سه رویداد تاریخی مرجعی برای تنظیم مناسبات ایران و ترکیه

واقعیت های روابط تهران – آنکارا را دریابیم

۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۱۵:۰۰ کد : ۱۹۹۸۴۹۵ خاورمیانه انتخاب سردبیر
الیاس واحدی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: پیام اصلی سخنان اردوغان در باکو که همکاری ۶ جانبه در قفقاز جنوبی بود توسط اکثر ایرانیان شنیده نشد ولی شعرخوانی وی در رود ارس به یک جنجال تبدیل شد! در هر صورت زمینه های سیاسی و فرهنگی اتحاد بزرگ بین ایران و ترکیه در آن طرف مرز وجود دارد و در طرف ما، اگر انگیزه ای برای بازگشت به شکوه سلجوقی و ایده امت اسلامی وجود ندارد، حداقل در حد نظم قصر شیرین به همکاری بیندیشیم و خواستار برگشت به تفکر خصمانه چالدرانیسم نباشیم!
واقعیت های روابط تهران – آنکارا را دریابیم

نویسنده: الیاس واحدی، کارشناس ترکیه و قفقاز 

دیپلماسی ایرانی: جمهوری اسلامی ایران و جمهوری ترکیه، دو کشور مسلمان مهم در غرب آسیا و اوراسیا هستند که هم به لحاظ مؤلفه های قدرت و هم به جهت قدرت بازیگری مستقل در عرصه منطقه ای و بین المللی، قدرت های منطقه ای مهمی به شمار می آیند و جهان غرب و شرق و قدرت های منطقه ای، نمی توانند این دو کشور را نادیده بگیرند. خصومت، رقابت، همکاری و هم پیمانی سطوح مختلفی از مناسبات هستند که در طول تاریخ بین دو سرزمین برقرار بوده و در میان ادوار تاریخی مشترک بین این دو بازیگر، سه رویداد تاریخی بیش از سایر وقایع، بر تحولات فی مابین تأثیر گذاشته است و این سه واقعه تاریخی را می توان در تنظیم مناسبات، مرجع قلمداد کرد. این رویدادها فقط در کتاب های تاریخ نمانده اند بلکه در محافل سیاسی کنونی و بین سیاستداران و نخبگان نیز این رفرنس های تاریخی جریان دارند و تحلیل های جدی مبتنی بر این ها برای بازگو کردن ماهیت مناسبات دو کشور وجود دارد.

اگر بخواهیم میزان همگرایی ایران و ترکیه را بسنجیم؛ این سه رویداد تاریخی صرف نظر از تقدم و تأخر زمانی، به ترتیب از کمترین تا بیشترین میزان همگرایی عبارتند از: جنگ چالدران (رابطه خصمانه) جنگ چالدران در سال 1514 میلادی بین دولت تازه تأسیس صفوی و امپراطوری قدرتمند عثمانی در دشت چالدران در خاک ایران روی داد که نقطه اوج خصومت بین دو سرزمین و با شکست شاه اسماعیل صفوی در برابر سلطان سلیم عثمانی همراه بود. دو دولت ترک صفوی و عثمانی در این جنگ که اساسا جنگ قدرت و با هدف اشغال سرزمین بود، از عامل مذهب برای شعله ور شدن جنگ نیز بهره بردند و این امر بر ریشه دواندن این خصومت در طول تاریخ و در اذهان دو ملت، تأثیر زیادی داشت. این جنگ نه مبنای قومی داشت و نه پایه مذهبی. زیرا سلاطین سنی مذهب عثمانی، مانند شاهان شیعه صفوی ترک تبار و عموما دوستدار اهل بیت پیامبر اسلام (ص) بودند و فتاوی صادره از سوی مقام شیخ الاسلام برای جنگ با شیعیان، در مواقع ضروری به دستور سلطان و برای مصادره مذهب در راه قدرت طلبی بکار می رفت و گرنه همین سلاطین در مراسم رسمی خود مانند تاجگذاری و اعطای پرچم حکمرانی ولایات به شاهزادگان به مدح اهل بیت و استمداد از حضرت علی (ع) می پرداختند. از سوی دیگر این فتواها برای برطرف کردن شک و شبهه در بین سربازان و سرداران عثمانی بود که ریختن خون ترک مسلمان را نمی پذیرفتند. برخی تحلیل گران، در توصیف این دوران از واژه «واگرایی ساختاری» (Structural Devergence) استفاده کرده و در درون ساختار به مذهب به مثابه اصلی ترین عامل نگاه می کنند، در حالی که بررسی رویدادها به صورت جزئی تر نشان می دهد که اگر هم در ساختار دو دولت عثمانی و صفوی تضاد وجود داشته، مذهب از پایه های اصلی این ساختار نبوده ، عامل قومیت و زبان نیز در این دشمنی جایگاهی نداشته زیرا هر دو سلسله ترک تبار بودند و حتی در فرهنگ کشورداری هم همانندسازی می کردند مانند مشابهت «عالی قاپو» با «باب عالی»، «سپاه قزلباش» با «سپاه یئنی چئری»، «قبله عالم» با «سلطان جهان». بنابر این، ریشه خصومت دو سرزمین نه مذهبی بوده نه قومی و ملی ، بلکه عمدتا مبتنی بر اختلاف قدرت بین دو دودمان و خاندان آل عثمان و آل صفویه بوده است. 

