مسئولیتی که به گردن دیپلماسی است

ایران؛ استقلال استراتژیک یا تنهایی استراتژیک؟

۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۱۱:۰۰ کد : ۱۹۹۸۴۹۰ خاورمیانه انتخاب سردبیر
محمدرضا احمددوست در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: عدم وجود موانع طبیعی مستحکم در اکثر مرزهای ایران و از طرفی موقعیت ژئواستراتژیکی، منابع طبیعی فراوان، جایگاه ویژه ژئوپلتیکی خصوصا در حوزه ژئوپلیتیک انرژی و عوامل دیگر در طول تاریخ، ایران را گزینه تحمیل جنگ های متعدد از سوی اقوام و کشورهای دیگر و همچنین استعمارگرایان کرده است. همین موضوع و عدم اتحاد با همسایگان برای مقابله با تهدیدات، همواره توجه ایران را به اتکا بر توانمندی‌های داخلی جهت حفظ موجودیت خود جلب کرده است.
ایران؛ استقلال استراتژیک یا تنهایی استراتژیک؟

نویسنده: محمدرضا احمددوست، کارشناس مسائل منطقه‌ای 

دیپلماسی ایرانی: تنهایی استراتژیکی ایران مفهومی به بلندای تاریخ کشور است. ایران کشوری فارسی‌زبان با تاریخ، نژاد، مذهب، اهداف و آرمان هایی متفاوت از اکثر همسایگان خود است. امری که اغلب موجب جدایی و تفارق بین ایران و همسایگان و عدم اتحاد با آنها بوده ‌است. عدم وجود موانع طبیعی مستحکم در اکثر مرزهای ایران و از طرفی موقعیت ژئواستراتژیکی، منابع طبیعی فراوان، جایگاه ویژه ژئوپلتیکی خصوصا در حوزه ژئوپلیتیک انرژی و عوامل دیگر در طول تاریخ، ایران را گزینه تحمیل جنگ های متعدد از سوی اقوام و کشورهای دیگر و همچنین استعمارگرایان کرده است. همین موضوع و عدم اتحاد با همسایگان برای مقابله با تهدیدات، همواره توجه ایران را به اتکا بر توانمندی‌های داخلی جهت حفظ موجودیت خود جلب کرده است.

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب با مدنظر قرار دادن شعار نه شرقی نه غربی هرگونه اتحاد و همراهی با دو بلوک قدرت آن زمان را نفی می‌کرد. مسئله‌ای که بارها از جانب رهبران انقلاب مورد تاکید قرار می گرفت و مطابق با اصول متعدد قانون اساسی، تحت عنوان استقلال یاد می‌شد. امری که پس از گذشت حدود چهل سال از انقلاب، هنوز هم مورد تایید و تاکید سیاستگذاران و مسئولان ارشد کشور است.

اما در چهل سال اخیر و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وقوع اتفاقاتی در طول سال‌های متمادی مانند تسخیر لانه جاسوسی، جنگ ایران و عراق، مسئله سلمان رشدی، مسئله هسته ای، ادعای هلال شیعی و اتهامات تروریستی که متوجه ایران کرده بودند و همچنین تحریم های آمریکا به تنهایی استراتژیکی تاریخی ایران دامن زده و عمق بیشتری به آن بخشیده است.
 
از سوی دیگر در دنیایی که قدرت و زور در روابط بین کشورها همچنان متغیری تاثیرگذار است، استقلال استراتژیک امری اجتناب ناپذیر است، اما برای ایرانی که دچار تنهایی استراتژیک است، توجه به امر استقلال و خودیاری در امور استراتژیک حتمی و ضروری است.

