تلاش رهبر کاتولیک های جهان می تواند نگاه رادیکال مسیحی و یهودی را به حاشیه ببرد

دیدار پاپ با آیت الله سیستانی باعث هم‌دلی اسلام و مسیحیت با مرکزیت شیعه می‌شود/قطعا پاپ دنبال گفت وگو با جریان اعتدالی است

۱۸ اسفند ۱۳۹۹ | ۰۷:۰۰ کد : ۲۰۰۰۶۷۳ خاورمیانه انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
عبدالرحیم گواهی در گفت‌وگو با دیپلماسی ایرانی این باور است که دیدار پاپ فرانسیس و آیت الله سیستانی، آغاز فصل نوینی در گفت گوهای بین الادیانی خواهد بود. بنابراین این سفر و دیدار نه تنها باعث گشودن فصل مشترکی در زبان دو دین، بلکه باعث همدلی بین اسلام و مسیحیت با تمرکز بر مذهب شیعه خواهد شد. به ویژه که پاپ فرانسیس آدم زاهد، وارسته و ساده زیستی است و آیت الله سیستانی نیز از همین ویژگی ها برخوردار است. از این رو باید این سفر و دیدار را به فال نیک گرفت.
دیدار پاپ با آیت الله سیستانی باعث هم‌دلی اسلام و مسیحیت با مرکزیت شیعه می‌شود/قطعا پاپ دنبال گفت وگو با جریان اعتدالی است

دیپلماسی ایرانی - در گفت و گویی که دیپلماسی ایرانی با دکتر عبدالرحیم گواهی، رئیس مرکز پژوهش های ادیان و جهان، دبیر سابق اکو و عضو شورای سیاست گذاری سازمان فرهنگ و ارتباطات انجام داده به ارزیابی سفر پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیک های جهان به عراق و دیدارش با آیت الله سیستانی، ذیل نگاهی دین پژوهانه پرداخته شده است. چرا که در این مدت ۷۲ ساعتی که از آغاز این سفر و دیدار با عالی ترین مرجع شیعیان عراق می‌گذرد شاهد حجم بالایی از تحلیل‌های سیاسی، رسانه ای و دیپلماتیک بوده ایم و به تبعش هم طیف متنوع و حتی متضادی زیادی بین این ارزیابی ها که عمدتا متاثر از نگاه های سیاسی بود، شکل گرفت. اما در این بین آن چه که مغفول ماند و یا کمتر به آن پرداخته شد تاثیر این سفر و دیدار در حوزه ترویج و رشد گفتمان بین الادیانی بود. دیپلماسی ایرانی با این محوریت گفت وگویی را انجام داده است که در ادامه از نظر می‌گذرانید:

فارغ از تمام نکات و ابعاد سیاسی و دیپلماتیک سفر پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیک های جهان به عراق و دیدار وی با آیت الله سیستانی، از نگاه و مقوله دین پژوهی گفت وگوی این دو چهره برجسته چه آثار و تبعاتی در حوزه و مقوله دینی خواهد داشت؟

