احتمال شکست احزاب اصلی کردستان در انتخابات پیش رو

دو بال ناسیونالیسم کردی در عراق شکسته شده است

۲۱ اسفند ۱۳۹۶ | ۱۳:۰۸ کد : ۱۹۷۵۴۰۵ گفتگو خاورمیانه
رحمن قهرمانپور در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی در خصوص تحلیل تنش های داخلی کردستان عراق بر این باور است که بعد از فوت مرحوم طالبانی و شکست مسعود بارزانی در همه پرسی که نهایتا هم به استعفای او انجامید، اکنون دو بال ناسیونالیسم کردی در عراق شکسته شده است.
دو بال ناسیونالیسم کردی در عراق شکسته شده است

عبدالرحمن فتح الهی – وجود اختلافات و مواضع متفاوت حتی تا سطح دشمنی در اتحادیه میهنی و حزب دموکرات کردستان مسبوق به سابقه است، اما با این وجود و در بسیاری از مواقع، این احزاب توانسته اند بر مشکلات و اختلافات داخلی فائق آمده و از بحران های جدی عبور کرده و دستاوردهایی هم داشته باشند. با چنین عملکردی این دو حزب (اتحادیه میهنی و حزب دموکرات کردستان) احزاب حاکم در اقلیم کردستان بوده اند. شرایط پس از همه پرسی اقلیم کردستان عراق، تنش با دولت بغداد از مساله کرکوک تا کاهش سهم بودجه و نهایتا هم استعفای مسعود بارزانی شرایط را برای جنگ قدرت در حزب دموکرات کردستان به خصوص میان نچیروان بارزانی، نخست وزیر اقلیم کردستان و مسرور بارزانی، پسر مسعود بارزانی در دوران پسا بارزانی جدی تر کرده است. در آن سوی ماجرا نیز اگر چه حضور جلال طالبانی به عنوان موسس و رهبر کاریزماتیک اتحادیه میهنی تا سال 2012 لنگر ثبات و حفظ یکپارچگی حزب اتحادیه بود؛ اما با آغاز بیماری و دوران غیبت و در نهایت فوت وی، اختلافات جدی در حزب بیش از پیش نمایان شد. به دنبال بروز برخی اختلاف سلایق، کوسرت رسول علی (معاون اول دبیر کل حزب اتحادیه میهنی و سرپرست کنونی حزب) به همراه معاون دوم دبیر کل حزب، یعنی برهم صالح بر آن شدند که تغییرات اساسی در موازنه قدرت در میان اعضای حزب اتحادیه به وجود آورند؛ این مسائل و تنش بر سر کسب قدرت، اقتضائات و شرایط پیچیده ای را برای کردستان عراق در آستانه برگزاری انتخابات پارلمانی عراق و نیز انتخابات پارلمانی خود کردستان رقم زده است. مضافا این که روابط اربیل – بغداد و چالش های ریز و درشت آن هم بر ابهام در آینده کردهای عراق افزوده است. از همین رو دیپلماسی ایرانی برای بررسی این شرایط، گفت و گویی را با رحمن قهرمانپور، کارشناس مسائل ترکیه و منطقه ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:

بعد از تنش های سیاسی و دیپلماتیک میان اربیل و بغداد در خصوص همه پرسی استقلال اقلیم و بعد هم درگیری نظامی بر سر کرکوک، شاهد پس لرزه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن در خود جامعه کردستان عراق هستیم. اکنون در این راستا هم در حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق میان کوسرت رسولی علی و برهم صالح با هیرو طالبانی، همسر جلال طالبانی و بافل پسر جلال طالبانی در گیری هایی شکل گرفته است و هم در حزب دموکرات کردستان عراق میان نچیروان بارزانی، نخست وزیر اقلیم کردستان عراق با مسرور بارزانی، پسر مسعود بارزانی این درگیری ها به وجود آمده است. آیا چنینن درگیری های سیاسی را اساسا باید پس لرزه های سیاسی شکست همه پرسی دانست و یا این که این گونه تنش ها از عواقب دوران پسا طالبانی و پسا بارزانی نشات می گیرد؟

