«از نظر منِ هیتلر، شکست آلمان از پیروزی دولت های اروپایی ارزنده تر است»

نقد فیلم «ببر سفید»+فیلم کامل

۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ | ۱۸:۰۰ کد : ۲۰۰۲۲۰۱ اخبار اصلی سینما دیپلماسی
تایگر سفید چگونه توانست از پس شرایط ذکر شده بر بیاید؟ آیا تایگر سفید یک تانک معمولی جنگی بود؟ یا مقصود از تایگر سفید چیز دیگری است؟ تانک افسانه ای تایگر سفید رنگ در این فیلم چیزی نیست جز اراده ملت آلمان و ملل دیگری که در این راه دوشادوش آلمانی ها جنگیدند که در نخستین دقایق فیلم به مساله تنها نبودن آلمانی ها در این موضوع اشاره شد. این اراده قادر است از سخت ترین شرایط عبور کند و از بزرگترین باتلاق ها رد بشود.  اراده تایگر مورد اصابت قرار گرفت. آسیب دید و همانطور که در اواخر فیلم دیدیم دچار آسیب دیدگی جدی شد ولی طبق گفته ستوان نایدونوف: «تایگر سفید منتظر است. او در انتظار فرصتی نشسته است. شاید ۲۰ سال شاید ۳۰ سال شاید حتی ۱۰۰ سال دیگر. او بیرون خواهد آمد.»
نقد فیلم «ببر سفید»+فیلم کامل

دیپلماسی ایرانی: در حدود هفتاد سال گذر از دوران جنگ جهانی دوم تاکنون هرگز شاهد تولید هیچ فیلم حرفه ای در زمینه جنگ جهانی دوم از سینمای روسیه نبوده ایم و مشهورترین فیلم این سینما یعنی «دشمن پشت دروازه ها» نیز با سرمایه گذاری و همکاری تنگاتنگ کمپانی های امریکایی و انگلیسی ساخته شد که بازهم فیلم چندان ارزشمندی به شمار نمی رود.

سینمای جنگ جهانی دوم پس از جنگ تا کنون فراز و فرود های بسیاری را تجربه کرده است و هر یک از کشورهای درگیر در این جنگ یا حتی کشورهای غیردرگیر به نوعی در ساختن فیلمهای مربوط به این جنگ سهم داشته اند. 

در این میان با توجه به سلطه صیهونیسم بر سینمای هالیوود ، برترین فیلمهای مربوط به جنگ جهانی دوم عموما حول محور هولوکاست ساخته شده اند ولی اگر فیلم های مربوط به هولوکاست را نادیده بگیریم بازهم باید اذعان کرد برترین فیلم ها در این زمینه متعلق به امریکاست. 

سینمای حرفه ای جنگ جهانی دوم با ظهور فیلمهایی چون «داس بوت» ، «وقتی عقاب ها فرود می آیند» ، «سقوط» و «استالینگراد» تا حدودی از اختیار مطلق امریکا خارج شد اما بدون شک و شبهه باید اعتراف کرد یکی از بزرگترین غایبان سینمای حرفه ای جنگ جهانی دوم همانا سینمای شوروی و سینمای روسیه است. هنرمندان روسی از ابتدای قرن بیستم تمایل شدید خود را نسبت به موسیقی نشان دادند و حتی پس از اختراع فیلم و ظهور فیلم های دارای صدا، بازهم این صوتی گرایی در محافل هنری روسیه باقی بود از این رو توجه چندانی به سینمای روسیه نشد. 

با توجه به فروپاشی شوروی، کم کم توجه ها از جنگ جهانی دوم در حوزه سیمای روسیه کمتر و کمتر شد تا این که سال 2004 سریال «گردان مجرمین» به کارگردانی نیکلای داستال روی آنتن تلویزیون های روسی رفت و با داستانی متفاوت توانست تنها با 11 قسمت، مردم روسیه را پای گیرنده های تلویزیونی خود میخکوب کند (این سریال در سال 1389 از شبکه دوم سیما پخش شد). «گردان مجرمین» باعث شد تا سینمای روسیه مجددا نگاهی به جنگ جهانی دوم بیندازد و مدتی بعد در سال 2010 برترین فیلم تمام روسی جنگ جهانی دوم به نام «The Brest Fortress» ساخته شد که هرچند به واسطه عقب ماندگی سینمای روسیه ، با کم و کاستی های فراوانی همراه بود. 

