احیای روابط ایران و عربستان از توهم تا واقعیت

تهران به جای مقابله با کردها به فکر تحرکات آذربایجان در قره باغ و طالبان در افغانستان باشد

۰۲ مهر ۱۴۰۰ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۰۶۲۹۰ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
احمد نقیب زاده در گفت‌وگو با دیپلماسی ایرانی معتقد است که احیای مناسبات ایران و عربستان سعودی می‌تواند به توازن بخشی و نفوذ هر چه بیشتر و بهتر ایران در منطقه خاورمیانه کمک کند. 
تهران به جای مقابله با کردها به فکر تحرکات آذربایجان در قره باغ و طالبان در افغانستان باشد

دیپلماسی ایرانی – بعد از مواضع مثبت سید ابراهیم رئیسی و سلمان بن عبدالعزیز به عنوان سران جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در هفتاد و ششمین نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل امیدها برای احیای روابط تهران - ریاض دو چندان شده است. به خصوص در سخنان شاه سعودی دیگر مواضع ضد ایرانی سال های گذشته وجود نداشت و اتفاقا وی خواستار مذاکره با تهران بود. مضافا ذیل رایزنی ها و دیدارهای سازمان ملل شاهد برگزاری نشست مشترک چندجانبه ای با حضور ایران و عربستان سعودی در خصوص عراق بودیم که دومین نشست با حضور هیات های دیپلماتیک دو کشور بعد از نشست بغداد در ششم شهریور ماه سال جاری بود. اینها علاوه بر آن است که پیشتر به موازات نشست وین برای احیای برجام، نشستی هم در بغداد برای احیای روابط ایران و عربستان در دستور کار بود که متوقف شد، اما طبق اخبار قرار است دور جدید این نشست ها، آن هم در سطح وزاری امور خارجه دو کشور در عراق از سر گرفته شود. با این وجود بسیاری معتقدند هنوز چالش‌هایی مانند تداوم جنگ یمن، عدم احیای برجام، نگرانی بابت توان موشکی، پرونده فعالیت های هسته ای و نفوذ منطقه‌ای ایران مانع جدی بر سر احیای روابط ایران و عربستان سعودی خواهد بود. ولی روابط تهران و ریاض در بستر این مشکلات تا چه اندازه قابل تحقق است؟ آیا دو طرف خواهد توانست روابط خود را علیرغم چالش های متعدد احیا کنند؟ آیا واشنگتن با تعامل ریاض و تهران موافق است؟ دیپلماسی ایرانی برای بررسی دقیق تر این مسئله، گفت وگویی را با احمد نقیب زاده، استاد دانشگاه و تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل پی گرفته است که در ادامه می خوانید:

بعد از مواضع سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران و سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی در هفتاد و ششمین نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد بسیاری به احیای مناسبات تهران - ریاض امیدوار شده اند. به موازات آن طی یک ماه گذشته نیز شاهد بودیم که هیئت های دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در بغداد و نیویورک در نشست مشترکی با موضوع عراق شرکت داشتند که امیدها را برای احیای روابط دو طرف افزایش داده است. اینها علاوه بر احتمال برگزاری دور جدید نشست بغداد با موضوع احیای روابط ایران و عربستان سعودی است که طبق اخبار واصله گویا قرار است که در سطح وزرای امور خارجه دو کشور برگزار شود. حال از نگاه کلی با توجه به چالش‌ها و موانع موجود و همچنین شدت اختلافات دو طرف حضرتعالی اعتقادی به احیای روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی دارید؟

مسئله اعتقاد من یا دیگر کارشناسان نیست، اینجا مسئله ضرورت احیای روابط، هم برای جمهوری اسلامی ایران و هم برای عربستان سعودی است. یعنی دو طرف و به طریق اولا تهران به احیای روابط خود با ریاض نیازمند است. پس چاره ای وجود ندارد جز اینکه ایران از هر فرصتی برای کاهش اختلافات از مسیر گفت و گو، مذاکره و دیپلماسی با عربستان سعودی استفاده کند. اتفاقاً مواضع مثبت رئیسی و پادشاه سعودی در خصوص ضرورت برقراری روابط با همسایگان به خصوص عربستان سعودی و همچنین شرکت هیئت‌های دیپلماتیک دو کشور در نشست های مشترک و تداوم نشست بغداد با موضوع کاهش تنش در روابط ایران و عربستان گام های مثبتی است که می تواند احیای روابط دو کشور را علیرغم وجود موانع و چالش های متعدد محقق کند. لذا در مجموع هر دو کشور ناچار به احیای روابط هستند چرا که هم تهران و هم ریاض طی سال های اخیر قربانی سیاست های مخرب علیه همدیگر شده اند که به افزایش هزینه‌های مالی، نظامی، تسلیحاتی و حتی انسانی انجامیده است. در عین حال دو کشور قربانی سیاست های زیاده خواهانه غرب با محوریت آمریکا هم شده اند. بنابراین هر گونه که بخواهیم حساب کنیم احیای روابط ایران و عربستان برای دو طرف بازی چند سر برد است. ضمن اینکه اشتراکات دینی و همچنین منافع مشترک به دلیل همسایگی دو کشور ایجاب می کند ایران و عربستان سعودی چاره‌ای جز احیای روابط با همدیگر نداشته باشند. در این صورت بسیاری از هزینه های ناشی از اختلافات دوطرف از بین خواهد رفت و به دنبال آن بخش عمده ای از چالش های منطقه غرب آسیا خود به خود حل و فصل خواهد شد و نهایتاً سبب ارتقای امنیت کلی در خاورمیانه خواهیم بود. پس احیای روابط ایران و عربستان علاوه بر سود و منفعت برای تهران و ریاض از ابعاد مختلف قطعاً می تواند منافع کلانی را هم برای کشورهای خاورمیانه به دنبال داشته باشد. 

در لابه لای نکاتتان به کارشکنی ایران و عربستان و سیاست‌های مخرب دو طرف علیه همدیگر اشاره داشتید. حال به واقع سهم عربستان در این کارشکنی بیشتر است یا ایران؟

واقع امر این است که من تا پیش از این تصور می کردم سهم عمده کارشکنی ها در تداوم و تشدید اختلافات ایران و عربستان سعودی ناشی از اقدامات، تصمیمات و تحریکات تهران است. یعنی من اعتقاد داشتم که تنش بین دو کشور ناشی از سیاست های منفیِ نفوذ منطقه ای ایران و در ادامه عدم رغبت برای گفت وگو با عربستان سعودی از سوی جمهوری اسلامی بوده است، اما بعد از انتشار فایل صوتی جنجالی محمد جواد ظریف متوجه شدم که عربستان سعودی هم به نوبه خود در تشدید اختلافات و بحران آفرینی بین دو طرف مقصر بوده است و در مقابل در برهه های مختلف ایران حُسن نیت خود را برای کاهش اختلافات و احیای روابط با سعودی نشان داده است. حتی از سخنان ظریف مشخص شد که شهید سلیمانی هم برای احیای روابط با عربستان سعودی هم اقداماتی را انجام داده بود، ولی در مقابل این عربستان سعودی بوده که تلاش های آشتی‌جویانه و میانجی گرایانه ایران را پس می زد.

حال سوال مهم اینجاست که اگر در سال‌های گذشته عربستان به دلایل مختلف تلاش‌های میانجی گرایانه و دیپلماتیک جمهوری اسلامی برای برقراری روابط با خود پس زده است پس چرا این روزها ریاض خواهان احیای روابط با تهران است و در نشست های مشترک با طرف ایرانی شرکت می‌کند و افزون بر آن حاضر به حضور در نشست بغداد برای احیای روابط با جمهوری اسلامی است. آیا تغییر دولت در ایران و روی کار آمدن سید ابراهیم رئیسی باعث شده است که این تغییر فاز در عربستان سعودی شکل گیرد؟

خیر مسئله به روی کار آمدن دولت رئیسی ارتباطی ندارد. این امر به واقع ناشی از چراغ سبز ایالات متحده آمریکا به عربستان سعودی برای برقراری روابط با ایران است.