بخشی از این تنش ها یقینا در راستای همان پس لرزه های شکست پروسه همه پرسی است؛ اما بخش عمده آن به عقیده من به ناشی از همان مساله ای است که شما به عنوان دوران پسا طالبانی و پسا بارزانی از آن یاد کردید. البته من این دوره را پسا کاریزما می نامم. به هر حال در سنت سیاسی کردستان عراق دو حزب اتحادیه میهنی و دموکرات کردستان عراق حرف اول و آخر را می زدند. شرایط سیاسی، مقامات و طیف ها هم در میان این دو تقسیم می شد. در آن سوی ماجرا هم مرحوم جلال طالبانی به واسطه اندیشه های خود، بیشترین عقبه اجتماعی خود را در جامعه کردی عراق میان روشنفکران، قشر تحصیل کرده، جامعه شهری و جوان داشت. در رقابت با آن، خانواده بارزانی هم در میان جامعه سنتی و ملاکین از نفوذ برخوردار بود. در همین راستا هم دو حزب با کاریزمای طالبانی و بارزانی در بزنگاه ها عقبه اجتماعی را بسیج می کردند و به اهداف خود می رسیدند. از همین رو این دو نفر و این دو حزب، دو بال ناسیونالیسم کردستان عراق را تشکیل می دادند. اما اکنون این دو بال دچار ناکارآمدی شده است. اگر دقیق تر بخواهیم حرف بزنیم بعد از فوت مرحوم طالبانی و شکست مسعود بارزانی در همه پرسی که نهایتا هم به استعفای او انجامید، اکنون این دو بال شکسته شده است. این مساله سبب شده تا وضعیت در کردستان عراق، اقتضائات خاص و در عین حال حساسی را پیدا کند. این دوره را دوره پسا کاریزما می توان نامید. در این دوران هنگامی که یک رهبر و یا شخصیت کاریزماتیک فوت می کند و یا از دور خارج می شود، سایرین به دنبال پر کردن جای او و کاریزماتیک کردن خود خواهند بود. لذا در همین راستا اکنون اختلافات در حزب اتحادیه میهنی برای تصاحب میراث طالبانی است. این تنش ها هم سبب شده که حزب عملا دوپاره و یا حتی چند پاره شود. در آن طرف هم حزب دموکرات هم حال بهتری از اتحادیه میهنی ندارد و عملا جنگ قدرت میان مسرور بارزانی و نچیروان بارزانی شکل گرفته است. اما تفاوت در این است که اکنون خود مسعود بارزانی به عنوان رهبر دموکرات کردستان عراق زنده است، اما به واسطه اشتباهات استراتژیکی که در قبل داشته است دیگر خبری از کاریزمای سابق او وجود ندارد. این به مراتب بدتر از پسا کاریزمای طالبانی به دلیل مرگ است. چرا که اکنون جامعه کردی عراق و به خصوص قشر تحصیل کرده و روشنفکر معتقد اشت که مسعود بارزانی با عدم پیش بینی های لازم در خصوص اقدام سایر کشورها به خصوص واکنش همسایگان، نه تنها همه پرسی را به شکست رسانده که حتی موجب سرخوردگی ناسیونالیسم کردی و موج میهن پرستی، هم در کردستان عراق و هم در سایر کردستانات شده است.  

در دوران فوت مرحوم طالبانی عملا بهترین فرصت و بستر برای تبدیل بارزانی به یک چهره کاریزماتیک، آن هم چهره بلا منازع و بلا رقیب وجود داشت؛ اما چرا به یک باره بازانی به جای استفاده از این فرصت حتی استعفای خود را از ریاست اقلیم کردستان اعلام کرد. آیا نمی توانست با کمی برنامه ریزی شرایط پسا رفراندوم را مدیریت کند؟

اگر بازانی موفق به مدیریت شرایط می شد و عواقب ناشی از نتایج همه پرسی از بستن مرزهای خاکی تا مرزهای هوایی و نیز تحریم از جانب جامعه بین المللی را سر می گذاشت، می توانست خود را به یک رهبر بلا منازع بدل کند. اما عملا با جنگ و تنش نظامی بغداد و عقب نشینی در مساله کرکوک، تمامی آن باور های جامعه کردی به مسعود بازانی که اعتقاد داشتند او نماد بارز رسیدن به آرمان کردی است، در هم شکسته شده است. اکنون جامعه کردستان عراق در یک خلاء کاریزما زیست می کند.