 در این چند روزی که از سفر پاپ فرانسیس به عراق می گذرد شاهد تحلیل ها، گزارش ها و ارزیابی های مختلفی بودیم. همان گونه که مولانا بیان می دارد: «هرکسی از ظن خود شد یار من، از درون من نجست اسرار من، سِر من از ناله من دور نیست، لیک چشم و گوش را آن نور نیست». در این راستا هر کارشناس، تحلیلگر و رسانه‌ای ارزیابی متفاوتی را بنا به پارادایم فکری خود از سفر پاپ فرانسیس به عراق و دیدارش با آیت الله سیستانی ارائه کرده و در این رابطه هم شاهد انتقادات و یا بیان نکات مثبت این مهم بوده ایم. این مسئله بسیار طبیعی است، کما اینکه در سایر مسائل داخلی، منطقه ای و بین المللی نیز همین نوع نگاه وجود دارد و هر مسئله ای از ابعاد مختلف، متنوع و گاه متضاد مورد ارزیابی قرار می گیرد. خصوصا که هر چه شدت و دامنه اتفاق بزرگ تر باشد به همان میزان شاهد تنوع و تضاد دیدگاه ها خواهیم بود. پیرو این نکته بسیاری از چهره‌های سیاسی و رسانه‌ای با دید مثبتی به سفر پاپ فرانسیس به عراق و دیدار وی با آیت الله سیستانی نگاه کردند و برخی هم با دید تردید و منفی. البته که در هر دو طیفش هم شاهد برخی زیاده‌روی ها و اغراق ها بودیم. اما در هر صورت من بنا دارم این سفر و دیدار را که بسیار حائز اهمیت است با دید مثبت مورد ارزیابی قرار دهم. به هر حال رهبر کاتولیک های جهان با آن میزان از پیروانش که چیزی در حدود یک میلیارد نفر هستند مسیر طولانی را به منطقه خاورمیانه و کشور عراق طی می کند و در شرایط تداوم شیوع کرونا و برخی ناامنی‌ها دیدارها و ملاقات‌هایی را انجام می دهد، نشان می دهد که این سفر از اهمیت بالایی برخوردار است.

برای درک بهتر این مطلب از بُعد دیگری اهمیت آن را بیان می کنم. جمعیت تقریبا ۸۰ میلیونی ایران که عمدتاً شیعه مذهب هستند از مجموعه یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون مسلمان جهان تنها ۵ درصد این آمار جمعیتی مسلمانان را به خود اختصاص داده است. در شرایطی که کل جمعیت مسلمانان جهان چیزی کمتر از یک پنجم مردم دنیا محسوب می شوند. بنابراین ایران تنها یک درصد از جامعه جهانی را تشکیل می‌دهد. اما پاپ رهبر بیش از یک میلیارد نفر مسیحی است که در شرایط جسمی نامساعد این سفر را در دستور کار قرار می دهد و در دیدار با آیت الله سیستانی، گفت وگو، مذاکره، رایزنی، مدارا و تفاهم دینی را عملیاتی می‌کند. البته که متقابلا آیت الله سیستانی همانگونه رفتار می کند و به عنوان یک رهبر و مرجع بزرگ شیعی مهربانی، ادب و رسم میزبانی را به درستی به جای می آورد. مولوی دوباره در همین باره عنوان می کند: «ای بسا هندو و ترک همزبان،ای بسا دو ترک چون بیگانگان، پس زبان محرمی خود دیگرست، همدلی از همزبانی بهترست». در این راستا قرآن می فرماید در میان اهل کتاب، مسیحیان بیشترین نزدیکی و قرابت را به شما (مسلمانان) دارند. بنابراین مجموعه نکات نشان می دهد که اهمیت این سفر و دیدار پاپ فرانسیس با آیت الله سیستانی برای تقویت گفتمانی بین الادیانی تا چه اندازه می تواند مهم باشد. البته باز هم تاکید می‌کنم که نگاه من به این سفر و دیدار مثبت، انسانی و دینی است، نه سیاسی و دیپلماتیک و چون دیدار پاپ فرانسیس و آیت الله سیستانی، آغاز فصل نوینی در گفت گوهای بین الادیانی خواهد بود بنابراین این سفر و دیدار نه تنها باعث گشودن فصل مشترکی در زبان دو دین، بلکه باعث همدلی بین اسلام و مسیحیت با تمرکز بر مذهب شیعه خواهد شد. به ویژه که پاپ فرانسیس آدم زاهد، وارسته و ساده زیستی است و آیت الله سیستانی نیز از همین ویژگی ها برخوردار است. از این رو باید این سفر و دیدار را به فال نیک گرفت.