تأثیر حافظه تاریخی جنگ چالدران در مناسبات سیاسی امروز ایران و ترکیه در محافل سیاسی ترکیه با نام «چالدرانیسم» شناخته می شود. هرچند این واژه در ادبیات سیاسی ایران، رواج کمی دارد ولی اندیشه های شکل گرفته بر اساس آن جدی است که بارزترین نمونه آن را تفکر «ایرانشهری» می توان دانست. در جمهوری ترکیه، اندیشه غالب در محافل سیاسی و فضای رسانه ای بر پایه ضرورت پیشگیری از غلبه تفکر چالدرانیسم بر مناسبات دو کشور است ولی برخی نخبگان با تلفیق این حافظه تاریخی منفی با مفاهیم روزآمد مانند تهدید توسعه طلبی شیعی از سوی ایران موسوم به تهدید «هلال شیعی»، سیاست خارجی کنونی جمهوری اسلامی ایران را نه فقط برای ترکیه، بلکه برای کل جهان اسلام خطرآفرین قلمداد می کنند. این نخبگان عثمانی گرا نیستند ولی در توجیه تاریخی ادعاهای خود می گویند: در حالی که امپراتوری عثمانی درگیر جنگ با دنیای مسیحیت و در حال گسترش دولت بزرگ اسلامی به سوی غرب بود، این پادشاهان صفوی بودند که با حربه شیعه گری از پشت به امپراتوری عثمانی خنجر می زدند و حتی برای اتحاد با دولت های اروپایی مانند امپراتوری اتریش- مجارستان علیه عثمانی دست و پا می زدند. 

ابراهیم کاراگول، فعال رسانه ای مشهور در ترکیه که زمانی از حامیان اصلی حزب عدالت و توسعه بود، بعد از بروز اختلاف نظر بین ایران و ترکیه در بحران سوریه، از مبلغین اصلی این تفکر در فضای رسانه ای ترکیه محسوب می شد. هر چند اکنون تفکرات وی از سوی اکثر سیاستمداران و محافل سیاسی طرفدار دولت ترکیه زیانبار تلقی می شوند ولی این تفکر هنوز پویاست و نکته در خور توجه این است که برای توجیه ادعاهای خود به مطالب منتشره محافل ایرانشهری، شیعه گری افراطی و آریایی گرایی استناد می کنند. به ادعای آنها فضای غالب سیاسی و فرهنگی در ایران آینده، تفکرات همین محافل شیعه گری و آریایی خواهد بود. ابراهیم کاراگول چند سال پیش با استناد به طرح ایده «بازگشت به تشیع صفوی» در ایران، چند یادداشت با عنوان مبالغه آمیز «حرکت تانک های ایران به سوی مکه!» منتشر کرد. 

این دو تفکر در دو کشور همسایه حد نهایی افتراق محسوب می شود و اگر در ترکیه برخی مدعی حمله قریب الوقوع ایران برای فتح مکه هستند در ایران نیز تفکری وجود دارد که می گوید: تا قبل از اینکه ترکیه به ایران حمله کند باید به فکر حمله بوده یا دست کم در وضعیت دفاعی قرار بگیریم و در این میان ادعاهای توسل ایران به هلال شیعی،آریایی گرایی، احیای تشیع صفوی و دشمنی با جهان ترک در جمهوری ترکیه بکار می رود و در ایران، خطر احیای امپراتوری عثمانی، هم پیمانی ترکیه و اسرائیل علیه ایران و تلاش ترکیه برای تجزیه ایران به وفور بکار گرفته می شود. 

پیمان قصر شیرین (همکاری تؤام با رقابت) پیمان قصر شیرین یا عهدنامه ذهاب، در سال 1639 میلادی در منطقه قصر شیرین ایران بین مراد چهارم سلطان عثمانی و شاه صفی پادشاه صفویه امضاء و به 150 سال جنگ بین دو دولت پایان داد. طبق این پیمان، برای اولین بار سرحدات دو طرف به صورت نسبی معین شد. بعد از این عهدنامه به جز درگیری های جزئی و کوتاه مدت، جنگی بین دو طرف نبوده و تاکنون که بیش از 380 سال می گذرد صلح و ثبات در مرزهای دو سرزمین حاکم بوده است. 

در حالی که در چهار قرن گذشته سرزمین کنونی ایران با اکثر همسایگان خود به جز عثمانی و جمهوری ترکیه، وارد جنگ شده است و در طرف دیگر نیز سرزمین ترکیه چه در دوران عثمانی بعد از پیمان قصر شیرین و چه در زمان جمهوریت با همسایگان زیادی، بجز ایران درگیر جنگ بوده اند. بنابر این بر خلاف آنچه به صورت مبهم در ذهن جامعه ما شکل گرفته، بین ایرانیان و ساکنان سرزمین کنونی ترکیه قرن هاست که جنگ و رفتار دشمنانه ای رخ نداده و حوادث تاریخی مثبت بین دو کشور بیش از رویدادهای منفی بوده است. 

معاهده های منعقده بین دو طرف بعد از پیمان قصر شیرین، مصادیق این روند مثبت در مناسبات است که هر کدام در راستای تدقیق توافق صورت گرفته در قصر شیرین یا برای رفع اختلافات سرزمینی جزئی بوه است که از این جمله می توان به معاهده های آماسیا، کردان، ارزروم و ... اشاره کرد. افزون بر این ها، روابط دوستانه رضا شاه و آتاترک و عضویت دو کشور در پیمان های متعدد مانند سعد آباد، سنتو و اکو و سازمان کنفرانس/ همکاری اسلامی در زمان محمدرضا شاه و گروه دی 8 بعد از انقلاب اسلامی ایران، نشانه های روشنی از گرایش دو کشور برای همکاری هستند. در این دوره و بر اساس دیدگاه نشأت گرفته از پیمان تاریخی قصر شیرین، دو کشور تا حد امکان در امور داخلی همدیگر دخالت نمی کنند و سعی دارند حاکمیت مستقل طرف مقابل را محترم شمارند. این نوع مناسبات 9 سال بعد از پیمان قصر شیرین و در سال 1648 طی پیمان وستفالی بعد از جنگ های مذهبی سی ساله بین اروپائیان، به شکلی دقیق تر و نظام مندتر تعریف شد و سنگ بنای شکل گیری کشورها بر پایه ایده دولت- ملت از آن زمان نهاده شد. نظم وستفالی، نظم نوینی بود که نظم سنتی مبتنی بر قدرت امپراتوری ها را از معادلات بین کشورها حذف کرد. هرچند مدل مناسبات مبتنی بر پیمان قصر شیرین، از دیرباز در روابط ایران و ترکیه با فراز و نشیب هایی حاکم بوده ولی هیچ وقت به شکل تئوریک درنیامده بود ولی از زمان روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه و غلبه تفکرات احمد داوود اوغلو تئوریسین سیاست خارجی اخیر ترکیه، این رویداد تاریخی به مثابه مرجعی برای تنظیم مناسبات دو کشور و در استمرار نظم وسفتالی از سوی ساستمداران و استراتژیست های جمهوری ترکیه بر زبان آورده شد. کارشناسان ترکیه این مدل از مناسبات با ایران را به دلیل نقش بارز داوود اوغلو در تئوریزه کردن آن، مدل داوود اوغلو نیز می نامند و هرچند این تئوریسین اکنون از عضویت در حزب حاکم و ساختار دولت در ترکیه کنار گذاشته شده ولی مدل پیمان قصر شیرین هنوز مدل غالب در مناسبات ایران و ترکیه است. 