ببر سفید به کارگردانی کارِن شاخنازاروف که متخصص ساخت فیلم های درام است در سال 2012 به عنوان یکی از برترین فیلم های روسی جنگ جهانی دوم ساخته شد اما این فیلم بازهم با توجه به امکانات سینمای روسیه تنها در حد یک فیلم خوب آماتور ظاهر شده است. ببر سفید به عنوان نماینده سینمای روسیه برای اسکار برترین فیلم غیرانگلیسی نامزد شد ولی در فهرست نهایی نامزدها از فهرست خط خورد. انتخاب بازیگران در این فیلم به خوبی انجام نشده است و بازیگران تا حدودی ناشی به نظر می رسند و حس کافی برای انتقال مطلب در آنان دیده نمی شود. در میان بازیگران مربوط به شخصیت های بزرگ تنها بازیگر نقش مارشال ژوکوف تا حدودی به شخص مارشال ژوکوف شباهت دارد و بقیه این طور نیستند.

فیلم ببر سفید پیش از هر چیز یک فیلم آینده نگر است و در سراسر دقایق فیلم، سرگردانی بیننده در پیگیری هدف فیلم را به همراه دارد. ویژگی مهم این فیلم بر خلاف دیگر همقطارانش این است که به طور واضح و شفاف یکجانبه نیست؛ باقی فیلم های ساخته شده در سینمای روسیه در این زمینه عموما یکجانبگی شدیدی دارند و هر «نازی» را مستحق مرگ نمایش می دهند در صورتی که برای اولین بار در سینمای روسیه این دیالوگ را می شنویم: «درست است که آنان نازی بودند ... ولی انان هم انسان بودند.»

تا آخرین دقایق فیلم به نظر می رسد که شاهد یک فیلم اکشن جنگی خواهیم بود ولی حقیقتا این طور نیست و «ببر سفید» هدفی ماورای اینها را دنبال می کند. ارتش سرخ در حالی نمایش داده می شود که برخلاف آموزه های کمونیستی، در آن مدارا و اعتقاد به خدا را شاهدیم تا ذهنیت «ارتش سرخ کمونیستی» به «ارتش ملی روسیه» در ذهن بیننده تغییر یابد و بارها در دیالوگ های مختلف در همین راستا اقدام می شود. حال ارتش ملی روسیه با هزاران تانک در مقابل یک تانک سفید تایگر متحمل تلفات فراوانی می شود و تانک سفید رنگ تایگر که فقط یک نسخه از آن وجود دارد زیر شدیدترین آتشبارها و در عجیب ترین موقعیت ها عالی ترین عملکرد ها را از خود به جا می گذارد. تایگر سفید رنگ قادر است بیست تانک روسی را در چند لحظه شکار کند و ناگهان ناپدید شود! و این تانک چند صد تنی از مرداب و باتلاق عبور می کند بی آن که غرق شود و از چشم بازرسان و شناساگران مخفی می شود و حتی خود آلمانی ها هم نمی دانند که چه کسی پشت فرمان تانک سفید تایگر نشسته است و از چه کسی دستور می گیرد و چگونه این کارها را انجام می دهد؟

تمامی این سوالات در ذهن بیننده باقی است، و هر چند دقیقه یک بار بر شدت تاکید روی این سوالات افزوده و سپس کاسته می شود. داستان از سوالات خارج شده و سمت و سویی اکشن به خود می گیرد تا نبرد تانک های T-34 و تایگر سفید را نمایش دهد.

 صحنه های اکشن در نوع خود در مقایسه با فیلمهای روسی خوب و استاندارد به نظر می رسند چرا که سینمای روسیه یک سینمای خام و بدون تجربه است و تولید این صحنه ها در سال 2012 برای یک فیلم روسی یک موفقیت بزرگ به شمار می رود ولی نحوه حرکات دوربین و چگونگی به تصویر کشیدن صحنه های اکشن و جای گیری های دوربین در مقایسه با همتایان خارجی خود، بسیار در سطح ابتدایی و آماتوراست. 

