تحت الشعاع قرار گرفتن مواضع ظریف در سایه اظهارنظرهای غلط مسئولین

ذوق زدگی داخلی مسئولین از عزل جان بولتون چالشی برای دستگاه دیپلماسی خواهد بود

۲۶ شهریور ۱۳۹۸ | ۱۲:۰۰ کد : ۱۹۸۶۲۵۳ آمریکا خاورمیانه انتخاب سردبیر
فریدون مجلسی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی پیرامون مواضع مقامات ایرانی در خصوص برکناری جان بولتون بر این باور است: پخته ترین و مناسب ترین پاسخ در قبال برکناری بولتون همان پاسخ آقای دکتر ظریف بود که متاسفانه به واسطه ذوق زدگی برخی آقایان، حضرات و مسئولین دولتی و غیر دولتی تحت الشعاع قرار گرفت و به حاشیه کشیده شد و عملاً دخالت آشکار در حیطه وظایف وزیر امور خارجه بود.
ذوق زدگی داخلی مسئولین از عزل جان بولتون چالشی برای دستگاه دیپلماسی خواهد بود

گفت و گو عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی – همزمان با اقدام دونالد ترامپ مبنی بر برکناری جان بولتون از سمت مشاور امنیت ملی کاخ سفید، واکنش‌هایی از مقامات و مسئولین داخلی نسبت به این مسئله مطرح شد که تا حدی بعضی از آنها نشان از ذوق زدگی تهران داشت. اما اساساً این دست مواضع در شرایط کنونی منطقی است؟ به واقع مواضع مسئولین در خصوص عزل جان بولتون چه پیامدها و نتایجی برای کشور و چه پالس هایی برای کاخ سفید در پی خواهد داشت؟ دیپلماسی ایرانی برای بررسی دقیق تر این مسئله به گفت و گو با فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین کشور و کارشناس مسائل بین‌الملل نشسته است که در ادامه از نظر می گذرانید:

در سایه اقدام دونالد ترامپ مبنی بر برکناری جان بولتون از سمت مشاور امنیت ملی کاخ سفید برخی اظهار نظرهای مقامات و مسئولین داخلی، چه از طیف اصولگرا و چه از طیف اصلاح طلب به گونه‌ای حکایت از ذوق زدگی تهران داشت. از نگاه شما اساساً این دست واکنش های داخلی مقامات در قبال برکناری جان بولتون چه پالس ها و نتایجی را برای  ایران در پی دارد؟

واکنش افراد غیر مسئول بستگی به سلایق سیاسی آنان دارد و نمی توان کسی را بابت آن شماتت کرد. اما نکته اینجا است که همین مواضع داخلی در خصوص عزل جان بولتون تا اندازه ای نشان دهنده منویات سیاسی آنها است. در کل این اظهارنظرهای افراد غیر مسئول نشان از این دارد که هیبت و سایه سنگین جان بولتون بر مناسبات تهران و واشنگتن به قدری جدی بوده که اکنون با برکناری وی، تهدید شکل گرفته در میان همین حضرات به واسطه سایه تنش نظامی میان ایران و ایالات متحده آمریکا از بین رفته است؛ حضراتی که در ظاهر سر جنگ با آمریکا دارند، اما از برکناری جان بولتون ذوق زده می شوند و آن را پای تقابل و مقاومت ایران در برابر آمریکا می دانند. لذا با برکناری جان بولتون ذوق زدگی خود را در مواضع و سخنانشان نشان دادند. اتفاقا همین مواضع نشان می‌دهد که میان باور قلبی این آقایان و آنچه به ظاهر عنوان می‌کنند تفاوت معناداری وجود دارد. اما حقیقت مسئله که اساساً ربطی به افراد غیر مسئول داخلی ندارد این است که دولت ایالات متحده آمریکا با محوریت دونالد ترامپ که به شدت غیرقابل پیش بینی و بی ثبات در رفتار و تصمیمات خود است اقدام به برکناری مشاور امنیت ملی کاخ سفید گرفته است و باید این مسئله را هم در راستای برخی اقتضائات سیاست داخلی ایالات متحده دید، در عین حال که وی از یک راهبرد مشخص برای پیگیری پرونده های خود در حوزه سیاست خارجی از کره شمالی و جمهوری اسلامی ایران گرفته تا سوریه و ونزوئلا استفاده می کند. لذا نباید آن را منوط به یک شخص مانند جان‌بولتون دانست. 
پس بودن یا نبودن شخصی مانند بولتون تاثیری بر تغییر این رفتارها و راهبردهای دونالد ترامپ به ویژه در تقابل با ایران ندارد که ما اینگونه از برکناری او (بولتون) ذوق زده می شویم و آن را در قالب یک یا چند جمله شعاری بیان می‌کنیم؛ اتفاقاً همین جملات است که این پالس را به ایالات متحده آمریکا می دهد که حضور جان بولتون تا چه اندازه نگرانی و تهدید جدی برای مقامات ایرانی را در پی داشته است که با تعدیل این نگرانی ها در داخل اکنون این سخنان را بیان کرده و این گونه پیرامون عزل بولتون موضع گیری می کنند.

