقتی که شما فاتح شدید از ما حمایت کنید. بنابراین خودشان بیش از همه می دانند که پایان این رژیم حتمی است. گفته می شود وقتی که رابین توافق نامه اسلو را امضا کرد از آن راضی نبود چرا که خودش می گفت بخش بسیاری از مناطقی که فرماندهان یهود در آن زندگی می کردند از آن مناطق مهاجرت کردند برای همین می توان گفت که این رژیم رژیمی یکپارچه و وفادار نیست و جامعه قابل ادغام ندارد و حتی از این فراتر تناقضاتی که در درون این جامعه وجود دارد به هیچ وجه قابل حل نیستند. مثلا از روسیه نزدیک به یک میلیون مهاجر به فلسطین آمدند که در میان آنها حتی یک یهودی نیست، نیمی از آنها مسیحی اند و نیمی دیگر مسلمان. به آنها تناقضات داخلی میان سفیدپوستان و سیاه پوستان و فقرا و ثروتمندان مرتبط با ایالات متحده امریکا و آفریقایی ها و غیرآفریقایی ها را نیز بیفزا. این تناقضات یک چیز را باعث می شود و آن ترس از طرف مقابل است. یعنی این که باعث شود فلسطینیان به نابودی آنها برخیزند.

آیا ممکن نیست که اسرائیلی ها بتوانند با جلب حمایت خارجی به ویژه امریکایی، آن طور که در طول این مدت شاهد بوده ایم، خود را از این مهلکه نجات دهند؟

برای امریکا این مکان مکان ارزانی برای پشتیبانی است. برای همین برای حمایت از مصالح خود به حمایت از آن بر می خیزد. دو دیدگاه در این جا وجود دارد. یکی دیدگاه شیمون پرز، رئیس رژیم صهیونیستی است که می گوید ایجاد خاورمیانه جدید که در آن اعراب و اسرائیل بتوانند در کنار هم زندگی کنند آن طور که خود نیز در کتاب خاورمیانه جدیدش نوشته و به زبان های مختلف از جمله عربی و انگلیسی و حتی فارسی ترجمه شده است می گوید که این مهم نیست که ما اسرائیل بزرگ را از لحاظ جغرافیایی تاسیس کنیم بلکه مهم این است که آن را از طریق مشارکت به وجود آوریم. یعنی این که وقتی بتوانیم صنایع مشترک و راه های مشترک و شرکت های مشترک و مخابرات مشترک ایجاد کنیم می توانیم از این طریق می توانیم منطقه را به یکدیگر وصل کنیم که در آن صورت می تواند اسرائیل نیز ایجاد شود. دیدگاه دیگر از آن حزب لیکود و نتانیاهو است که می گوید نه، اسرائیل بزرگ یعنی اسرائیل از لحاظ جغرافیایی است. یعنی باید روزی برسد که سوریه و لبنان و اردن و بخشی از مصر و بخشی از عراق و حتی بخشی از ایران و عربستان جزء آن باشد. برادر عزیز این را به خاطر بسپار هر آن چه در دنیای عربی و اسلامی رخ می دهد در حقیقت واقعیتی از توطئه بزرگی است که برای ایجاد اسرائیل بزرگ طراحی شده است و سرنگونی قدرت های عربی و اسلامی را از طریق کاشت تناقضات بدون راه حل هدف قرار داده است. یعنی دقیقا شبیه آن چه در سوریه می بینیم. توطئه غربی ای وجود دارد که می خواهد قدرتی که یکصد سال با اسرائیل جنگیده است را از بین ببرد. کشوری که ریه انقلاب های فلسطینیان محسوب می شود. مثلا از قدیم الایام پدر خانم من و پسر او به دمشق می آمدند آموزش می دیدند و به فلسطین باز می گشتند تا با استعمار انگلیس و صهیونیست بجنگند. من یکی از کسانی بودم که انقلاب فلسطینی را از سوریه شروع کردم. من فقط یک سفیر ساده نیستم بلکه یکی از  موسسان این انقلاب فلسطینی ام که در کنار ابو جهاد و ابو عمار و ابو مازن و ابو سعید و ابو ایاد و دیگران این انقلاب را ایجاد کردند. در تمامی این مدت ما حمایت سوریه که هیچ وقت فراموش نمی کنیم را پشت سر خود داشتیم. بعد از آن بود که حمایت مصر و دیگر کشورهای عربی و اسلامی به دنبال ما آمد. سوریه در کنار مصر در کنار ما ایستاد و از انقلاب فلسطینی از سال 1948 و قبل از آن حمایت کرد و تا کنون هم در کنار ما ایستاده است. در کنار آنها بود که در سال 1972 عربستان نیز به حمایت از ما برخواست و جنگ نفت را به سود فلسطین علیه غرب در عصر ملک فیصل آغاز کرد. ما در سال 1973 قدرت قابل توجهی بودیم که توانستیم در جبهه های سوری و مصری و اردنی و لبنانی در برابر دشمن صهیونیستی بجنگیم. اکنون می خواهند این قلعه پابرجا را ویران کنند. آنها می خواهند نظام سوریه را به نظامی متخاصم با ما تبدیل کنند و حکومتی متناقض با ملت سوریه بر سر کار آورند تا دیگر نتواند در برابر اسرائیل ایستادگی کند. دیدید بر سر لیبی چه آمد. کشوری ثروتمند که در کنار ما ایستاد اکنون این کشور در کجا قرار دارد، می بینید. می بینید که بر سر تونس چه آمده است ولی تونس توانستبر ان غلبه کند. دیدیم که چه توطئه هایی علیه الجزایر طراحی کردند که الحمدالله به جایی نرسیدند و امیدواریم در سایه وجود عبدالعزیز بوتفلیقه، رئیس جمهوری الجزایر این کشور از مشکلاتش رهایی یابد. بوتفلیقه اولین کسی بود که یاسر عرفات را به سازمان ملل برد و او آن سخنرانی تاریخی را در سال 1974 بیان داشت. آنها همچنین نفاق و فتنه شیعی و سنی را ایجاد کردند تا طرح خود را کامل کنند.  

