کردها بزرگترین برنده تحولات منطقه هستند

گام به گام به سوی دولت کردی

۱۸ تیر ۱۳۹۴ | ۱۶:۱۷ کد : ۱۹۴۹۵۱۴ نگاه ایرانی خاورمیانه
صادق ملکی، کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاسی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: در خاورمیانه دوران بازی با سرنوشت کردها به پایان رسیده است. کردها امروز به بلوغ سیاسی و اجتماعی لازم رسیده‌ و آنان به آرامی و به کمک نظام جهانی به سوی تعیین سرنوشت خود حرکت می‌کنند.
گام به گام به سوی دولت کردی

نویسنده: صادق ملکی، کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاسی

دیپلماسی ایرانی: ظاهرا هر کس، هر ملت و هر کشوری باید خود تجربه کند و تجربه دیگران کمتر محل درس است. در حالی که اروپا به سوی وحدت، گام های بلندی برداشته است، خاورمیانه به سوی تفرقه به پیش می رود. اروپا پس از دو جنگ آن هم با فراز و نشیب دریافته است که قدرت و توسعه نه در جنگ، بلکه در صلح و همزیستی مسالمت آمیز نهفته است. گذشتن از برخی از علایق و یا تعصبات ملی صلحی پایدار برای اروپا به ارمغان آورده و چنین می نماید که شهروند اروپایی را جایگزین هویت آلمانی، فرانسوی و... کند. اما خاورمیانه در راهی دیگر گام برمی دارد. در حالی که اتحادیه اروپا، قاره سبز را از واگرایی به سوی همگرایی هدایت می کند، خاورمیانه به سوی واگرایی سوق یافته است. شاید این سنت تاریخی گریزناپذیری باشد که خاورمیانه نیز باید آن را تجربه نماید اما شکی در آن نیست که این تجربه خونین سبب کینه و اختلافاتی ماندگار در خاورمیانه خواهد شد.

کردها در خاورمیانه دیگر در حاشیه بازی نیستند. آنان نه تنها از حاشیه به متن آمده اند بلکه به بازیگری تبدیل شده اند که از توان تغییرات ژئوپلیتکی برخودارند. در خاورمیانه نقش کردها نه تنها پر رنگ شده بلکه به بازیگر اول و تعیین کننده ارتقا یافته است. اگر بگوییم خاورمیانه جدید با محوریت کردها در حال شکل گیری است چندان به بیراهه نرفته ایم.

مردمانی که در نوستالژی داشتن وطن بودند، امروز پاسخ به این حسرت را دور نمی بینند. کردها با تاریخی دیرینه ادعا دارند آنان جغرافیا، زبان و دین واحد دارند اما همچنان کشور ندارند. به تعبیر روشن کردها تقریباً همه شرایط را برای کشور شدن دارند اما معادلات خارج از اراده آنان تاکنون مانع شکل گیری آن گردیده است. اگر تا امروز بازیگران منطقه ای و همراهی کم و بیش قدرت های فرا منطقه ای مانعی برای تشکیل دولت کردی بود با تضاد و اختلافات جدی روی داده میان کشورهای دارای جمعیت کرد این سد شکسته شده و دیگر مانع چندانی برای آرمان کردها وجود ندارد.

اقلیم کردستان عراق بیش از آنکه در قامت یک دولت فدرالی عمل نماید، در قامت یک دولت مستقل ظاهر شده است. اعلام استقلال اقلیم بیش از آن که به خاطر رعایت ملاحظات بغداد باشد، ناشی از دوراندیشی های اربیل است. تحولات سوریه نیز کردها را به بزرگترین برنده آن تبدیل کرده است. در حالی که کردها در جغرافیای کردی سخت ترین شرایط را در سوریه داشته اند امروز به موقعیتی دست یافته اند که حتی از شرایط اقلیم نیز در استقلال عمل جلوترند. تهدید کردهای سوری توسط اردوغان از این درک حاصل شده است اما این تهدیدات کوبیدن بر طبل توخالی است. همانگونه که آنکارا از خط قرمز استقلال کردهای شمال عراق عدول کرد و بارزانی را نه در ردای شیخ و رئیس عشیره بلکه در ردای رئیس دولت پذیرفت در آینده ای که دور نیست، کانتون و یا دولت کرد سوریه را نیز خواهد پذیرفت. آنکارا دانسته و یا ندانسته در ظهور و تقویت کردها نقش محوری داشته است.

