بازی ظریف دیپلمات هنرمند در میدان انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰

آیا ظریف رئیس جمهور آینده ایران می شود؟

۱۰ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۴:۰۰ کد : ۱۹۹۱۸۴۶ خاورمیانه انتخاب سردبیر
اسلام ذوالقدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: به نظر می‌آید محمدجواد ظریف یک بازی و سیاستگذاری ظریفی را در فضای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ دنبال می‌کند تا با تغییر رفتار و گفتار خود و مقابله لفظی شدید با آمریکا و غرب، ضمن کسب رأی و نظر شخصیت‌ها و نهادهای خاص داخل کشور که مخالف و منتقد غرب و به‌خصوص مذاکره و تعامل با آمریکا هستند، خود را دارای مشروعیت و مقبولیت کسب جایگاه ریاست جمهوری آینده نشان دهد و شرایط را برای تأیید صلاحیت و کسب رأی فراهم کند.
آیا ظریف رئیس جمهور آینده ایران می شود؟

نویسنده: اسلام ذوالقدرپور، دانشجوی دوره دکتری سیاستگذاری عمومی

دیپلماسی ایرانی: بخش مهمی از سیاستگذاری خارجی ایران طی حدود 7 سال اخیر به یک فرد خاص یعنی دکتر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران معطوف بوده است؛ در حالی که طی بیش از سه دهه قبل از ایشان، وزیران امور خارجه معمولاً اختیارات و نقشی کم‌رنگ‌تر از رؤسای دولت داشته و بیشتر به اجرای سیاست‌های رئیس دولت وقت، مشغول بودند، اما نقش دکتر ظریف حتی فراتر از نقش حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران بوده است.

سیاست خارجی ایران که دارای چند رکن سیاستگذاری و به‌خصوص رهنمودها و نظرات مقام معظم رهبری است، یکی از خاص‌ترین حوزه‌های سیاستگذاری عمومی ایران قلمداد می‌شود که همواره با حساسیت‌های خاصی همراه بوده و تمام اَعمال و اَفعال این سیاستگذاری مورد توجه و پیگیری شهروندان نیز هست.

سیاستگذاری خارجی ایران یک فرآیند مشارکتی میان افراد و نهادهای خاص و قدرتمندی است که اصل سیاست‌های خود را بر پیروی از فرامین رهبر انقلاب و حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران قرار داده است. اما در این فرآیند نیز شاهد برخی استثنائات نیز بوده‌ایم که اختیارات گسترده محمدجواد ظریف در دوره اول وزارت‌شان را می‌توان بسیار فراتر از اختیارات سایر وزیران امور خارجه ایران طی 4 دهه اخیر محسوب کرد.

اختیارات گسترده وزارت امور خارجه در دولت اول حسن روحانی و به‌خصوص اختیارات شخص محمدجواد ظریف در راستای مذاکرات هسته‌ای ایران با گروه 5+1 که در واقع پوششی برای مذاکرات مستقیم و آشکار میان ایران و ایالات متحده آمریکا بود را می‌توان به عنوان نقطه اوج حضور و اعمال قدرت وزارت امور خارجه ایران در چرخه صحیح سیاستگذاری خارجی ایران ثبت کرد. گرفتن پرونده مذاکرات هسته‌ای از شورای عالی امنیت ملی ایران و سپردن کامل آن به وزارت امور خارجه و بلکه شخص محمدجواد ظریف را می‌توان اصلاح فرآیند سیاستگذاری و بلکه یک چرخش بزرگ در سیاست خارجی ایران تلقی کرد که نتیجه آن، توافق برجام بود.  

توافق برجام که پیامد اختیارات کم‌سابقه وزارت امور خارجه و شخص وزیر امور خارجه یعنی دکتر ظریف بود، بیشتر دارای جلوه‌های شخص‌محور بود و نه نهادمحور. نقش شخص محمدجواد ظریف بر نقش و کارکرد وزارت امور خارجه و بلکه دولت ایران، تقدم و غلبه داشته است به نحوی که این موفقیت را به نام شخص محمدجواد ظریف در افکار عمومی ایران ثبت کردند.