شما درباره مشکلات خاورمیانه صحبت کردید. ما در بحبوحه مشکلات خاورمیانه شاهد آشتی فتح و حماس بودیم. آشتی ای که باعث تعجب بسیاری از کارشناسان خاورمیانه با توجه به مشکلات جاری در آن شد. چه شد در سایه اوضاع متشنج خاورمیانه این توافق حاصل شد؟

این سوال سوالی منطقی است و به ذهن هر کسی خطور می کند. اولا وحدت اساس همه چیز است نه افتراق. و من نمی فهمم که قضیه ای با پیچیدگی های قضیه ی ما فلسطینیان آن هم با همه طرح های توطئه آمیز غرب در راس آنها ایالات متحده چگونه قرار است به سمت حل برود در حالی که ما با هم اختلاف داشته باشیم؟ اگر ما اختلاف را بپذیریم یعنی این که پذیرفته ایم مشکلمان حل نشود. برای همین وحدت اصل ماست و نه چنددستگی. وقتی که ما قضیه ای را در روابط دو طرف بررسی می کنیم باید ببینیم که اوضاع هر کدام از دو طرف به چه ترتیب است. کشور فلسطین یا حکومت ملی فلسطین که ریاست آن را برادرمان محمود عباس بر عهده دارد و برادرانمان در حماس، هر کدام مشکلات خودشان را دارند. حماس مخفی نمی کند که شاخه ای از اخوان المسلمین است و حرکتی مجاهد است و همچنان با اسرائیل می جنگد و هیچ اعتراضی به آنها وارد نیست. این جنبش هم اشتباهاتی دارد و هم برداشت هایی از اوضاع دارد. اما وقتی که تغییر در سال 1987 رخ داد و در سال 2007 علیه ابو مازن کودتا شد و حماس مسئولیت قدرت در غزه را بر عهده گرفت حماس به سمتی رفت که نهادی خودمختاری در این منطقه بسازد گویی که کشوری مستقل است. دقیقا مشابه همین رفتار را ما در کرانه باختری داشتیم، گویی که ما نیز در آن جا کشور مستقلی هستیم. در حالی که نه ما در کرانه باختری مستقل بودیم و نه برادران ما در نوار غزه مستقل بودند. می خواهم به صراحت بگویم که به این ترتیب وضعیتی پیش آمد که حماس به عنوان یک حرکت اسلامی وابسته به اخوان المسلمین و جهاد اسلامی راه دیگری را پیش بگیرد. ببینید همه ما به فکر آزادی سرزمین های اشغالی هستیم. اما وقتی که همه قرار است زیر یک سقف فعالیت کنیم باید برخی از شرایط یکدیگر را بپذیریم. هدف ما مشترک است، همه ما از قدیم برای آزادی سرزمین های اشغالی جنگیده ایم. اما هر کدام از ما ایدئولوژی متفاوتی را برای رسیدن به این هدف دنبال می کند. حقیقت این است که همه ما از یک جا کار خود را برای رسیدن به این هدف آغاز کردیم. کمونیست ها، اسلام گرایان، ملی گراها همگی اعتقاد به آزادی سرزمین های اشغالی دارند اما هر کدام ایدئولوژی خاص خود را برای رسیدن به این هدف دنبال می کنند. در این میان برادران ما در حماس بر اساس ایده اسلامی برآمده از اخوان المسلمین اعتقاد به اتخاذ شیوه ای خاص در رسیدن به هدف مشترکمان بودند. وقتی که اخوان المسلمین در مصر قدرت را به دست گرفت، حماس احساس کرد که قدرت گرفته است و در وضعیتی بهتر از گذشته