پوپولیسم: ظهور غیرمنتظره یک تفکر افراطی

ارزیابی پوپولیست آمریکا

۱۹ فروردین ۱۳۹۸ | ۱۹:۰۰ کد : ۱۹۸۲۵۷۱ اخبار اصلی آمریکا
محتمل ترین نتیجه ریاست جمهوری دونالد ترامپ احتملا کاهش سرعت رشد، افزایش بیشتر نابرابری و از بین رفتن خدمات عمومی خواهد بود و ناتوانی آمریکا در نوآوری در برابر دیگر از جمله چین این نتیجه را سنگین تر خواهد کرد.
ارزیابی پوپولیست آمریکا

نویسنده: سیمون جانسون (کارشناس اقتصادی پیشین صندوق بین المللی پول، از استادان دانشگاه ام آی تی اسلون، عضو ارشد موسسه علوم اقتصادی بین المللی پترسون و یکی از بنیان گذاران وبلاگ پیشرو در زمینه اقتصادی «بیسلاین سناریو» است.)

دیپلماسی ایرانی: پوپولیسم یک رویکرد به دولت داری است که بر پایه وعده های بزرگی استوار است که امکان برآورده شدن آنها وجود ندارد. مشهودترین نمونه های آن در تاریخ از سال 1945 تاکنون بیشتر در آمریکای لاتین قابل مشاهده بوده اند. همواره افرادی بوده اند که مدعی شده اند منابعی جدید برای یک معجزه اقتصادی کشف کرده اند. اما پایان همیشه یکسان بوده و این وعده ها همواره به نوعی بحران و فاجعه ختم شده است. پوپولیسم امروز دوباره در حال قدرت گرفتن است، اما این مرتبه در بدخیم ترین شکل در ایالات متحده ظهور یافته و اعتبار بانک مرکزی را به خطر انداخته است.

عمدتا آرژانتین تحت کنترل خوان پرون (1946 تا 1955 و 1973 تا 1974) و جانشینان او به عنوان مثالی متعارف برای شیوه نادرست حکومت داری پوپولیستی مورد استفاده قرار می گیرد. هر مرتبه که پوپولیسم روی کار می آید ویژگی های خاصی دارد، اما یک الگوی کلی قابل مشاهده است: افزایش دستمزد نامناسب و دوام نیاوردنی، نرخ ارز مبادلاتی که بیش از اندازه واقعی ارزش گذاری شده، و افزایش استقراض های خارجی (ناشی از بی دقتی داخلی و کوته بینی خارجی). منتقدان مورد آزار و اذیت قرار می گیرند، کارشناسان ناسزا می شنوند و هر فرد دیگری با نگرانی های معقول مورد تمسخر قرار می گیرد. بانک های مرکزی و سایر نهادهای مستقل دولتی مانند دادگاه ها همیشه از طریق تغییرات در پرسنل و دیگر فشارها عملکرد خود را از دست می دهند.

آنگاه زمان ارزیابی فرا می رسد که عمدتا با آشکار شدن ترکیبی از تورم، کاهش نرخ ارز مبادلاتی و رکود شدید (یا بدتر) همراه است. تقریبا در همه موارد چرخه بعد از آن با یک دور دیگر از وعده هایی آغاز می شوند که امکان برآورده شدن آنها وجود ندارد. اعتبار بانک مرکزی اگر از بین برود، به سادگی به دست نمی آید.

ونزوئلا یک نمونه بارز در آمریکای لاتین است که اخیرا پوپولیسم را تجربه کرده، اگرچه پوپولیسم در این کشور به دلیل وجود درآمدهای نفتی بیش از حد معمول دوام آورده است. باتوجه به اینکه ونزوئلا اکنون فروپاشی سنتی پوپولیست را تجربه می کند، این سوال پیش می آید که چه کسی یا کسانی در جهان در حال نشان دادن علائم مشابه هستند؟