با تغییر دولت در آمریکا و روی کار آمدن دونالد ترامپ، خواب خوش و ماه عسل ظریف و برجام نیز دچار آشفتگی و کابوس شد که به مرور زمان تمام بندهای مستحکم برجام، پوسیده، تار و پود آن از هم جدا شدند. این وضعیت جدید موجب شد تا جایگاه وزارت امور خارجه و دکتر ظریف در دولت دوازدهم به مسئولیت لعاب‌کاری و بند زدن چینی شکسته برجام محدود شود.

محمدجواد ظریف که زمانی از حامیان سرسخت مذاکره و تعامل مستقیم و دوستانه با غرب و به‌خصوص آمریکا بودند، اکنون در بیشتر مواضع خود به شدت بر عدم هرگونه مذاکره با آمریکا اصرار کرده و مواضعی حتی تندتر از برخی شخصیت‌ها و نهادهای مخالف و منتقد برجام نیز در پیش گرفته‌اند!

این تغییر و چرخش نگرش شخص وزیر امور خارجه ایران در حالی پدید آمده است که بیشتر شهروندان و کارشناسان مستقل همچنان بر ادامه مذاکره و تعامل مستقیم با آمریکا برای رفع تحریم‌های فلج کننده علیه ایران تأکید دارند.

چرا وزیر امور خارجه ایران سیاست ضد آمریکایی اتخاد کرده است؟ چرا سیاست مذاکره مستمر وزارت امور خارجه ایران تغییر کرده است؟ آیا دکتر ظریف یک سیاست شخصی را جایگزین سیاست خارجی ایران کرده است؟ آیا سخنان دکتر ظریف در مورد رد هرگونه مذاکره با آمریکا، یک تاکتیک انتخاباتی است؟

برای پاسخ به این پرسش‌ها و روشن شدن برخی جلوه‌های سیاستگذاری خاص محمدجواد ظریف، موارد زیر قابل تأمل است:

یکم- دیپلمات منجی: از همان آغاز وزارت دکتر ظریف که همراه شد با واگذاری کامل پرونده مذاکرات هسته‌ای به وزارت امور خارجه، دکتر ظریف در قامت یک منجی ‌برای ایران مطرح شدند.

فضاسازی‌های رسانه‌ای شخص دکتر ظریف و استفاده زیرکانه از رسانه برای نمایش هر چه بیشتر نقش اثرگذار ایشان در فرآیند مذاکرات و به‌خصوص انگاره‌هایی دوگانه‌ساز مانند: دوگانه کاترین اشتون و محمدجواد ظریف، جان کری و محمدجواد ظریف و ...، حتی نمایش مذاکره و سفر با بیماری و ویلچر را می‌توان یک سیاست تبلیغاتی بسیار اثرگذار برای اسطوره‌سازی و منجی‌سازی از دکتر ظریف دانست که بر روند پذیرش نتیجه مذاکرات از سوی افکار عمومی شهروندان ایرانی نیز بسیار تأثیرگذار بود.

دکتر ظریف چنان در مذاکرات هسته‌ای و به‌ویژه مذاکره با آمریکا گرفتار شده بودند که گویا "ابراهیم در آتش نمرود" بودند ولی در پایان مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 5+1 و توافق برجام، تبدیل به دیپلمات منجی ایران شدند که تمام مشکلات ایران یعنی تحریم‌های آمریکا علیه ایران را برطرف کردند.
    
دوم- دیپلمات هنرمند: محمدجواد ظریف را می‌توان از محدود وزیران امور خارجه ایران قلمداد کرد که علاوه بر پیشینه کاملاً مرتبط با وظایف دیپلماتیک خود، دارای علم و هنر دیپلماسی نیز هستند و به‌خصوص "هنر دیپلماسی" را به نحو احسن در سیاست‌ها و رفتار خود اِعمال کرده و البته منافع بیشماری نیز از این هنر دیپلماتیک خود کسب کرده‌اند.