قرار دارد. وجود اخوان المسلمین در مصر در ایام محمد مرسی، نفس تازه ای به حماس دمید. از این رو این تصور نزد آنها به وجود آمد که همه کشورهای اسلامی و عربی به سمت اسلام گرایی می روند و تنها این شیوه از حکومت داری است که بر کشورهای عربی از الجزایر تا تونس و مصر و اردن و کشورهای دیگر مسلط خواهد شد. این ذهنیت باعث شد تا همه تلاش ها برای وحدت میان فلسطینیان به شکست بینجامد. اما وضعیت اکنون ملایم تر شده است. نیازی به ورود به جزئیات نیست. اکنون اوضاع فعلی تغییر کرده است. غزه با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کند، همچنین با بحران آب مواجه شده به گونه ای که 90 درصد آب آشامیدنی در این منطقه آلوده است، همچنین با بحران برق و سوخت و درمان و بهداشت دست به گریبان است. ملت فلسطین ملتی واحد هستند و ما نباید میان آنها تفاوتی قائل شویم. از آن سو وضعیت دیگری نیز پیش آمد. در کرانه باختری مذاکراتی که از ماه جولای 2012 آغاز شد و گفتیم باید ظرف 9 ماه پایان یابند و تا ماه 29 آوریل گذشته به نتیجه برسد، به نتیجه نرسید و عملا شکست خورد. در این میان دشمن صهیونیستی در سایه مذاکرات به فکر گسترش شهرک سازی ها بود و می خواست بر اراضی مسلط شود. در حالی که از یک طرف مذاکره می کردند از آن طرف ملت ما را سرکوب می کردند و تحت فشار قرار می دادند. تا جایی که کرانه باختری را آن قدر تحت کنترل خود در آورده اند که توانسته اند از خروج مقام های فلسطینی از آن جلوگیری کنند. این شهرک ها دیگر شهرک نیستند آن قدر بزرگ شده اند که می توان گفت شهر هستند. شهرهایی که فلسطینیان را از یکدیگر دور کرده و میان سرزمین هایشان فاصله و جدایی انداخته اند. دولت اسرائیلی به گونه ای برخورد می کند تا ثابت کند دولتی راست گرا است و اگر این گونه شدید برخورد نکند، سقوط خواهد کرد. ابو مازن از قدیم می گفت در برابر ما راهی جز تفاهم برای رسیدن به وحدت نیست. او می گفت باید انتخابات برگزار شود و حکومتی خلال  سه یا شش ماه امور را به دست گیرد تا کار مجلس نمایندگان و دولت را انجام دهد و همچنین انتخابات ریاست جمهوری را برگزار کند. محمود عباس در این باره با برادر خالد مشعل نیز صحبت کرده است. ما از خدا می خواهیم که وحدت تحقق یابد برای این که باعث جلب حمایت امت اسلامی از ما می شود و دیگر بهانه ای به دست دشمن صهیونیستی و ایالات متحده نمی دهد که بگویند شما متحد نیستید و برای همین شایستگی داشتن کشور را ندارید. در عین حال عده ای از برادران ما در کشورهای عربی ما را تخطئه می کردند که آقایان شما خودتان چند دسته هستید و با یکدیگر اختلاف دارید. اکنون به آنها می توانیم بگوییم که ما متحد هستیم. همه جامعه جهانی و جامعه اسلامی در حال حاضر علیه حرکت ها و فعالیت های رژیم صهیونیستی ایستاده اند.

