به آینده نمی توان چندان خوش بین بود

بحران ادامه دار خاورمیانه

۰۴ دی ۱۳۹۶ | ۱۲:۵۴ کد : ۱۹۷۳۹۰۱ نگاه ایرانی خاورمیانه
ام البنی پولاب می نویسد: اگر پیش بینی ها برای بحران های آینده خیلی محتمل نباشد، اما امیدها برای ثبات، امنیت و صلح با درصد بسیار بالا دور از انتظار خواهد بود.
بحران ادامه دار خاورمیانه

نویسنده: ام البنی پولاب

دیپلماسی ایرانی: پسا بحران سوریه عنوانی که برای پایان نبرد داخلی در سوریه و شکست گروه افراط گرای اسلامی موسوم به داعش در نشست سه جانبه روسای جمهور سه کشور روسیه، ایران و ترکیه در سوچی شهر بندری روسیه بکار گرفته شد، نیز نتوانست امیدها را برای صلح و ثبات حداقل برای چند روز به منطقه پرآشوب خاورمیانه برگرداند.

منطقه خاورمیانه در پسا بحران سوریه می توانست نفسی تازه کند که بلافاصله اخباری از دیگر بخشهای منطقه جایگزین هایی را برای بحران شدید شش ساله به گوش رساند:

ابتدا استعفای سعد حریری، نخست وزیر لبنان خبر از بحران سیاسی درنظرگرفته شده توسط سعودی- اسراییلی برای لبنان در جهت محدود کردن حوزه نفوذ ایران در لبنان را داشت که انتظار می رفت مکان جنگ نیابتی بعدی این گونه مشخص شود.

دوم موشک پرانی حوثی ها در یمن به سوی عربستان و امارات متحده بود که ادامه بحران در یمن با ترور علی عبدالله صالح همراه شد. به لحاظ موقعیت ژئوپلیتیکی یمن با دارا بودن بیشترین مرز با عربستان و قرارگیری در کنار خلیج عدن و دریای سرخ از یک سو حیات خلوت عربستان سعودی محسوب شده و از سوی دیگر درگیری های گروه حوثی در این کشور با حمایت ایران می تواند پتانسیل بالقوه یک رویارویی در خارج از مرزهای دو کشور ایران و عربستان را به بالفعل تبدیل کند.

سوم تصمیم دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا مبنی بر انتقال سفارت امریکا از تل آویو به بیت المقدس و به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسراییل است که سرشار از زمینه های لازم برای واکنش های تند بسیاری از کشورهای منطقه و فلسطینیان است. بسیاری بر این اعتقادند در حالی که همه گروه های درگیر در جنگ سوریه اعم از منطقه ای و فرامنطقه ای خسته از شرایط جنگی خود را برای بازسازی آماده می کنند، زمان مناسب برای این دو انتقال به تعویق افتاده از سوی روسای جمهور فراهم آمده است.

اما حاصل این بحران های جدید و همه بحران هایی که منطقه خاورمیانه بخصوص پس از تحولات بهار عربی در سال 2011 به خود دیده،  همگی ناشی از ویژگی هایی است که دولتهای منطقه را مجبور به واکنش می کند.

با نگاهی دقیق تر به بحران های منطقه ای مانند جنگ داخلی مداوم در سوریه و بازتاب آن در منطقه کردی عراق و ترکیه، اتحاد بین ترکیه و روسیه و ایران در طول روند جنگ داخلی سوریه، جنگ بی پایان در یمن، صعود رقابت سعودی و ایران، آخرین بحران قطر، شکست همه پرسی در کردستان عراق، کودتای سلطنتی پادشاهی عربستان سعودی و بحران رو به افزایش لبنان، می توان به پنج حوزه حاکم بر چگونگی آشوب و هرج و مرج در منطقه پی برد:

اول اینکه هرج و مرج در خاورمیانه با اختلاف نظرها و تناقضات بین گروه های قدرت و یا لابی های مختلف در منطقه منعکس می شود. این انعکاسها از طریق نیروهای محلی با یکدیگر و با پیوندهای قوی خارجی ظاهر می شوند. به طور مثال لابی اعراب در اتحادیه عرب و یا شورای همکاری خلیج فارس در سطح محلی و چشم انتظاری برای واکنشهای جدی تر ایالات متحده در حمایت از مواضع آنها نمونه هایی براین ادعاست.   

دوم معادلات قدرت میان بازیگران منطقه ای همواره به سمت و سویی کشیده شده است که اختلافات ایدئولوژیک سردشان را با توسل به جنگ های نیابنی گرم جبران می کنند. حضور ایران و عربستان در بحران داخلی عراق و سوریه و سپس یمن از این دست تلافیگری هاست.

سوم افراطی گری و تضادهای قومی- قبیله ای نه تنها تهدیدی جدی برای امنیت منطقه بوده بلکه بازگشت به هویت های سنتی را هم در میان ملتها و هم در میان دولتها تقویت می کند. دولت به اصطلاح اسلامی یا داعش که سالها خشونت و بی ثباتی را در خاورمیانه لاقل به پهنای سرزمینی دو کشور عراق و سوریه گسترانده، بارزترین نمونه افراط گرایی را نه تنها به منطقه بلکه به دنیا معرفی کرده است.

چهارم مخاطرات سیاسی داخلی یک کشور موجبات ایجاد فضایی برای نمودار شدن واگرایی ها و همگرایی های میان دیگر دولتهای منطقه می شود. بحران سوریه مثال بارزی برای همگرایی روسیه- ایران و ترکیه و دور شدن از دیگر کشورها و واگرایی عربستان و اسراییل از برخی کشورهای عرب منطقه شده است.

پنجم اینکه دوستی و دشمنی میان دولتهای منطقه سیال بوده و در مدت کوتاه و بر مبنای یارگیری های مقطعی می تواند از یک بلوک قدرت به بلوک دیگر منتقل شود و با جابه جایی در جبهه مخالف جای دوستان با دشمنان عوض شود. مثال بارز آن واکنش ترکیه در قبال بحران سوریه و جابه جا شدن به سوی همپیمانی با روسیه – ایران از جناح مخالف یعنی صف یاران ایالات متحده امریکا بوده است.

بری بوزان در کتاب "مردم، دولتها وهراس" تعریف از مجموعه امنیتی منطقه را در گروهی از دولتها می داند که با دارا بودن نگرانی امنیتی بشدت به یکدیگر گره خورده، تصور امنیت ملی جداگانه برایشان دور از ذهن است،  بنظر میرسد این الگو در ارتباط با خاورمیانه پس از بهار عرب با ویژگیهایی همراه می شود که جنبه غیرقابل پیش بینی بحران ها را بیش از پیش  مورد تاثیر قرار می دهد. اگر پیش بینی ها برای بحران های آینده خیلی محتمل نباشد، اما امیدها برای ثبات، امنیت و صلح با درصد بسیار بالا دور از انتظار خواهد بود.

در مجموع صلح و امنیت در منطقه پر هیاهوی خاورمیانه آن چنان به هم گره می خورند که ایجاد فضایی برای وجود این مفاهیم در کنار یکدیگر سیاستهایی متفاوت از آنچه تاکنون بوده را می طلبد.

کلید واژه ها: خاورمیانه


( ۵ )

نظر شما :