پس از سه سال خصومت

پایان محاصره قطر نزدیک است؟

۲۰ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۶:۰۰ کد : ۱۹۹۴۰۷۱ خاورمیانه انتخاب سردبیر
قطر در آخرین نبرد خود در ۱۴ ژولای  ۲۰۲۰ در دیوان دادگستری بین المللی لاهه در مناقشه‌ ای  که بر سر محاصره هوایی و خودداری چهار کشور عربی از گشودن حریم هوایی خود بر روی هواپیما های خطوط هوایی قطر تشکیل شده بود؛ به پیروزی رسید. اما به نظر این پایان ماجرا نیست. در ادامه این یادداشت سعی می‌کنیم تا ابعاد مختلف این بحران را مورد بررسی قرار دهیم.  
پایان محاصره قطر نزدیک است؟

نویسنده: محمد بیات، پژوهشگر و کارشناس مسائل خاورمیانه

دیپلماسی ایرانی: جاه طلبی و بلند پروازی های دوحه، این شیخ نشین حاشیه خلیج فارس را به رویارویی آشکار و پنهان با «برادر بزرگ تر» و سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس سوق داده است. در ۵ ژوئن سال ۲۰۱۷ چهار کشور عربی از زمین، دریا و آسمان قطر را محاصره کرده و با تعیین شروط ۱۳ گانه ضرب الاجلی ۱۰ روزه برای تسلیم قطر تعیین و این کشور را تحریم کردند. نگاهی متفاوت نسبت به تحولات بهار عربی و عدم همراهی با عربستان، نفوذ نرم منطقه ای به وسیله الجزیره، حمایت از اخوان المسلمین، رابطه با ترکیه و ایران و استقلال سیاسی دوحه از ریاض سبب ایجاد و تداوم بحران در شورای همکاری خلیج فارس شده است.

به گزارش الجزیره، قطر در آخرین نبرد خود در ۱۴ ژولای  ۲۰۲۰ در دیوان دادگستری بین المللی لاهه در مناقشه‌ ای  که بر سر محاصره هوایی و خودداری چهار کشور عربی از گشودن حریم هوایی خود روی هواپیما های خطوط هوایی قطر تشکیل شده بود؛ به پیروزی رسید. اما به نظر این پایان ماجرا نیست. در ادامه این یادداشت سعی می‌کنیم تا ابعاد مختلف این بحران را مورد بررسی قرار دهیم.  

اختلاف قطر با اعضا شورای همکاری ریشه ای تاریخی دارد؛ اما نقطه اوج آن را می‌توان بهار عربی در سال ۲۰۱۱ دانست. دوحه با در پیش گرفتن استراتژی متفاوت نسبت به حکام سنت گرا منطقه، حامی و میزبان گروه های اخوانی و اسلام گرا بود. قطر با استفاده از پتانسیل گسترده مالی و تبلیغاتی (الجزیره) که در اختیار دارد، درصدد مدیریت تحولات شتابان جهان عرب بود و در کنار ترکیه به نقش آفرینی در تحولات منطقه خاورمیانه پرداخت. اما خطوط اصلی و فعال گسل رابطه میان دوحه و کشورهای عربی را می توان در شاخص های ذیل بررسی کرد. 

1. رقابت منطقه‌ای: با اوج گیری رقابت های ژئوپولیتیکی و بحران در کشورهای عربی و تهدید موقعیت دیکتاتوری های سنتی منطقه از مصر تا تونس بیشتر دولت های عربی به حمایت از دیکتاتوری ها پرداختند. اما در این بین قطر رویکردی متفاوت را دنبال می کرد. دوحه با همکاری آنکارا، بهره گیری از قدرت مالی، تامین تسلیحاتی، نفوذ گسترده رسانه‌ ای و حمایت ایدئولوژیک از جریان اخوانی در منطقه به نقش آفرینی در مصر، تونس، لیبی، یمن، بحرین، سوریه و عراق پرداخت. البته با افول گروه های مخالف در سوریه و پس از فتح موصل بدست داعش سیاست های خود را در سوریه و عراق با هماهنگی ایران تعدیل کرد؛ اما حضور و نفوذ دوحه در شمال آفریقا  و حمایت از جریان اخوانی در برابر نیروهای سنت گرا و وهابی به شکل جدی ادامه پیدا کرد. امروز قطر از دولت وفاق به سرکردگی فایز السراج در لیبی در برابر نیروهای خلیفه حفتر که مورد حمایت عربستان، مصر و امارات، روسیه و فرانسه قرار دارد؛ حمایت می‌کند. در مصر نیز پس از سقوط مرسی، دوحه در کنار ترکیه تلاش می‌کند تا جریان اخوانی را همچنان در قاهره زنده نگه دارد و به همین دلیل رابطه ای همراه با تنش و تخاصم با دولت کودتا و ژنرال السیسی دارد.

2. رقابت گفتمانی: دوحه و ریاض به نظر می‌رسد قرائتی متفاوت نسبت به اسلام سنی دارند. عربستان سعودی نماینده اسلام سلفی_وهابی و قطر در کنار ترکیه حامی اسلام اخوانی در منطقه و جهان اسلام به شمار می آیند و همین امر سبب آن شده تا دوحه به بهشت اخوانی های تبعیدی و دور مانده از وطن مانند شیخ یوسف القرضاوی مبدل شود. با اینکه رابطه قطر و اخوان المسلمین ریشه ای تاریخی دارد (اولین گروه اخوانی در قالب روحانیون و نخبگان دینی در سال ۱۹۶۰ و با هدف شکل دادن به نظام تحصیلی قطر وارد دوحه شدند) اما این اتحاد بیشتر از آنکه ایدئولوژیک باشد، از سیاست عمل گرای دوحه در رقابت با عربستان سعودی ناشی می‌شود. امری که با تفسیری باز و معتدل از وهابیت امکان پذیر شده است. 