اگر عربستان سعودی با چراغ سبز آمریکا اکنون به دنبال احیای روابط با جمهوری اسلامی ایران است اکنون سوال مهمتری که ذهن را درگیر می‌کند این است که چرا ایالات متحده که تا پیش از این مخالف جدی کاهش تنش بین تهران و ریاض بود اکنون برای احیای روابط چراغ سبز نشان داده است؛ آیا این تغییر فاز مد نظر شما از سوی کاخ سفید ناشی از تغییر دولت در آمریکا و روی کار آمدن جو بایدن است؟ 

بی شک مسئله کلان تر از تغییر دولت ها در آمریکا و روی کار آمدن شخص جو ‌بایدن است. به اعتقاد من استراتژی ایالات متحده برای تقابل با چین سبب شده است که بیشترین تمرکز، توجه و هسته و مرکز ثقل سیاست خارجی و امور دفاعی و امنیتی ایالات متحده صرف تقابل با چین شود. بنابراین آمریکایی‌ها برای این که خاطرشان از امنیت اسرائیل و همپیمانانشان مانند عربستان سعودی در منطقه خاورمیانه آسوده شود به دنبال آن هستند که با توصیه به ریاض به فکر کاهش تنش و احیای روابط با جمهوری اسلامی ایران باشند که ذیل این کاهش تنش و تضمین امنیت، با آسودگی خیال و فراغ بال بیشتر توجه هر چه جدی تری روی تقابل با چین داشته باشند. 

باز هم نکته ای که ذهن را مُشوَش می کند این است که هنوز چالش ها، مشکلات، اختلافات و بحران در روابط ایران و آمریکا به قوت خود باقی است و ما شاهدیم که سه کلان تنش یعنی پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران و عدم احیای برجام، توان دفاعی و نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی کماکان روی میز قرار دارد، مضافا جنگ یمن را هم نمی توان نادیده گرفت. پس چرا ایالات متحده با وجود این اختلافات حاضر به کاهش تنش و احیای روابط ایران و عربستان سعودی شده است؟

این چراغ سبزی که من به آن اشاره کردم به این معنا نیست که حتما آمریکا باید ابتدا به ساکن پرونده ها و اختلافات خود را با جمهوری اسلامی ایران حل و فصل کند بعد اجازه کاهش تنش تهران - ریاض را صادر کند. اتفاقا این چراغ سبز به معنای آن است که واشنگتن سعی دارد با کاهش تنش میان ایران و عربستان و احیای روابط دو کشور، هم هزینه های خود را در منطقه خاورمیانه کاهش دهد و از طرف دیگر به اطمینان خاطری در خصوص امنیت اسرائیل و همپیمانان خود در خاورمیانه برسد. بله در عین حال تمام آن چالش هایی که به آن اشاره کردید کماکان به قوت خود باقی است. لذا آمریکایی ها امیدوار هستند که از مسیر احیای روابط ایران و عربستان سعودی بتوانند بخشی از این اختلافات خود با ایران به خصوص در زمینه برجام و توان دفاعی حل و فصل کنند. در غیر این صورت اگر احیای روابط ایران و عربستان به حل و فصل این مسائل و اختلافات بین تهران و واشنگتن منجر نشود مطمئن باشید کاخ سفید تمام بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را در یک اجماع دوباره علیه جمهوری اسلامی بسیج خواهد کرد. کافی است شما نگاهی به وضعیت امنیتی و میدانی دورتادور ایران داشته باشید آن زمان خواهید دید که کشور در وضعیت چندان مطلوبی قرار ندارد، به خصوص با روی کارآمدن حکومت طالبان در افغانستان اکنون محوریت تقابل می‌تواند وارد فاز تشدید تنش مذهبی بین شیعه و سنی شود، چون تمام جریان های رادیکال افراطی که به نام اسلام در منطقه ظهور پیدا کردند با نقش آفرینی مستقیم ایالات متحده ایجاد شدند و زیر نظر کاخ سفید هم عمل می کنند. پس با یک اشاره آمریکا همه این جریان ها می توانند ناامنی های گسترده ای را برای ایران ایجاد کنند. اما اگر ایران بعد از احیای روابط با عربستان دست به یک رفرم و اصلاح در سیاست خارجی خود بزند و با احیای برجام، سر و سامان دادن به پرونده فعالیت های هسته ای و اطمینان خاطر بابت توان موشکی و نفوذ منطقه ای و اینکه تضمین بدهد تهدیدی از جانب ایران متوجه عربستان و دیگر شرکای منطقه ای آمریکا نیست آن زمان دیگر کاخ سفید هم دلیلی برای سخت گیری و امتیاز دادن به تهران ندارد. پس همه این ها بستگی به نوع، سطح و شدت روابط ما با عربستان دارد. متاسفانه جمهوری اسلامی ایران اکنون همزمان سه هندوانه بزرگ (توان موشکی و پهپادی، نفوذ منطقه ای و توان هسته ای) را برداشته است، اما در عین حال هیچ استفاده ای از آنها نمی کند، فقط خود را خسته کرده و از آن طرف هم هزینه‌های جدی را هم برای کشور به دنبال داشته است و مهمتر از اینها معلوم نیست که جمهوری اسلامی چه زمانی می خواهد از این امتیازات و برگ‌های برنده خود در جهت تحقق منافعش استفاده کند؟ به هرحال خاصیت و اساسا نفس وجود برگ برنده برای ایران و هر کشوری این است که منافعی را برای آن کشور ایجاد کند، در غیر این صورت ما اگر هزار برگ برنده در هر سطح، بُعد و زمینه ای هم که داشته باشیم کوچکترین ارزشی برای ما ندارد. ضمن اینکه تحقق منافع در همه زمینه های مذکور از احیای برجام و ختم بحران در پرونده فعالیت‌های هسته‌ای تا سروسامان دادن به توان موشکی و پهپادی و نفوذ منطقه نیاز به یک تبحر سیاسی، توان چانه زنی بالا و ظرافت دیپلماتیک خاصی دارد که من بعید می‌دانم همه این خصائص در دولت رئیسی وجود داشته باشد. چون در تک تک این پرونده‌ها، هم باید امتیاز لازم را بدهیم و هم امتیازات لازم را بگیریم. اینجا کسانی که همواره به نگاه و مواضع من نقد دارند نباید گفته هایم را به معنای دادن امتیازات صرف از جانب جمهوری اسلامی ایران تعبیر کنند. چون من صریحا معتقدم جمهوری اسلامی ایران در تک‌تک پرونده های خود از توان هسته‌ای تا توان موشکی و نفوذ منطقه‌ای باید اهرم فشار لازم را داشته باشد که امتیازات مدنظرش را بگیرد و در عین حال امتیازات مدنظر دیگران را هم بدهد. دیپلماسی یک بده بستان است. پس باید سهم عربستان سعودی در منطقه از سوی جمهوری اسلامی ایران مد نظر قرار گیرد تا تنش ها کاهش پیدا کند. در این صورت حدود ۴۰ درصد اختلافات و هزینه ها برای هر دو طرف کاهش پیدا خواهد کرد و به تبع آن می‌توان شاهد بود که در زمینه های دیگر پیشرفت هایی در روابط ایران و عربستان حاصل شود.

در این بین وزن پارامتر مهمی چون جنگ یمن را چگونه ارزیابی می‌کنید. چون بسیاری معتقدند تا زمانی که جنگ یمن به نتیجه نرسد و خاتمه پیدا نکند کلان تنش ایران و عربستان کماکان به قوت خود باقی است؟

در خصوص جنگ یمن باید عنوان کرد ایران می‌تواند از اهرم یمن، انصارلله و حوثی ها به نحو احسن برای کاهش تنش با عربستان سعودی استفاده کند. یعنی تهران به گونه ای باید عمل کند که هم به پایان جنگ در این کشور (یمن) منجر شود و هم به موازات آن عربستان سعودی را نسبت به تهدید گروه‌های همسو با خود در یمن به یک آرامش خیال برساند. چون اگر تهران به عنوان پیش شرط بخواهد به جنگ یمن خاتمه دهد و متعاقبش خطری از سوی گروه های نیابتی ایران در یمن احساس نکند دیگر سعودی ها نیازی به برقراری روابط و احیای مناسبات با جمهوری اسلامی ندارند. پس اینجا یک هوشمندی و ظرافت خاص دیپلماتیک از جانب ایران باید به کار گرفته شود که با استفاده هوشمندانه از برگ های برنده خود، هم پایان جنگ و بحران انسانی در یمن و هم به موازاتش احیای مناسبات با عربستان را محقق کند؛ نکاتی که در پاسخ به سوال قبلی شما به آن اشاره داشتم. باز هم تکرار و تاکید می کنم که حل و فصل تک‌تک این مسائل (جنگ یمن، پرونده هسته‌ای، احیای برجام، نفوذ منطقه ای و توان دفاعی) نیاز به یک تبحر سیاسی، توان چانه زنی بالا و ظرافت دیپلماتیک خاصی دارد. حال در این شرایط که ایالات متحده آمریکا چراغ سبز خود را به عربستان سعودی برای احیای روابط با ایران نشان داده است بهترین فرصت برای تهران هم به وجود آمده که اختلافات، تنش ها و بحران های فی مابین که هزینه های جدی برای ما به دنبال داشته است را یک بار برای همیشه حل و فصل کند. 