توافقات فتح و حماس همانند بسیاری از توافقات منطقه ای دیگر تحت تاثیر کشورهای دیگر قرار دارند، مثل ایران و مصر و...

مصر کشوری بود که میزبان گفت وگوهای داخلی فلسطینیان بود و همچنان هم بر اشراف بر این گفت وگوها ادامه می دهد. از این رو جایگاه مصر در این مساله محفوظ است. اما درباره جمهوری اسلامی ایران من همیشه گفته ام، آقا، ابو مازن را دعوت کنید و همان طور که نظرات همه را می شنوید نظرات او را هم بشنوید. او رئیس حکومت ملی فلسطین است و همه چیز را به خوبی می داند و از همه اسرار آگاه است. به حرف های او گوش دهید و نظرتتان را به او منتقل کنید. به اعتقاد من جمهوری اسلامی ایران باید نقشی متفاوت با هر کشور دیگری در دنیا ایفا کند. این نظر شخصی من است. من سفیری قدیمی در ایران هستم. جمهوری اسلامی ایران بر دو رکن تشکیل شده است. نه بر اساس نیروهای مسلح و نه بر اساس جمعیت ایران تشکیل نشده است، بلکه بر اساس دو رکن اسلام و فلسطین تشکیل شده است. این دو رکن اساسی بود که باعث شد انقلاب اسلامی ادامه یابد و پیروز شود و انشاء الله به کمک آن ما نیز در فلسطین پیروز خواهیم شد. ما به جمهوری اسلامی ایران و مقام معظم رهبری که در مسیر حضرت امام (ره) حرکت می کنند و به همه متفکران و مقامات و ملت ایران ایمان داریم و معتقدیم که همه آنها برای قضیه فلسطینی کار می کنند.

آیا اعتقاد دارید که تغییر دولت در ایران از دولت آقای احمدی نژاد به دولت آقای روحانی و بهبود روابط ایران با جامعه جهانی و غرب به آشتی میان فتح و حماس کمک کرده است؟

من به چنین چیزی اعتقاد ندارم. من می خواهم از این جا پیامی را به دولت ایران بدهم. من صلاح الزواوی، سفیر فلسطین که تاریخی طولانی سفیر کشورم در ایران بوده ام، تجربه فعالیت با دولت های مختلف ایران را داشته ام. هر کدام از آنها نقش خود را ایفا کردند و هر کدام اشتباهاتی هم داشته اند و کارهای سودمندی نیز انجام داده اند. اما اگر می پرسی که آیا این دولت موفق خواهد بود، بله انشاء الله موفق خواهد بود و من برای آن دعا می کنم اما این که چه نقشی در قضیه فلسطینی ایفا کرده یا ایفا خواهد کرد. من امیدوارم که این دولت  هر چقدر بتواند به فلسطین کمک نماید. من صلاح الزواوی سفیری عادی در این کشور نیستم. من  یکی از موسسان انقلاب فلسطین بوده ام، 33 سال در این کشور حضور داشته ام و همانند شما دردها و بیماری هایتان را می دانم شاید هم به حکم سنم بیش از بسیاری از شماها هم بدانم. علاقه من به شما جزئی از  علاقه  من به فلسطین است، با این ویژگی ها نباید برای دیداری مثلا از وزیر برای من محدودیت قائل شوند.درست نیست که من برای این که بخواهم با آقای وزیر ملاقات کنم از کسی اجازه بگیرم. من انتظار دارم در اتاق آقای رئیس جمهور به روی من همیشه باز باشد. و من برای تاریخ می گویم که در اتاق مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای که خداوند سایه اش را مستدام بدارد وقتی که نماینده امام در شورای عالی فرماندهی کل قوا بود خانه اش خانه فلسطین بود و وقتی که رئیس جمهور بود به دفترش می رفتم بدون این که بخواهم از وزارت امور خارجه اجازه بگیرم. و وقتی که رهبر شد این شیوه را ادامه دادند با وجود این که وضعیت فرق کرده بود. از این رو از این دولت و دیگران می خواهم که با صلاح الزواوی، سفیر فلسطین در این کشور همانند سفیر یک کشور خارجی برخورد نکنند و به من نگویند باید از چه کسی موافقت بگیرم. درست نیست که من از کسی دستور و اجازه برای دیدار با  یک وزیر بگیرم. نباید دولت جمهوری اسلامی ایران با من به عنوان یک سفیر اجنبی برخورد کند. با من همان طور که مقام معظم رهبری رفتار می کرد رفتار کنید. من چندین بار به حضورایشان رفتم در حالی که رهبرهستند. وقتی که ایشان رئیس جمهور بود من هر روز جمعه به خانه ایشان می رفتم. و دیگر علمای آزاده را در راسشان آیت الله هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی و آقای کروبی را فراموش نمی کنم. من از نمایندگان مجلس نیز انتظار دارم که برای آرمان های فلسطین تحرکی از خود نشان دهند. من از آنها انتظار دارم که از فلسطین و سفارت فلسطین و از سفیر فلسطین که بیش از آن که شما دوستش بدارید شما را دوست دارد، حمایت کنید. از او حمایت کنید چون آدم باوفایی است. من 33 سال سفیر در این کشور بوده ام چرا باید با من این گونه برخورد کنند. با من باید مثل سفیری که از تو از گرد راه رسیده است برخورد شود؟