ترکیه برای بر هم زدن همکاری راهبردی شیعیان و کردها که از دلایل مهم تغییر معادلات قدرت در عراق بود از هیچ اقدامی فرو نگذاشت. کمک به ظهور داعش، عقد قرارداد نفتی با اربیل، پناه داده به الهاشمی و بسیاری دیگر از اقدام ها که در رقابت با ایران شکل گرفت، کردها را به استقلال عمل بیشتر نزدیک کرده است. ترکیه در منطقه و به ویژه در رابطه با کردها راهبرد خاص خود را تعقیب می کند اما آنکارا غافل از این نکته است که کردها نیز بازی و نقشه راه خود را داشته و به نظر می رسد با حمایت بین المللی آن را به خوبی پیش می برند. نظام و قدرت های بین الملل که نقشه امروز خاورمیانه در بخش مهمی حاصل چیدمان آنان است، امروز نیز به عنوان مهمترین فاکتور تاثیرگذار ناظر بر بازی هستند که خود چیدمان آن را طراحی کرده و آن را به پیش می برند. غرب با اختلافاتی که میان کشورهای خاورمیانه ایجاد کرده است توانسته خطوط قرمز کشورها را تغییر داده و قدرت اول تاثیرگذار معادلات منطقه گردد. برای ترکیه زمانی استقلال کردها و خدشه به تمامیت ارضی عراق دلیل جنگ بود اما امروز اردوغان آن را مسایل داخلی عراق قلمداد می کند. در واقع آنکارا مدت هاست در نهان به این نتیجه رسیده است که عراق سه پارچه بیش از عراق واحد تأمین کننده منافع ترک ها می باشد.

در سوریه نیز  نگاه رقابتی حاصله از دست یافتن به برتری ژئوپلتیکی، سبب شد ترکیه به امید سقوط زود هنگام اسد و جبران باخت راهبردی ناشی از قدرت یافتن شیعیان در عراق، به مهمترین عامل ویرانی سوریه تبدیل شود. نتایج حاصله از سیاست های ترکیه فارغ از تقویت داعش سبب شده کانتون های کرد در سوریه امروز به جدی ترین تهدید برای آنکارا تبدیل گردند. تهدیدی که سبب شده مقامات ترکیه مداخله و تجاوز به سوریه را حق خود عنوان کنند. توجه داشته باشیم تاکنون تشکیل دولت داعش در مرزهای ترکیه، از منظر مقامات آنکارا تهدید تلقی نشده اما تغییرات میدانی به سود کردها است که سبب تهدید امنیتی برای ترکیه شده است. این خود دلیلی دیگر است که اثبات می کند که داعش تهدیدی برای ترکیه نبوده و نیست. داعش برای آنکارا  ابزاری برای سقوط اسد، عاملی برای کنترل کردها و از همه مهمتر عامل تعضیف موقعیت ایران در منطقه بوده و باور به امری فراتر از آن ساده لوحی است. اما کردها هم در داخل ترکیه و هم در سوریه محاسبات آنکارا را بر هم زده اند.

ترک ها به دنبال پیوند کردهای منطقه به خویش هستند. در نگاه تاریخی ترکیه، کردها نیز میراث دار عثمانی بوده و متحد آنان تلقی می شوند. اما عثمانی تاریخ دیروز بود. امروز کردها بیش از تکیه بر هر هویتی، کرد هستند و برای خویش نقشه راه و آرمانی دارند که مرحله به مرحله به پیش می رود. آنکارا تصور می کند روابط ویژه با اربیل و روند آشتی ملی و مذاکرات صلح با پ ک ک، کردها را به آنان پیوند داده و آنکارا را برادر بزرگتر خواهد کرد. اگر آسیای میانه در دهه 1990 رؤیای برادر بزرگی آنکارا را بر باد داد، کردها در عصر جدید نه تنها رؤیا، بلکه جغرافیای امروز ترکیه را نیز می توانند بر باد دهند. دعوا و چالش کردها در ترکیه، فارغ از هویت کردی، دعوای جغرافیا است. از منظر تضاد اجتماعی و هویتی و از نظر سرزمینی و جمعیتی بیشترین و جدی ترین واگرایی کردهای منطقه در دهه های گذشته در ترکیه بروز یافته است. تضاد میان اکراد و ترک ها اگرچه با رویکرد آنکارا به آشتی با کردها کاهش یافته اما تحولاتی چون کوبانی و تحرکات کردهای سوری و نارضایتی آنکارا از این تحرکات نشان از آن دارد که کردها و ترک ها نه تنها به هم اعتماد ندارند، بلکه هر یک در دایره درونی خویش راهبردی خاص برای خویش تعریف کرده اند که در تضاد عمیق از دیگری است.

نکته آن که تغییرات ساختاری حاصله از دموکراسی ناشی از دولت سیزده ساله اردوغان که در راستای معیارهای کپنهاگ و درخواست نظام جهانی در ترکیه به پیش می رود، می تواند منجر به نتایجی گردد که بر وفق مراد آنکارا نباشد. امری که بسیاری از صاحب نظران نیز آن را تأیید می نمایند.