پیرو همان تاکیدتان بر تبحر سیاسی، توان چانه زنی بالا و ظرافت دیپلماتیک خاص، ایران اول باید کاهش تنش و پایان جنگ در یمن را عملیاتی کند یا به تضمینی در قبال عربستان برسد؟

به نظر من ابتدا به ساکن باید عربستان این تضمین را به جمهوری اسلامی بدهد که سیاست‌های مخرب و کارشکنانه اش در مقابل ایران پایان پیدا کرده است، در این صورت تهران هم باید در صحنه عمل به پایان جنگ در یمن و کاهش برخی نگرانی های ریاض در لبنان، عراق، سوریه و دیگر کشورهای منطقه کمک کند. اینها در حقیقت ظرایف مهندسی رقابت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است که باید با هوشمندی و دقت عمل در دستور کار قرار گیرد.

آیا احیای روابط ایران و عربستان سعودی توازن بخشی نفوذ منطقه‌ای ایران در خاورمیانه را به هم نمی زند؟

اتفاقاً احیای مناسبات ایران و عربستان سعودی می‌تواند به توازن بخشی و نفوذ هر چه بیشتر و بهتر ایران در منطقه خاورمیانه کمک کند. 

چگونه؟

اینگونه که با برقراری روابط و مناسبات ایران و عربستان سعودی می‌توانیم اهرم فشار جدی برای توازن بخشی در روابطمان با برخی از کشورهای دیگر مانند ترکیه داشته باشیم.

اما برخی بر خلاف این گزاره شما معتقدند اتفاقا در تروئیکای قدرت خاورمیانه (ایران، عربستان و ترکیه)، تهران با استفاده و اتکا به مناسبات با آنکارا می‌تواند توازن بخشی روابطش در قبال ریاض را پی بگیرد؟

اتفاقاً نکته و اشتباه اینجاست که جمهوری اسلامی ایران بخواهد توازن بخشی یک سویه را در دستور کار قرار دهد. یعنی سعی شود با استفاده از مسیر ارتقای مناسبات با ترکیه به فکر توازن بخشی در روابطمان با عربستان سعودی باشیم. در صورتی که بهترین راه حل آن است که جمهوری اسلامی ایران یک توازن بخشی دو سویه را پی بگیرد. یعنی به واسطه تعمیق روابط با عربستان توازنی در مناسبات با ترکیه ایجاد کند و به عکس با تداوم مناسبات با ترکیه، عربستان را در مسیر خود قرار دهد. در صورتی که اگر ایران تنها به فکر بهبود و ارتقاء روابط با ترکیه باشد و از این منظر بخواهد عربستان را مهار کند قطعاً، نه تنها این سیاست محقق نخواهد شد، بلکه با وابستگی بیشتر سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی ایران به ترکیه سبب سوء استفاده بیشتر آنکارا و شخص اردوغان خواهیم شد. ضمنا نکته بسیار مهمتری که نباید از ذهن دور کرد این است که به اعتقاد من خطر بازیگران و کشورهای پیرامون ایران که داعیه دوستی، رفاقت و نزدیکی با ایران را دارند به مراتب بیشتر از دشمنان جمهوری اسلامی است، به خصوص کشورهایی که به پشتوانه و پشتگرمی ارتباط با آمریکا دست بازی را برای تحرکات، اقدامات، سیاست های مخرب خود در منطقه علیه امنیت و منافع تهران دارند. نمونه بارز آن ترکیه و شخص اردوغان است که شک نداشته باشید رقیب سرسخت و تهدیدی به مراتب جدی‌تری از امارات، بحرین و عربستان سعودی برای ایران است.

این کشور نقشه هایی به مراتب شوم تر از سعودی ها برای جمهوری اسلامی دارد. اتفاقاً ایران می‌تواند با اهرم احیای مناسبات با عربستان سعودی به فکر تقابل با تحریکات و تحرکات ترکیه و اردوغان باشد. چون اردوغان یک دیکتاتور به معنای واقعی کلمه است که در پس ذهنش سیاست‌هایی به مراتب جاه طلبانه، بسیار توسعه طلبانه، مزورانه و موذیانه علیه ایران دارد. ذیل این شاخصه های رئیس جمهوری ترکیه هیچ بعید نیست که در آینده ای نزدیک همین اردوغان خنجری از پشت به ایران نزند. پس ما باید به همان اندازه که نگران دشمنان خود هستیم به طریق اولا از تهدیدات پنهان دوستان خود هم نگران باشیم. چه کسی است که نداند جمهوری آذربایجان و شخص علی اف بعد از جنگ ۴۴ روزه سال گذشته در قره باغ بدون اجازه آنکارا و شخص اردوغان حتی آب هم نمی خورد. بنابراین دستگیری رانندگان ایرانی در جمهوری آذربایجان و برگزاری پی در پی و مداوم رزمایش های نظامی در جمهوری آذربایجان و ترکیه طی دو هفته گذشته صرفا با هدف شاخ و شانه کشیدن برای جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است. لذا از هم اکنون باید نگران اردوغان بود. متاسفانه یکی از اشتباهات فاحش در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران آن است که ما همه توجه و هزینه های خود را صرف سوریه، عراق، لبنان و فلسطین، یمن و ... کرده ایم و به موازات آن تنش را با عربستان سعودی، امارات و بحرین افزایش دادیم و به دنبالش توجه کمتری به نقشه های موذیانه و شیادانه اردوغان و ترکیه در منطقه قره‌باغ و قفقاز علیه ایران داشتیم. همین غافل شدن ها سبب شده که آنکارا با تحریک باکو شرایط را علیه منافع جمهوری اسلامی ایران در کنار مرزهای ما سامان دهد. متاسفانه این کریدوری که به آذربایجان داده شده است اکنون منافع ما را با خطر جدی مواجه کرده است و به یک اهرم فشاری از سوی اردوغان، ترکیه، آذربایجان و علی اف علیه خود ما بدل شده که دودش مستقیم در چشم جمهوری اسلامی ایران رفته است. در کنارش شما به مناسبات و نفوذ ترکیه میان طالبان در افغانستان نگاه کنید. اخیراً دیداری بین وزیر امور خارجه خودخوانده طالبان با سفیر ترکیه در افغانستان انجام شد که قرار است ترک ها برخی از پروژه‌های مد نظر طالبان را به سرانجام برسانند. این به چه معناست؟ آیا ترکیه به دنبال تحریک طالبان علیه ایران نیست؟ مگر همین ترکیه با پول و امکاناتش برخی گروه های تروریستی را در سوریه علیه جمهوری اسلامی ایران مسلح نکرد؟ حتی ترکیه برخی از گروه های تروریستی سوریه را خودش ایجاد کرد. مگر تحریکات و تحرکات ترکیه هزینه های مالی، نظامی، تسلیحاتی و انسانی ایران در سوریه را به دنبال نداشت؟ پس چه تضمینی وجود دارد که همین ترکیه مشابه این اقدامات مذکور در سوریه را در قره باغ، آذربایجان و افغانستان علیه ایران دوباره تکرار نکند؟! 