حال فارغ از نگاه و مواضع مقامات و مسئولین غیردولتی، به طور خاص و ویژه به مواضع برخی از اعضای دولت در همین مورد خاص، یعنی برکناری جان بولتون از سمت مشاور امنیت ملی کاخ سفید بپردازیم. در این خصوص بسیاری از افراد از آقای محمود واعظی، رئیس دفتر آقای روحانی گرفته تا علی ربیعی، سخنگوی دولت و حتی سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در همان ساعات ابتدایی این واقعه پیام‌هایی را در این رابطه بیان کردند که اساساً با موضع رسمی وزارت امور خارجه و شخص آقای دکتر ظریف هم در تضاد بود و هم به طرزی آشکار هم ذوق‌زدگی دولت را در قبال این مسئله نشان می دهد. آیا اساساً این دست مواضع دیگر اعضای کابینه که دخالت در حیطه وظایف و اختیارات وزارت امور خارجه است در این شرایط و در خصوص این دست تحولات منطقی است؟

برای پاسخ دقیق به این سوال مهم شما باید دید که این مسئله با هماهنگی دستگاه سیاست خارجی صورت گرفته است یا خیر؛ اگر پیش از این اظهار نظرها دیگر اعضای دولت با چراغ سبز وزیر امور خارجه و دستگاه دیپلماسی دست به این کار زده باشند نمی‌توان گفت که دخالتی در حیطه وظایف و دایره مسئولیت وزارت امور خارجه داشته اند. اما علی الأصول باید مواضع رسمی کشور در قبال هرگونه تحول دیپلماتیک و اتفاقاتی در مناسبات جهانی که به عنوان سخن رسمی جمهوری اسلامی ایران در قبال آن مسئله در نزد جهان قلمداد می شود توسط دستگاه دیپلماسی مطرح شود. با این وصف اگر کسانی بدون هماهنگی با وزارت امور خارجه این مواضع را مطرح کرده باشند یقیناً دخالت آشکاری در وظایف و اختیارات دستگاه دیپلماسی را شکل داده اند و عملا تمامی برنامه های وزارت امور خارجه را به چالش خواهند کشاند، چون این اظهارنظرهای مقامات دولتی غیر مربوط به خصوص اظهار نظرهای ناپخته می تواند اظهار نظر رسمی دولت در قبال یک واقعه باشد که مسئولیت و تبعات جدی را برای ما در پی خواهد داشت. 
حتی بدون در نظر گرفتن برخی تبعات سوء، حداقل این واکنش ها و ذوق‌زدگی های اعضای دولت در قبال عزل جان بولتون نشان از این دارد که علاوه بر طیف مقامات داخلی غیر مسئول و غیردولتی، حتی اعضای دولت نیز از این تصمیم ترامپ بسیار خوشحال هستند، چون بولتون را یگانه سد حل دیپلماتیک چالش آمریکا با ایران می دانستند که با برکناری وی اکنون امید به حل مشکلات از طریق احیای مذاکرات دارند. همین دست مواضع ترامپ را به این یقین می رساند که تنها با استمرار در همین سیاست فشار حداکثری مد نظر بولتون است که می توان تهران را در ریل خود قرار داد.
البته این نکته هم ناگفته نماند که ذیل یک آسیب شناسی، متاسفانه در طول ۴۰ سال گذشته به واسطه نگاه ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران، به خصوص در حوزه سیاست خارجی سبب شده است تا همه مقامات و مسئولین داخلی، چه دولتی و چه غیر دولتی، چه باربط و چه بی ربط اظهارنظرهایی را در همه مسائل سیاست خارجی داشته باشند، بدون آنکه به تبعات و آثار آن بیندیشند. به خصوص این مسئله و آسیب در شش سال اخیر به شدت پر رنگ شده است. امروز چه کسانی به راحتی تمام دستاوردهای وزیر امور خارجه را بدون داشتن کوچکترین سواد و شناختی از حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی زیر سوال می برند. 

