مردی که خادم ملت است

برجام یکی از بی نظیرترین اسناد دیپلماتیک قابل دفاع ظریف

۲۵ تیر ۱۳۹۹ | ۱۶:۲۱ کد : ۱۹۹۳۳۰۶ خاورمیانه انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
علی بیگدلی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی بر این باور است که به هیچ وجه، تاکید دارم به هیچ وقت محمد جواد ظریف خائن به ملت نیست، بلکه من وی را یک وزیر امور خارجه و دیپلماتیک ممن نظیر، نه تنها در جمهوری اسلامی ایران، بلکه در تاریخ سیاست خارجی ایران می دانم که توانست با حصول برجام یکی از بی نظیرترین اسناد دیپلماتیک قابل دفاع را در کارنامه خود به یادگار بگذارد که متاسفانه با برخی تلاش ها نتوانستیم از اهداف، منافع و دستاوردهای آن استفاده کنیم.
برجام یکی از بی نظیرترین اسناد دیپلماتیک قابل دفاع ظریف

دیپلماسی ایرانی: بعد از توصیه‌های مقام معظم رهبری در گفت وگویی تصویری با نمایندگان مجلس یازدهم در یکشنبه گذشته بود که بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران مسائل سیاسی داخلی این اعتقاد را پیدا کردند تخریب دولت که با توهین و هتاکی به محمدجواد ظریف در صحن علنی مجلس یازدهم به اوج خود رسید و آسیب های آن وضعیت کشور را به یک نقطه شکننده رسانده است. لذا این توصیه های نظام به نمایندگان را یک نگاه آسیب شناسانه از سوی رهبری تلقی کردند. دیپلماسی ایرانی برای بررسی بیشتر این مسئله گفت گویی را با علی بیگدلی، استاد دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس مسائل بین الملل پی گرفته است که در ادامه می خوانید: 

بعد از تلاش های مجلس نوپای یازدهم در جهت حمله و تخریب دولت که با توهین و هتاکی به محمدجواد ظریف در جریان حضور وی در صحن علنی مجلس به اوج خود رسید بسیاری از کارشناسان و ناظران سیاسی به این باور رسیدند که زنگ خطر تشدید اختلافات سیاسی و تاثیر آن بر حوزه اجتماعی و به تبع آن شکل گیری اعتراضات، آن هم در بستر وضعیت نامطلوب اقتصادی و معیشتی به صدا درآمده است. از این رو مقام معظم رهبری در گفت وگوی تصویری خود با نمایندگان مجلس یازدهم توصیه‌های اکیدی در جهت مدیریت اختلافات بیان داشتند. از نگاه شما اساساً پارامتر اختلافات سیاسی در شرایط کنونی تا چه اندازه می تواند زمینه ساز تشدید چالش های دیپلماتیک، اقتصادی و معیشتی باشد؟