از همه اینها مهمتر شما به تقابل نظامی اخیر ایران با برخی گروه‌های معارض مسلح کُرد در اقلیم کردستان نگاه کنید. مطمئن باشید که بخش عمده‌ای از این اقدامات جمهوری اسلامی در تقابل با کردها حاصل تحریکات و تحرکات امنیتی، سیاسی و دیپلماتیک خود ترکیه است. همین ترکیه گروه های تروریستی در سوریه و عراق را علیه کردها و ایران ایجاد می کند، آنها را مسلح و تحریک می کند و به دنبالش شاهد آوارگی، ترور، قتل، جنایت و خونریزی در عراق و سوریه هستیم که موجب افزایش موج مهاجران به ترکیه می شود، بعد همین اردوغان سیاست ضد مهاجری را علیه مهاجران عراقی و سوریه عَلَم می‌کند که به حمله به جان، مال و ناموس مهاجران سوری در خاک ترکیه توسط ترک های ناسیونالیست افراطی می انجامد که طی هفته های اخیر اخبار آن پی در پی منتشر می شود. بعد اردوغان شیاد همین مهاجران را وجه المصالحه و اهرم فشار برای باج‌خواهی از اروپا قرار می‌دهد که با روانه کردن آنها به مرز یونان پی گرفته می شود، بعد اردوغان با پول اروپا سیاست دیوارسازی در مرز ایران و سوریه را کلید می زند و با همین سیاست دیوارسازی به نام مقابله با تروریسم کُرد سبب می شود که ایران هم تحریک شود و اقداماتی علیه گروه‌های معارض کرد واقع در اقلیم کردستان عراق انجام دهد. یعنی ایران با تحریک ترکیه برای خود هزینه امنیتی ایجاد می‌کند که فقط و فقط منافع و امنیت ترکیه را به دنبال دارد. لذا من معتقدم که این فشار و سختگیری اخیر نیروهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران باید از روی مناطق کردنشین غرب کشور و اقلیم کردستان برداشته شود، برای اینکه خطر و تهدید نظامی و امنیتی جدی در کردستان متوجه جمهوری اسلامی ایران نیست.

چرا؟

دلیلش واضح است. چون یک درصد جمعیت فعال سیاسی کرد هم تجزیه طلب نیستند. در صورتی که سودای تجزیه طلبی جدی در مناطق آذربایجان و قره باغ بعد از جنگ سال گذشته و همچنین مرزهای شرقی کشور در سیستان و بلوچستان به خصوص بعد از بازگشت طالبان به قدرت به شکل جدی فراهم شده است. در این جا باز شدن پای اسرائیل به خصوص با تحریک ترکیه و جمهوری آذربایجان در قره باغ و پشت مرزهای شمالی و شمال غربی ایران هم نباید از نظر دور نگاه داشته شود.

به خطر و تهدید جدی ترکیه برای منافع جمهوری اسلامی ایران اشاره داشتید که به مراتب جدی تر و پررنگ تر از عربستان سعودی است، اما نکته بسیار ظریفی که باید کالبدشکافی شود نقش و بازی مکمل کشورهایی مانند قطر است که به نظر می رسد، هم پشتیبانی مالی از سیاست‌های اردوغان را در قره‌باغ، جمهوری آذربایجان، افغانستان، سوریه، لیبی و ... را داشته و دارد و هم خود قطر هم سعی دارد مشابه سیاست‌هایش در سال‌های ابتدایی جنگ داخلی سوریه را در افغانستان تکرار کند. به هر حال قطر مهمترین و یکی از مهمترین حامیان مالی و تسلیحاتی و نظامی داعش و جبهه النصره در سوریه بود که جنایت های بیشماری را رقم زد. به نظر می رسد مشابه همین سیاست در افغانستان در حال پیگیری است. چون قطر از سال ها پیش نخستین کشوری بود که دفتر سیاسی را به طالبان داد که سبب مشروعیت بخشیدن دیپلماتیک به گروه تروریسیتی و فراهم آوردن زمینه گفت وگو و مذاکره با آمریکا شد. یعنی دوحه عملاً بخش عمده‌ای از پروژه احیای طالبان و حکومت طالبانی در افغانستان را بر دوش گرفت. اکنون هم با کمک های مالی متعدد به طالبان سعی دارد نفوذ خود در افغانستان گسترش دهد. اینها علاوه بر آن است که یازده روز پیش محمد بن عبد الرحمن آل ثانی، وزیر امور خارجه قطر در قامت اولین هیات دیپلماتیک به افغانستان سفر کرد و دیداری با طالبان داشت که سعی شد ذیل این سفر، مشروعیت بخشی به حکومت طالبانی در سطح منطقه و جهان داده شود. پس آیا می توان مشابه همین خطر در خصوص اردوغان و ترکیه را برای قطر و آل ثانی ها برشمرد؟

مطمئن باشید اگر خطر قطر بیشتر از اردوغان نباشد کمتر از آن نیست. چون اردوغان همیشه شیاد و قطر همیشه شیادتر است. باز شدن پای پاکستان در منطقه قره باغ و شرکت در رزمایش مشترک نظامی با ترکیه و آذربایجان را دست کم نگیرید. این یک پیام واضح، روشن و آشکار برای امنیت جمهوری اسلامی ایران است که پولش را قطری ها می دهند. متاسفانه در این یک ساله اخیر سیاست های ترکیه و شخص اردوغان از نظر جمهوری اسلامی ایران مغفول مانده است و در این مدت آنکارا از هیچ سیاستی که ابعاد مخربی برای امنیت جمهوری اسلامی ایران داشته باشد دریغ نکرده است، سیاست هایی که دوباره تکرار می کنم پولش را قطر داده، نیروی انسانی و اجتماعی را از آذربایجان تهیه کرده و مدیریت آن برعهده ترکیه بوده است. با این تفاسیر من به واقع قدرت گیری مجدد طالبان در افغانستان را یک توطئه حساب‌شده علیه منافع و امنیت جمهوری اسلامی ایران می‌دانم. چون طالبان در کوتاه مدت بستر و فضای لازم برای قدرت گیری دیگر گروه های رادیکال، افراطی و تروریست در افغانستان را فراهم می کند و به تبع آن امنیت جمهوری اسلامی ایران به گونه ای درگیر خواهد کرد تهران دیگر فکر نفوذ در خاورمیانه عربی را از ذهن پاک می کند. بنابراین جا دارد جمهوری اسلامی ایران در اینجا نگاه جدی به تحریکات و تحرکات برخی از کشورهایی که داعیه دوستی با ایران را دارند به خصوص ترکیه و قطر داشته باشد. قطعاً حکومت طالبانی در افغانستان با پول قطر و حمایت سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک ترکیه عاقبت خوشی برای جمهوری اسلامی ندارد. افزون بر آن در روابط بین‌الملل ما با دو دسته کشور روبه رو هستیم؛ کشورهایی ریشه‌دار با عقبه و قدمت تاریخی و سیاسی طولانی و کشورهای بی ریشه و بی هویت. متاسفانه در اطراف جمهوری اسلامی ایران عمدتاً کشورهایی قرار دارند که در زمره دسته دوم هستند. یعنی بازیگرانی جعلی با تاریخی نه چندان طولانی که پایه، بنیان و ریشه ثابت سیاست و دیپلماتیکی در ارتباطات با دیگر کشورها ندارند. در کنارش پول نفت هم در اختیار این کشورها قرار دارد و نهایتا به ابزاری برای تحقق منافع بازیگران فرامنطقه‌ای بدل شده اند. چون بیشتر این کشورها در قرن بیستم و مشخصا نیمه دوم قرن بیستم پا به عرصه وجود گذاشتند. لذا هیچ وقت نمی توانیم از قطر انتظار یک سیاست با ریشه و مدون را داشته باشیم. به قول شما همین قطر یک زمان تمام پول و انرژی خود را برای تولد موجود شومی به نام داعش و النصره گذاشت، بعد از شکست این سیاست و اختلافات با عربستان، بحرین، امارات و مصر ناچار به دامان ایران بازگشت، اکنون هم که به دنبال احیای طالبان در افغانستان است. این نتیجه عملکرد کشورهای جعلی، بی ریشه، بی هویت، خلق الساعه و بدون تمدن است که فقط پول نفت دارند و هر جا لازم بدانند آن را خرج می کنند، بدون آنکه سیاست ثابت و برنامه قابل دفاعی داشته باشند. 