اما سوال اینجاست آیا لازمه استقلال استراتژیک، تنهایی استراتژیک است؟ اشتباه استراتژیک آن است که تقویت تنهایی استراتژیک را در راستای استقلال استراتژیک تلقی کنیم. اساسا باید توجه کنیم که تنهایی استراتژیک نه یک مزیت نسبی، بلکه یک تهدید بالقوه است. تهدیدات عینی و ذهنی برای کشورهایی که در تنهایی استراتژیک قرار دارند بسیار بیشتر از کشورهایی است که در ائتلاف با دیگران هستند. تلاش برای کاهش میزان تنهایی استراتژیک که خود منجر به کاهش امکان تهدید و خطر می‌تواند باشد نه تنها منافاتی با تلاش برای استقلال استراتژیک ندارد بلکه می‌تواند هم عرض با آن با هدف مشترک کاهش تهدیدات دنبال شود، چرا که اساسا یکی از اهداف مهم استقلال استراتژیک تقویت توانمندی داخلی جهت مقابله با تهدیدات خارجی است.

در این راستا به نظر می رسد بازاندیشی در مفهوم استقلال و بازتعریف آن امری ضروری است. بازتعریفی که در آن مفهوم استقلال صرفا بر مبنای گزاره‌های ایدئولوژیکی فهم  نشود و با مدنظر قرار دادن متغیر منافع‌ ملی صورت پذیرد. سیاست گذاران جمهوری اسلامی ایران می توانند با بازتعریف مفهوم استقلال و با برقراری تعادل میان منافع ایدئولوژیکی و ملی، سیاست خارجی کشور را در مسیر تامین توامان استقلال استراتژیک و کاهش تنهایی استراتژیک قرار دهند.

در بازاندیشی مفهوم استقلال توجه به این نکته لازم است که در دنیای کنونی پذیرش الزامات یک نظام بین المللی که می تواند منافع فراوانی به همراه داشته باشد، لزوما به معنای پذیرش وابستگی نیست. چنانچه به مولفه منافع ملی در بازتعریف مذکور توجه شود، انزوای بین المللی و منطقه ای، تحریم های اقتصادی و روابط نامناسب با همسایگان که می توانند سطح رفاه عمومی را تحت تاثیر فراوان قرار دهند و آزادی عمل دولت را در انتخاب سیاست داخلی و خارجی محدود کنند نیز خدشه به استقلال کشور تلقی خواهد شد. 

استقلال گرایی ایران و تقویت توانمندی¬های داخلی خصوصا در حوزه نظامی و همچنین فن آوری هسته ای که الزام کشور برای مقابله با مخاطرات تنهایی استراتژیک ارزیابی می شود، اغلب موجب احساس تهدید همسایگان و قدرت¬های فرامنطقه¬ای می¬شود و به انزوای کشور دامن می زند. این بخش از تنهایی استراتژیکی ایران که متاثر از رفتار ایران یا ادراک ناصحیح دیگران از رفتار ایران بوده قابل تغییر است. این مسئله را می¬توان با دیپلماسی، گسترش هرچه بیشتر تعاملات اقتصادی و اهمیت دادن بیشتر به نهادها و رژیم های منطقه ای و بین المللی تلطیف کرد و کاهش داد.

منافع  ملی ایران ایجاب می کند تعاملات و مراوادات اقتصادی و سیاسی کشور هرچه بیشتر و بهتر برقرار باشد. این مسئله هم از منظر اقتصادی و رفاه عمومی لازم است و هم از نظر کاهش تنهایی استراتژیک امری ضروری است. اما برای اینکه بتوان در یک نظام بین¬المللی تعاملی مثبت با سایرین داشت و از مزیت¬های آن بهره مند شد، بایستی برخی از الزامات آن را نیز پذیرفت.

چنانچه مفهوم استقلال در سیاست گذاری های کلان کشور، تلفیقی از منافع ملی و ایدئولوژیک متناسب با نگاهی که در بالا ذکر شد باشد، ریل¬گذاری سیاست خارجی کشور و تعاملات دستگاه دیپلماسی و کنشگران فرامرزی ایران با هدف کاهش تنهایی استراتژیک و انزوای موجود خواهد بود و این امر در کنار افزایش توانمندی های نظامی، اقتصادی، فرهنگی و... به  عنوان بخش مهمی از استراتژی استقلال استراتژیک تلقی خواهد شد. آنگاه استقلال گرایی و تلاش برای کسب استقلال استراتژیک نه تنها به تنهایی استراتژیکی ایران دامن نخواهد زد، بلکه در راستای کاهش این تهدید بالقوه خواهد بود.