نگاهی به منطقه نشان می دهد برنده اصلی تحولات خاورمیانه کردها هستند. این برآیند چه خوشایند و چه ناخوشایند کشورها باشد، تغییر چندانی در این نتیجه نخواهد داد. بحث استقلال کردها در فرداها، بحث چگونگی آن و بحث پیوند سرزمینی خواهد بود. حزب کارگران کردستان در این پروسه نقش پر رنگتری از دولت اقلیم و احزاب آن خواهد داشت. اختلافات در حزب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی از یک سو و سنگینی تمرکز بر کردهای عراق از قدرت تاثیرگذاری آنان بسیار کاسته و این اختلافات تا حدودی این دو حزب را به ابزار کشورهای منطقه تبدیل کرده است. حزب کارگران کردستان از آغاز ظهور و تا به امروز یک استثنا در احزاب کردی است. در راهبرد پ ک ک این حزب، حزبی است که برای  همه سرزمین های کردی برنامه داشته و اهداف آن دربرگیرنده همه اکراد منطقه است. این نگاه است که سبب می گردد صلاح الدین دمیرتاش رهبر حزب دموکراتیک خلق ها پیروزی حزبش در انتخابات ترکیه را، پیروزی مظلومان (بخوانید کردها) عنوان کند.

توجه داشته باشیم در روند مذاکرات میان آنکارا و پ ک ک به نقل از اوجالان اعلام شده وی و حزبش از آرمان استقلال کردها عدول کرده اما تبلور عدم عدول از آرمان و هدف وی امروز در سوریه عملا ظاهر شده و چه بسا کردهای وابسته به پ ک ک، اولین دولت کرد را نه در ترکیه بلکه در سوریه به عرصه ظهور برسانند.

به هرحال در منطقه و در ارتباط با اکراد هر یک از بازیگران منطقه ای، بین المللی و داخلی راهبرد خاص خود را تعقیب می نمایند، اما این بازی پیچیده و چند وجهی را باید در درون بازی بزرگتری تحلیل کرد. حسی منطقی به من می گوید اگر قرار باشد سایکس – پیکوی جدیدی در خاورمیانه شکل بگیرد، کردها در آن نقش محوری خواهند داشت. به نظر می رسد در خاورمیانه دوران بازی با سرنوشت کردها به پایان رسیده است. کردها امروز به بلوغ سیاسی و اجتماعی لازم رسیده و آنان به آرامی و به کمک نظام جهانی به سوی تعیین سرنوشت خود حرکت می کنند. در این پروسه نقش اول از آن حزب کارگران کردستان می باشد. توجه داشته باشیم اگرچه پ ک ک همچنان در لیست تروریستی بسیاری از کشورهاست، اما با آغاز مذاکرات آنکارا با پ ک ک عملاً این نگاه دیگر مشروعیت و موضوعیت جدی نمی تواند داشته باشد. عقلانیت، تجربه پرهزینه مبارزه و ارزیابی صحیح حزب کارگران کردستان از موقعیت جهانی و منطقه ای سبب شده این حزب خود را به معیارهای روز جهانی نزدیک کرده و توسعه یافتگی را در خود نهادینه کند.

در حال حاضر حضور سنگین زنان در حزب کارگران کردستان و زیر مجموعه های آن در مقام رهبری و نمایندگی در خاورمیانه ای که از منظر غرب با اعطای حقوق زنان فاصله دارد یک استثنا و الگوی توسعه یافتگی تلقی می گردد. ارزیابی صحیح از شرایط جهانی، منطقه ای و داخلی ترکیه توسط پ ک ک سبب عبور نسبی از فاز نظامی به فاز سیاسی و در نتیجه ورود در قالب حزب دموکراتیک خلق ها به مجلسی شد که تصور آن تا چندی پیش بعید بود. به نظر می رسد کردها در کنار نقشی که در دموکراتیزه نمودن خاورمیانه دارند با توجه ویژه به نقش زنان و ارتقای موقعیت آنان تابلوی مقبولی را در نزد غرب نسبت به خود ایجاد کرده اند. غرب فارغ از موضوع کردی به این باور رسیده است که کردها می توانند در سکولاریزه کردن خاورمیانه و... نقشی اساسی تر از دیگر بازیگران ایفا نمایند.

خلاصه آنکه روند تحولات در خاورمیانه نشان می دهد کردها بزرگترین برنده تحولات منطقه هستند. تابلو ترسیم شده حاکی از آن است که کردها نه تنها به استقلال نزدیک شده اند بلکه از منظر نظام بین الملل به موقعیت و بلوغی دست یافته اند که می تواند به شکل گیری خاورمیانه نزدیک به اهداف و مطلوبیت های غرب کمک نماید. در حالی که خاورمیانه در آتش جنایات و نگاه ارتجاعی داعش می سوزد، تعاملات و علایق دوجانبه کردها و غرب در ترسیم نقشه خاورمیانه عنصری بسیار تاثیرگذار خواهد بود.

انتشار اولیه: شنبه 13 تیر 1394/ انتشار مجدد: پنجشنبه 18 تیر 1394

کلید واژه ها: پ ک ک کردها حزب کارگران کردستان صادق ملکی اقلیم کردستان عراق


نظر شما :