از این رو مطمئن باشید قطری که تمام هزینه تولید فرزند نامشروعی به نام داعش و النصره را داد و نهایتاً شکست خورد از حمایت مالی، تسلیحاتی و دیپلماتیک طالبان در افغانستان هم شکست خواهد خورد. اکنون دوحه این تصور را دارد با حمایت از طالبان می‌تواند حوزه نفوذی را برای خود در آسیای میانه ایجاد کند و یا به موازاتش توان چانه زنی و وزن دیپلماتیک خود را بالا ببرد در صورتی که قطعاً در میان مدت این خود قطری ها هستد که بزرگترین شکست خورده سیاست خودشان خواهند بود. متاسفانه جمهوری اسلامی ایران به جای آنکه توجه خود را صرف کشورهایی کند که برای ایران آسیب و ضرری نداشته اند عملا درگیر بازیگران بی‌هویتی شده است که گاهی مستقیم و آشکارا به فکر تقابل با ایرانند و گاهی هم در لباس دوستی و پنهانی علیه تهران توطئه می کنند. در صورتی که جا داشت به جای قطر ما روابطمان را با اردن هاشمی، مصر، مراکش و دیگر کشورهای این چنینی ارتقا می‌دادیم. به هر حال این کشورها تا حدی جا افتاده هستند و هیچ خطری برای امنیت و منافع ما ندارند، اما در عوض ایران روی قطری حساب باز کرده است که بی شک جزو کشورهای بی هویت، جعلی و ناپایدار در حوزه سیاسی و دیپلماتیک است و هر روز با ساز آمریکا و اروپا می رقصد. ضمنا اگر یک جریان اسلام گرا در منطقه شکل بگیرد که زیر نظر جمهوری اسلامی ایران نباشد قطعاً در آینده می‌تواند بزرگ‌ترین تهدید را برای همین ایران ایجاد کند؛ واقعیتی که استالین به خوبی تشخیص داد. از این رو معتقد بود هر جریان کمونیستی و مارکسیستی که زیر نظر اتحاد جماهیر شوروی نباشد دشمن این کشور خواهد بود. به همین دلیل شوروی کمونیستی و شخص استالین بسیاری از این جریان های کمونیستی، مارکسیستی و چپ را با دست خود از بین برد و بسیاری از رهبران، سردمداران و اعضای آن را ترور، تبعید و حذف کرد. متاسفانه اکنون جمهوری اسلامی ایران این تصور را دارد قطر کنونی با قطر گذشته فرق کرده است یا دیگر جریان‌های اسلامی ضد آمریکایی در منطقه مانند طالبان می توانند همراه و متحد استراتژیک ایران باشند. این دقیقاً عکس واقعیت است. قطری که تا همین چند سال گذشته مادر داعش و النصره بود و شبکه الجزیره محور و کانون حملات رسانه ای علیه ایران را بر عهده داشت و طی دو سه سال اخیر به دوست ما بدل شده است قطعاً می‌تواند در آینده دوباره تغییر نقش بدهد. اساساً جریان های اخوان المسلمینی در منطقه و حتی در خود ایران که داعیه همراهی و همسویی با ایران را دارند خطرشان به مراتب بیشتر از جریان های وهابی و سلفی عربستان سعودی است. 

در همین رابطه من اعتقاد راسخ دارم که خطر مصر در زمان محمد مرسی، رئیس جمهور سابق این کشور به مراتب بیشتر از مثل مصر امروز است که ریاست جمهوری اش به دست عبدالفتاح السیسی افتاده است؛ رئیس جمهوری که دشمنی جدی با اخوانی‌ها دارد. اتفاقا تهران باید به سمت احیای روابط با مصر در زمان السیسی برود، نه به فکر بازگشت کسانی مشابه محمد مرسی باشد. همین محمد مرسی بخشی از تحریکات و حمایت از جریان های تروریستی در سوریه علیه ایران را بر عهده داشت. شما که سخنرانی محمد مرسی به عنوان اولین رئیس جمهور بعد از حسنی مبارک در تهران را در زمان کنفرانس غیرمتعهدها در شهریور ۱۳۹۱ یعنی ۹ سال پیش یادتان هست. دیدید که چه حاشیه ای برای ما در خاک ما درست کرد. همین جریان اخوان المسلمینی با رهبری اردوغان سعی دارد اصطلاحا جهان اسلام را در دست خود بگیرد که قطر به عنوان قُلَک و عابربانک این سیاست عمل می کند و مرتب پول و هزینه این سیاست جاه طالبانه را می‌دهد. اما مطمئن باشید این همکاری قطر و اردوغان تا یک زمانی ادامه خواهد داشت. قطعاً در آینده اختلافاتی بین آنکارا و دوحه هم شکل خواهد گرفت. چون اساساً خاصیت جریان های ایدئولوژیک این است که در نهایت به تضاد منافع خواهند رسید و همدیگر را برنمی‌تابند. این همان تهدید و خطری بود که راشد الغنوشی به عنوان نماینده جریان اخوان المسلمین تونس آن را به خوبی درک کرد و به همین دلیل عنوان داشت که ما اردوغان را به عنوان یک مهره فراماسونری قبول نداریم. بنابراین ترکیه و قطر جزو کشورهایی است که مرتبا سیاست‌های پاندولی، آونگی، بی ثبات و ضد و نقیض را در طی سالهای اخیر عملیاتی کردند. شما نگاه کنید اردوغان و خاندان آل ثانی چه کارهایی را انجام دادند و مرتبا از آنها بازگشتند. در عین حال مرتباً ایران هم باید هزینه تقابل با این سیاست های ضد و نقیض را پرداخت کند.

به باور شما راه حل توازن بخشی در روابط با ترکیه و قطر چیست؟

به نظر من باید یک دوری و دوستی در دستور کار قرار دهیم که خود را نه وابسته به قطر و ترکیه کنیم و نه دشمنی جدی با آنها داشته باشیم. چون بی شک تهدید اصلی علیه منافع ما در منطقه، نه از جانب عربستان اسلامی، بلکه همین ترکیه و قطر است. بنابراین نمی توان روی این کشورها حساب باز کرد. متاسفانه من حتی دایره کشورهای بی بنیان را جدی تر از قطر و ترکیه می دانم. چون که ایران نه می تواند روی قطر حساب باز کند، نه روی ترکیه، نه روی پاکستان، نه روی عراق، سوریه، یمن، لبنان، فلسطین و دیگر کشورها. همین دولت نجیب میقاتی که تازه در لبنان روی کار آمده است اقدامات دولت ایران را بی ثبات کننده می داند. لذا مطمئن باشید عراق و سوریه و جریان‌های جهادی در فلسطین هم به راحتی می‌توانند ایران را دور بزند، کما اینکه در این مدت ما کم از این موارد ندیده‌ایم.

علت این رفتار چیست؟

چون ناسیونالیسم عربی خفته در این کشورها روزی در قالب آتش زیر خاکستر عمل خواهد کرد؛ ناسیونالیسم عربی که هیچگاه نفوذ ایران در منطقه را برنمی‌تابد. بنابراین شایسته است ایران قدری در تشخیص دوست و دشمن خود تجدید نظر کند. 

ذیل نکات شما به باورتان این تغییر نگاه در سیاست خارجی ایران در دولت سید ابراهیم رئیسی قابل حصول است، آن هم در شرایطی که حتی اداره کشور به طور تمام عیار در اختیار نظامیان قرار گرفته است و مرتبا شاهدیم استانداران از بدنه نظامی انتخاب می شوند؟

مسئله اداره داخلی کشور متفاوت از حوزه حساس، پیچیده و بغرنج سیاست خارجی و دیپلماسی است. چراکه اقتضائات آن، فضا، بستر، نوع روابط، نوع تعامل، تضاد منافع، تقابل دیدگاه ها و بسیاری از مسائل با سیاست داخلی فرق می کند. سیاست خارجی عرصه تحقق منافع ملی هر کشور در بستر انبوهی از بازیگران متعدد، متنوع، متناقض و متضاد است که هر کشوری به دنبال بیشترین سود و منفعت خود است. بله در داخل کشور هر فرد و جریان سیاسی، نظامی، امنیتی و غیر نظامیان می تواند مدیریت کشور را در دست بگیرد. حتی گاهی همین نظامیان در اداره امور داخلی کشور از سیاسیون بهتر عمل می کنند، اما عنان سیاست خارجی و دیپلماسی نباید در دست نظامیان قرار گیرد. چون داستان سیاست خارجی با سیاست داخلی فرق می کند. در طول تاریخ بارها شاهد بوده ایم که هر گاه سیاست خارجی یک کشور به دست نظامی ها افتاده است باید فاتحه آن کشور را خواند. برای مثال ناپلئون بناپارت زمانی که به قدرت رسید به عنوان یک نظامی لشکرکشی های جدیدی را آغاز کرد که نهایتاً شکست خورد، کما اینکه نادر شاه هم لشکرکشی به هند داشت و آن نتایج به بار آمد. پس قرار نیست ذیل یک نگاه نظامی تا هر جا که تیرمان می‌رود حوزه نفوذ برای خود تعریف کنیم. قطعاً این سیاست شکست خواهد خورد، همان گونه که در طول این سال‌ها سیاست و نگاه نظامیان برای ما فقط هزینه به دنبال داشته و هیچ سود و منفعتی را متوجه ایران نکرده و صرفاً کشور را با شعار اداره کرده اند. واقعاً باید دیپلماسی به دست اهلش برسد. البته قطعاً باید مشاوره ها، رایزنی ها و مذاکراتی با بدنه نظامی و امنیتی در امر دیپلماسی شکل بگیرد، اما عنان کار نباید به دست نظامیان بیفتد. چون دیپلماسی به دنبال آن است که به دور از جنگ و خونریزی و تحرکات نظامی منافع کشور محقق شود، در صورتی که نظامیان چنین دیدگاهی ندارند. متاسفانه اکنون یک ایدئولوژی کَر و کور و بی‌برنامه سرلوحه دیپلماسی ایران قرار گرفته است. 