کلید واژه ها: تنهایی استراتژیک ایران جمهوری اسلامی ایران دیپلماسی ایران


( ۲۰ )

نظر شما :

كامران ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۱۳:۵۱
تعریف نویسنده و همفکران ایشان از کشور ایران کاملا غلط و خطرناک است، متاسفانه رسوخ اندیشه های نژادی دوران قبل به این زودی قابل برطرف شدن نیست. ایران صرفا کشور فارس زبان یا اریایی نژاد نیست!! همین طرز تفکر نژادپرستانه موجب تنهایی استراتژیک ایران شده است. ایران موزاییکی از اقوام و نژاد ها و زبانهاست. و امتداد بسیاری از این اقوام در خارج مرزها هستند. و وقتی شما زبان یا نژاد بخشی از ایران را تامییم به کل ان بدهید و فقط انرا به رسمیت بشناسید ، در داخل کشور و خارج از ان خود را محدود و محدودتر خواهید کرد.
مرد آویج ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۱۴:۵۵
این تنهائی استراتژیک به مقدار زیادی خود ساخته است، به عبارت دیگر، ریسمانی است که خود ایران کت خود را با آن بسته است! اما چرا این تنهائی استراتژیک ایجاد شده و یا وجود داشته، برای پی بردن به این موضوع، باید به تاریخ طولانی کشور رجعت نمود. ایرانیان، آریائی تبار هستند و حتی با پذیرش اسلام، راه و روش خود را در پیش گرفتتد تا آنجا که غیر از قسمتی از افغانستان، هیچکدام از این پانزده همسایه ما، حتی خط و حروف البفای ما را به درستی نمی توانند بخوانند تا چه رسد به این که یک بیت از شاعران و یا یک سطر از نوشته های نویسندگان ما را بدانند و غیر از ترکیه ، آنهم به خاطر مولانا، با اقیانوس فکری و فرهنگی ایرانیان آشنا نیستند، بنابراین، افتراق ایران از نظر نژادی و فرهنگی و زبانی و مذهبی با همسایگان خود، حتمی و قطعی است، بر این اساس، سرمایه گذاری ایران با این همه اختلاف در خاورمیانه عربی نه سود آور بوده و نه به هژمونی ختم خواهد شد و مانند سودان در یک چشم بهم زدن فرو خواهد پاشید. گزینه بهتر، نگاه به شمال غرب کره زمین است! این یک تئوری رویا انگارانه نیست، بلکه یک واقعیت است که ایران از هر نظر برای پیوستن به اتحادیه اروپا و یا داشتن روابطی عالیتر و وسبعتر با آن اتحا یه، از ترکیه شایسته تر است و این مسئله در نظر سنجی یکی از سایتهای ایرانی با استقبال وسیع و مثبت بسیاری از ایرانیان روبرو شده است...
احمد ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۱۶:۱۰
عالی بود. تغییر گاه به مسئله استقلال و تطبیق با نیازها و مسائل روز بسیار کلیدی است
سورنا تبریزی ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۱۶:۳۱
ایران شیعه‌ی آریایی (منظور از آریایی ، فرهنگ است نه نژاد) کشوری است که از دیرباز تنهایی استراتژیک داشته (چه در دوره سکولاریسم کوروش کبیر، دوره زرتشتی گرایی ساسانیان، تمدن ایرانی-شیعی صفویه و دوره‌ی پهلوی و جمهوری اسلامی) . تنها یار و متحد حکومتهای ایرانی، ملت ایران بوده اند. پس ملت را دریابیم.
شاهرخ ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۱۸:۵۴