پیش از انجام این سفر شاهد بودیم که پاپ فرانسیس، پاپ واتیکان و رهبر کاتولیک های جهان ۸ اردیبهشت ۱۳۹۶/ ۲۸ آوریل ۲۰۱۷ هم برای شرکت در کنفرانس جهانی صلح الازهر در جریان یک سفر دو روزه به مصر هم سفری داشتند و با طیف اخوانی و اعتدالی اهل سنت گفت وگو کردند و دیداری با شیخ احمد الطیب، شیخ الازهر مصر که مشابه دیدار شنبه پاپ فرانسیس با آیت الله سیستانی بود، صورت گرفت. حال سوال اینجاست که آیا سفر پاپ به عراق برای ایجاد موازنه بین مذاهب اسلامی در سایه سفر چهار سال پیش وی به مصر بوده است؟ اساساً رهبر کاتولیک های جهان چرا به دنبال تمرکز و گفت‌وگوهای بین الادیانی با طیف اعتدالی و میانه رو از مسلمانان جهان (چه شیعه و چه سنی) است؟

 نخست آن که من هم ارزیابی شما را رد نمی‌کنم و احتمال دارد که سفر پاپ فرانسیس به عراق و دیدار وی با آیت‌الله سیستانی به منظور ایجاد توازن بین دو مذهب اهل سنت و تشیع باشد. از طرف دیگر قطعاً پاپ فرانسیس به دنبال گفت وگو با جریان اعتدالی و میانه روی مسلمانان است. چرا که این طیف خواهان گفت‌وگو، مذاکره، مدارا و آغاز گفتمان بین الادیانی هستند. گفتمان های افراطی و تفریطی هیچ مسیری برای مماشات و تعامل باز نمی کنند. پس این یک نگاه درست از سوی رهبر کاتولیک های جهان است. کما اینکه اگر مراجع عظام شیعه و اهل سنت هم دیدارهایی با رهبران مسیحی داشتند قطعاً با جریان‌های تندرو و رادیکال مسیحی دیدار و گفت و گو انجام نمی‌دادند، بلکه با جریان میانه رو، اهل گفت و گو، مذاکره سازش و گفتمان وارد بحث می‌شدند. به خصوص که جریان های تندرو در دین مسیحیت هم بسیار زیاد هستند. همین مسیحیان اوانجلیست و طرفداران دونالد ترامپ هم خود را مسیحی می دانند و هیچ بنایی برای گفت وگو و تعامل با دیگر ادیان ندارند. چرا که خود را برتر از همه تلقی می کنند. بنده هم در طی این سال ها در جلسات و گفت وگوهای بین المللی بین ادیانی زیادی شرکت کرده ام. هر چند که در چند سال اخیر به دلیل برخی محدودیت ها که متاسفانه بیشترشان هم خود ساخته است این میزان از گفت وگوها کاهش پیدا کرده، اما در همه این ساله مسیر گفت گو، بهترین راه بری نزدیکی ادیان بوده است. خصوصاً که اسلام دین صلح، اعتدال، آشتی، مفاهمه و برادری است و چهره خشن، رادیکال، افراطی و به دور از انسانیت در اسلام جایی ندارد. زمانی که به دنبال نشان دادن چهره بسته و متحجرانه از اسلام در جهان هستیم قطعاً در مسیر تخریب اسلام گام برداشته‌ایم. این چهره واقعی اسلام نیست. پس طبیعی است که پاپ فرانسیس هم برای ترویج چهره ای مثبت از دین مسیحیت به دنبال گفت وگو با جریان اعتدالی و میانه رو مسلمانان باشد. چرا که وی هم به دنبال ارتقاء تفکر اعتدالی در میان جهان است. اتفاقاً تلاش‌های پاپ فرانسیس برای انجام این سفرها و دیدارها ضمن این که می‌تواند بستر گفت وگو و مفاهمه بین ادیان را به شکل جدی تری شروع کند، از آن طرف می تواند جریان های تند و رادیکال مسیحی و یهودی را هم به حاشیه بکشاند تا در نهایت همزیستی بین اسلام، یهودیت و مسیحیت به بهترین شکل ممکن اجرا می شود.