در این خصوص مواضع و عملکرد جامعه رسانه‌ای داخلی را چگونه ارزیابی می کنید؟

اقتضائات رسانه‌ها به شدت متفاوت از مقامات و مسئولین دولتی، شبه دولتی یا فوق دولتی داخلی است چون به هر حال رسانه‌ها نماینده افکار عمومی هستند و می توانند هر گونه تحلیل و اظهار نظری در خصوص همه مسائل داشته باشند؛ چه آن مواضع مطابق نظر ما باشد، چه نباشد. اما نکته مهمی که نباید فراموش کرد این است که جامعه رسانه‌ای با تحلیل ها و گزارش های خود در خصوص برخی مسائل مانند همین عزل بولتون به نوعی نمایندگی افکار عمومی را بر عهده داشتند، همانگونه که رسانه ها در خصوص فساد گسترده و فراگیر داخلی، چالش های معیشتی، بحران های اجتماعی، مشکلات فرهنگی، اختلافات سیاسی، تحولات دنیای دیپلماسی و نظایر آن نماینده افکار عمومی هستند و هر رسانه از نگاه خود با برخورداری حمایت از بخشی از جامعه و انعکاس مواضع طیف هایی از اجتماع سخن بگویند. 
پیرو این مسائل باید گفت که مجموع مواضع، تحلیل ها و گزارش ها رسانه ها، چه از طیف اصلاح طلب و چه از طیف اصولگرا نشان از این دارد که خود جامعه رسانه ای و به تبع آن افکار عمومی نیز به شدت نگران از تداوم تنش ایران و ایالات متحده آمریکا و نیز کشیده شدن آن به حوزه نظامی و امنیتی هستند. پس حتی اگر به بهانه اتفاقاتی مانند عزل و برکناری جان بولتون هم که شده نقبی به این نگرانی ها خواهند زد و آنها نیز ذوق ردگی خود را در این رابطه نشان می دهند.

به اظهار نظر وزیر امور خارجه در رابطه با عزل جان بولتون بپردازیم. در این خصوص محمد جواد ظریف عنوان داشت که ما درباره امور داخلی ایالات متحده اظهار نظری نمی‌کنیم. این سخنان را چگونه ارزیابی می کنید؟

در میان تمام اظهارنظرهای خام و ناپخته مسئولین دولتی و غیر دولتی تنها اظهار نظر و موضع دقیق و پخته مربوط به خود محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه بود. البته ایشان غیر از این موضوع نمی توانست موضع دیگری در رابطه با برکناری بولتون بگیرد. یعنی آقای ظریف با توجه به شرایط سیاسی داخلی نمی توانست غیر از این سخنان را مطرح کند. چون اگر از عزل بولتون اظهار شعف و ذوق زدگی می کرد یک واکنش و تبعات در داخل و خارج به همراه داشت و اگر از بابت آن اظهار تاسف می کرد چه برچسب هایی به وی زده نمی شد؛ هر چند که در این شش سال گذشته هم از طرف برخی طیف‌های سیاسی داخلی کم ایشان را مورد لطف خود قرار نداده اند.
از طرف دیگر این نکته هم باید گفته شود که علی الاصول نباید در خصوص برخی مسائل داخلی کشورها، به ویژه در حوزه عزل و نصب مقامات داخلی اظهار نظر کرد، چون همان گونه که ما انتظار داریم دیگر کشورها در خصوص عزل و نصب مقامات داخلی ما اظهارنظری نکنند و اگر چنین شود ما با احضار سفرای آنان مراتب اعتراض خود را بیان می‌کنیم، باید خود نیز چنین واکنشی داشته باشیم و از اظهار نظر در رابطه با مسائل داخلی کشورها بپرهیزیم. پس پخته ترین و مناسب ترین پاسخ همان پاسخ آقای دکتر ظریف بود که متاسفانه به واسطه ذوق زدگی برخی آقایان، حضرات و مسئولین دولتی و غیر دولتی تحت الشعاع قرار گرفت و به حاشیه کشیده شد و عملاً دخالت آشکار در حیطه وظایف وزیر امور خارجه بود. باید بپذیریم اگر تنها و تنها شخص آقای ظریف و یا سخنگوی وزارت امور خارجه در رابطه با عزل بولتون سخن می گفتند اکنون برخی پالس ها برای آمریکا از این ذوق زدگی ها ارسال نمی شد تا بتوانند ذیل آن برنامه ریزی جدی تری برای ما داشته باشند.
البته واقعا امر هم این است که عزل و نصب مقامات و مسئولین در دیگر کشورها نمی تواند ارتباطی با کشور دیگری داشته باشد، حتی اگر این برکناری ها و یا انتصاب ها در آینده تبعاتی برای ما داشته باشد. اگر در آینده این عزل و نصب ها با منافع ملی ایران در اصطکاک بود، آن موقع می توان از مجرای امور خارجه اظهار نظر کرد، اما عجالتاً باید در این خصوص سخنی مطرح نکرد. چون این اظهارنظرها، چه تاسف و چه ذوق زدگی، هر کدام از آنها یک بار معنایی و پالس سیاسی و دیپلماتیک را به همراه خواهد داشت. ولی گویا حضرات نسبت به آن بی توجه بودند و فقط سعی داشتند برای جلب توجه، ولو بی ربط هم که شده یک یا دو جمله شعارگونه در توئیتر، اینستاگرام و نظایر آن سر دهند.