برخی کارشناسان ایرانی، نظم کنونی در مناسبات دو کشور را ناشی از برقراری موازنه قدرت بین دو کشور می دانند و این نوع همکاری را «همگرایی متزلزل» (Fallen Convergence) می دانند که در صورت قوی تر شدن یکی از دو طرف، خصومت در روابط حاکم خواهد شد ولی سابقه مناسبات خلاف این را ثابت می کند کما اینکه هنگام جنگ ایران و عراق یا تحریم های غرب علیه، ترکیه با ایران همکاری کرد و ایران نیز هنگام کودتای نافرجام ترکیه در سال 2016 به حمایت از دولت قانونی ترکیه پرداخت. شاید این نوع همگرایی دائمی نباشد و همکاری ها، مقطعی و مبتنی بر منافع ملی هر کشور باشد که ماهیت نظم نوین نیز همین را ایجاب می کند ولی این به معنی شکنندگی حتمی این نوع همگرایی نیست. 

یکپارچگی قدرت مدل سلجوقی (هم پیمانی) امپراتوری سلجوقی قبل از اینکه به دو قدرت مجزای سلجوقیان ایران و سلاجقه روم تقسیم شود، قدرت یکپارچه ای بود که مرکز آن در ایران کنونی (عمدتا ری و اصفهان) بود و اتحاد مسلمانان را در سرزمین های وسیعی از افغانستان تا دریای مدیترانه را فراهم کرده بود. در دل این امپراتوری، امیران مناطق مختلف با نوعی حکومت مستقل ولی در عین حال پیوسته با سایر مناطق جهان اسلام ، فرمانروایی می کردند. ورود به سرزمین کنونی ترکیه طی نبرد معروف ملازگرد که سرآغاز جنگ های صلیبی بود، توسط سلطان آلب ارسلان از ری و با شکست و اسارت امپراتوری رومانوس بیزانسی صورت گرفت. رویدادی که قرن هاست از ذهن جهان غرب بیرون نرفته و اتحاد کشورهای اسلامی و قدرت گرفتنشان، آنها را نگران می کند. در سال هایی که عضویت رسمی ترکیه در اتحادیه اروپا جدی تر شده بود، اندیشمندان نگران غرب، با نوشته های خود، سیاستمداران را از تسلط دوباره شبح مسلمانان بر جهان غرب می ترساندند. مدل دولت سلجوقی برای پایه ریزی یک هم پیمانی استراتژیک بین ایران و ترکیه، چند سال پیش از سوی مهمت سیف الدین ارول، استاد دانشگاه و استراتژیست شناخته شده اسلامگرا در ترکیه مطرح شد. وی مدل داود اغلو یا الگوی مبتنی بر مرجع تاریخی پیمان قصر شیرین را منفعلانه، محافظه کارانه و فاقد پویایی می داند. افراد دیگری نیز در مقام حامیان اتحاد و هم پیمانی کشورهای اسلامی، ترکیه و ایران را دو عنصر کلیدی این پیوستگی قلمداد و برخی از آنها، سیاستمداران جهان عرب را به اتخاذ شیوه حکمرانان اموی (نگاه قومگرایی عرب) متهم می کنند و در مقابل، روی آوردن به شیوه خلفای عباسی (نگاه امت گرایی اسلامی) را توصیه می کنند که در آن جغرافیای ایران بزرگ، اعم از اقوم ترک و غیر ترک نقش محوری دارد. 

تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد، این اندیشه ها، بازتاب و واکنش مشخصی در ایران و کشورهای عربی نداشت ولی به منزله یک طرز فکر در بین نخبگان جمهوری ترکیه باقی است. البته ذکر این نکته نیز لازم است که باورمندان به این مدل مناسبات، جدا از حامیان جمهوری اسلامی ایران در ترکیه؛ مثل نورالدین شیرین، مدیر شبکه تلویزیونی قدس و اعضای «حزب دادخواهی آزاد» (HÜDAPAR) هستند که هر دو سمپاتی مثبتی با حزب حاکم ترکیه دارند. به نظر می رسد افزون بر پایه های سیاسی این اندیشه در بین نخبگان ترکیه، جریان فرهنگی حامی این اندیشه نیز درصدد است تا این طرز تفکر را در بین شهروندان ترکیه و سایر کشورها نهادینه کند. در این زمینه به جریان سریال سازی های تاریخی تحت حمایت دولت و حزب حاکم ترکیه می توان اشاره کرد. 

حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان که از پخش و اقبال گسترده جهانی از سریال تاریخی قرن باشکوه (معروف به حریم سلطان) به دلیل سیاه نمایی در باره امپراتوری عثمانی ناخشنود بودند راه مقابله را در ساخت سریال های تاریخی جایگزین دیدند و سه سریال تاریخی توسط شبکه های دولتی یا حامی دولت ساخته شده است که علاوه بر جنبه های اصلی که مد نظر سازندگان بوده، بر خلاف سریال حریم سلطان تصویر مثبتی از ایرانی ها و شیعیان نشان می دهد. تازه ترین اثر ساخته شده در این زمینه، سریال «بیداری؛ سلجوقیان بزرگ» است که لوکیشن های آن اکثرا فضاهای ایرانی به ویژه اصفهان و شلمزار را نشان می دهد و در کنار نمایش دادن شجاعت و درایت سلاطین ترک، تصاویر بارزی از دیوانسالاران و دانشمندان ایرانی مانند خواجه نظام الملک، حکیم عمر خیام، امام محمد غزالی و خواجه یوسف همدانی نشان می دهد که چگونه در کنار دولت اسلامی سلجوقی، هم پایه های تمدن اسلامی را قوی تر می سازند و هم در مبارزه با دشمنان که روم شرقی و فرقه های انحرافی اسلامی مثل باطنیان هستند، پیروز از میدان بیرون می آیند. از نکات جالب این سریال که پخش آن به تازگی آغاز شده، اختصاص شخصیت محوری سریال به خواجه نظام الملک طوسی و نشان دادن ابعاد دیگر زندگی حکیم عمر خیام نیشابوری و پذیرش مسئولیت های اجتماعی و انسانی توسط وی، در عین پرهیز از ورود به عرصه حکومت است که در ایران ما تاکنون شاهد معرفی اینچنینی از بزرگان سرزمین مان نبوده ایم! 