شما به همزیستی بین یهودیت، مسیحیت و اسلام اشاره داشتید. اساساً از نگاه اسلام سنتی که آیت الله سیستانی هم یکی از نمایندگان همان طیف است مشروعیتی برای دیالکتیک بین دین اسلام با دیگر ادیان قائل است؟

زمانی که شما از واژه «اسلام سنتی» نام می برید باید پرسید که آیا منظور مراجع بزرگ در حوزه  های علمیه قم، مشهد، نجف و یا کربلاست یا نه؟ بنابراین اگر منظورمان این طیف از علماست باید این نکته را اشاره کرد که اکنون اقتضائات زمانی بسیار متفاوت از گذشته شده به خصوص با آمدن فضای مجازی و گسترش بیش از پیش تکنولوژی های ارتباطی. امروز تمام ابعاد زندگی بشر را تحت الشعاع این امر قرار گرفته است. از همه جدی تر تفکر، دین و مسائلی از این دست با تکنولوژی به شدت درآمیخته شده است. چرا که نگاه و ارزیابی مردم امروز به شدت متفاوت از گذشته شده است. نگاه پدران ما با خود ما متفاوت شده کما این که دنیای فرزندانمان با ما تفاوت دارد که ناشی از همین نکنولوژی های ارتباطی است؛ جهان به این سمت حرکت کرده است. پیرو این تغییرات من در جریان برخی سخنرانی ها در حوزه های علمیه با طلبه های جوانی مواجه می‌شوم که نگاهی به شدت به روز شده تری از دین دارند و با اقتضائات تکنولوژیک به دنبال باز تعریفی از دین هستند. از همه مهم تر این است که قطعاً اسلام دین گفت وگو، مذاکره و سازش با همه ادیان است. در صدر و محوریت آن خود پیامبر اسلام با یهودیان و مسیحیان گفت و گو کرده است، حتی با مشرکین و کفار هم این مذاکرات و گفتگوها شکل گرفته است. در مرتبه بالاتر خداوند متعال با شیطان هم گفت و گو کرده است. بنابراین گفت و گو از پایه های شکل گیری تمدن انسانی است. این حیوانات هستند که با هم گفت وگو ندارند، اما وجه تمایز انسان عقل، بیان، گفت‌وگو، مذاکره، صلح و سازش است. البته در طول ادوار گذشته برخی جریان های بسته فکری به وجود آمده است. اما نمی‌توان آن را مستقیماً به اسلام سنتی نسبت داد. چون سنت نسبت مستقیمی با نگاه پیامبر دارد. در حالی که سنت پیغمبر به هیچ وجه بسته نبوده است، بلکه سنت تعامل، گفت‌و‌گو، سازش و مدارا بوده است. در همین راستا شما می توانید مناظرات و گفت وگوهای بسیاری از ائمه را با دیگر ادیان بخوانید. بنابراین نمی‌توان گفت که اسلام سنتی اهل گفت وگو و مدارا نیست. آیا همین باب گفت وگو با الازهر مصر را غیر از فردی چون آیت الله بروجردی باز کرد؟
 
با همه این تفاسیر تا چه انداه می توان برای این سفر وجهه و صبغه سیاسی و دیپلماتیک هم قائل بود؟