در پاسخ به این سوال شما باید گفت که بعد از حوادث سال های ۷۸ و ۸۸ ساختار سیاسی داخل کشور برنامه جدی برای یکدست کردن قدرت داشت. این مسئله در دولت های نهم و دهم تا اندازه ای پی گرفته شد، اما با پیروزی حسن روحانی در سال ۱۳۹۲ و شکل گیری برجام عملاً گفتمان سیاسی اصلاح‌طلبان مجددا سایه جدی بر تلاش ها به منظور یکسان سازی و یکدست شدن نهادهای قدرت داشت. وقوع این مهم سبب ایجاد یک احساس تهدید و ناامنی در جریان رقیب شد. از این رو تلاش برای تخریب برجام از طرق گوناگون در دستور کار قرار گرفت. در کنار این تلاش ها برای تخریب برجام متاسفانه روی کار آمدن دونالد ترامپ و خروج وی از برجام در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ عملاً شرایطی را شکل داد که در نهایت گفتمان اصلاح طلبی که تا حدی در قوه مقننه و قوه مجریه حضور داشتند به حاشیه بروند به گونه‌ای که اکنون رقبای این جریان در انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری، قوه مقننه و قوه قضاییه را در اختیار دارند. البته در کنار آن چالش ها و مشکلات ناشی از بازگشت تحریم‌های ایالات متحده آمریکا و پیگیری سیاست فشار حداکثری از سوی کاخ سفید علیه مردم و همچنین تبعات منفی شیوع ویروس کرونا بر اقتصاد و معیشت کشور سبب شد که عملاً گفتمان اصلاح طلبی و همچنین جریان مستقلین و معتدلین که دولت نمایندگی آن را بر عهده دارد به واسطه ناکارآمدی آقای روحانی در برخی از مسائل و نیز کم کاری ها به ویژه در بُعد اقتصادی و معیشتی روز بیش از گذشته مورد هجمه و سوال قرار گیرد. همین مسئله در بستر جامعه شرایطی را شکل داد که مجدداً پروژه یکدست شدن قدرت در دستور کار قرار گیرد. در این راستا نمایندگان برای تخریب دولت که آخرین پایگاه جریان رقیب و تنها مانع یکدست شدن قدرت به شمار می رود پروژه ناکارآمد نشان دادن رئیس جمهور، همچنین انداختن توپ بی برنامگی و بی تدبیری ها در زمین دولت و نظایر آن را در دستور کار دارند. ولی نکته مهم اینجاست که این تخریب دولت در شرایط حساس کنونی قطعاً بیش از آنکه منافع حزبی برخی از جریان های قدرت طلب را در آستانه انتخابات دوره سیزدهم ریاست جمهوری در سال آینده را به دنبال داشته باشد، می تواند برگ برنده پررنگ‌تری در اختیار دونالد ترامپ در آستانه انتخابات قرار دهد. به هر حال اختلاف سیاسی در کنار فساد سیستماتیک و نیز مشکلات ناشی از تحریم ها و ویروس کرونا و همچنین برخی ناکارامدی ها و بی مدیریتی ها سبب شده جامعه در یک وضعیت بسیار ملتهب قرار گیرد و این نکته ای است که کاخ سفید به دنبال بهره برداری حداکثری از آن است تا بتواند با پررنگ کردن بسترها اختلافات سیاسی از طرق مختلف به خصوص افزایش چالش ها و مشکلات معیشتی برای دولت، جامعه را به یک اعتراض و خیزش عمومی گسترده علیه ساختار سیاسی داخلی ترغیب کند. 

حال در این میان رهبری سعی کرده است برای عدم وقوع این مسئله مدیریت اختلافات میان قوا و به خصوص تلاش ها برای تخریب دولت از جانب مجلس یازدهم را پیگیری کند، به خصوص بعد از حواشی و اتفاقاتی که در جریان حضور محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در صحن علنی یکشنبه هفته گذشته روی داد این زنگ خطر را به صدا درآورد که جریان رادیکال مجلس عزم جدی برای تخریب و نابودی دولت و برخی مظاهر قدرتش مانند برجام را در دستور کار قرار دارد. این مهم عملاً در راستای منافع ایالات متحده آمریکا و شخص ترامپ قرار دارد. همانگونه که اشاره کردم به هر میزان اختلافات سیاسی در داخل کشور گسترده تر شود می‌تواند بستر را برای شکل گیری اعتراضات عمومی به وجود آورد. چون دمیدن بر آتش اختلافات سیاسی و حزبی عملاً نمایندگان، وزرا، دولت و مجلس را در پیگیری وضعیت و سروسامان دادن به وضعیت نامطلوب اقتصادی و معیشتی ناکام می گذارد. این اختلافات سیاسی باعث اتلاف انرژی در سایه اصطکاک سیاسی میان دو قوا خواهد شد. به ویژه که اکنون جامعه هیچ نگاه مثبتی به هیچ کدام از جریان های منتسب به دولت و مجلس ندارد. از یک سو دولت به واسطه شرایط حال حاضر در حوزه اقتصاد و معیشت به شدت مورد انتقاد افکار عمومی است که البته با برخی تخریب های جریان رقیب، شدت این انتقادات افزایش هم پیدا کرده است. از طرف دیگر با توجه به حضور حداقلی مردم در انتخابات مجلس یازدهم و راهیابی نمایندگان این دوره از پارلمان با کمترین آرا نشان می دهد که خود مجلس یازدهم نیز از جایگاه چندان قابل قبولی در میان افکار عمومی برخوردار نیست. حال که، نه دولت و نه مجلس سرمایه اجتماعی لازم پشت سر آنها نیست قطعاً دامن زدن به اختلافات سیاسی می تواند ته مانده اعتماد مردم به مجلس یازدهم و دولت دوازدهم را هم از بین ببرد. در این صورت فاصله و گسل ملت با مسئولین به بیشترین حالت خود خواهد رسید. در چنین حالتی امکان وقوع هر اتفاقی وجود دارد خصوصاً که در طول ۴۰ سال گذشته به هیچ وجه شاهد این میزان از فاصله و اختلاف مردم با مسئولین نبوده ایم. 