به توئیتر، اینستاگرام و دیگر شبکه‌های اجتماعی اشاره داشتید. اساساً ورود تکنولوژی های ارتباطی و فضای مجازی که تقریباً تمام ابعاد سیاسی و دیپلماتیک را مانند دیگر ابعاد زندگی بشر تحت الشعاع قرار داده است، می تواند مرزها و حیطه های اختیارات مربوط به هر کدام از وزارتخانه ها و یا مسئولین را تغییر دهد؟

به هیچ وجه. اگر چه اکنون با ورود شبکه‌های اجتماعی مسئله سیاست و دیپلماسی به شدت تحت الشعاع قرار گرفته است. اما هیچ کدام از این مسائل نمی‌تواند حیطه اختیارات افراد را تغییر دهد. زمانی که آقای ربیعی، صالحی، واعظی و دیگر مسئولین دولتی و غیردولتی یک توئیتر و یا پیام اینستاگرامی را بیان می کنند، نمی توانند بگویند که ما به عنوان یک فرد حقیقی، نه حقوقی در صفحه توئیتر و یا اینستاگرام شخصی خود، نگاه شخصیمان را درباره یک مسئله مطرح کرده‌ایم؛ به عنوان مثال آقای علی ربیعی به عنوان سخنگوی دولت، چه در جلسه مطبوعاتی با رسانه‌ها و چه در پیام‌های توئیتری خود کماکان سخنگوی دولت است و اظهار نظرهای او به عنوان اظهار نظر سخنگوی دولت در جهان قلمداد می شود، همان گونه که دونالد ترامپ هم، چه در گفت و گو و مذاکرات بین المللی با دیگر سران و مقامات کشورها، سازمان‌ها و نهادها، چه در مصاحبه‌ با رسانه ها و چه در پیام‌های توئیتری خود، کماکان رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا است. یعنی پیام توئیتری ترامپ به همان اندازه ارزش قانونی دارد که دیگر اقدامات او در مذاکرات و یا مصاحبه ها مطرح می شود. هر چند همین پیام های توئیتری گاهی با واکنش های تند و منفی داخلی و جهانی روبه رو می شود. این ناشی از همان اعتبار گفته ها از ربان رئیس جمهوری امریکا است، حتی اگر به صورت پیام توئیتری باشد. چون یک پیام توئیتری نمی تواند از ترامپ صلب مسئولت کند و وی عنوان کند من به عنوان یک شحص حقیقی این سخنان را گفته ام. 
بنابراین مقامات و مسئولین داخلی نیز نمی‌توانند بگویند که ما دیدگاه شخصی خود را در یک پست شخصی در قبال برکناری بولتون عنوان داشته ایم و این به معنای دخالت در حیطه اختیارات وزارت امور خارجه نیست. البته یقینا این مشکل ناشی از ضعف در انضباط اداری و نبود دیسیپلین و نابه سامانی در مسئولین داخلی است. 
فرض کنید آقای ظریف هم بخواهد با یک پیام توئیتری در حیطه دیگر وزارتخانه ها مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ارتباطات، صنعت و معدن و یا نهادهای دیگر دخالت کند، آن وقت ببینید چه واکنشی از طرف آنها شکل خواهد گرفت. پس باید هر فرد و مسئولی حیطه اختیارات خود را بشناسد، چه در فضای واقعی و چه در فضای مجازی؛ هیچ کس به صرف آنکه مسئولیتی در دولت و یا غیر دولت دارد، نمی تواند به خود اجازه دهد در حوزه سیاست خارجی دخالت کند، فرقی نمی کند این اظهار نظرها در مصاحبه‌ها باشد یا در پیام‌های توئیتری و یا اینستاگرامی. چون یک پست اینستاگرامی و یا پیام توئیتری مسئولین دولتی، ولو غیرمرتبط می تواند ایجاد تعهد، مسئولیت و یا تبعات و یا واکنش هایی را برای کشور بکند.

کلید واژه ها: فریدون مجلسی جان بولتون دونالد ترامپ محمد جواد ظریف وزارت امور خارجه


( ۴ )

نظر شما :