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: احمد نقیب زاده ایران عربستان سعودی ترکیه اردوغان قطر طالبان جو بایدن برجام توان موشکی نفوذ منطقه ای ایران فعالیت هسته ای مصر عبدالفتاح السیسی محمد مرسی اردن امارات داعش و النصره بحرین جنگ یمن افغانستان جمهوری آذربایجان قره باغ


( ۶۷ )

نظر شما :

فدوی ۰۲ مهر ۱۴۰۰ | ۱۱:۱۶
بسیار عالی . بسیار بسیار عالی .‌ دشمن اصلی منطقه ای ایران بی شک اسراییل و ترکیه هستند . اما مسئولین ایران ناشیانه بین ترکیه و اسراییل تفاوت قایل می شوند . همین اخیرا آقای رییسی از اردواغان برای سفر به ایران دعوت کرده است . چرا الان ؟ این یعنی اردوغان تو هر چه می خواهی بگو و بکن ما کاری به کارت نداریم که هیچ دعوتت هم می کنیم . چرا از شاه عربستان دعوت نمی کنید ؟ براستی چرا ما اینقدر در مقابل گردن کلفت ترین کشور دنیا آمریکا ، گردن کش و در مقابل برخی کشورهای منطقه اینقدر سهل انگار ، خجالتی ، سر به زیر و دست به عصا هستیم . قرار است وزاری خارجه ی ایران و آذربایجان و ترکیه در ایران جلسه ای داشته باشند از بابت چه ؟ تشکر بابت نشر تجزیه طلبی ؟ سپاسگزاری بابت بستن مرز ما با ارمنستان ؟ دولت رییسی اگر جنم داشته باشد این جلسه را در سنندج یا کرمانشاه برگزار خواهد کرد تا همزمان چند پیام را به این دو عنصر اسراییل بدهیم . تنش بی خود با بحرین و عربستان به راه افتاده را جمع کنید . اینقدر در مواجهه با این کشورها تاج و تختشان را به چالش نکشید . دشمن واقعی ما در آن سوی کوه های آرارات است .
ابراهیم قدیمی ۰۲ مهر ۱۴۰۰ | ۱۲:۳۲
دلیل اینکه ما به عربستان نیاز داریم چیست؟ این جمله تاییدی بر حمله به سفارت عربستان نیست که حمله به سفارت خانه حرکتی غیر قابل تایید است۔اینکه ما باعربستان روابط سیاسی متعارف داشته باشیم خوب است تا بتوانیم تیرگی ها را از طریق مذاکره بدون واسطه حل کنیم۔ ولی این عربستان است که از رابطه سیاسی متعارف با ما سود میبرد۔حج عمره حداقل سالی صد هزار حاجی۔پایان جنگ پر هزینه بر وغیر انسانی عربستان در یمن با وساطت ایران۔گرچه صلح در یمن مطلوب برداران یمنی میباشد ونیاز مبرم به ان است ولی سود اصلی نصیب عربستان است که از جنگ پر هزینه رها میشود۔پایان خرید تسلیحات انچنانی با مبالغ میلیاردی با تصور باطل در گیری نظامی با ایران۔حضور عربستان در عراق واحتمالا سوریه با ارامشی که توسط رزمندگان ایران با همراهی نیروهای عراقی وسوری در عراق وسوریه علیه نروریسم داعشی وسلفی بوجود امد وعربستان مطمئنا یکی از پایه گذاران داعش و گروههای سلفی سوریه بوده است۔ من امیدوارم مشکلاتی که برای روابط ایران با عربستان بوجود امداز طرف خانواده سعودی نباشد۔ خانواده سعودی پس از سالها حاکمیت اشنائی انه با همسایگان باید بیش از این باشد۔ احتملا از طریق ان سفیر و ان وزیر امور خارجه و ان مشاور خارجی معلوم الحال انها باشدمن از عربستان یک سئوال دارم۔شما خجالت نگشیدید این شخص را در چنین موقعیت سیاست خارجی خود قرار دادید۔۔بااحتمال زیاد ترور سردار سلیمانی به تحریک عربستان بوده است۔۔این فرمایش امام فراموش نشود۔اگر از اسرائیل بگذرم از عربستان نمی گذرم۔پرزیدنت اردغان همواره یاور ما بوده است ومشکل اذربایجان و ارمنستان مشکل بین دوبرادر ما است که باید با مذاکره بین خود با کمک روسیه حل کنند۔اگر کمکی از دست ما در حل مشکل ساخته است در صورت در خواست انان نباید دریغ شود۔
ناشناس ۰۲ مهر ۱۴۰۰ | ۱۴:۳۵
شما نگران نباشید ، امثال این آقا که مصاحبه کردین در ایده آل ترین شکل یکی مثل اشرف غنی ، شما هزینه درست نکنین نگران نباشید ، البته شما بیشتر نگران مسایل شخصی و حزبی خودتون هستین
رضا ۰۲ مهر ۱۴۰۰ | ۱۴:۳۸
ایشان همان شخصی است که از رفراندوم استقلال کردستان و تجزیه عراق حمایت می کرد که معلوم نبود چه عواقب شومی برای ایران داشته باشد. الان هم با تحقیر و توهین به اکثر همسایگان ایران درصدد تخریب روابط ما با آنهاست. آیا حرفهای اسرائیل غیر از اینهاست که اینجا گفته شده است
داور ۰۲ مهر ۱۴۰۰ | ۱۵:۰۹
غیر منطقی ترین مقاله ای که تا به حال مواجه شدم،( به جای جنگ با تروریستهایی که از بدو انقلاب تا به حال صدها هزار نیروی نظامی ،وشهروند عادی را به قتل رسانده اند) که علاوه بر قتل عامهایی که در ۵۰۰ سال بعد صفویه تا زمان بدرخان شمدینی،شیخ عبید الله،اسماعییل سیمیتگو، تا قاضی محمد مهابادی(گرجی تبار) ووو(که در مجموع بزرگترین خسارت انسانی ومالی نظامی را بر ایران وارد کرده اند( بیش از خسارات جنگهای روس،عثمانی،انگلیس..) ( البته نیابتا هم از طرف دول مذکور در جنگ با ایران بود ه اند، وحالا هم مجری دستورات امریکا واسراییل ..هستند، وصراحتا دنبال تقسیم وتجزیه ایران هستند وحتی نقشه وپلان مد نظرشان هم در سایتهایشان مشهود است، بطوریکه نیروهای غربی وامریکا میلیاردها دلار مهمات وتسلیحات جنگی رایگان در اختیارشان گذاشته واموزش بیش از صد هزار نیروی تروریستی را هم تحت نامهای (pkk,pjk,pyd,ypg...) تکمیل کردند، ودر حقیقت یک خطر بالقوه فعال واکتیو دم مرز برای ایران محسوب میشوند، ولی تعجب اینجاست که نویسنده چنین تهدید با سابقه ای به عمر انقلاب وپیشتر را اغماض وماله کشی میکند، ولی اذربایجانیکه بعد از ۳۰ سال جنگ با ارامنه که هنوز هم ادامه دارد،و تمام دول مسیحی پشت ارامنه(روس،فرانسه،یونان،قبرس،...) هستند، وتنها حامی اذربایجان هم ترکیه است. لذا با چه توجیهی نویسنده بزرگترین خطر برای ایران را اذربایجان وطالبان دانسته در صورتیکه مشکل جنگ ارامنه وتخر یبات حاصله لااقل ۵۰ سال زمان لازم است تا عوارض جنگ ۳۰ ساله ارامنه ترمیم شود، وطالبان هم به زمانی مشابه نیاز دارد تا روی پای خودش بایستد،(با یک اقتصاد وارتش نابود شده اش) لذا برعکس عقیده نویسنده بزرگترین خطر بالقوه برای ایران گروهای تروریستی تجزیه طلب کردی که با پشتیبانی دول غربی وادوات پیشرفته با نیروی اموزش دیده صد هزارنفریش، (ج. اذربایجان و طالبان افغانستان هنوز راه دارازی دارند تا زخمهای کهنه شان را ترمیم کنند،ولی تروریستهای کردی هر روز مشغول ترور مرزداران ایران اسلامی هستند.)