من پیش تر هم در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی گفتم که همه آینده و حیثیت سیاسی خود مسعود بارزانی و خانواده بارزانی ها در گرو همین معرکه ای به نام همه پرسی بود که به راه انداخته بودند. اگر بازانی موفق به مدیریت شرایط می شد و عواقب ناشی از نتایج همه پرسی از بستن مرزهای خاکی تا مرزهای هوایی و نیز تحریم از جانب جامعه بین المللی را سر می گذاشت، می توانست خود را به یک رهبر بلا منازع بدل کند. اما عملا با جنگ و تنش نظامی بغداد و عقب نشینی در مساله کرکوک، تمامی آن باورهای جامعه کردی به مسعود بازانی که اعتقاد داشتند او نماد بارز رسیدن به آرمان کردی است، در هم شکسته شده است. اکنون جامعه کردستان عراق در یک خلاء کاریزما زیست می کند.

اما این نقد به جامعه کردی همواره وارد است و تنها به کردستان عراق محدود نمی شود، چرا که جامعه کردی همواره با باور کاریزماتیک به جای ظهور مدیران از دل دموکراسی و پروسه کاریزما زدایی زیسته است. چنانی که اکنون در کردستان ترکیه هم چنان کاریزمای عبدالله اوجالان حرف اول و آخر را در ترکیه و حتی کردستان سوریه می زند.

ببینید مساله عبدالله اوجالان داستان کاملا جداگانه ای است و اساسا اقتضائات کردستان ترکیه و سوریه با کردستان عراق متفاوت است. اکنون اوجالان به عنوان یک رهبر سیاسی دربند و زندانی به مراتب کاریزمای بیشتری هم پیدا کرده است؛ چه بسا اگر اوجالان در تمامی این سال های زندانی بودنش در بیرون به حیات سیاسی خود ادامه می داد، در پی اشتباهاتی سرنوشتی شبیه به بارزانی را پیدا می کرد. اما من هم با نقد شما به جامعه کردی موافقم، چرا که هنوز باور دموکراسی و تعریف هویت کردی از دل پروسه دموکراسیزاسیون جامعه و نیز تربیت نخبه سیاسی از دل احزاب شکل نگرفته است.  

با توجه به نکاتی که مطرح شد، اساسا آن رهبری سنتی در کردستان عراق می تواند دوباره شکل گیرد؟

من بعید می دانم که بتوان دوران گذشته را برای آینده کردستان عراق متصور بود. به دو دلیل عمده؛ اول این که اکنون در میان قشر سیاسی هیچ شخصیتی به اندازه مسعود بارزانی، البته در گذشته و مهم تر از آن مرحوم طالبانی از محبوبیت برخوردار نیست. دوم این که شرایط امروز جهان و اقتضائات مربوط به تکنولوژی های ارتباطی، سبب پررنگ تر شدن نقش جامعه و ظهور پرسش گری در جامعه کردی شده است. امروز جامعه به سمت باز خواست مسئولین کردی به واسطه عملکرد آنها متمایل شده است. لذا جامعه کردی در عراق باید در آینده شاهد ظهور آلترناتیوهایی باشد. حال باید منتظر ماند و دید که این آلترناتیوها چه کسانی می توانند باشند. به هر حال در شرایط کنونی حزب گوران با خواست های سیاسی و اقتصادی به دنبال رفرم در جامعه کردی است و تا حدودی هم در جامعه به پذیرش رسیده است. اما این که بتواند آلترناتیو قدرتمندی را در کنار دو جریان سنتی ایجاد کند، به شرایط آتی تحولات عراق و کردستان بستگی دارد.