ظرافت هنر دیپلماتیک ظریف به حدی بود که در اوج انتقادات داخلی از فرآیند مذاکرات هسته‌ای و هشدار نسبت به وادادگی مذاکره‌کنندگان ایرانی، با طرح ماجرای " هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید"، ضمن پاسخ به منتقدین و مخالفین داخلی خود، توانست محبوبیت و مشروعیت کم‌نظیری در اذهان شهروندان ایران به دست آورد.

محمدجواد ظریف را باید وزیر دپیلمات هنرمند و  پرستیژگرا دانست که بخش مهمی از وظایف کاری خود را با بهره‌گیری از هنر سیاسی و دیپلماسی خود انجام می‌دهد و بهترین سیاستگذار در این زمینه هستند. ماجرای چند بار استعفاء و دل‌گیری از رئیس جمهور که نمونه آخر آن در زمان سفر بشار اسد به ایران و دیدار با رهبر انقلاب بود را می‌توان مثال آورد که ضمن یک سیاست اعتراضی به دولت و برخی نهادهای دیگر، بار دیگر حمایت رسانه‌ای سران کشور و شهروندان را برای خود فراهم کردند.

سوم- سیاستگذار همیشه پیروز:  یکی از جلوه‌های کاری دکتر ظریف و هنرمندی ایشان را می‌توان عدم پذیرش نابسامانی‌ها و شکست‌های دیپلماتیک ایران از سوی ایشان و از طرف دیگر انحصار مطلق تمام موفقیت‌ها و پیروزی‌های دیپلماتیک به نفع خودشان دانست.

محمدجواد ظریف این ظرافت را دارند که با هنرمندی خاص، تمام شکست‌ها و ناکارآمدی سیاست‌ها و فرآیند اجرای آنها را متوجه سایر افراد، سازمان‌ها و نهادهای داخلی و خارجی کند و مسئولیت این‌گونه شکست‌ها هرگز متوجه وزرات امور خارجه یا شخص وزیر خارجه دانسته نشود. در واقع محمدجواد ظریف خود را یک وزیر دیپلمات شکست‌ناپذیر و کامروا دانسته و از تمام ابزارهای موجود برای نمایش چنین تصوری در افکار عمومی نیز بهره برده‌اند.   
  
*

بخش مهمی از سیاستگذاری خارجی ایران طی 7 سال اخیر منسوب به شخصیت، نقش و رفتار محمدجواد ظریف بوده است. این وابستگی سیاستگذاری خارجی ایران به یک شخص را می‌توان عامل برخی آسیب‌های وارد شده به دیپلماسی ایران طی چند سال گذشته و به‌خصوص در مقابل دولت دونالد ترامپ در آمریکا قلمداد کرد که این شخص‌محوری را باید یک آفت بزرگ برای سیاستگذاری ایران به حساب آورد.

در واقع سیاست خارجی ایران و حتی سیاستگذاری عمومی کشور که به گونه‌ای عجیب به مذاکرات هسته‌ای، مذاکره و تعامل با آمریکا و در نهایت توافق برجام منوط شده بود، به میدانی برای قدرت‌یابی و قدرت‌نمایی دکتر ظریف تبدیل شد. این وابستگی شدید سیاستگذاری ایران به محمدجواد ظریف به‌حدی شدید شده بود که هرگونه تغییر و چرخش در گفتار و رفتار ایشان، به یک سیاست خارجی جدید برای ایران تبدیل می‌شد. همان‌گونه که زمانی به شدت به دنبال مذاکره و تعامل با آمریکا بودند و اکنون حتی سخن گفتن از مذاکره با این کشور را نفی می‌کنند، این وضعیت سیاستگذاری دکتر ظریف را می توان مصداق این بیت استاد سخن شیخ اجل سعدی شیرازی دانست که می‌فرماید: "هر عیب که سلطان بپسندد هنرست". 

برخی معتقدند کار محمدجواد ظریف با پایان برجام، پایان یافته و مرگ برجام مساوی با مرگ سیاسی دکتر ظریف است. به این دلیل که ظریف تا 2 سال قبل به شدت پیگیر گفت وگو و مذاکره با آمریکا برای حفظ برجام و طی یک سال اخیر نیز با جدیت پیگیر متحد کردن اروپا در مقابل دولت ترامپ بود، اما اکنون به شدت مخالف هرگونه مذاکره با آمریکا شده است و حتی آزادسازی زندانیان دو طرف را نیز بی‌نیاز از مذاکره ایران و آمریکا می‌دانند!