جبر جغرافیایی بود وگرنه نژاد و مذهب و قومیت تمام کشورهای همسایه ایران بی‌شک در این کشور سرشت دارد در پاکستان اقبال در ازبکستان شیر علی نوایی در افغانستان و ترکمنستان و...این کشور بزرگترین سلسله های مهاجم و مهاجر را در خود هضم کرده با کمترین تاثیر (مغول سلجوق و...)امام حنفی مذهب آن هم ایرانی بود فتوای خواندن نماز با زبان فارسی را صادر کرد ایران پل پیروزی جنگ جهانی بوده تمام کشورها اسلامی و همسایه برای نشان دادن تمدن و آثار خود مجبور به جستجو در تاریخ ایران هستند هرچند برای ملت خود تمدن بدلی قرار دهند (ترکیه و باکو و...) ایران گهواره تمدن جهان بوده با فرهنگ های مختلف (نوروز و یلدا و..)
یک ایرانی ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۲۱:۰۰
نویسنده از همان ابتدای مطلب با مفروض غلط با فارس نامیدن ملت ایران دچار اشتباه در تحلیل چرایی تنهایی خود ساخته گردیده است واقعیت این است که ایران کشوری است کسیرالمله که در امتدادمرزهای خود با دولتها و ملتهای همسایه دارای اشتراکات فرهنگی و زبانی می باشند در جنوب عربهای ایران با همسایگان عرب و در غرب با کردها ودر شمال و شمال غرب با ترکها و در جنوب شرق بلوچها با بلوچهای پاکستان این ارتباطات و اشتراکات وجود دارد پس ترس از ارتباط با همسایگان دورتادور از همان مفروض غلط و انکار سایر اقوام نشأت می گیرد تنها راه درست به رسمیت شناختن سایر اقوام و ایفای حقوق آنان می باشد با پاک کردن صورت مسئله این مسئله حل نمی شود
صحراگرد ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۲۲:۱۳
تحلیل خوبی بود. همانطور که گفته شد درک تهدیدی که همسایگان از استقلال طلبی و رفتار ما دارن تاثیر فراوان بر تنهایی ایران داشته و این لازمه بنحوی مقتضی اصلاح بشه. در مجموع تحلیل خیلی خوبی بود
صحراگرد ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۲۲:۱۹
نکته دیگر که لازم دونستم بگم این هست که سطحی نگری عجیبی در برخی نظرات دیدم!! وقتی یکی میگه ایران کشوری فارسی زبان است، منظورش این نیست که زبان مادری همه فارسی است، مثلا ما ایتالیا را کشوری ایتالیایی زبان میدانیم چون زبان رسمی این کشور ایتالیایی است، درحالیکه زبان مادری خیلی‌ها اونجا چیز دیگه است.زبان رسمی ایران هم فارسی است و در خارج از مرزهای کشور ایران را فارسی زبان می‌دونم. چقدر تاسف آوره که عده ای در نقد، اصل متن رو ول میکنن و دنبال حواشی میرن
ناراضی وضع موجود ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۲۳:۱۳
جناب آقای احمد دوست اینکه میفرمایید باید یک بازاندیشی از مفهوم استقلال انجام دهیم چرا پیشنهادات خود را به وضوح بیان نمیکنید ؟ اینکه بر یک عبارت بسیار کلی پافشاری کنید راهگشا نیست. نوشته شما مبهم و دوپهلو است و باعث تذبذب رای ! ملاک تغییر ناپذیر به علت محکم بودن آنها یعنی قران و اصول انقلاب را میخواهید قربانی چه کنید؟ رفاه عمومی !!! ملت ما 57 سال دوره پهلوی وچه بسا بیشتر آن را در عصر قاجار تجربه کرده است به امید رفاه. عجیب و مشمئزکننده است این دیدکاه بعد از 41 سال انقلاب. اینکه دیگران از ما تصور تهدید دارند مشکل ما است یا آنها؟ تصور و نگرانی ما چه میشود؟ کدام یک از این دلواپسان امنیتی خصوصاً قدرت های فرامنطقه ای حاضر به رفع و رجوع نگرانی های ما هستند؟ اگر ما تنها هستیم که هستیم ،دلیل آن دیدگاه ملی گرا و شوونیستی برخی نیست . ؟چرا به اتحاد و ید واحده شدن مسلمانان منطقه و چه بسا جهان فکر نمیکنید؟ چرا خارج شدن از کنج بن بست های استراتژیک را در محور مقاومت اسلامی جستجو نمی کنید وباز هم از کوتاه آمدن جلوی قدرت های بزرگ و قلدر و ایادی آنها دم میزنید.؟