شما به تلاش برای یکدست کردن قدرت اشاره کردید. در راستای این نگاه شما بسیاری از تحلیلگران و صاحب نظران سیاسی معتقدند که جریان حاضر در مجلس به دنبال ریل‌گذاری برای انتخابات ۱۴۰۰ و بر آمدن فردی از همین جریان به عنوان رئیس‌جمهور است تا بتوانند به این مهم جامه عمل بپوشاند. اما سوال مهمی که ذهن را درگیر می کند ناظر بر این واقعیت است که چرا باید تجربه یکدست شدن قدرت که در دولت نهم و دهم پی گرفته شد و به شکست رسید دوباره در دستور کار قرار گیرد؟ آیا تکرار یک تجربه شکست خورده در این شرایط می‌تواند وضعیت را به سود ما تغییر دهد، خصوصاً که تلاش های بسیاری از سوی ایالات متحده آمریکا در ابعاد گوناگون برای افزایش فشارهای سیاسی دیپلماتیک، اقتصادی و معیشتی بر ایران در دستور کار است؟

اتفاقا به همین واسطه است که اکنون جریان اصولگرای رادیکال سعی می‌کند تجربه یکدست کردن قدرت را مجدداً تکرار کند. چون این جریان اعتقاد دارد اگر قوه مقننه، مجریه و قضائیه از یک جریان باشد در کنار هماهنگی با دیگر نهادهای فرادولتی و انتصابی می‌تواند یک مدیریت واحد را در برابر سیاست فشار حداکثری ایالات متحده آمریکا، تحریم ها و تلاش ها برای انزوای ایران را در دستور کار قرار دهد. این در حالی است که اکنون دولت ساز جدا از مجلس و قوه قضاییه را کوک کرده که در هفت سال گذشته برخی اختلافات را به وجود آورده است. بنابراین سعی می شود پروژه یکدست کردن قدرت مجددا تکرار شود تا این ساز ناکوک دولت در حوزه سیاست خارجی هم به حاشیه رود. اتفاقاً به همین دلیل است که اکنون بیشترین حمله به وزیر امور خارجه، برجام و تلاش ها برای مذاکره با غرب در دستور کار است. 

برخی بی میل نیستند که این تجربه تکرار شود تا عیار این جریان پرمدعای اصولگرای رادیکال در حل چالش ها و مشکلات داخلی مجددا سنجیده شود، هر چند که بخشی از معضلات کنونی جامعه هم مرهون نگاه همین جریان است؟

نکته شما درست است، ولی ما در سال ۸۴ و زمانی که محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور دولت نهم قدرت را در دست گرفت و زمینه برای یکدست شدن قدرت فراهم شد با وضعیتی به شدت متفاوت از شرایط کنونی در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ روبه رو بودیم. به هر حال گفتمان سیاسی، دیپلماتیک و اجتماعی صد در صد موفق سید محمد خاتمی سبب شده بود که جامعه جهانی نگاه مثبتی به جمهوری اسلامی ایران داشته باشد؛ فروش نفت ایران به بیشترین ظرفیت خود رسیده بود، مضافا افزایش قیمت نفت خام در بازارهای جهانی هم وضعیت ذخایر ارزی ما را در آن سال ها در بهترین شرایط قرار داد. جامعه هم در گفتمان دموکراسی خواهی اعتماد پررنگی به ساختار داشت. هر چند که در آن زمان هم چالش ها و مشکلاتی وجود داشت، اما هیچ زمانی حتی در دوران جنگ نیز ما شاهد این وضعیت اسفبار در داخل کشور در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، معیشتی، دیپلماتیک، فرهنگی، اجتماعی و حتی امنیتی نبوده ایم. بنابراین پروژه یکدست کردن قدرت در سال ۸۴ با کمترین ریسک و بالاترین پذیرش از سوی جامعه همراه بود. در صورتی که اکنون وضعیت به شدت متفاوت است. به هر حال مشکلات و چالش‌های ناشی از تحریم‌های ایالات متحده آمریکا و سیاست فشار حداکثری واشنگتن در کنار وضعیت نامطلوب شیوع ویروس کرونا عملاً آستانه تحمل مردم را به پایین ترین حد خود رسانده است. مضافا که اعتماد جامعه، هم به مجلس، هم به دولت و هم در کل به ساختار سیاسی ایران به یک وضعیت شکننده رسیده است. پس اگر پروژه یکدست کردن قدرت در دستور کار قرار گیرد دیگر یک رفتار سیاسی کم ریسک مانند سال ۸۴ قلمداد نمی شود، بلکه یک اقدام پرریسکی خواهد بود که می‌تواند با تبعات گسترده اجتماعی روبه رو شود. به هر حال بر آمدن یک دولت از جریانی که اکنون مجلس و قوه قضاییه را در دست دارد عملاً تشدید اختلافات سیاسی را به همراه خواهد داشت. در این صورت جامعه دیگر مانند سال ۸۴ رفتار نخواهد کرد. علی الخصوص که ما سال گذشته تجربه تلخی مانند اعتراضات آبان ماه را نیز داشته‌ایم. بنابراین جامعه اکنون ظرفیت تکرار آن را دارد. 