ممکن است مدل سلجوقی معرفی شده از سوی مهمت سیف الدین ارول برای مناسبات ایران و ترکیه، در نگاه اول، رویایی و ایده آل و دست یافتن به آن در نظم کنونی جهان، دشوار باشد ولی این رویکرد آرمانگرایانه در مناسبات دو کشور، محدود به یک روش خاص، آن هم تشکیل یک اتحاد همه جانبه نیست. این ایده می تواند به روش های مختلف اجرایی شود که شکل گیری مدل های همکاری منطقه ای چند جانبه یکی از اقدامات در این راستا تلقی می شود. در این همکاری ها علاوه بر ایران و ترکیه به مثابه دو نیروی تاثیرگذار، مناطق قفقاز جنوبی، آسیای مرکزی، بین النهرین و شامات و منطقه «Af-Pak» (افغانستان و پاکستان) نیز می توانند وارد ساختارهای همکاری شوند و ایران و ترکیه می توانند وارد هم پیمانی با قدرت جهانی فدراسیون روسیه نیز بشوند. این مدل همکاری توسط سه کشور ایران، ترکیه و روسیه در سوریه با توفیق نسبی همراه بوده و می تواند در سایر محیط ها ی ذکر شده نیز بکار رود و در کنار نهادهای همکاری منطقه ای شرق محور، مانند اتحادیه اوراسیایی و پیمان شانگهای، همه در پیوند با هم، به صلح و ثبات و رونق در غرب آسیا و اوراسیا منجر شود. در واقع این قبیل همکاری ها، شکل دیگری از مدل دولت سلجوقی است که در ترکیه مطرح شده است. 

مشابه این مدل، ایده اوراسیا گرایی است که در روسیه توسط استراتژیست و اندیشمندی مانند الکساندر دوگین مطرح شده و در ترکیه نیز توسط دوغو پرینچک، رهبرحزب وطن و شخصیت سیاسی شناخته شده مورد حمایت قرار می گیرد ولی گویا در ایران برای این قبیل موارد، تئوریسین نداریم و اندیشه ورزان ما در تئوری های خصومت آمیز با همسایگان بیشتر تبحر دارند! تا جایی که پیام اصلی سخنان اردوغان در باکو که همکاری 6 جانبه در قفقاز جنوبی بود توسط اکثر ایرانیان شنیده نشد ولی شعرخوانی وی در رود ارس به یک جنجال تبدیل شد! در هر صورت زمینه های سیاسی و فرهنگی اتحاد بزرگ بین ایران و ترکیه در آن طرف مرز وجود دارد و در طرف ما، اگر انگیزه ای برای بازگشت به شکوه سلجوقی و ایده امت اسلامی وجود ندارد، حداقل در حد نظم قصر شیرین به همکاری بیندیشیم و خواستار برگشت به تفکر خصمانه چالدرانیسم نباشیم!

کلید واژه ها: ایران جمهوری اسلامی ایران ترکیه ایران و ترکیه حزب عدالت و توسعه رجب طیب اردوغان احمد داوداوغلو ایران و ترکیه و روسیه روسیه اوراسیا پیمان قصر شیرین جنگ چالدران


( ۳۱ )

نظر شما :