در واقع دکتر ظریف برای ادامه حیات سیاسی خود، نیاز به یک چرخش بنیادین در سیاست خود دارند تا مرگ برجام مساوی با مرگ سیاسی ظریف نباشد.

**

طی چند سال اخیر حتی قبل از توافق برجام، محمدجواد ظریف به عنوان یک گزینه برای ریاست جمهوری آینده (دولت دوازدهم در صورت عدم حضور حسن روحانی و یا ریاست جمهوری 1400) مطرح بودند. توافق برجام و نقش برجسته دکتر ظریف در این توافق، همای سعادت را بر شانه دکتر ظریف خوش‌شانس نشانده و ایشان را به چنان سطحی از مقبولیت رساند که بهترین گزینه و شانس اول برای انتخابات ریاست جمهوری شدند.

در حالی که با خارج شدن آمریکا از توافق برجام و بازگشت تحریم‌های فلج کننده علیه ایران، اقتصاد ایران دچار بحران‌های متوالی شده و مقبولیت و مشروعیت تمام مسئولین و سیاستگذاران ارشد دولت را در افکار عمومی کاهش داده و از درجه اعتبار ساقط کرده، محمدجواد ظریف با زیرکی خاص خود در لایه‌های پسین سیاستگذاری خویش، مخفی شده است و از گزند انتقادات و نارضایتی‌های شهروندان در امان مانده‌اند. 

اکنون که تنها یک سال تا برگزاری انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری ایران زمان باقی مانده است و مقبولیت و مشروعیت اغلب شخصیت‌های حامی دولت کنونی و طیف اصلاح‌طلبان در افکار عمومی دچار افت شدید شده و افرادی مانند: اسحاق جهانگیری و محمدرضا عارف نیز شانسی برای کسب رأی ندارند و از سوی دیگر طیف جوان حامی دولت مانند: محمدجواد آذری‌جهرمی و سورنا ستاری نیز تنها کاندیدای فضای مجازی هستند، شانس محمدجواد ظریف از همه گزینه‌های احتمالی طیف طرفدار دولت کنونی و اصلاح‌طالبان برای کسب رأی، بیشتر است.

نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و احتمال (بسیار کم) رأی آوردن دموکرات‌ها در این انتخابات نیز می‌تواند یک امتیاز مثبت برای اعلام کاندیداتوری و حتی کسب رأی دکتر ظریف باشد.

***  

با توجه به تغییر و حتی چرخش بنیادین در گفتار و رفتار محمدجواد ظریف طی چند ماه اخیر که هر روز نیز جلوه‌های آن آشکارتر می‌شود و نمودهایی مانند: نفی مذاکره با آمریکا، تهدید اروپا، سفر در اوج شیوع کروناویروس به سوریه و دیدار با بشار اسد و .... دارد، می‌توان گفت که گویا وسوسه ریاست جمهوری در فکر و ذهن دکتر ظریف نفود کرده و ایشان خود را برای این انتخابات آماده می‌کنند.

به نظر می‌آید محمدجواد ظریف یک بازی و سیاستگذاری ظریفی را در فضای انتخابات ریاست جمهوری 1400 دنبال می‌کند تا با تغییر رفتار و گفتار خود و مقابله لفظی شدید با آمریکا و غرب، ضمن کسب رأی و نظر شخصیت‌ها و نهادهای خاص داخل کشور که مخالف و منتقد غرب و به‌خصوص مذاکره و تعامل با آمریکا هستند، خود را دارای مشروعیت و مقبولیت کسب جایگاه ریاست جمهوری آینده نشان دهد و شرایط را برای تأیید صلاحیت و کسب رأی فراهم کند.