شما در کنار مسائلی که مطرح کردید به تلاش های جدی برای تخریب دولت با محوریت حمله به وزارت امور خارجه، برجام و دیپلماسی دولت یازدهم و دوازدهم اشاره کردید. همین مسئله هم سبب شد که حضور محمدجواد ظریف در صحن مجلس یازدهم با بیشترین حواشی همراه باشد. اگرچه رفتار نمایندگان در توهین به وزیر امور خارجه مورد انتقاد بسیاری از شخصیت ها و جریان های حتی اصولگرا قرار گرفت، اما برخی هم به مواضع محمدجواد ظریف در صحن علنی مجلس یازدهم نیز انتقادات جدی وارد کردند و به آن تاختند چراکه این مواضع را «نگاه ملتمسانه سیاسی وزیر امور خارجه و بازی وی در زمین اصولگرایان» به منظور کاهش اصطکاک سیاسی با این جریان در دوران پس از حضورش در وزارت امور خارجه قلمداد کردند. ذیل این نکته اکنون نگاهی که به شخصیت سیاسی و دیپلماتیک محمدجواد ظریف وجود دارد تا به اندازه ای شبیه به همان نگاهی است که درخصوص محمد مصدق، نخست وزیر ایران وجود داشت. چرا که بخشی از افکار عمومی بیشتر معطوف به قدرت محمد مصدق را فردی تمامیت‌خواه قلمداد می کنند که باعث شد در نهایت اهداف ملی شدن صنعت نفت به طور ناخواسته ناکام بماند. از این رو وی را «خائن به ملت» می دانند. بخشی هم مصدق را فردی میهن پرست و خادم به ملت قلمداد می کنند که توانست نفت را برای اولین بار سر سفره مردم بیاورد. در این راستا می‌توان همین نگاه را در خصوص محمدجواد ظریف داشت چراکه تا حدی که یک دوگانگی در خصوص وزیر امور خارجه وجود دارد. برخی وی را خائن و یا حداقل ساده اندیش می‌دانند که با اعتماد به آمریکا منافع کشور و به خصوص دستاوردهای حوزه هسته ای را عملاً در سایه حصول برجام به باد داد و برخی هم محمد جواد ظریف را یک دیپلمات برجسته و کم نظیر در تاریخ دیپلماسی ایران می دانند که توانست با برجام منافع ایران را تامین کند. از نگاه شما آیا محمد جواد ظریف «خائن به ملت» است یا «خادم»؟ 