کوروش ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۱۵:۴۰
مهم حرف نیست دوست عزیز. عمله. ترکیه همین حالا جاده ابریشم رو داره منحرف میکنه تا از ایران عبور نکنه. ترکیه همکاری نظامی با اسرائیل داره و به رابطه خوب با این کشور برای خریدن سلاح آمریکایی نیاز داره. حرف زدن از اتحاد با ما خنده داره وقتی که در حد همسایه هم به ایران احترام نمی‌ذارن. بعد اینکه سلجوقیانی که پایتخت‌هاشون در ایران بوده رو به نفع خودشون مصادره کردن، واقعا نکته مثبته!؟ از همه اینها بگذریم اتحاد نیاز به یک همکار با ثبات داره. اردوغان با نظرات متناقض و ریاکارانه هیچ جایی برای اتحاد با هیچ کشوری نذاشته. زمانی بشار اسد برادرش بود و رئیس جمهور اسرائیل رو ظاهرا تحقیر می‌کرد. الان کاملا برعکسه. این آدم ثبات سیاسی و حتی عقلی کافی نداره. حزبش هم مدتهاست که از نظر اقبال عمومی و عملکرد اقتصادی توی سراشیبی هست.
ترک ایرانی ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۱۶:۳۱
واقعه چالدران و نزاع بین دو دولت مسلمان و ترک قدرتمند آن دوره یکی از تاریک ترین و تاسف آورترین برهه از تاریخ می باشد.که به توطعه و دسیسه اروپای مسیحی برای نجات و فرار از شکست حتمی در برابر امپراتوری عثمانی به وقوع پیوست تا انرژی و نیروی ترکها را به جای متمرکز شدن بر دشمن مشترکشان بر علیه هم به کار ببرند تا اروپای غربی جان سالم به در ببرد اکنون هم تقریبا دوران مشابهی برای ترکیه در حال تکرار می باشد با این تفاوت که دولت مستقر در ایران بر خلاف آن دوران ترک نمی باشد و راحتتر از گذشته به اختلافات دامن می زنند و به نظر می رسد اروپاییان برای کنترل و جلوگیری از قدرت گیری ترکیه از حربه اعراب و ایران بر علیه ترکیه استفاده می کنند اکنون باید منتظر ماند و دید با توجه به تجربه های گذشته چگونه ترکها از این برهه عبور می کنند. و برای همین ترکیه برای خنثی سازی آن سیاست اتحاد کشورهای ترک زبان و نفوذ سیاسی فرهنگی و اتحاد با کشورهای جدا شده از امپراتوری عثمانی را در پیش گرفته
مارلیک ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۱۶:۵۱
منم با اتحاد موافقم هرچند اختلاف دیدگاه فاحشی بین دو کشور ایران و ترکیه وجود داره . هرچند البته الان دوستی بین ایران و ترکیه وجود نداره چون تو سوریه عملا مخالف هم هستن ولی باز با این حال با اینکه دوستی خاصی بین دو کشور حاکم نیست ولی خب دشمن هم نیستن چون هردو کشور خوب میدونند اگه اختلاف و دشمنی بینشون باشه ذره ای منفعت وجود نداره . خب تفاوت هست بین دامن زدن به اختلافاتی که منفعت وجود داره در اون مثل اختلاف یونان و ترکیه که سر جزیره قبرس هست چون در اون ناحیه میادین گازی زیادی وجود داره و خب به اختلاف و دشمنی بین دو کشور هم تقریبا که نه قطعا میرزه به ویژه اینکه اقتصاد یونان یک چهارم اقتصاد ترکیه هست و بین کشور های اروپایی وضع اقتصادی پایینی داره طبیعی هست که به دنبال سهم خواهی بیشتر در مدیترانه باشه از طرفی ترکیه هم دنبال این هست که اقتصاد رو روز به روز قوی تر کنه البته باید بگم این رفتار ترکیه با یونان تا جایی که ادامه پیدا میکنه منجر به تحریم های اتحادیه اروپا نشه چون کشور تحریم هرچقدر هم منابع غنی داشته باشه باز نمیتونه طبق استاندارد های معمول بهره برداری کنه و اگر آلمان دست از حمایت همه جانبه ترکیه در اتحادیه اروپا برداشته بود چه بسا الان ترکیه تحریم شده بود و با یونان گلاویز نمیشد . خلاصه اینکه قضیه ایران با ترکیه فرق داره و دشمنی بین این دو کشور برای این دو طرف سودی نداره و کلا ضرر هست پس این سیاست که الان در پیش گرفتن ادامه پیدا میکنه یعنی نه دوستی عمیق و نه دشمنی بلکه چیزی در ظاهر شبیه دوستی ولی مانند رقیب منطقه ای .خاورمیانه به هیچ عنوان اتحادیه اروپا نیست که پس از دو جنگ جهانی اول و دوم بتونن روابط گرمی داشته باشن اگر در خاورمیانه قدرت نداشته باشی تجزیه و .... کوچکترین بلایا خواهد بود ولی اگر هم اتحادی یک زمانی بخواد شکل بگیره اسرائیل نخواهد گذاشت چون کشور های عربی اسلامی باید سرگرم جنگ و هرج و مرج داخلی باشند تا کاری با صهیونیست ها نداشته باشن و .....دوست عزیزمون کوروش گفتن ترکیه جاده ی ابریشم رو منحرف کرده این غلط دوست عزیز چون برای ترکیه فرقی نداره از ایران بگذره یانه اون جاده ی ابریشم قدیمی هم از خاک ترکیه قرار بود اروپا رو به آسیا وصل کنه اگر توجه داشته باشین . ی نکته ظریف هم هست شما نگاه کنین چند وقت پیش داماد ترامپ به عربستان سفر کرد و کریدور هوایی قطر به عربستان رو دوباره برقرار کرد حالا اون کریدور هوایی قطر که از آسمان ایران رد میشد تنها سالانه صد میلیون دلار برای ما درآمد داشت و تازه آن هم هوایی بود . اما بحث ایجاد یک شاهراه اقتصادی فرقش خیلی زیاده و قطعا چین و ترکیه از بیم تحریم های آمریکا هیج وقت نمیام ریسک میکنن و جاده ی ابریشم رو از دل ایران رد بکنن چون آمریکا اسرائیل و سایر غربی ها حاضر نیستند میلیارد ها دلار درآمد به ایران سرازیر شود و به نظر بنده ترکیه نمی توانست این مسیر رو از ایران رد کنه چون آمریکا مخالف صد در صد این قضیه هست آنها از یک کریدور هوایی قطر که صد میلیون دلار بود نگذشتند و ....... حالا می خواهند ایران را به شاهراه ترانزیت تبدیل کنند معلوم است که دولت های غربی مانع ترکیه می شدند .