عده ای می گویند که این توافق نامه موقت است و اگر مثلا دولتی معتدل در اسرائیل بر سر کار آید، این توافق پایان می یابد.

اولا من موافقم که وضعیتی پیش آمد تا این توافق حاصل شد. هم وضعیتی که در غزه برای دولت حماس حاصل شد و هم وضعیتی که در کرانه باختری برای حکومت خودگردان به وجود آمد که باعث شد این توافق حاصل شود اما می خواهم یک چیز را هم بگویم، ابو مازن و خالد مشعل خوب می دانند و رهبران دو طرف درک می کنند که قضیه فلسطینی سقوط خواهد کرد اگر قرار باشد دولتی در غزه داشته باشیم و دولتی دیگر در نوار باختری، ما باید وحدت داشته باشیم. اگر وحدت نداشته باشیم دیگران با ما چگونه برخورد خواهند کرد؟ همیشه صهیونیست ها و امریکایی ها به رغم این که در جایگاه باطل هستند همیشه به ما می گفتند شما متفرق هستید بنابراین ما نمی توانیم به شما اعتماد کنیم و با شما صحبت کنیم. الآن بعد از این که این وحدت حاصل شده است و بعد از این که انتخابات برگزار شود راهی پیش روی ما نیست جز این که از این مرحله بگذریم. هر کس که به فکر بازگشت به عقب است به این معنا است که می خواهد در حق ملت فلسطین و اسلام و مسلمین جنایت کند.

شکی نیست که رژیم صهیونیستی درصدد ضربه زدن به این توافق است. اگر مثلا دوباره اقدام به حمله به غزه کرد و فضایی ایجاد کرد تا اهداف وحدت میان فلسطینیان حاصل نشود آن گاه چه خواهد شد؟

من از اول گفتم این رژیم گور خود را کنده است همان طور که با احداث شهرک ها گور خود را کند. تو چگونه می توانی کشور و ملتی را به طور کامل از بین ببری و ملت دیگری را از جای دیگری از غرب بیاوری. تا آخرین روز برای بازگرداندن حتی یک وجب از خاک فلسطین خواهم جنگید.

برخی می گویند که محمود عباس می خواهد از این توافق به عنوان ابزار فشاری برای اسرائیلی ها و امریکایی ها استفاده کند تا به سود خود مذاکرات صلح فلسطین و اسرائیل را پیش ببرد. آیا با این اظهار نظر موافقید؟