اما شرایط تعریف آلترناتیوهای سیاسی از نگاه شما در جامعه کردستان عراق چیست؛ اساسا در سپهر سیاسی کردی، این ظهور چه قدر به طول خواهد انجامید؟

این مساله یقینا در سایه پول و ثروت تعریف می شود. تا به اکنون که قدرت اقتصادی و نفوذ سیاسی در اختیار خانواده طالبانی و بیشتر از آن در اختیار خانواده بارزانی بوده است. در این راستا هم ظهور آلترناتیو به پول و سرمایه باز می گردد، آن هم در شرایطی که امروز کردستان عراق، توان پرداخت حقوق کارمندان و معلمین خود را ندارد این مساله روز به روز اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد. لذا بعید است خانواده بارزانی در آینده به صورت مسالمت آمیز از قدرت کنار بکشند و عرصه را با پول و سرمایه خود برای ظهور نیروهای جدید و پا به عرصه گذاشتن آلترناتیوهای دیگر به کار گیرند. حداقل در 5 سال آینده چنین چشم اندازی در کردستان عراق دیده نمی شود. تا زمانی که ثروت و نفوذ سیاسی در ساختار این دو حزب تعریف شود، در بر همین پاشنه خواهد چرخید. لذا شرایط سختی برای ظهور سایر رقبا در آینده سیاسی وجود دارد.

در راستای همین پیچ حساس و سخت در تاریخ تحولات کردستان، اکنون شاهد مساله کاهش سهم بودجه عراق از 17 درصد به 12 درصد هستیم. از طرف دیگر انتخابات پارلمانی چند ماه آینده عراق اقتضائات این کشور را کمی پیچیده کرده است. شرایط اکنون در کردستان عراق و چنین تنش های سیاسی در احزاب کردی چه سرنوشتی را برای روابط اربیل – بغداد و نیز جایگاه کردها در آینده سیاسی شان در عراق رقم خواهد زد؛ از طرف دیگر احزاب کردی در اقدام یکشنبه گذشته به دنبال خارج شدن از روند سیاسی و تحریم انتخابات آتی پارلمانی عراق هستند. آیا این مساله باعث حذف کردستان عراق از معادلات این کشور خواهد شد؟

من حذف کردستان عراق را از تحولات عراق بسیار دور از ذهن و دور از واقعیت می دانم. شاید به واسطه برخی رفتارها سهم کردی در روند سیاسی عراق کم رنگ شود، اما حذف یک باره تقریبا محال است. از آن طرف هم اکنون خود بغداد هم دچار بحران و مشکل سیاسی - اقتصادی  است. اکنون اختلافات عبادی با مالکی و یا جریان صدر و جریان حکیم در کنار سایر اختلافات جدی برای تشکیل فراکسیون های انتخاباتی و نیز مساله مهم کسری بودجه برای عراق در آستانه بازسازی، آینده مبهمی را برای این کشور رقم زده است. من اتفاقا بر این عقیده و باورم که نقش اقلیم کردستان عراق در گذار این کشور به دموکراسی نقشی حساس و بی بدیلی است. به هر حال کردها در خصوص مساله حقوق بشر و اهمیت به برخی نکات جامعه مدنی، اگر چه با نقدهایی مواجه است، اما نسبت به سایرین کمی جلوتر بود. اما آن چیزی که من به آن اعتقاد دارم، این است که آن چیزی که مسعود بارزانی از دل پروسه همه پرسی می توانست به عنوان یک رای گیری همه گیر و دستاورد حرکت به سمت جامعه و ساختار سیاسی دموکراتیک بدل کند، عملا با بازگشت و عقب گرد به ناسیونالیسم کردی از مسیر اصلی خود منحرف کرد. چرا که بارزانی در صدد آن بود که با دستاویز قرار دادن ناسیونالیسم کردی، راه طولانی و سخت دموکراسیزاسیون جامعه کردی را یک شبه طی کند. البته در این مسیر هم بحث کیش شخصیتی و قبض قدرت بارزانی هم نباید فراموش شود، چرا که بارزانی به جای دغدغه حتی ناسیونالیسم کردی، دغدغه کسب قدرت از طریق مطرح شدن کشور کردی و ناسیونالیسم را داشت. همان اشتباهی که اردوغان اکنون در ترکیه در حال انجام آن است. در ترکیه اردوغان هم بعد از کودتای سال 2016 با توسل به جریانات ناسیونالیستی در صدد دور زدن دموکراسی در ترکیه است. دموکراسی که خود حزب عدالت و توسعه طی یک دهه گذشته تقریبا در آن قدم زده بود. اکنون هم نتیجه آن موج ناسیونالیستی ترکی شده، بمباران هر روزه کردستان ترکیه، حمله به عفرین، دستگیری های مکرر، قفل شدن جامعه مدنی، بستن روزنامه ها و رسانه های منتقد و غیره.

