رویه های ماندگار در رژیم صهیونیستی

پرز مرد صلح نبود

۱۰ مهر ۱۳۹۵ | ۱۹:۵۰ کد : ۱۹۶۳۵۵۳ نگاه ایرانی خاورمیانه
دکتر محمد مهدی مظاهری استاد دانشگاه: کشتار دوم قانا(2006) و نیز جنایات جنگی و ضد بشری مکرر اسرائیل در جنگ های 2008 و 2014 در نوار غزه ، در واقع ادامه همان رویه گستاخانه ای هستند که شیمون پرز در رژیم صهیونیستی ایجاد کرد.
پرز مرد صلح نبود

دکتر محمد مهدی مظاهری  استاد دانشگاه

دیپلماسی ایرانی: شیمون پرز، رئیس جمهور و دو دوره نخست وزیر اسرائیل، در حالی هفته گذشته در سن ۹۳ سالگی درگذشت که نام وی با دو حادثه بزرگ در تاریخ فلسطین و خاورمیانه پیوند خورده است. «صلح اسلو» و «موشک باران اردوگاه قانا در جنوب لبنان» که طی آن صدها فلسطینی که در این اردوگاه سازمان ملل متحد حضور داشتند کشته شدند. باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا و همتایان فرانسوی و آلمانی وی، همچنین پرنس چارلز، ولیعهد انگلیس و محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی از جمله سران خارجی بودند که پرز را به دلیل تلاش های خستگی ناپذیرش برای برقراری صلح در خاورمیانه شایسته تمجید می دانستند و روز جمعه برای شرکت در مراسم تدفین وی، به سرزمین های اشغالی سفر کردند. حال به نظر می رسد با بسته شدن پرونده حیات پرز، می توان نگاهی دقیق تر به عملکرد وی و رویه های ماندگاری که در سیاست و رویکرد رژیم صهیونیستی ایجادنمود،  بیندازیم.   

در درجه نخست نام شیمون پرز با صلح اسلو گره خورده است؛ نخستین موافقتنامه رودروی حکومت اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف) که در سال ۱۹۹۳ به امضای دو طرف رسید و بر اساس آن، ساف دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت و کاربرد خشونت را محکوم کرد. اسرائیل نیز در این پیمان، ساف را به عنوان نماینده قانونی مردم فلسطینی به رسمیت شناخت و یاسر عرفات اجازه یافت تا به فلسطین بازگردد. قرار بر این بود که پیمان اسلو فقط برای یک دوره پنج ساله اعتبار داشته باشد و سپس جای خود را به یک توافق دائمی بدهد. مسائلی چون وضعیت بیت المقدس، آوارگان فلسطینی، شهرک های اسرائیلی، مسائل امنیتی و تعیین مرزها باید در توافق دائمی حل وفصل می شدند.

با وجود این ژست های صلح طلبانه، ماهیت تجاوز کار و استیلا طلب اسرائیل مانع حل و فصل دائمی اختلافات شد و مثل همیشه طرف فلسطینی به کار شکنی متهم شد. در واقع صلح اسلو صلحی بود مابین دو قدرت بی اندازه نابرابر که محتوای آن فقط قدرت را به نمایش می گذاشت تا عدالت را. الگویی که در سایر مذاکرات ترتیب داده شده از سال 1993 تا به حال، بین دو طرف نیز تکرار شده و همواره قدرت اسرائیل بر حق طرف فلسطینی غلبه کرده است و حل و فصل همة مسائل کلیدی، به علت پافشاری اسرائیل، به آینده موکول شده است. بر اساس این الگو که پایه های آن در دوران پرز بنا نهاده شد، در همه نشست های صلح، اسرائیل البته با پشتوانه حمایت های بین المللی، دربارة آن چه باید انجام بگیرد، تصمیم گیرنده اصلی بوده و از موضع قدرت برتر با طرف فلسطینی برخورد کرده است. نتیجه این الگوی مناسبات بین دو طرف، بی نتیجه ماندن مذاکرات و حل نشدن مشکل آوارگان، شهرک سازی و باز گرداندن سرزمینهای اشغالی به فلسطین بوده است. بنابراین، در حالی که مردم فلسطین، خواهان حل این مسایل هستند؛ منافع و الگوی مد نظر اسرائیل شرکت در مذاکرات صلح و حتی پیشقدم شدن در آنها (همان گونه که در سخنرانی امسال بنیامین نتانیاهو در سازمان ملل هم عنوان شد) برای گرفتن ژست صلح طلبانه و در نهایت نیمه کاره رها کردن آنها برای حفظ وضع موجود و متهم کردن طرف فلسطینی به تمایل نداشتن به صلح است.

بدین ترتیب هر چند امضای  پیمان صلح اسلو موجب شد تا جایزه صلح نوبل ۱۹۹۴ به طور مشترک به یاسر عرفات، اسحاق رابین و شیمون پرز تعلق بگیرد؛ اما در واقع این پیمان نخستین مهره از دومینوی "صلح استیلا طلب" اسرائیل بود که به مجموعه ای از  تلاش های این رژیم غاصب برای کسب مشروعیت و مظلوم نمایی  و ممانعت از حل مسائل اساسی با فلسطین شکل داد.

موشک باران اردوگاه قانا در جنوب لبنان در سال ۱۹۹۶ که در زمان نخست وزیری شیمون پرز روی داد، از دیگر اقدامات وی بود که رویه ای دردناک را در این سرزمین های اشغالی ایجاد کرد؛ توسل به هر ابزار و روش غیر انسانی برای رسیدن به اهداف، آن هم بدون ترس از محاکمه. کشتار اول قانا بخشی از عملیات بزرگی به نام عملیات خوشه های خشم  بود که ۱۵۹ شهر و روستا را هدف قرار داد. در این عملیات ۲۵۰ لبنانی از جمله ۱۱۰ نفر فقط در قانا به شهادت رسیدند. هر چند گزارش سازمان ملل متحد بعد از کشتار قانا، بر مسئولیت دولت شیمون پرز و ارتش او در این کشتار عمدی، تأکید کرد؛ اما به دلیل  لابی های گسترده اسرائیل و حمایت های بی شائبه آمریکا از این رژیم اشغالگر، مقامات اسرائیلی در هیچ دادگاهی محکوم نشدند و این امر حاوی این پیام برای آنها بود که با حمایت های آمریکا دست آنها برای انجام هر جنایتی باز است.  بدین ترتیب، کشتار دوم قانا (2006) و نیز جنایات جنگی و ضد بشری مکرر اسرائیل در جنگهای 2008 و 2014 در نوار غزه، در واقع ادامه همان رویه گستاخانه ای هستند که شیمون پرز در رژیم صهیونیستی ایجاد کرد و این امر به خوبی نشان می دهد بر خلاف آن چه مقامات غربی تبلیغ می کنند، شیمون پرز «مرد صلح» نبود. پرز مرد قراردادهای نابرابر و ناعادلانه، مرد جنگ های غیر انسانی و مرد ایجاد رویه های ضد بشری در خاورمیانه بود. 

کلید واژه ها: شیمون پرز رژیم صهیونیستی اسرائیل محمد مهدی مظاهری


نظر شما :