از جمله مهمترین اشکالات این فیلم، عملکرد بسیار ضعیف در صحنه های اکشن است؛ نحوه دود پردازی ها و حرکات تانک ها و صداهای بازیگران در صحنه جنگ بسیار با آرامش بوده و به هیچ وجه احساس جنگ را به بیننده القا نمی کند از طرفی قطع شدن و عدم حضور آهنگ زمینه در بعضی بخش های فیلم نیز بسیار مشهود است.  نبردها بسیار ساده به نظر می رسند و انتقال استرس جنگ به بیننده به خوبی صورت نگرفته است.  برخلاف صحنه های آماتور نبردها، امضای قرارداد تسلیم بی قید و شرط آلمان به خوبی و در سطح عالی به تصویر کشیده شده است و بیننده را با خود به داخل صحن جلسه امضای این قرارداد می برد. نحوه راه رفتن مقامات آلمانی و طنین صدای پای آنان در سالن، تاکید روی نظم شدید آلمانی هاست چیزی که در ارتش سرخ آن را شاهد نبودیم و یک فیلم روسی به این موضوع اعتراف کرده است. در هنگام غذا خوردن مقامات شکست خورده آلمانی، اثری از ناراحتی و نگرانی در وجود آنان نمی بینیم و این شرایط بار دیگر ما را به سوی سوالات عمیق مطرح شده در اواسط فیلم سوق می دهد تا این که افسر NKVD نزد راننده تانک مشهور فیلم یعنی ستوان نایدونوف می رود و از این بخش به بعد که مدت زمان کوتاهی به شمار می رود، رمزهای فیلم آشکار و پیام های فیلم شفاف می شود هر چند که گاه گاه در میانه های فیلم اشارات کوچکی به موضوع می شود.

 هیتلر در پایان فیلم می گوید: « ما چیز جدیدی نیاوردیم ... همان راه پدرانمان بود ... روسیه برای همیشه یک همسایه خارجی برای اروپاست ... مردم اروپا همواره سایه ترس از این همسایه بزرگ را در شرق احساس خواهند کرد ... ما خواستیم این مشکل را برای همیشه حل کنیم...جنگ تا همیشه وجود دارد. ما راه پدرانمان را ادامه دادیم...» بدین معناست که این احتمال وجود دارد مجددا فرزندانی به وجود بیایند که راه پدران خویش را ادامه دهند در حالی که جنگ تا همیشه وجود دارد!

 توجه داشته باشید که چندی پیش در جریان تیم حقیقت یاب کاتین، دولت های روسیه و آلمان بر سر طرفداری از پدران خود دچار درگیری لفظی دیپلماتیک با یکدیگر شدند و اخیرا نیز رشد شدید نازیسم در اروپا را شاهد هستیم.

 و اما تایگر سفید ...

تایگر سفید چگونه توانست از پس شرایط ذکر شده بر بیاید؟ آیا تایگر سفید یک تانک معمولی جنگی بود؟ یا مقصود از تایگر سفید چیز دیگری است؟ تانک افسانه ای تایگر سفید رنگ در این فیلم چیزی نیست جز اراده ملت آلمان و ملل دیگری که در این راه دوشادوش آلمانی ها جنگیدند که در نخستین دقایق فیلم به مساله تنها نبودن آلمانی ها در این موضوع اشاره شد. این اراده قادر است از سخت ترین شرایط عبور کند و از بزرگترین باتلاق ها رد بشود.  اراده تایگر مورد اصابت قرار گرفت. آسیب دید و همانطور که در اواخر فیلم دیدیم دچار آسیب دیدگی جدی شد ولی طبق گفته ستوان نایدونوف: «تایگر سفید منتظر است. او در انتظار فرصتی نشسته است. شاید 20 سال شاید 30 سال شاید حتی 100 سال دیگر. او بیرون خواهد آمد.»*