حمید ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۱۷:۲۴
این نوشته ارزش یک بار خوندن رو داشت. متاسفانه سایت دیپلماسی ایرانی با درج مقالات امثال ذوالقدر و صادق ملکی، سطحش رو میاره پایین. فقط یه مشت حرفه‌ای بدو بیراه که همه میتونن بزنن. البته نوشته های افشار سلیمانی هم خالی از لطف نیست
علی ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۱۷:۵۱
باز گویی واقع بینانه ای از روابط بین دوکشور بود. لیکن جنگ چالدران جنگی مذهبی بود نه تصرف سرزمینی یا غیره . چون اگر جنگ سرزمینی بود قشون عثمانی مناطق فتح کرده را اشغال کرده و ضمیمه ی خاک خود می کردند ولی این کار را نکردند و همچنانکه می دانیم از آن جنگ به عنوان برادر کشی یاد می شودو هردو طرف این رامی دانستند . ولی این سیاستی بود که غرب وجهان صلیبیون برای کنترل مسلمانان و جلو گیری از نفوذ آنها در قلب اروپا اتخاذ کرد و موفق نیز شد. چه بسا این حربه را بکار نمی گرفتند برای همیشه دنیای مسیحیت از بین می رفت .درحال حاضر هم از همان سیاست القای ترس دو همسایه از هم را پیش می برند و دستهایی در داخل هردوکشور مرتب جلو اتحاد وهمگرایی بیشتر را می گیرند . کما اینکه بنا نوشته ی نویسنده ی محترم سیاسیون مابه جای شنیدن پیشنهاد ائتلاف منطقه ای شش کشور ایران ترکیه روسیه آذربایجان گرجستان و حتی ارمنستان غاصب ، ترجیح دادند با بزرگ جلوه دادن و خصمانه نشان دادن شعر خوانی رئیس جمهور اردوغان با وجود اظهار رضایت رئیس جمهور علی اف روابط رو به پیشرفت دو کشور را خدشه دارکنند . در حالی که هر کودکی در آذربایجان معنی شعر وترانه یا اشعاری مانند آراز و آیریلیق را تداعی کننده ی حسرت وفراق مردمان دوسوی آراز از جدایی را می دانند.
احمد ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۱۸:۳۶
کجا انگیزه وزمینه سیاسی و اجتماعی اتحاد وجود دارد , مردمان ترکیه بیشتر قومیتی و نژادی و سنی حنفی میندبشند بماند قشر سکولار آنها حاضر شدند هزینه مضاعف کند راه آهن از ۳کشور بکشند و هزینه ترانزیت با کشتی و تخلیه و بارگیری انجام دهند ولی از ایران عبور ندهند آن همکاری که اردوغان در باکو بیشتر برای گرفتن امتیاز در آینده بوده است وگرنه آنها ضعف ایران را ببیند مانند شمال سوریه و عراق (به بهانه حمایت از ترکها و...)لشکر کشی میکند واقعیت ترکیه را ابراهیم کاراگول و طاها اکگول در مورد ایران گفتند آنها دنبال حکومت نوعثمانگری هستند هرجا منافعشان ایجاب کند التماس رابطه با اسراییل و غرب میکند از داعش و مسلمین حمایت میکند کشورهای همسایه مورد ترک تازی و تاخت وتاز قرار میدهند و....
خسرو ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۱۸:۵۹
به نظر من بیشتر مردم ایران ، طرفدار روابط خوب با همه همسایگان و بخصوص ترکیه می باشند ، فقط برخی قشر قلم بدست ، مثلا ناسیونالیست با افکار ایرانشهری ، که آینده ایران را در همبستگی با غرب و دنیای مسیحیت می بینند و ایران را تافته جدا بافته ( معتقدان به تنهایی استراتژیک ) از منطقه و امت می بینند ، سعی می کنند با فعالیت زیاد در فضای مجازی ، تصویر نژاد پرستانه ای از مردم ایران نشان دهندو بالاخره پانکردهای تجزیه طلب ، برای یارگیری بر طبل ترک ستیزی می زنند وبا ریاکاری نفاق می کارند
نیا ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۱۹:۱۰
در سال 2015 شرکتهای خصوصی ترکیه و بخش اجتماعی دولت ترکیه از باز پرداخت عظیم بانکهای اروپای و امریکای بازماندند دولت تصمیم به اتخاذ سیاست ملی گرایی و استکاک در رابط با کشورهای منبع پرداخت وامها شد تا به این واسطه زمان بیشتر و امتیازات مناسب تر بهره ببرد فقط یکسال زمان برد که اروپایها با نمایش حمله تروریستی ( 2016 ) به ترکیه اخطار جدی بدهند و مانند همیشه امریکایها ( 2016 ) تصمیم به برچیدن دولت بگیرند . مسئله ترکیه مالیست ولی دیگر نمیتواند از منابع سنتی تامین کند به همین خاطر رو به اعمال نظامی و ورود به حوزه نفوذ دیگران جهت گروکشی اورده.. فریاد دولت ایران به واسطه بولد کردن شعرخوانی اردوغان اینگونه ترجمه میشود. برای اخاذی سمت من نیا
ایرانی ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۱۹:۱۰
