نقش روسیه در خاورمیانه و شمال آفریقا (بخش هشتم و پایانی)

احساسات ضدآمریکایی اعراب را با روسیه همسو کرد

۲۶ تیر ۱۴۰۰ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۰۴۰۹۲ اخبار اصلی خاورمیانه
احساسات منفی عمومی در میان نخبگان حاکم در جهان عرب در دهه ۲۰۰۰ به ایالات متحده مشهود بود. بیشتر کشورهای عربی (و همچنین ایران و ترکیه) با جنگ آمریکا علیه عراق مخالفت بودند. بنابراین، همه با روسیه همسو شدند. گفتمان دولت بوش درباره دموکراسی و حقوق بشر، براندازی صدام حسین و ورود دموکراسی به عراق و همچنین انقلاب سرو تحت حمایت آمریکا در لبنان، ترس و نگرانی را میان خودکامه های عرب افزایش داد و کرملین توانست برای نظریه های توطئه خود درباره انقلاب های تحت رهبری آمریکا در میان رهبران عرب گوش شنوا بیابد.
احساسات ضدآمریکایی اعراب را با روسیه همسو کرد

نویسنده این مطلب: یوسف چریف

دیپلماسی ایرانی: سیاست گذاری خارجی روسیه همچنان مبتنی بر آمار و واقع گرایانه است. از دیدگاه مسکو، جایگاه روسیه در جهان از دریچه یک استراتژی بزرگ در صفحه شطرنج جهانی دیده می شود؛ صفحه شطرنجی که در آن بازی و خود را از طریق تقابل با رقبا از جمله با ایالات متحده تعریف می کند. پایان جنگ سرد از دیدگاه سیاست گذاران روس یک شکست بود، اما نه آخرین شکست. روسیه احساس حقارت کرد چرا که ضعیف شده و نقش آن در جهان به یک نقش حاشیه ای تنزل کرده بود. اولین حاکمان روسیه پسا شوروی که عمدتا خارجی ها و اصلاح طلبان جوان بودند، واقعیت جدید را پذیرفتند. ولادیمیر پوتین یکی از این افراد بود. او از سال 2000 که رئیس جمهوری روسیه شد، آرزو داشت که این کشور را دوباره به گروه «قدرت های بزرگ» برگرداند.

ترکیه

ترکیه یکی دیگر از کشورهای غیرعربی در منطقه است که با روسیه پسا شوروی روابط خوبی دارد و به بزرگ ترین شریک تجاری روسیه در منطقه مِنا تبدیل شده است. این کشور هم مانند ایران دشمن دیرینه روسیه بود. ترکیه مانند ایران پیش از انقلاب، مقر آمریکا در مرزهای جنوب غربی اتحاد جماهیر شوروی قلمداد می شد. با این حال، ترکیه مانند روسیه در دهه 1990 با بحران اقتصادی عمیق و تورم فزاینده درگیر بود. دو کشور راهی برای افزایش تجارت دو جانبه یافتند؛ روسیه در اواخر سال 2000 دومین شریک تجاری ترکیه شد و این، زمینه را برای مجموعه ای از توافقات سیاسی و اقتصادی هموار کرد. روسیه و ترکیه خط لوله ای ساخته اند که گاز روسیه را به ترکیه منتقل می کند. آنها همچنین مخالف جنگ 2003 عراق بودند. در دهه 2000 که اقتصاد هر دو کشور بهبود یافت، مزایای روابط دو جانبه به حداکثر و مبادلات از کمتر از 2 میلیارد دلار در سال 1992 به حدود 4.5 میلیارد دلار در سال 2000 رسید. سطح تجارت دو کشور در سال 2010 بیش از 21 میلیارد دلار بود. پوتین برای اولین بار در سال 2004، حتی پیش از خاورمیانه عرب زبان، به ترکیه سفر کرد. رجب طیب اردوغان، هم یک مرتبه در سال 2005 و بعدتر در سال 2008 به مسکو رفت.

همکاری روسیه با ترکیه همانند ایران، همه زمینه ها از جمله فناوری نظامی و هسته ای را در بر می گیرد و این در حالی است که ترکیه یک کشور سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و مجهز به سلاح های آمریکایی و میزبان پایگاه های نظامی ایالات متحده است. ناوگان دریایی روسیه و ترکیه گاه به گاه تمرینات مشترکی را به ویژه در حوالی دریای سیاه، آب های مشترک روسیه-ترکیه، برگزار کرده اند. در حقیقت، روسیه به دلیل تنگه های بسفر و داردانل که مسیر ورود به مدیترانه محسوب می شوند، به ترکیه نیاز دارد. در مقابل، اردوغان هم در تلاش برای اتخاذ سیاست خارجی و نظامی مستقل از ناتو و ایالات متحده، روسیه را شریکی مناسب می داند.

نتیجه گیری

بازگشت روسیه به منطقه منا به دلیل مشکلات آمریکا تسهیل شد. آمریکا در گرداب عراق گیر کرده بود. سوریه در تضعیف حضور آمریکا در عراق مشارکت داشت. ایران، شریک روسیه، در حال گسترش فعالیت های خود در خاورمیانه (عراق، لبنان، سوریه) بود. آمریکا که برنامه هایی برای مهار ایران داشت، خود را در عراق بین سوریه و ایران گیر انداخت و این، همان لحظه ای بود که روسیه در صدد بهره برداری از شرایط برآمد.

از سوی دیگر، احساسات منفی عمومی در میان نخبگان حاکم در جهان عرب در دهه 2000 به ایالات متحده مشهود بود. بیشتر کشورهای عربی (و همچنین ایران و ترکیه) با جنگ آمریکا علیه عراق مخالفت بودند. بنابراین، همه با روسیه همسو شدند. گفتمان دولت بوش درباره دموکراسی و حقوق بشر، براندازی صدام حسین و ورود دموکراسی به عراق و همچنین انقلاب سرو تحت حمایت آمریکا در لبنان، ترس و نگرانی را میان خودکامه های عرب افزایش داد و کرملین توانست برای نظریه های توطئه خود درباره انقلاب های تحت رهبری آمریکا در میان رهبران عرب گوش شنوا بیابد.

اینکه پوتین درباره استراتژی فعلی خود در قبال منطقه مِنا از پیش اندیشیده بود یا صرفا از فرصت پیش آمده استفاده کرد، تا بعد از افشای پرونده های طبقه بندی شده دولت روسیه آشکار نخواهد شد. اما مسلم است که مسکو توانسته دوستانی در همه پایتخت های منطقه مِنا بیابد. روسیه در پایان دهه 2000 به یکی از بازیگران مهم منطقه و هم رده ایالات متحده و اتحادیه اروپا تبدیل شد. به نظر می رسد ولادیمیر پوتین از هر فرصتی استفاده کرده و منافع روسیه چه اقتصادی و چه ژئوپلیتیک، را محاسبه و تاس ها را پرتاب کرده است. بنابراین، اواخر سال 2010 که بهار عربی آغاز شد، روسیه در موقعیت مناسبی قرار داشت و لحظه افزایش حضور آن در منطقه فرا رسید. امروز، روسیه با همه طرف ها، از جمله دشمنان قسم خورده که علیه یکدیگر می جنگند، تعامل دارد و بار دیگر به یک قدرت جهانی تبدیل شده که نمی توان آن را نادیده گرفت.

منبع: موسسه اروپا برای مدیترانه / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
 

کلید واژه ها: منطقه منا نفوذ روسیه در منطقه منا روابط روسیه با اعراب گسترش نفوذ روسیه در خاورمیانه روابط روسیه و ترکیه ولادیمیر پوتین


نظر شما :