بریتانیا می تواند یک مورد بالقوه قابل توجه باشد. هنوز هم این احتمال وجود دارد که بریتانیا بتواند از فاجعه تمام عیار ترک اتحادیه اروپا جلوگیری کند و مانع از اختلال گسترده در تجارت شود. اما همچنان این نگرانی وجود دارد که مسیر برای فرود نرم و آرام مشخص نیست و باتوجه به گذشتن مهلت اولیه و نزدیک بودن پایان مهلت تمدید شده، فرصت زیادی برای اتحادیه اروپا یا بریتانیا نمانده است. برخی از رهبران سیاسی بریتانیا عمدتا از جناح راست همچنان به بازی کارت پوپولیستی ادامه می دهند که این مساله نگران کننده است. هنوز مشخص نیست که لازم است بریتانیا با یک فروپاشی مواجه شود تا آنها به پوشالی بودن وعده های خود پی ببرند یا خیر. خبر خوب این است که موسسات کلیدی بریتانیا از جمله بانک مرکزی آن همچنان قدرتمند و مستقل هستند و می توان امیدوار بود که صرف نظر از اتفاقات در حال وقوع در حزب محافظه کار و شرایط ترزا می، نخست وزیر بریتانیا، همینطور بمانند.

مشکل در ایالات متحده بسیار بزرگ تر است. دونالد ترامپ بی توجهی به تاثیرات مالی کاهش مالیات ها را با تمایل ظاهری برای شروع یک جنگ تجاری ترکیب کرده است. اکنون خطرناک ترین زمان در ارتباط با اقدامات او به شمار می رود چراکه فدرال رزرو را برای تحریک اقتصاد تحت فشار گذاشته است.

تحت فشار گذاشتن فدرال رزرو از نظر سیاسی قابل درک است چرا که لحظات شیرین پیشرفت اقتصادی در نتیجه کاهش مالیات ها که در پایان سال 2017 به اجرا در آمد، در حال محو شدن است و کنگره از کاهش بیشتر مالیات ها حمایت نمی کند. افزایش سقف کسری بودجه هم تا اندازه ممکن صورت گرفته است. اگرچه رشد اقتصادی ایالات متحده در حال حاضر قابل قبول است، اما طبیعتا پس از اشتغال زایی کامل از رشد اقتصادی کاسته می شود. ترامپ به عنوان یک پوپولیست حقیقی افزایش بیشتر نرخ رشد را وعده داده که غیر از اتخاذ تدابیر فوق العاده و دوام نیاوردنی از جمله تسهیل سیاست های پولی، قابل تحقق نیست.

فدرال رزرو در حال حاضر به این دلیل که 15 سال ناخوشایند را پشت سر گذاشته، در وضعیت خوبی به سر نمی برد. بانک مرکزی ایالات متحده تحت نظارت قرار گرفته بلکه تشویق شده تا در قوانین مربوط به محافظت از مصرف کننده که بازگشت از وام دهی ها در بخش املاک پس از 2008 را ممکن ساخت، تغییراتی ایجاد کند. به علاوه، فدرال رزرو نتوانسته به درک درستی از این مساله برسد که چطور ساختار محرک ها می تواند مخاطرات را تشدید کند و از این رو، آنچه می توانست یک اصلاح محدود در قیمت املاک باشد، به یک اقدام گسترده نظام مند (و همچنین یک فاجعه جهانی) تبدیل شد. پس از آن هم فدرال رزرو تلاش کرد با تسهیل اعتباردهی شرایط را اصلاح کند. متاسفانه اثبات شده که «اصلاح و پاکسازی» به چنین شیوه ای دشوار خواهد بود و به زندگی میلیون ها نفر آسیب می رساند. مقامات فدرال رزرو زمانی موضع دفاعی گرفتند که بحران رخ داده بود و هیچ کاری نمی شد کرد. چنین دیدگاهی کاملا اشتباه است. ایالات متحده پیشتر از دهه 1940 تا اوایل 2000 بارها توانسته از بحران جان سالم به در ببرد به این دلیل که در قانون گذاری موفق عمل کرده است.