بعید نسیت که ظرافت سیاستگذاری دکتر ظریف به تغییر نظر و رأی افراد و نهادهای خاص تأثیرگذار در تأیید صلاحیت ایشان برای انتخابات ریاست جمهوری منجر شود. همان‌گونه که در عراق، مصطفی الکاظمی از یک گزینه خائن و عامل مشکوک به شهادت سران مقاومت و به‌ویژه شهید سردار قاسم سلیمانی، به یک گزینه کارآمد و مورد توافق افراد و احزاب شیعه تبدیل و در نهایت نخست وزیر عراق شد، محمدجواد ظریف نیز چنین  هنر و سیاستی را دارند که خود را یک گزینه اصلی ریاست جمهوری آینده جلوه دهد و حتی برخی منتقدین و مخالفین چند سال گذشته خود را نیز جذب سیاست‌های خود کنند.   

کلید واژه ها: محمود جواد ظریف جمهوری اسلامی ایران انتخابات ریاست جمهوری ایران انتخابات ریاست جمهوری 1400


( ۱۶ )

نظر شما :

محمدمهدی بندرچی ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۴:۴۲
مزاح می کنید دیگه؟ بلانسبت، بلانسبت بوی پنبه دانه در خواب میاد... شوخی بود ظاهراً این مطلب آرزو بر جوانان و شکست خوردگان عیب نیست
هیچکس ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۴:۵۳
با امدن یه پوپلیست به کارزار انتخابی هیچکس حتی معروفترین شخصیت ها نمی‌تونند مقابلش سربلند کنند جامعه کامل به سمت‌رادیکالیزه شدن رفته و فقط شعار های پوپولیستی و عوام فریبانه میتونه چاره امدن پای صندق رای باشه!! اگه ظریف هم باشه صرفا برای گرم کردن تنوره
محمد ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۷:۳۸
مطلب طنز خوبی بود ، افرادی که فعلا در انتخابات مجلس پیروز شدند ، فقط و فقط مدیون عدم شرکت مردم در انتخابات هستند ، به گواهی آمار ، کمترین میزان مشارکت در چهل سال گذشته و در مقام مقایسه آرا دو دوره اخیر ، می بینیم که میزان رای نمایندگان اصولگرا ، حتی یک رای هم افزایش نیافته ، ولی مثلا در شهر تهران ، دور قبل همین میزان رای را آورده بودند ، اما تفاوت رد یک و نیم میلیون نفری بود که اینبار رای ندادند ، میزان رای ملت است و اولین وظیفه حکومت باید تشویق مردم به حضور در پای صندوق باشد ، آنچه از امروز قابل پیشبینی است ، انتخاب رئیس جمهوری با 16 میلیون رای در دور آینده است ، اگر از این تعداد خوشتان نمی آید ، باید کاری بکنید ،
ali ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۸:۱۵
اقای ظریف چه حرفی برای گفتن در این هفت سال وزارت امور خارجه اش داشته که حالا بخواهد رییس جمهور هم بشه؟! اگه هم از تایید صلاحیت بشه فقط فقط برای گرم کردن تنور انتخابات هست نه چیزه دیگر. ظریف در این هفت سال نشان داد هیچ فرقی با بخش تندروی حکومت نداره و همان حرف های خسته کننده را با بیان متفاوت و خنده مخصوص تحویل مخاطب خارجی و داخلی میده
خسرو ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۹:۳۶
ظریف کاندیدا نمی شود چون سیاستمدار است و میداند که رییس جمهور آینده از طرف مجلس اصول گرا و قوه قضاییه تازه نفس(رییسی پرجنب وجوش ) وملت تحت فشار اقتصادی و تحریم ها محاصره خواهد شد ، مگر اینکه اختیارات وسیعی را از نظام جمهوری اسلامی طلب کند و قبول شود ، که در آن صورت تغییرات بزرگی ایجاد خواهد شد و برای نظام پیچ تندی خواهد شد
علی ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ | ۲۱:۲۴