اول این که به هیچ وجه نمی‌توان محمد جواد ظریف را با محمد مصدق مقایسه کرد. این قیاس یک قیاس مع الفارق است. محمد مصدق سیاست مدار، حقوقدادن و دیپلماتی بود که توانست با استقلال رویه در راستای اهداف و افکار خود منافع ملت ایران را تامین کند. اتفاقا همین استقلال سیاسی باعث شد که کودتای ۲۸ مرداد شکل بگیرد و دولت قانونی وی را سرنگون کنند. من در یک مقاله برای نشریه وزارت امور خارجه با عنوان «محمد مصدق و فقدام استراتژی» عنوان کردم اگرچه محمد مصدق یک نخست وزیر با یک استقلال سیاسی بود، اما یک استراتژی دقیق، درست و منسجم برای پیگیری اهداف و منافع میهن طلبانه خود نداشت. پس به هیچ وجه نمی توان ظریف را با مصدق قیاس کرد. ضمن این که نه تنها محمد مصدق بلکه هیچ سیاستمداری در جهان وجود ندارد که مطلوب همه باشد. به هرحال هر سیاستمداری با کارنامه خود منتقدان و مخالفانی هم دارد. اما محمد جواد ظریف یک سیاستمدار نیست، تنها یک دیپلمات است و حوزه تخصصی وی سیاست خارجی است. اینها علاوه بر آن است که محمد جواد ظریف بر خلاف محمد مصدق در جریان حضورش در صحن علنی مجلس یازدهم ثابت کرد که به هیچ وجه از امتیاز استقلال سیاسی برخوردار نیست. چون وی با برخی مواضع و بهره گیری از مواضع شهید سردار قاسم سلیمانی و مقام معظم رهبری سعی داشت برای خود یک مشروعیت حداقلی در میان جریان اصولگرا بخرد. یعنی به اصطلاح وی در زمین اصولگرایان بازی کرد تا بتواند از اصطکاک سیاسی حداکثری و تبعات بعدی آن به خصوص بعد از پایان حیات سیاسیش در وزارت امور خارجه جلوگیری کند. به هر حال تهدید محاکمه وی نگرانی جدی در وزیر امور خارجه به خصوص بعد از پایان صدارتش بر دستگاه دیپلماسی به وجود آورده است. اتفاقاً همین نکته باعث شده که محمد جواد ظریف در یک پوست اندازی سیاسی از یک دیپلمات منعطف در دولت یازدهم به یک وزیر امور خارجه ایدئولوژیک در دولت دوازدهم بدل شود. اما با این وجود و علی رغم این نکات و در پاسخ روشن به سوال شما به هیچ وجه، تاکید دارم به هیچ وقت محمد جواد ظریف خائن به ملت نیست، بلکه من وی را یک وزیر امور خارجه و دیپلماتیک کم نظیر، نه تنها در جمهوری اسلامی ایران، بلکه در تاریخ سیاست خارجی ایران می دانم که توانست با حصول برجام یکی از بی نظیرترین اسناد دیپلماتیک قابل دفاع را در کارنامه خود به یادگار بگذارد که متاسفانه با برخی تلاش ها نتوانستیم از اهداف، منافع و دستاوردهای آن استفاده کنیم.

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: علی بیگدلی محمد جواد ظریف برجام


( ۴ )

نظر شما :

امیر ۲۵ تیر ۱۳۹۹ | ۱۶:۳۴
بله و اوج آن دهن به دهن شدن با سناتور های آمریکا بر سر قانونی بودن برجام بود! آنجا که سناتور آمریکایی میگفت این سند اگر به امضای کنگره نرسد رئیس جمهور بعدی آمریکا با یک امضاء می تواند آن را نابود کند و جناب ظریف با مسخره کردن علنی این سناتور در توییتر ایشان را بی سواد خطاب کرد و گفت برو مدرکت رو به هاروارد پس بده پولت رو بگیر و تا دو سال این داستان را به عنوان لطیفه برای خنده حضار در محافل مختلف با افتخار تعریف میکردند! معنی بی سواد رو هم فهمیدیم. معنی افتخار رو هم فهمیدیم!
محمد ۲۵ تیر ۱۳۹۹ | ۱۹:۱۲
برجام بسیار خوب بود . الان چر ااز بین رفته است ، چون مبنای آن بر وزن کشی سیاسی بود ، ما خودمان را هماورد امریکا در این قضیه می دیدیم ، ظریف همچون وزیر یک کشور ابرقدرت دوشادوش وزیر امریکایی قدم می زد اما یادمان رفت که طرف قوی می تواند بدون مشکل از برجام خارج شود و ما نه ، آنها می توانند قرنها ما را در این برزخ نگه دارند و خود به زندگی عادی ادامه دهند ، چرا ، چون روز اول گفتیم مذاکره در ازای اقتصاد ، آنها هم بدون شلیک یک گلوله ، اقتصاد ما را فلج کردند ، خلاصه اینکه قیمت دلار را اول به زیر هزار تومان برسانید ، بعد به فکر درگیری ب امریکا باشید
رضا ۲۶ تیر ۱۳۹۹ | ۰۲:۲۲
عالی گفتی اقا امیر
خسرو ۲۶ تیر ۱۳۹۹ | ۱۴:۱۸
فرمودند یکدست کردن قدرت ، پر ریسک و کم فایده است ، اولا حالا هم قدرت یکدست است چون روحانی هم اصولگراست ، ثانیا چرا مدعیان اصلاح طلبی حاضر نیستند ، خطاهایشان را اعتراف کرده و از ملت عذرخواهی کنند و در انتخابات 1400با یک اصلاح طلب واقعی ( نه یک فرصت طلب ) و برنامه مشخص خود را عرضه کنند