اولا یک چیز را به تو بگویم، مذاکرات شکست خورد. و این مذاکرات را نه ابو مازن بلکه دشمن به شکست کشاند. ثانیا، همیشه تعامل با قضایای سیاسی باید با خوش بینی و حسن نیت باشد. یعنی نباید همیشه بد را دید. یعنی اگر ابو مازن از طریق گفت وگوها توانست کشور فلسطین را ایجاد کند و قطعنامه سازمان ملل را به روی زمین اجرا کند ما باید قهر کنیم؟ باید بگوییم نمی خواهیم؟ نه می گوییم می خواهیم و قبول داریم. ما نمی توانیم به سفر برویم. وقتی که ابتدای کارم در سفارت فلسطین در ایران بود، خواستیم که به یک نفر فلسطینی ویزا بدهیم که به ایران بیاید گفتند که بابا این آقا گپرنامه ندارد. در آن موقع سفیر آن کشوری که می خواست به این آقا ویزا بدهد، یادش به خیر به من گفت برادر این که گذرنامه ندارد و فقط سند فلسطینی بودنش را(لسه پاسه) دارد. گفتم ما در حال جنگ با دشمن هستیم از کجا گذرنامه بیاورم؟ دنیا عمق مصیبت های فلسطینیان را درک نمی کند. دنیا درک نمی کند که یک شهروند فلسطینی 20 بار از فرودگاهی به فرودگاه دیگر در آن سوی دنیا می رود برای این که فرودگاه ها شهروند فلسطینی را نمی پذیرند. نمی دانم چند نفر از فلسطینیان در کشورهای عربی و اسلامی زندگی می کنند و دولت نسبت به اقامت آنها چشم پوشی کرده است. بنابر این اگر محمود عباس کشوری فلسطینی به وجود آورد باید قهر کنیم؟ این کشور نباید جزئی از فلسطین باشد؟ دولت ما باید بر همه کرانه باختری و غزه به پایتختی بیت المقدس شرقی تاسیس شود. در صورت فرا رسیدن آن روز آن تاریخ ابتدای پایان اسرائیل خواهد بود. یهودی ها این را می دانند و برای همین قبول نمی کنند. بن گوریون می گفت که کرانه باختری ورمی سرطانی در معده اسرائیل است. عده ای می گویند فردا توافقات و قطعنامه ها و معاهده ها صادر خواهد شد و .. کدام توافقنامه و معاهده معتبر است وقتی که قرار است ما پیروز باشیم. توافقات تا زمانی که به آن پایبند باشیم رسمیت دارند. صدام حسین در صفحه تلویزیون توافقنامه الجزایر را پاره کرد، چون احساس قدرت می کرد، غیر از این است؟ بنابراین تاریخ را قدرتمندان می سازند. کسانی که به اصول پایبند بوده اند می سازند نه کسانی که ضعیف بوده اند و در خدمت دیگران هستند. ما به مبارزه ادامه می دهیم تا وجب به وجب خاک فلسطین را آزاد کنیم.

آیا ممکن است بعد از انتخابات نقشه سیاسی فلسطین عوض شود؟

کسی چه می داند، اگر حماس موفق شد و ملت فلسطین آن را انتخاب کرد به کسی چه ربطی دارد. مشکل چیست؟ و اگر هم فتح پیروز شد چه مشکلی است بگذارید اداره کشور را به دست گیرد. اگر جنبش حماس پیروز شد فقط به آن یک توصیه می کنم، باید دولت وحدت ملی تشکیل دهد و اگر فتح هم پیروز شد باید همین شیوه را دنبال کند. نه فتح می تواند تک روی کند و نه حماس.

قبل از سقوط اخوان در مصر پیشنهادهایی را در امریکا برای حل مشکل صلح فلسطین و اسرائیل پیشنهاد دادند. مثلا قطر صحبت از تبادل اراضی و مسائلی از این قبیل کرد، آیا چنین طرح هایی می تواند مساله فلسطین را پیش ببرد؟

ببین اعراب خیلی حرف ها می زنند همان طور که خیلی های دیگر خیلی حرف ها می زنند. من اصل موضوع را به تو می گویم. ما از جمهوری اسلامی ایران می خواهیم که کنار ما باشد و این سفارت را به قلعه ای مستحکم برای قضیه فلسطینی تبدیل کند. من از مقام های ایرانی می خواهم که درهای دفاتر خود را به روی سفیر فلسطین بگشایند. با من مثل سفیر آنگولا و جیبوتی برخورد نکنند. من 33 سال است در این کشور سفیر هستم. که همینطور باید بامن برخورد شود.

انتشار اولیه: یکشنبه 21 اردیبهشت 1393/ باز انتشار: جمعه 26 اردیبهشت 1393

کلید واژه ها: صلاح الزواوي فلسطين


( ۲ )

نظر شما :