به هر حال آن چیزی که در این چند روزی از سفر پاپ فرانسیس به عراق و به خصوص دیدارش با آیت الله سیستانی می‌گذرد همین سایه سنگین نگاه‌های سیاسی و دیپلماتیک است. اما با تمام این احوال و با توجه به نکاتی که پیشتر عنوان کردم رهبر کاتولیک‌های جهان با بیش از یک میلیارد نفر پیرو دیداری مهم و تاریخی را با آیت‌الله سیستانی انجام داده است که مقلدان بسیاری، هم در عراق و هم خارج از عراق دارد. خود این مهم یک تلقی سیاسی، حال مثبت یا منفی ایجاد می کند. از طرف دیگر پاپ فرانسیس مذاکراتی را با مقامات سیاسی عراقی، هم در اقلیم کردستان عراق، هم در دولت بغداد و در دیگر مناطق این کشور داشته است. بنابراین ابعاد سیاسی و دیپلماتیک هم مستلزم بررسی است. ضمن این که تلاش پاپ فرانسیس برای پررنگ کردن گفتمان بین الادیانی منفک از ابعاد سیاسی نیست. به هر حال یک سفر خارجی در دستور کار بوده و دیدارهایی هم شکل گرفته است. اما از نگاه من آن چیزی که بر نگاه های سیاسی اولویت دارد تاثیر این سفر بر پررنگ کردن گفت وگو، مذاکره، سازش و مدارا بین ادیان مختلف است تا شاید بتواند نگاه های تند، هم در دین اسلام و هم در دین یهودیت و مسیحیت کنار گذاشته شود که دیگر شاهد این میزان از خشونت، جنگ و خسارات در جهان نباشیم.

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: عبدالرحیم گواهی عراق پاپ فرانسیس اول آیت الله سیستانی سفر پاپ به عراق


( ۳ )

نظر شما :

حسین ۱۸ اسفند ۱۳۹۹ | ۱۴:۰۵
ایشان این فقره را با نگاه سطحی بیان میکند.سوال مهم این است که پاپ با آن احوال ناخوش چطور تن به این سفر میدهد و این راه دراز را طی میکند و فقط منظورش گفتگوی ادیانی و تقرب بین مسیحیان و مسلمانان است در صورتی که در حال حاضر مسیحیان و مسلمانان روابط خوبی دارند.موضوع سفر پاپ به عراق جنبه سیاسی در پوشش ادیانی دارد و هدف ایجاد گروه میانه رو شیعه در عراق است مثل همین حزب اعتدال دولت حاضر در ایران که اهل سازش و مذاکره با آمریکا باشد و آمریکا بتواند از طریق این طیف بقای ماندن در عراق را کلید بزند چون میدانند که عراقیها مصصم به اخراج آمریکاییها از عراق هستند و آمریکاییها نمی‌توانند به زور در آنجا باشند لذا از این ترفند وارد شده و پاپ را به عراق کشاندند .
محمد ۱۸ اسفند ۱۳۹۹ | ۱۷:۲۷
عنصر مسیحیت طی قرون متمادی مهم ترین عامل هجوم غرب به منطقه ما و سایر نقاط جهان بود.ابتدا در جنگ های صلیبی سپس در نقش بال فرهنگی استعمار یعنی میسیونری حالا با این سبقه ما دوباره دچار همون حماقت و سطحی نگری درخصوص شعارهای این ها بشیم از حماقت تاریخی ما نشات می گیره. پاپ دنباله نقشه صلح ابراهیم آمریکایی اسرائیلی عربی در منطقه بود هرچند با تساهل دینی و معنوی گفت و گوی بین الادیانی تزئینش کرده بود. غربی ها خیلی وقته از این تفکرات قشنگ رمانتیک عبور کردن و فقط شعارهای زیباش رو به خورد ما می دن. وگرنه اگر پاپ راست گو بود باید به لندن و پاریس و واشنگتن می رفت که برای حدود 400 ساله مدام درحال حمله یکطرفه به جهان اسلام هستن و از اونا می خواست گورشونو گم کنن و از منطقه ای هزاران کیلومتر دورتر از خودشون برن. بعد از اون اگر رفتن ما شاید باور می کردیم ورود پاپ به مسائل منطقه ما از سر خیر اندیشی است.