به باور شما و در خاستگاه سیاسی اساسا دموکراسی و ناسیونالیسم می تواند همخوانی داشته باشد؟

من معتقدم که ناسیونالیسم به نوعی در تضاد با مبانی دموکراسی قرار دارد. اگر شرایط ملی گرایی به همدیگر نرسد و در مقبل یکدیگر را مطرح کند و به جای تعریف واحد ساختار قومی در دل ملی گرایی به حذف و عدم تعریف هویتی برسد، نهایتا به نقض دموکراسی خواهد رسید. ناسیونالیست ها عموما به دنبال دشمن سازی و نسبت دادن مشکلات به غیر هستند.

شما معتقدید که اقلیم می تواند به روند دموکراسی سازی کل عراق کمک کند؟

 بله. اما به این شرط که اصلاحات جدید جامعه جوان و تحصیل کرده کردی محقق شود و خانواده های بارزانی و طالبانی از چنگ زدن به قدرت کمی بکاهند. در آن طرف هم اختلافات و مشکلات اربیل با بغداد به سرانجامی برسد. در این رابطه هم اکنون شرایط متشتت بغداد هم در کنار آشفتگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اقلیم شرایط را کمی مبهم کرده است. اگر اکنون اقلیم بتواند بخشی از اتحادیه میهنی و یا حزب دموکرات کردستان را با جامعه آکادمیک و قشر روشنفکر کردی خود همراه کند و اصلاحاتی را از پایین و کف جامعه آغاز کنند، یقینا شروع خوبی برای بازگشت به ریل دموکراسی کردی خواهد بود.

امروز در اقلیم، نه جامعه که سران کردی باید بپذیرند که کردهای عراق از مرحله کاریزما گذشته است. این پذیرش نه در کف جامعه کردی که باید در میان احزاب اتحادیه میهنی و دموکرات پذیزفته شود، این یک اصلی است که باید در میان خود مقامات اقلیم به عنوان یک واقعیت در نظر گرفته شود. چرا که جامعه به خصوص قشر جوان دیگر دنبال قهرمان سازی نیست. کردستان از 1970 میلادی وجنگ بر سر هویت گذشته است.

پس از مسائل همه پرسی و درگیری اربیل و بغداد در کرکوک و نهایتا هم استعفای مسعود بارزانی، شاهد تحرکات دیپلماتیکی معناداری از نچیروان بارزانی، نخست وزیر اقلیم کردستان هستیم. از سفرهای مکرر و دیدار با سران و مقامات اروپایی تا سفر به ایران، حضور در کنفرانس امنیتی مونیخ و یا حضور نمایندگان کشور چین در اربیل؛ آیا تمامی این تحرکات به معنای پاک کردن و ترمیم چهره کردستان عراق در جامعه جهانی است؟