دادن اختیارات خاص برای یک وزیر به تناسب وضعیت موجود دقیقاٌ گویای نابسامانی در روابط بین الملل و عدم داشتن یک رویه ثابت ومنطقی برای سیاست خارجی یک حکومت است واین موضوع در سیاست خارجی کاملاٌ مشهود است است مثلاٌ اشغالگر ان سرزمین های فلسطینیان مسلمان سنی اشغالگر بد و اشغالگران سرزمین آذربایجانیان مسلمان شیعه اشغالگران خوب هستند یا اشغالگران شبه جزیره کریمه اوکراین خوب و .... یا ترویستهای فلان بد وتروریستهای فلان خوب و....این تقسیم بندی ها یک نمونه از سیاست خارجی نادرست دولت حال حاضر ودولتهای قبلی است که امیدواریم به سیاست وگفتمان درست انقلاب اسلامی که حمایت از مظلومان در تمام دنیاست نزدیک شود .
ناشناس ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ | ۲۳:۵۰
آقای ظریف بعد از ۲۲ سال تحصیل و کار در آمریکا با اشتباهات غیر قابل بخشش شان در مذاکرات نشان دادند کفایت ندارند. این را اضافه کنید به ضعف مدیریت ایشان در وزارت خارجه و کوتاهی ها در گسترش نقش معاونت ها ی اقتصادی در مدت تحریم. این ها تنها بخشی از کارنامه ضعیف ایشان در حوزه تخصصی و مدیریت است.
ابراهیم قدیمی ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ | ۰۱:۲۵
پوست خزبزه زیر پای یک دیپلمات خدمتگزار و عالی کشور و کاملا اشنا به روابط بین المللی ویا سایر خدمتگزاران دیگر مکلا نیاندازید.رئیس جمهور اینده کشور مناسب تراست یک معمم تحصیلکرده وخوش فکرو اشنا به مسائل داخلی وبین المللی با گرایش اقتصادی مردمی مناسب حال باشد. از اینگونه مععمین درکشور بحمداله داریم.شرایط مدیریتی کشور بگونه ای است که مدیریت مکلا با هر توانی هم که باشد ناتوان خواهد بود.
افخمی ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ | ۰۷:۳۸
بنده به شخصه اگر چه به کلمه اصلاح طلب ودمکراسی و اعوان وانصارشان به شکل هیستریک حساسیت پیدا کردم ولی انتخاب آقای ظریف میتواند بهترین انتخاب برای ریاست جمهوری بعد از ریاست جمهوری مقام معم رهبری باشد.اول اینکه معروفیت آقای ظریف در مجامع جهانی کمتر از ریاست جمهوری های آمریکا نیست ودر سطح جهانی علی رغم سلطه رسانه ای شیطان بزرگ از خود شخصیتی متعادل،منطقی،با فرهنگ، ..ترسیم کرد که این بزرگترین برگ برنده جمهوری اسلامی است که مقابل تبلیغات شیطان بزرگ برای نشان دادن مخالفینش به انسان های غیر متمدن و بی فرهنگی همانند ابوبکر بغدادی و بن لادن است میباشد واین مطلب را میتوان از لابلای اظهارت وزیر خارجه ایالات متحده حیوانات پمپ...و آن مردک دیگر برایان خوک دید که چگونه نسبت به آقای ظریف آلرژی پیدا کرده و کهیر می زنند.دوم اینکه با اقامت طولانی مدت در خارج از کشور مانند بعضی از سیاستمداران داخلی وابسته ومدیون جناح ها ودسته های خاص نبوده ودرمجموع انصاف را رعایت کنیم انسانی پاکدست میباشد.سوم اینکه همه ما که میدانیم سیاست خارجی ایران سیاست آریامهری نیست که قائم به شخص باشد که ازآمدنش ترسی داشته باشیم.
سیامک ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ | ۲۳:۴۹
اداره وزارت خارجه برای ظریف زیاداست چه رسد به ریاست جمهوری،،ظریف درقضیه برجام ، در هتل کوبورگ ،فیلم مرد افلیج در ویلچر را بازی کرد، ولی نهایتا در برجام از غربیها رودست خورد و حالا نقش وزیر افسرده را بازی میکنه
رهگذر ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۲:۵۹
ظریف ادم با کفایت است و چون رییس جمهور در ایران قدرت کافی ندارد و چون ایشان کار بلد است با این اختیارات در این شرایط اقتصادی کشور که بدترین شرایط است بعید است وارد این گود شود