خبرنگار دیپلماسی ایرانی در وین گزارش می‌دهد

لحظات انتظار پایان تحریم ها

نویسنده خبر: على موسوى خلخالى
بالاخره سال های سخت تحریم تمام شدند. سرانجام مردم ایران موفقیت دیپلماسی را لمس کردند و دور جدیدی از روابط ما با دنیا آغاز شد.
لحظات انتظار پایان تحریم ها

خبرنگارها خسته شده اند. از صبح قرار است گزارش آژانس درباره برنامه اتمی ایران قرائت شود. ساعت نزدیک به 8 شب است و هیچ خبری نیست. خستگی در چهره خبرنگاران دیده می شود. تصویربردارها روی زمین نشسته اند و دیگر به دوربین های خود اعتنا نمی کنند. عده ای نیز با گوشی های خود بازی می کنند و کلافگی خود را این گونه پنهان می کنند. عده بسیاری نیز برای فرار از این خستگی و کلافگی به ابتکار افتاده اند، دو سه نفر دور نگهبانان را گرفته اند و سربه سر آنها می گذارند: "مدت ها است این قدر منتظر نشده بودی." دیگری می گوید: "بهتر است بگوییم مدت ها است کسی تو را این جا نکاشته بود." سومی می گوید: "چرا او را کاشته باشند، کارش همین است، بهتر است بگویی مدت هاست این قدر کار نکرده است." و شلیک خنده همه آنها بلند می شود. نگاهی به کارت های روی سینه شان می اندازم، اکثرشان خبرنگاران محلی هستند. در جای دیگر سالن، افرادی را می بینیم که نشسته اند و انتظار می کشند، از چهره شان این گونه بر می آید که چینی باشند. وقتی ازشان می پرسم از کدام خبرگزاری یا شبکه خبری آمده اید، در کمال تعجب می می گویند ما اتریشی هستیم. یکی از آنها می گوید: «ما بیست سال است در این جا ساکنیم. از چین آمده ایم اما اکنون شهروندان اتریشی هستیم. در حال حاضر نیز برای یک شبکه محلی اتریشی کار می کنیم. در وین مستقر نیست، در شهری نزدیک به وین است.»

یکی دیگر از خبرنگارها که سن و سالی از او گذشته و روی زمین نشسته است و به دور دست نگاه می کند، با نزدیک شدن من توجهش جلب می شود. می گوید: خبرنگاری؟ می گویم: بله. می پرسد از کجا آمده ای؟ می گویم: ایران. می گوید: کشورتان را دوست دارم، برای رسیدن به خواسته هایش همه کار می کند، همه را خسته می کند، خیلی هم خسته می کند اما خودش خسته نمی شود. شما ایرانی ها استقامت عجیبی دارید. این که می گویند صبر ایرانی ها را در قالی بافتنشان می توان جستجو کرد، عین حقیقت است. بعد از این که عمری پای دار قالی سپری می شود، وقتی که کار تمام می شود، می بینی چه چیزی بافته است، واقعا می گویی عالی است، هنر به این زیبایی. از او می پرسم برای کدام شبکه کار می کند، می گوید تلویزیون ملی اتریش. بعد می گوید: خیلی خسته شده است، و با خنده اضافه می کند، فکر کنم ظریف دارد قالی می بافد.

در این حیث و بیث، سخنگوی یوکیو آمانو، رئیس سازمان ملی انرژی اتمی وارد می شود. یکی از همکاران ایرانی می گوید او قبلا خبرنگار رویترز بوده و اکنون سخنگوی سازمان شده است. از او می پرسم، آیا امشب همه چیز تمام می شود؟ می گوید: نمی توانم جزئیات را بگویم ولی حتما امروز دیدارهایی انجام می شود. یک خبرنگار خارجی می پرسد: قرار است چه کسی بیاید. می گوید: آمدن جان کری قطعی است. قرار است با یوکیو آمانو دیدار کند. اما این که آیا کس دیگری می آید یا خیر چیزی نمی توانم بگویم. بعد به سوی نگهبانان می رود در حالی که خبرنگارهای خارجی دور او را احاطه کرده اند. می خواهد با خبرنگاران همکاری کند تا تصویربرداری آنها به بهترین شکل ممکن، آن طور که خودشان می خواهند انجام شود. جایگاه خبرنگاران تغییر می کند و می پذیرد که آن طور که خبرنگاران و تصویربردارها می خواهند یوکیو آمانو به استقبال میهمانان برود.