مقاله جالبی بود ممنون به نظرم صفوی نماد ملیت ایرانی هست چون مولفه قدرتش ایرانی است و اون رو متمایز از حکومت ترکان عثمانی که بیشتر بر شمشیر و کشور گشایی متکی بودند میکنه ، باید واقع بین بود عثمانی پیروزیهایی داره و موفقیت هایی که نباید نادیده گرفت اما شخصا برای من جذابیتی نداره چون احساسم بر اینکه اصالت و ریشه نداره بر خلاف صفوی،، نکته بعدی اینکه چالدران برادر کشی نبود دشمن کشی بود که در نهایت دوره دوم شاه عباس کبیر حق عثمانی رو گذاشت کف دستش ،،، مذهب و فرهنگ مهمترین مولفه های قدرت صفوی هست که من دوسش دارم ،،، در رابطه با جاده ابریشم : این جاده دارای چندین پروزست که ریلی دریایی و جاده ایی هست بخش عمده ایی از ریلیش مربوط به روسیه است و بی رقیبه سایر راه ها مثل ریل ایران به چین که سال 95 افتتاح شد یا همین ریل ترکیه جایگزین های درجه چند هستند که بیشتر به درد مراودات دو طرفه میخورند و اینکه چین بتونه روسیه رو کنترل کنه مسیر اصلی بعدی مربوط به پاکستان و افعانستان و اسیای میانه هست که باید از ایران عزیز عبور کنه و سه شاخه میشه یکی خاک ترکیه یکی عراق و سوریه و یکی هم از سمت خاک عراق به سمت عربستان این مهمتره ،،،، یه مسیرم دریایی هست که باز خوشبختانه سواحل مکران در اون حضور دارند ،،، با همه اینها چین و رابطه با اون خیلی ریسکش بالاست و کشورهایی که چیزی برای عرضه به چین نداشته باشند قافیه رو ممکنه ببازن هر چند باید مراوده کرد و خوش بین بود ،،، در رابطه با قدرت ترکیه در اروپا هم شخصا امیدوارم موفق بشن هر چند با توجه به قدرت های مثال زدنی اروپا کمی مسیرشون مشکله مخصوصا که از حداقل های ثروت هم برخوردار نیستند ترک ها و الان یه مونتاز کننده هستند ( البته که پیشرفت پله هایی داره و مونتاز اولین پله های پیشرفت هست ) ،،، در کل معتقد به اتحاد هم نیستم چون فرق تمدنی و ملی بالاست فقط باید تهدیدات رو دفع کرد و به بالندگی اندیشید
حسام ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۱۹:۵۷
سلام و احسنت به دوست عزیر، جناب واحدی. حرف حساب را باید از کارشناسانی مثل شما شنید. اگر دستگاه دیپلماسی و سیاستگذاران نظام کمی درایت و دورنگری استراتژیک داشتند، قطعاً دو مدل اتحاد راهبردی و تاکتیکی با همسایگان ایران از جمله ترکیه را در چهل ال گذشته پیگیری میکردند. البته بی ثباتی در روابط خارجی آنکارا به خصوص در دوران زمامداری رجب طیب اردوغان را هم نباید از نظر دور داشت.
حسین پور ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۲۰:۲۹
یادداشت خوبی بود. به ویژه در روشن سازی فضای حاکم در دو کشور ایران و ترکیه. مدل های مطرح شده هم با واقعیت های موجود همخوانی دارد. البته اگر مدل سلجوقی بخواد حاکم بشه غربی ها، اسرائیل و حتی روسیه هم ممکنه مانع تراشی بکنند.شاید مدل قصر شیرین که گفته شده الان واقع بینانه باشد زیرا زمینه اتحاد بزرگ ایران و ترکیه هنوز مهیا نیست به خصوص در طرف ایران تا زمانی که افراطی گری وجود داشته باشد.
کورد ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۲۰:۳۲
نصف اناتولی کورد هست ، نصف استانبول کورد هست ، کورد ها اقوام ایرانی آریایی ماد هستن، مزمل گویان مغول راه به جایی نمیبرند
سلجوقی مال ترکا بود ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۲۰:۴۳
سلجوقی در زمان اوج ورود و قدرت ترکان در منطقه بود ، نه حالا که ترکان مثل هر قوم دیگری دورا و خوشیاشونو کردن و در حال رفتن به زباله دان تاریخ هستن، نصف استانبول جونتون کورده، دشمن خونی مغول مثل تمام ایرانیان بومی و مردم بومی منطقه
سعید تبریزلی ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۲۲:۰۲
نگاهی به پرچمهای آویزان از مناره های مسجد شوشا بیاندازید تا ببینید تفکر چالدرانیزم کجاست. طرفهای درگیر در جنگ چالدران خیلی وقت است که از آن عبور کرده اند. یک نفر بیاید و توضیح دهد جنگ چالدران چگونه بر ذهنیت انسانهای ساکن در سمنان یزد کاشان کرمان تهران مشهد و ... می تواند تاثیر بگزارد؟؟؟؟
kave ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۲۲:۱۵
این نوشته بیشتر درسنامه ای و تئوریک است ، اردوغان به رهبری جهان اسلام می اندیشد و درراستای این خواسته برای ایران و عربستان شمشیر را از رو بسته است . در این رابطه حتی آماده است برای ایجاد تشنجات قومی در مناطق آذری زبان ایران از اسراییل هم کمک بگیرد . سالهاب آینده سالهای تنش در رابطه ایران و ترکیه خواهد بود .
كامران ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۲۲:۵۲
شکست و گسست ایران یا ترکیه قطعا منجر به شکست و گسست ان دیگری خواهد شد، عدم همکاری دو کشور در برخی مناطق منجر به خسارات جبران ناپذیری شد و در واقع هر دو وارد بازی باخت - باخت شدند . نمونه اخر ان یمن است که منتهی به تسلط اسراییل بر جزیره فوق استراتژیک سوقطرو شد.
شاه عباس مازنی ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۲۲:۵۴
هر جا که کورد هست آنجا ایران هست ،
ناراضی وضع موجود ۰۹ دی ۱۳۹۹ | ۲۳:۲۰
منطق نوشته صحیح ومبارک است اما به نظر من به اخوانی های سرکار در ترکیه به هیچ وجه نمیتوان اعتماد کرد. شکوه سلجوقی کجا و عضویت در ناتو و التماس از اتحادیه اروپای صلیبی و مراوده با غاصب قدس کجا !!!!!!
مهدوی تحلیلگر سیاسی ۱۰ دی ۱۳۹۹ | ۱۰:۴۲