3. نبرد رسانه ای: یکی از مؤلفه های قدرت قطر برای نفوذ و مدیریت تحولات منطقه و جهان عرب، رسانه های وابسته به دوحه بویژه الجزیره است. الجزیره با اتخاذ دیدی اصلاح طلبانه و لیبرال تر نسبت به تحولات جهان عرب توانسته علاوه بر به چالش کشیدن دولت های سنت گرای منطقه، مخاطبان قابل توجهی در جهان عرب پیدا کند و همچنین مرجع قضاوت افکار عمومی غرب نسبت به تحولات منطقه باشد. عربستان و متحدان آن نیز نماینده اندیشه محافظ کاری در منطقه هستند؛ یکی از شروط ۱۳ گانه خود را تعطیلی این رسانه پر مخاطب قرار دادند. آن ها با ایجاد رسانه هایی همچون العربیه و یا خرید امتیاز رسانه های بزرگ مانند ایندیپندنت در تلاش هستند تا بتوانند از نفوذ این رسانه قطری در منطقه کاسته و آن را به چالش بکشند. 

روی دیگر سکه در منازعه میان قطر و کشور های حاشیه خلیج فارس مواضع و منافع قدرت های بزرگ منطقه ای و فرا منطقه ای در قبال این بحران است. ایالات متحده آمریکا به عنوان بزرگ ترین قدرت فرا منطقه ای در خاورمیانه، که متحد استراتژیک کشور های عرب منطقه نیز محسوب می شود، با همکاری برخی دولت های منطقه مانند کویت و عمان درصدد حل و فصل اختلافات در شورای همکاری خلیج فارس برای تضمین امنیت انرژی و یکپارچه سازی این بلوک منطقه ای در برابر تهدید ایران برآمده است. روسیه نیز از زمان شوروی سابق و نیز امپراتوری تزاری نفوذ سنتی در منطقه خاورمیانه داشته، سیاست دو گانه ای را دنبال می‌کند. مسکو از طرفی خرسند از درگیری رقیب گازی خود در منازعات منطقه ای و از طرف دیگر در تلاش برای جلب نظر دوحه برای انعقاد قرار دادهای نظامی و اقتصادی برمی آید. 

ترکیه نیز که متحد استراتژیک قطر و رقیب عربستان در خاورمیانه و جهان اسلام محسوب می شود؛ از همان ابتدای بحران آنکارا با کمک های اقتصادی، سیاسی و همچنین انعقاد قراردادهای نظامی با دوحه نشان داد که از تداوم شکاف در شورای همکاری خلیج فارس به نفع منافع خود استقبال می ‌کند. مصر اما از دو جهت در این بحران دارای منافع است. نخست آنکه فشار بر قطر ممکن است موجب تعدیل سیاست های دوحه در قبال قاهره و در نتیجه کاهش حمایت از اخوان المسلمین و عدم انتقاد از دولت ژنرال السیسی شود. دوم آنکه مصر با حمایت از موضع عربستان، از کمک های مالی ریاض در دوران رکود اقتصادی مصر بهره خواهد برد. امارات متحده عربی نیز که به عقیده برخی تحلیلگران از تحریک کننده اصلی این منازعه بوده، در کنار متحد سعودی خود به نقش آفرینی پرداخته و دوحه را تحت فشار قرار می دهند. از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران نیز پس از محاصره قطر، مرزهای آبی و هوایی خود را به روی دوحه گشود و با حمایت سیاسی و اقتصادی از قطر سعی کرد تا دوحه را به تهران نزدیک کند، تا برگ برنده ای در منازعه با ریاض داشته باشد.

قطر در دوران تحریم نشان داده که با بهره گیری از اهرم های مالی، کاتالیزورهای سیاسی و قدرت رسانه ای، توانسته است در برابر فشارهای ائتلاف سعودی مقاومت می کند و استقلال سیاسی خود را حفظ کند‌. این شرایط سبب  تضعیف موقعیت ریاض و تزلزل در پایه های شورای همکاری خلیج فارس شده است. با این حال در سالگرد آغاز محاصره قطر توسط چهار کشور عربی، «شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» در گفت و گو با  الجزیره و همچنین «سالم مبارک آل شافی»، سفیر قطر در ترکیه در گفت و گو با خبرگزاری آناتولی، دوحه را پایبند به وحدت شورای همکاری قلمداد کردند و نشان دادند از کاهش منازعه و امتداد روند مذاکراتی که سال گذشته در حاشیه نشست کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در ریاض برگزار شده بود، استقبال می کنند. از سوی دیگر سفر برایان هوک، نماینده ویژه ایالات متحده در امور ایران و مشاور ارشد سیاست گذاری وزیر امور خارجه امریکا به قطر و کویت، نشان می دهد که ایالات متحده به دنبال آن است تا با میانجی گری میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس، بار دیگر وحدت را به کشورهای خلیج (فارس) بازگرداند تا از این طریق بتواند از این اهرم در برابر تهدید ایران بهره ببرد. مواضع تعدیل شده طرفین منازعه و استقبال واشنگتن از بهبود روابط میان اعضای شورای همکاری نشان می دهد که ما در آینده ای نزدیک به احتمال زیاد شاهد کاهش تنش ها و حرکت طرفین منازعه به سمت عادی شدن روابط باشیم.    

کلید واژه ها: قطر شورای همکاری خلیج فارس


( ۱۴ )

نظر شما :