به نظر من نچیروان بارزانی در سایه این تحرکات دیپلماتیک به دنبال دو مساله است. ابتدا این که خانواده بارزانی و حزب دموکرات به دنبال کسب حمایت های سیاسی و دیپلماتیک عرصه جهانی از خود در آستانه انتخابات پارلمانی کردستان عراق است. به عبارت دیگر بعد از استعفای مسعود بارزانی، آقای نچیروان بارزانی این ماموریت را پیدا کرده که جامعه جهانی را به این اطمینان برساند در سایه نبود مسعود بارزانی باز روابط به قوت خود با کشورها و بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای ادامه یابد. در این راستا تلاش اربیل در خصوص ایجاد یک قدرت دیپلماتیک برای تقابل با فشارهای بغداد و حتی آنکارا را هم باید مد نظر داشت. در این رابطه کسب چنین نیرویی می تواند در صورت کارآمدی به آورده و سود سیاسی و افزایش نفوذ خانوداه بارزانی هم در جامعه کردستان عراق کمک کند. هدف دوم این است که نچیروان بارزانی بتواند مساله حزب دموکرات و نیز بارزانی ها را در دوران پسا مسعود حل و مدیریت کند. یعنی اکنون هدفی که در دل این سفرهای دیپلماتیکی برای خانواده بارزانی دنبال می شود این است که به جامعه کردستان بقبولانند که حتی در پس لغو نتایج همه پرسی، مشکلات عدیده اقتصادی و تنش با بغداد، باز هم کلید حل مشکلات اقلیم در دست بارزانی ها است. اما رسیدن به این دو هدف مستلزم تلاش هایی جدی است  و باید دید که نچیروان بارزانی در آینده تا چه حد خواهد توانست ماموریت خود را به انجام برساند و تا چه اندازه هم این دو هدف را محقق کند.  

در این میان شخصیت برهم صالح را به عنوان یک آلترناتیو چگونه ارزیابی می کنید؟

خود برهم صالح هم میراث همان دوران کاریزماتیک مرحوم جلال طالبانی است. به عبارت دیگر برهم صالح در سایه حمایت ها و همراهی های طالبانی توانست خود را به عنوان یک چهره و شخصیت سیاسی در اقلیم معرفی کند. اما در خصوص آلترناتیو بودن باید گفت که هیچ شخصیتی در اقلیم دیگر توان و پتانسیل کاریزما شدن مانند طالبانی و بارزانی را نخواهد داشت. اما در فقر شخصیتی کم و بیش برهم صالح هم در سایه مقبولیتی که هم در جامعه کردی و هم در بغداد دارد، می تواند گزینه مهمی در آینده اقلیم پسا کاریزمایی باشد.

اما اساسا کردستان امروز دیگر نیازی به کاریزما دارد یا این که دموکراسی را باید یگانه بدیل سیستم های کاریزمایی کردی دانست؟

من پیش تر هم گفتم امروز در اقلیم، نه جامعه که سران کردی باید بپذیرند که کردهای عراق از مرحله کاریزما گذشته است. این پذیرش نه در کف جامعه کردی که باید در میان احزاب اتحادیه میهنی و دموکرات پذیزفته شود، این یک اصلی است که باید در میان خود مقامات اقلیم به عنوان یک واقعیت در نظر گرفته شود. چرا که جامعه به خصوص قشر جوان دیگر دنبال قهرمان سازی نیست. کردستان از 1970 میلادی و جنگ بر سر هویت گذشته است.

در آستانه برگزاری انتخابات کردستان عراق، اختلافات شکل گرفته در میان دو حزب اتحادیه میهنی و دموکرات سبب کاهش کرسی های انتخاباتی آنان نخواهد شد؟

در این خصوص باید دید که در جریان انتخابات چه مساله ای در جامعه کردی به دغدغه انتخاباتی بدل می شود. اگر بازگشت اقلیم به دوران قبل از همه پرسی و یا حل اختلافات با بغداد در جریان انتخابات مطرح شود، دوباره حزب اتحادیه میهنی و مهم تر از آن حزب دموکرات، کرسی های بیشتری را از آن خود خواهند کرد. اما اگر جریان انتخابات به سمت و سوی اختلافات داخلی احزاب کردی میل کند و یا این که افکار عمومی به این سمت میل کند که در مساله همه پرسی چه کسی مقصر بود و در تنش بر سر کرکوک چه کسی کم کاری کرده است، یقینا بازنده بزرگ صحنه انتخاباتی اتحادیه میهنی و حزب دموکرات خواهند بود. در چنین شرایطی سایر احزاب توان ظهور و بروز بیشتری را خواهند داشت.

انتشار اولیه: سه شنبه 15 اسفند 1396 / انتشار مجدد: دوشنبه 21 اسفند 1396

کلید واژه ها: نچیروان بارزانی مسعود بارزانی جلال طالبانی حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق حزب دموکرات کردستان عراق ترکیه عبدالله اوجالان رجب طیب اردوغان رحمن قهرمانپور


نظر شما :