با سلام و احترام فراوان . کورش جان دوست من از زمان ریاست جمهوری قبلی تا حالا ما نتونستیم یه خط راه آهن بکشیم به مرز جمهوری آذربایجان علاوه بر این وقتی ما منافع ملیمون رو نمیشناسیم و در قفقاز سیاست انفعالی داریم و در حاشیه بازی روس ها قرار می گیریم شما چه انتظارات بیجایی داری. چطور انتظار داری بدون قدرت سازی از درون کشورهای همسایه بهمون احترام بذارن؟؟؟ چطور قبل از قانون داماتو وقتی ما گاز از طریق ارمنستان و گرجستان می خواستیم به اروپا بفرستیم و روس ها جلوی این کار رو گرفتیم همگی خواب بودیم؟؟ چرا دولت های ما به دلیل نفوذ لابی ارامنه و بی کفایتی مسئولان ما به اشتباه پشتیبانی و حمایت از ارمنستان رو که هیچ جایگاهی مستحکمی در قفقاز رو نداره در دستور کار قرار دادن صدای اعتراض کسی در نیومد؟؟؟؟ الان اصلا همین الان حمله کنیم ترکیه فکر میکنی به نفع کیه ؟؟؟؟از ترکیه اگه دشمن بسازیم چه آورده راهبردی برای کشورمون جمع خواهیم کرد؟؟؟؟؟؟ چرا با خباثت و بد طینتی به همسایگان خودمون نگاه میکنیم؟؟؟؟ جوابش سادس چون ما شناختی نسبت به مفهوم امنیت و منافع ملی نداریم. ممنون از استاد واحدی عزیز با یادداشت زیباشون.
ناشناس ۱۰ دی ۱۳۹۹ | ۱۰:۴۸
آقای نویسنده، این ایران نیست که بر طبل چالدرانیسم می کوبد؛ دوستان ترکیه ای هستند که خصمانه عمل می کنند. وقتی آنها شمشیر به روی ما می کشند، انتظار دارید به آنها لبخند بزنیم؟؟؟؟؟ یک چیزی هم بدهکار شدیم..... والله.....
امیروند-مدرس دانشگاه ۱۰ دی ۱۳۹۹ | ۱۱:۳۹
منافع سه جریان در ایجاد اختلال و تنش بین ایران و ترکیه است؛جریان قوم گرای کردی در ایران،لابی ارمنی، ایران شهری های باستان گرا، نتایج اقدامات و تحلیل های این چارگروه متضاد با منافع ملی کشور و خدمت به دشمنان این مرز بوم است
عباس - ترک ایرانی ۱۰ دی ۱۳۹۹ | ۲۳:۳۴
مطلب خوبی است به ویژه در ارتباط دادن روندهای سیاسی روز با رویدادهای تاریخی. متاسفانه در ایران روی تئوری ها و استراتژی ها زیاد کار نمیشه و مطالب بیشتر تحلیل سطحی حوادث سیاسی روز است. این قبیل مطالب باید زیاد درج شود و مورد بحث قرار گیرد و در نهایت مدل های عملی برای تصمیم گیران آماده شود. در ضمن تاریخ ایران و ایرانی با ترک ها عجین شده و آینده ایران هم بدون در نظر گرفتن این عامل (چه ترکهای داخل و چه ترکهای ترکیه، اذربایجان و ...) بدون معناست. از نویسنده مقاله قدردانی می شود به خاطر نگاه بلندمدت و همه جانبه به موضوع.
در جواب عباس ترک ایرانی ۱۳ دی ۱۳۹۹ | ۱۹:۰۴
تاریخ و تمدن ایرانی (هخامنش و.....تا ساسانی )از قدمت مهاجرت اقوام ترک بیشتر است و ترکها مجبور اند برای معرفی خود از ایران نام ببرند و تاریخ ترکها غیر ایران باشد نه هویت و نه تمدنی باقی میماند برای معرفی خود ؟؟؟؟؟؟همان هم نمی‌دانستی ؟؟؟؟؟؟؟
(رضا) در جواب کورد و شاه عباس ۱۴ دی ۱۳۹۹ | ۰۱:۴۷
عالی بود ...... دس خوش
کوروش ۱۴ دی ۱۳۹۹ | ۱۵:۱۰
لابی ارامنه و... توهمی مالیخولیایی بیش نیست. ایران برای وصل شدن به جاده ابریشم نیازی به ساخت راه آهن بیشتر از این هم نداره. شما اول برو نقشه راه آهن ایران رو ببین و اطلاعاتت رو بالا ببر جناب مهدوی. حرفهای شما مثل اینه که ترکها بیان در کشور ما پرچمشون رو بالا ببرن و ما بگیم تو رو خدا بیاید با ما همکاری کنیم! اصلا قصدی برای همکاری در طرف مقابل وجود نداره وقتی که جند کیلومتر عبور ترانزیتی آذربایجان از خاک ایران رو هم تحمل نمیکنن. توهم تا کجا؟ اردوغان آشکارا با ایران در سوریه جنگید، به سربازان ایرانی حمله کردن، داعش رو پشتیبانی کردن، با اسرائیل همکاری نظامی دارن، به آمریکا التماس میکنن پایگاه شون در در ترکیه نبندن و... اینها مشکل ترکیه با ماست یا ما با ترکیه؟ آیا نمی‌بینیم که ترکیه با ارمنستان و قبرس و یونان و سوریه و... هم که همسایه هاش هستن مشکل داره؟ این و هم ما ایجاد کردیم لابد؟
ساسان ۱۵ دی ۱۳۹۹ | ۱۳:۲۷
نوشته خوب و جالبی بود. دسته بندی تاریخی معناداری صورت گرفته هرچند که دوره فعلی با گذشته فرق می کند و روندهانعل به نعل تاریخ گذشته پیش نمی روند . البته نویسنده محترم این مهم را هم قید کرده. در هر صورت دوستی و همکاری با کشوری مثل ترکیه که در منطقه حرف برای گفتن دارد به نفع ایران است. سرنوشت دو ملت هم به هم وابسته است. ماهیت روابط ایران و ترکیه با روابط ایران و اعراب فرق می کند و الان این خصومتی که در برخی رسانه ها علیه ترکیه دیده می شود بیشتر نوعی پیشداوری و در برخی مواقع حسادت به موفقیت های ترکیه است.
ایرانی ۱۸ دی ۱۳۹۹ | ۱۱:۰۱
اگر هر کشوری یک هویت اندیشه‌ای در باب مملکت داری و حکومت‌مندی ارائه کرده باشد که قابلیت تدریس و تفسیر در سطح بین‌الملل را داراست (برای مثال اگر لویاتان هابز نماینده انگلستان، شهریار ماکیاولی نماینده ایتالیا، روح القوانین منتسکیو نماینده فرانسه و هنر جنگ سان تزو نماینده چین باشد) نماینده ایران سیرالملوک خواهد بود. رساله‌ای به زبان فارسی که خواننده امروزی پس از گذشت هزار سال به راحتی توانایی خوانش و فهم آن را داراست.( نقل از یک نویسنده دیگشت البته )
امید ۱۸ دی ۱۳۹۹ | ۱۴:۵۰
تاریخ و تمدن قبل اسلام ایران بیشتر به افسانه و داستان شباهت دارد تا تاریخ برعکس تمدن و تاریخ حکومتهای ترک بعد اسلام که واقعی است اگر چنگیز نماد کشتار و ویرانی است و کوروش قلابی نماد صلح چرا اسم چنگیزبر روی خیلی از اسامی هنرمندان این مرز وبوم است مثل چنگیز جلیلوند چنگیز حبیبیان چنگیز وثوقی و صدها اسم چنگیز که باهمان نام که در ایران زندگی میکنند ولی تا صدسال قبل یک اسم کوروش در میان ایرانیان نیست یک پدربزرگ که اسمش کوروش باشه و قدمتش از 80 سال بیشتر باشه تو ایران پیدا نمیشه