مصطفی ۰۲ مهر ۱۴۰۰ | ۱۵:۱۰
مقاله خوبی بود آذرباییجان میدونه برای نقشه آذرباییجانش باید با ایران بجنگه و تقریبا ازدو سال پیش داره تالشان واز خونه زندگیشون تو نواحی مرزی آذرباییجان با ایران آواره میکنه تا با تغییر بافت قومی مناطق مرزی همجواربا ایران ( آستارای آذرباییجان / تالش شمالی) مقدمات تجزیه ایران و فراهم کنه ازاردبیل نگرانی نداره برای گیلان برنامه چیده .هرچقدرتو آذرباییجان علیه ایران کارمیشه توایران مقابله به مثلی نمیشه !
اردبیلی ۰۲ مهر ۱۴۰۰ | ۱۵:۵۷
اگر مسئولین ما می دانستند که حکومت باکو و ترکیه چه غلطهای زیادی در رسانه های خود میکنند. قطعا یک فکر اساسی میکردند. عردوغان و پادوهایش آرزوهای دور و درازی در سر دارند . سهل انگاری نکنیم. فورا باید اختلافات خود با دیگر کشورها را پایان دهیم و روی پسمانده عثمانی متمرکز شویم.
ناشناس ۰۲ مهر ۱۴۰۰ | ۱۶:۳۶
اگر اون مهاجرانی که بعد از کشتن زندیان و لرها رفتن طهران تشکیل حکومت دادن و طهران و پایتخت کردن بذارن
علی ۰۲ مهر ۱۴۰۰ | ۱۷:۳۳
راه نجات ایران در منطقه اتحاد با ترکهاست نه هزینه از منافع ملی به خاطر ارمنستان دو میلیونی که بیشتر سرمایه سوزی است منتها اگر این ایرانشهریها بزارن و سرشون را از برف دربیارند
حامد ۰۲ مهر ۱۴۰۰ | ۲۲:۱۴
بنده بیشتر از ده سال است مخاطب سایت شما هستم. باید آفرین گفت به اقای نقیب زاده به خاطر شهامت در بیان واقعیاتی که خیلی ها اصلا نمیخواهند در نظر بگیرند. صبح تا شب در اخبار و رسانه ها میشنویم که اسراییل در اقلیم کردستان وجود دارد ولی هیچ مدرکی برای این ادعا وجود ندارد! خوب اگر مشکل این عده که چیزی از دیپلماسی نمیدانند اسراییل است، چرا به نیروهای اسراییلی مستقر در آذربایجان، تجهیزات اسراییلی این کشور و مانورهای سالانه با اسراییل هیچ واکنشی نشان نمیدهند؟ اگر مشکل تجزیه طلبی است، چرا کارهای همین ترکیه و آذربایجان که ادعاها برای چندین استان ایران را جمایت و پانترکیسم را تغذیه میکنند، هیچ حساسیتی در آنها ایجاد نمیکند؟ اگر مشکل تروریسم است، چرا با طالبانی که روز روشن اعدام و تیرباران میکند خواهان روابط هستند. این جاست که استانداردهای دوگانه آشکار میشوند. یک بازی رسانه ای راه انداخته اند ولی چشمشان را روی تروریست پروری ترکیه، نژادپرستی آذربایجان و افراط گرایی طالبان بسته اند!
Turan ۰۳ مهر ۱۴۰۰ | ۱۰:۲۴
باز پس گیری خاک آذربایجان از ارمنستان، نقاب از چهره شما انداخت
آتیلا ۰۳ مهر ۱۴۰۰ | ۱۳:۱۸
قطعا دشمنی و کینه ورزی ایرانشهریها و و ارمنی پرستان حقیر که خودشان را مزدور ارمنستان فسقلی کرده اند در حافظه تاریخی ملت آذربایجان باقی خواهد ماند هر چند مواضع اصولی کشور را افراد عاقلی در دست دارند و به این مزدورها وقعی نمی نهند ولی اینها ثابت کردند که در دشمنی و کینه شان بر علیه ملت ترک به هیچ یک از اصول اخلاقی و انسانی پایبند نیستند و تفاوت بین توهم و واقیعیت را درک نمیکنند.
به علی ۰۳ مهر ۱۴۰۰ | ۱۴:۲۴
من ایرانشهری نیستم چطور میشه با ترکها متحد شد وقتی جمهوری آذرباییجان ۹ استان ایران و تو کتابهای درسیش بعنوان آذرباییجان جنوبی گنجونده ، اگه جاده سازیهای ایران تو ج آذرباییجان نبود الان بیشتر جاده هاش خاکی بود ، از کارخانه خودروسازی و سرمایه گذاریهایی که ایران تو آذرباییجان کرد و تاسیس کارخانه های مواد غذایی تا خودروسازی و ...و در نهایت حرفهای تند نمایندگان جمهوری آذرباییجان ، اصلا راهی برای سازش گذاشتن ؟روز و شب داره علیه ایران برنامه پخش میکنه و تبلیغات میکنه که ایران زمینهاش و اشغال کرده باز اگه فقط آذرباییجان شرقی و غربی و اردبیل و زنجان و میخواست یه چیزی گیلان و همدان و قم و مرکزی و ..‌رو هم میخواد که البته حرف شما هم هست راهی اصلا برای آشتی گذاشته خدا روشکر که بالاخره یک نفر اینا رو گفت ما سالها میگفتیم تازه بعد از اینهمه سال فهمیدن ج آذرباییجان با ایران دشمنه راهی برای آشتی نذاشته
. ۰۳ مهر ۱۴۰۰ | ۱۴:۴۴
لطفا منتشر کنید توران جان برعکس ، اینکه آذرباییجان به کامیونهای ارمنستانی اجازه عبور میده و فقط تو شرایط تحریم راه ایران و سد میکنه بی اخطار و هشدار قبلی نقاب از چهره شما انداخت آتیلا جان یه بار باهات بحث کردم گفتی اگه ترکها انقدر تو حکومت نقش داشتن زبان رسمی ترکی بود الان خودت به نقش ترکها تو حکومت اذعان کردی زبان رسمی هم ترکی نشد چون خود ترکهای نفوذی در قدرت میدونن از کردها و گیلکها و تالشها تا لرها مخالف ترکی شدن زبان رسمی ان چون شما چشم طمع دارید که چون ترکها تو شهرهای کرد و گیلک و تالش و لرنشین هستن باید به زبان ترکی تحصیل کنن با کردها و گیلکها و تالشها که کارد و پنیرید با لرها هم که به ظاهر خوبید برای تخریب فارسهاست وگرنه میگید لرها رو رضاخان فرستاد همدان! همدان قبل از رضاخان لرنشین بود حتی اگر تبعید شده باشن همدان اول صفوی و قاجار تبعیدشون کرد بعد رضاخان مازنی ضمنا تو حافظه تاریخی ملتهای کرد و گیل و تالش و فارس هم شعارهای شما علیهشون تو ورزشگاه تبریز ثبت شده همینطور سقوط زندیان و کشتار لرها توسط قاجار تو حافظه تاریخی ملت لر باقیمونده مونده حمله صفویان به گیلان و نسل کشی گیلک و تالش ها هم تو حافظه تاریخیشون باقیمونده من فارس و ایرانشهری و ارمنی و اینایی که فرمودی نیستم اما اجداد منم قربانی حکومتهای ترک شدن چرا شما ترکها فقط خودتون و می بینید اگر قاجار زندیان و سرنگون نمیکرد و لرها رو نسل کشی و آواره نمیکرد لرها انقدر ضعیف نمیشدن که همون رضاپالانی بتونه دوباره لرها رو نسل کشی کنه