لحظه ورود

نزدیک به 9 و نیم شب به وقت محلی یوکیو آمانو از آسانسور خارج می شود و در برابر در ورودی به سالن می ایستد. حالا دیگر گزارش نهایی صادر شده است و دیپلمات ها کار را تمام کرده اند. لحظه تاریخی رقم خورد. لحظه آغاز برجام فرا رسیده است. اولین کسی که وارد سالن می شود و آمانو به سوی او می رود تا با او دست دهد و به او خوشامد بگوید، محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان است. بعد از مدت کوتاهی به سمت خبرنگاران می آیند و وقتی که دقیقا روبه روی ما قرار می گیرند، مشخص می شود که در کنار آمانو و ظریف، فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، رضا نجفی، نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی و عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه نیز حضور دارند. جلوی ما که قرار می گیرند، به فارسی به ظریف می گویم کمی صبر کنید عکاس ها بتوانند از شما عکس بگیرند. در حالی که تلاش می کند به هیچ وجه نشان ندهد خسته است با روی باز و با همان خنده همیشگی اش می گوید: "ای به چشم. حتما." و به این ترتیب به سالن خبرنگارها وارد می شود و بیانیه مشترک ایران با 1+5 را به همراه موگرینی قرائت می کند.

چرا تاخیر شد؟

از مقر آژانس انرژی اتمی مستقیما رهسپار فرودگاه می شویم تا به همراه هیئت دیپلماتیک ایرانی به تهران برگردیم. به شدت خسته ایم و بی خوابی می رود که اثر خود را بگذارد. منتظریم هواپیما به پرواز در آید که ظریف به جمع خبرنگاران می آید. همچنان خنده به لب، پر انرژی و شاد است. به همه ما تبریک می گوید و با خنده اضافه می کند بالاخره این کار هم تمام شد. خبرنگاری از او می پرسد، گفتید زود تمام می شود پس چرا این قدر طول کشید؟ گفت: بالاخره کار دیپلماتیک همین است. طول می کشد. باید صبر داشت تا به نتیجه رسید. وقتی از او پرسیده شد آیا فرانسه این بار هم اختلال ایجاد کرد، گفت: نمی توانم به کشوری اشاره کنم، چرا که ما می خواهیم با کشورهای مختلف دنیا تعامل داشته باشیم و نباید بگذاریم چنین مسائلی بر تعاملات ما اثر بگذارند. وقتی من این سوال را به طور مشخص پرسیدم که آیا فرانسه این بار هم در گفت وگوها سنگ اندازی می کرد، گفت: سنگ اندازی نمی کرد اما به هر حال بر سر عبارت های حقوقی با یکدیگر چانه می زدیم، ما چیزی می گفتیم آنها چیزی می گفتند تا بالاخره کار به نتیجه رسید. حالا دیگر همه چیز تمام شده است و باید به فکر آینده باشیم.

بالاخره سال های سخت تحریم تمام شدند. سرانجام مردم ایران موفقیت دیپلماسی را لمس کردند و دور جدیدی از روابط ما با دنیا آغاز شد. دورانی که دیگر در انزوا نخواهیم بود و می توانیم برای آینده ای بهتر و شکوفاتر به فکر باشیم.    

عکس از خبرنگار دیپلماسی ایرانی در وین.

على موسوى خلخالى

نویسنده خبر

مترجم، روزنامه نگار و معاون سردبیر دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: یوکیو آمانو آغاز زمان اجرای برجام رفع تحریم ها


نظر شما :