حرف هیتلر که در پایان فیلم می آید: «ما خیلی وقت است که همدیگر را می شناسیم. به دلیل مسائل زیادی که ما را به هم مرتبط کرده بود نمی توانستیم و نمی توانیم افکارمون را از هم پنهان کنیم. ما در جنگ شکست خوردیم. من این را می دانم. الآن دیگر فقط بحث شکست نیست. اروپا کاملا به هم ریخته است. می توانم تصور کنم که در آینده چه تصویری از آلمان می کشند. آلمان باعث و بانی تمام قتل ها و کشتارها شناخته می شود. در موردش حرف های بسیاری خواهند زد و افسانه های بسیاری خواهند گفت. حتی ممکن است اسناد و مدارک جعلی برای این کار تدارک ببینند. اینها برای من مهم نیست. برای من این مهم است که ما تلاشمان را کردیم تا قدرت و برتریمان را ثابت کنیم. این که جرات کردم برای تحقق آرزوهای دور و دراز آلمان قدمی به این بزرگی بردارم برای من مهم است. ما گفتیم حالا که این فکر را در سر داریم بیاییم جامه عمل به آن بپوشانیم. درست مثل یک عمل جراحی اولش درد دارد اما به مرور زمان ارگانیسم بدن خودش را تطبیق می دهد. مگر ما آرزوی تک تک اروپاییانِ پنهان کار را تحقق نبخشیدیم؟! آیا دلیل تمام پیروزی های ما این نبود؟! همه می دانند ما کاری را انجام دادیم که آرزوی تک تک ملل اروپایی بود. هر کدام از این کشورها اگر امکان و توانش را داشتند پیشتر از ما اقدام به این کار می کردند. من این قابلیت را در همه آنها می بینم. دولتمردان اروپا همیشه در خصوص روسیه در ترس و انزوا بودند و مطمئنا یک روزی از ترس در برابر آنان به مقابله بلند می شدند. من گفتم بیاییم یک راه حل برای این مشکل پیدا کنیم. و یک بار برای همیشه حلش کنیم. به نظر شما ما چیز جدیدی از خودمان ساختیم؟ نه. ما فقط مسائلی که اروپا می خواست انجام بدهد واضح و روشن اعلام کردیم. فقط و فقط همین. تا زمانی که زمین به دور خورشید می چرخد تا زمانی که سرما و گرما وجود داشته باشد تا آن موقع نبرد هم وجود خواهد داشت. نبرد میان آدم ها و ملت ها. اگر آدم ها در جایی زندگی می کردند که هیچ نبردی در آن وجود نداشت چه فایده ای داشت؟! از نظر من هیتلر این شکست برای آلمان از پیروزی برای دول اروپایی ارزنده تر است. چون در آن شجاعت و جسارت وجود دارد. جنگ همیشه و همه جا راه پیدا می کند. جنگ نه آغاز دارد و نه پایان. از نظر من جنگ یعنی خود زندگی.»

*تجزیه و تحلیل فیلم از سینما سنتر

کلید واژه ها: ببر سفید هیتلر آدولف هیتلر جنگ جهانی دوم روسیه آلمان آلمان و روسیه


( ۲۲۳ )

نظر شما :

آرش ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ | ۲۳:۳۸
تایگر سفید در حال بازگشت است. خود آلمانها اعتقاد دارند حزب آلترناتیو برای آلمان در حقیقت نازی ها هستند که در پوشش حزب دموکراتیک فعالیت میکنند. نازی ها همچنین در ارتش آلمان هم نفوذ فراوانی دارند. اخیرا وزیر دفاع آلمان ، نیرو ویژه ارتش را به طور کامل منحل کرد . چون اکثریت آنها نازی بودندو امکان پاکسازی و تصفیه آنها وجود نداشت و مجبور شدند که کل نیرو ویژه را منحل کنند. اکثریت مردم آلمان اعتقاد دارند بازگشت نازی ها به قدرت قطعی و فقط مسئله زمان است.
محمد حسین ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ | ۰۷:۳۱
آقا آرش شگفت زده شدم! چون در انجا که زندگی می کنم فضا آنگونه نیست! اقلیتی در بخش شرقی آلمان تمایل هایی دارند که بیشتر ریشه در مشکلات انباشته شده از المان شرقی است و در مهاجر ستیزی نمود دارد! در ایالت های غربی شرایط چنین نیست و کمتر از ده درصد کل مردم آلمان چنین می اندیشیند که شما تصور می کنید! به رای مردم آلمان به به احزاب لیبرال و نییز چپ میانه باید نگریست که همین رای قاطع بیانگر اشتباه بودن تصور شماست!
آرش ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ | ۱۱:۱۲
حسین گرامی، من نگفتم که نازی ها در آلمان در اکثریت هستند. اما موضوع این است که دارند به سرعت به پیش میروند. با نگاهی به نتایج کار حزب AFD متوجه این موضوع خواهید شد.ضمنا گرایشات تند مردم شرق آلمان ربطی به موضوع آلمان شرقی ندارد. دلیلش این گرایشات پروسی بودن آنها است. توصیف ویژگی ها و تفاوت های پروسی ها با سایر بخش های آلمان به خصوص منطقه راین مفصل است و در این مقال نمی گنجد. در پایان از تارنمای دیپلماسی ایرانی به خاطر این مطلب بسیار جالب و همینطور لینک فیلم سپاسگذاری میکنم.