ایرانی ۰۳ مهر ۱۴۰۰ | ۱۵:۱۹
واقعا مسیولین سیاسی و نظامی وهمچنین نهادهایی مثل صدا و سیما نمیخوان توضبح بدن چطوری حضور نظامیهای اسرائیلی در آذربابجان و تروریستهای طالبان لب مرز ایران مشکلی نداره، ولی پایگاه های مخفی اسراییل!!! در اقلیم کردستان خیلی خطرناکه؟ میتونن منطقی برای این تناقضات ارایه بدن!؟
دریا ۰۳ مهر ۱۴۰۰ | ۱۵:۲۷
ایران هر روز ضعیف تر و ضعیف تر میشه جناب نویسنده فقط ی چیزی رو یادت رفت اعراب هم چند استان ایران که عرب هستن رو میخاد ترکها شهرای ترک رو کردها شهرای کرد رو حالا این واقعیته که نمیشه انکار کرد میدانی وقتی ایران خیلی خیلی ضعیف شود چه اتفاقی خواهد افتاد حالا ایرانشهری ها خواب راحت ندارن
به ایرانی نماها ۰۳ مهر ۱۴۰۰ | ۱۵:۴۰
بعضی افراد به اسم ایران دوستی و مبارزه با ترکان استانهای کشور عزیزمان را تقسیم بندی کرده تقدیم خارجی ها میکنند غافل از اینکه نه تنها استانهای اذری نشین و تورک نشین بلکه فراتر از گیلان و قم و اراک و غیره کل ایران مامن و موطن ما ترکان بوده و هست حتی اگر ما ترکها نبودیم مطمعن هستم ایرانی هم نبود که اینا پزش را بدن
به ایرانی 15:19 ۰۳ مهر ۱۴۰۰ | ۱۸:۱۷
جوابش واضحه دوست عزیز چون پانترکها در بدنه قدرت نفوذ دارن به نظرت تصمیم گیری بدنه قدرت در ایران به نفع کیه ؟ بعد از تهران که حالا میگیم پایتخته و همه ایران بهش مهاجرت کردن همزمان با مشهد و اصفهان که هر دو شهر مهاجرپذیرن برای تبریز متروسازی شد ، مشهد و اصفهان هم شهرهای مهاجرپذیرن تبریز چطور؟
آبتین ۰۳ مهر ۱۴۰۰ | ۱۸:۲۴
ایران از اسمش پیداست کشور آریاییها بوده و هست. اگه سواد ندارید برید مطالعه کنید و ادعاهای جاهلانه نکنید. اگه شماها هم نبودید بقیه اقوام و ملتهای ایرانی این کشور رو خیلی بهتر و دور از قوم گرایی و نفرت پراکنی اداره میکردن. شما اسم خلیج فارس و تاریخ ایران و کوروش و شعرا و مفاخر ایران رو جعل نکنید نمیخواد منت بذارید.
به دریا ۰۳ مهر ۱۴۰۰ | ۱۸:۴۲
احیانا اگر بین ایران و آذرباییجان یا ترکیه جنگ بشه شما اون وسط جنگزده میشید و همون تحقیرها و آزار و اذیتهایی که سالها نثار افغانها کردید نثار خودتون میشه من غیرفارس و شیعه ام که بارها شاهد تحقیرهاتون در حق افغانها چه شیعه و هزاره چه ترکمن و ازبک بودم والایام بیننا فارسها و کردها از جایی نیومدن حتی اگر ااز هند اومده باشن که شما میگید هندین، هند و ایران یک کشور بودن ولی مغولستان که ترکیه تو کتابهای درسیش میگه ترکهای آذرباییجان ایران از اونجا اومدن اصلا تو گستره این سرزمین نبودن
خسرو ۰۳ مهر ۱۴۰۰ | ۱۸:۵۹
فارغ از نظرات اشتباه آقای نقیب زاده در مورد دشمنی ترکیه و آذربایجان با ایران و توهین به همه کشورهای همسایه -- ناراضی بودن از استفاده نکردن از توان هسته ای و موشکی و پهپادی توسط ایران ، نشانگر صاحب نظر نبودن ایشان در سیاست و حکومت است چون اگر توان موشکی و پهپادی و هسته ای ایران نبود تا بحال بارها شهرها و بنادر و میادین نفتی و نیروگاهی و نظامی مان بمباران میشد -- آقای محترم توانایی نظامی برای بازدارندگی بکار می آید داشتن پهپاد یا موشک یا بمب اتمی برای حمله به همسایه ها نیست -- در ضمن آذربایجانیهای شیعه ایران مهمترین قشر اجتماعی حامی جمهوری اسلامی ایران و گارانتی یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران است خواهید دید که اردوغانی که اینقدر از آن میترسید در انتخابات بعدی ، توسط مردم ترکیه خانه نشین خواهد شد
شاهرخ ۰۳ مهر ۱۴۰۰ | ۲۱:۵۲
پانترکا بیایید ماله کشی کنید اقدامات اربابتان، حق نمک را مراعات کنید در این وضع اقتصادی دلار ترکیه و باکو ارتزاق کنید
کوروش ۰۴ مهر ۱۴۰۰ | ۰۷:۵۳
کارشناس به زمان و زمان فحاشی کرده اگه این بره مذاکره ساعت دوم جنگ اعلام میشه. به نظرم با توجه به اقلیت بزرگ ترک ها در ایران بهتره ایران به اتحادیه شورای کشورهای ترک ملحق بشه اینطوری این مباحث بی معنی خواهد بود و چون از نظر جغرافیایی ایران در مرکز هست پیشرفت اقتصادی کشور سرعت می گیرد.
وطن پرست ۰۵ مهر ۱۴۰۰ | ۰۵:۴۷
بلاخره یه کارشناس خطر واقعی ترکیه رو درک کرد دشمن اصلی ایران. نمونه بارزش هم اینه که دویست دلاری های ترکیه حتی تا اینجا هم اومدن و دارن نظرات در حمایت از دشمن اصلی ما ترکیه میزارن و جالب اینکه ادمین شما هم منتشر کرده.
ارشک ۰۷ مهر ۱۴۰۰ | ۱۶:۳۷
دوستی با کردهای ترکیه که برادران خوین ما هستند ، دوم ساخت مجسمه پادشاهان مقتدر صفوی و نصب در میادین شهرهای تبریز و قزوین و زنجان و اردبیل و ارومیه ، طراحی دوباره لباس ارتش قزلباش و رژه مردمان آذری با این لباسها به شیوه صوفی در مرزهای ایران و در میادین شهرهای آذری نشین که یاداور خاطرات اقتدار صوفیان و شیعیان و آذریان و ایرانیان در مقابل عثمانی سلفی وهابی بود ، صحبتهای شاهان صفوی بصورت آذری در صداوسیما پخش شود...بدون شک باید جلوی نئوعثمانی کثیف اردوغانی را گرفت و مردم ایران و برادران آذری ایران و آذربایجان باید هوشیار باشند.
به ارشک ۱۱ مهر ۱۴۰۰ | ۱۸:۴۳
مردم قزوین مثل مردم مازندران و گیلان و لرها از صفویان متنفرن شاه صفوی باعث بدنامی قزوین شد لرهایی هم که ساکن قزوینن توسط صفوی و قاجار و پهلوی تبعید شدن لطفا مجسمه صفویان و جاهای دیگه نصب کنید نه قزوین هم بومیان قزوین که ترک نیستن هم تبعیدیهای لر درقزوین دلخوشی از صفویان ندارن
به دریا ۱۰ آذر ۱۴۰۰ | ۱۸:۰۵
همدان و قزوین و گیلان و مرکزی و قم و کرج شهرهای ترکها نیستن ترکها به زور واردشون شدن و یا با مهاجرت واردشون شدن اتراک همون استانهای شمال غرب و شهرهای خودشون و بخوان کسی کارشون نداره هرچند عاقبت ترکها در آخرالزمان اومده خواهشا خودتون و آتشتون و از ما دور کنید