جمهوری خواهان کنگره سراسر یک دهه گذشته را به انتقاد از اقدامات فدرال رزرو و از سیاست های انبساطی آن گذارندند؛ اما لفاظی های آنها بی پایه و اساس بود و این سیاست ها به افزایش نرخ تورم منجر نشد. با این حال، آسیب های سیاسی آن همچنان ادامه دارد و ترامپ به دنبال اتخاذ سیاست های انبساطی پولی بیشتر است و همان جمهوری خواهانی که پیشتر از این سیاست ها انتقاد می کردند، اکنون از آنها حمایت می کنند.

اکنون فدرال رزرو ضعیف است و ترامپ نومیدانه سعی دارد رشد اقتصادی را تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 بالا ببرد. او افرادی را وارد هیئت مدیره فدرال رزرو کرده که آماده اطاعت از او هستند و در صورت مخالفت روسای بانک های مرکزی ایالتی با شرایط پولی انبساطی، با آنها مقابله می کنند.

اکنون سوال این است که تقویت اقتصاد با این سبک و سیاق می تواند مسیر ترامپ به پیروزی مجدد در انتخابات را تسهیل کند؟ بخت در انتخابات پیشین با ترامپ یار بوده و اقتصاد جهانی همچنان در وضعیت خوبی است مگر اینکه برگزیت اتفاقات غیرمنتظره ناخوشایندی در پی داشته باشد. و اگرچه دیر یا زود پوشالی بودن همه وعده های ترامپ در زمینه اقتصاد کلان آشکار می شود، اما اثبات شده که پوپولیسم همواره بیشتر از زمانی که مردم ممکن می دانند، دوام می آورد.

احتمالا ارزیابی شرایط آرژانتین با ونزوئلا متفاوت خواهد بود. ایالات متحده یک اقتصاد قدرتمند و متنوع دارد. دلار در سراسر جهان مورد استفاده قرار می گیرد و در ذخایر بانک های مرکزی جهانی است. محتمل ترین نتیجه کاهش سرعت رشد اقتصادی، افزایش بیشتر نابرابری و از بین رفتن خدمات عمومی است. و توانایی آمریکا در رقابت در زمینه نوآوری با دیگران از جمله با چین، شرایط را دشوارتر می کند. ترامپ به زودی صحنه را ترک خواهد کرد. آیا میراث او پوپولیسم بیشتر خواهد بود که در نتیجه تخریب مشروعیت و اعتبار سیاسی فدرال رزرو ممکن می شود؟ چنین نتیجه ای کاملا امکان پذیر است.

منبع: پراجکت سیندیکت / مترجم: طلا تسلیمی

کلید واژه ها: دونالد ترامپ ایالات متحده امریکا پوپولیسم


( ۱ )

نظر شما :

احسان ۱۹ فروردین ۱۳۹۸ | ۲۰:۰۱
سیاست ترامپ اقناع افکار عمومی است افکار عمومی که به وسیله هالیوود و رسانه ها و شبکه های اجتماعی هدایت میشود ودر دست لابی های بزرگ آمریکا از جمله ایپک است بنابراین در یک دیدگاه کلان میتوان گفت ترامپ رئیس‌جمهور لابی ها و سرمایه داران است تا رئیس‌جمهور آمریکا رئیس‌جمهوری که اتفاقا شومن بوده و هست و خوب میداند چطور با پوپولیسم کسب قدرت و ثروت و اعتبار کند و کجا سرمایه گذاری کند و شاید اگر امروز رئیس‌جمهور آمریکا نبود به یک تاجر ورشکسته تبدیل شده بود اما با شعبده ای تازه هم کسب و کار خودش را نجات داد و هم خودشیفتگی خود را ارضا کرد ترامپ بر آیند جامعه امروز آمریکا است که جامعه ای خودشیفته و مغرور و برتری جو است و شعار آمریکا اول است را جوری تعبیر میکند که خودش میخواهد تاریخ در آینده بیشتر از این دست پوپولست ها خواهد دید چون شبکه های اجتماعی و رسانه ها در بشر امروز بیشتر از اخلاق گرایی خودشیفتگی را تبدیل به ارزش کرده اند و از انسان بی مطالعه امروز موجودی بی اراده و دنباله رو ساخته اند که تفکر مستقل ندارد