اقتداری که روسیه به نمایش گذاشت

بازی اوکراینی پوتین در قزاقستان

۰۱ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۰۹۲۴۹ آسیا و آفریقا نگاه ایرانی
نویسنده خبر: شهره پولاب
شهره پولاب در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: اجازه دادن به قزاقستان برای انحراف بیشتر در مدار غربی ضربه ای به غرور روسیه خواهد بود و پوتین در قزاقستان از همان الگویی بهره می گیرد که بیش از یک دهه از آن برای تهدید حاکمیت اوکراین استفاده کرده است. اوکراین تجربه تلخی برای پوتین بود زیرا اعتراض های مردمی منجر به انقلابی شد که در نهایت رژیم مورد حمایت روسیه را سرنگون کرد. پوتین مدعی است که انقلاب سال ۲۰۱۴ در اوکراین یک کودتای تحت حمایت و هماهنگی ایالات متحده بوده و غرب را به تلاش برای سرنگونی رژیم‌های دوست کرملین در کشورهایی مانند اوکراین، گرجستان، ارمنستان، بلاروس و اکنون قزاقستان که در سال های اخیر در معرض خطر شورش های مردمی قرار گرفته، متهم می‌کند.
بازی اوکراینی پوتین در قزاقستان

دیپلماسی ایرانی: قزاقستان از 2 ژانویه 2022 شاهد اعتراضات مردمی به افزایش قیمت سوخت بود که به سرعت به درگیری های خشونت آمیز در خیابان های این کشور تبدیل شد. در 5 ژانویه، قاسم جومارت توقایف، رئیس جمهوری قزاقستان، از سازمان پیمان امنیت جمعی به رهبری روسیه (CSTO) درخواست حمایت کرد. روسیه نیز با اعزام نیروهای عملیات ویژه و تجهیزات نظامی به متحد خود پاسخ مثبت داد.

تصویر کلی این است که در حالی که توقایف با تروریست خواندن معترضان و ادعای حمایت های خارجی از آنها خواستار حمایت از سوی ائتلاف امنیت دسته جمعی شده، ولادیمیر پوتین تصویری از پاسخ یک رهبر قاطع را نسبت به درخواست یک کشور همسایه برای غلبه بر تهدیدات تروریستی ارائه داده است. 

پوتین استقرار نیروهای به اصطلاح حافظ صلح در قزاقستان را در بحبوحه بی ثباتی و خشونت به عنوان یک دستاورد بزرگ به نمایش گذاشت و با اقدامات سریع و اثربخش اعلام داشت که ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده اجازه نخواهد یافت تا در حوزه نفوذ سنتی روسیه به بازیگری بپردازد. روسیه مدت هاست که قزاقستان را در حوزه نفوذ خود می بیند و فرصتی بود تا این کشور آسیای مرکزی را به فهرست جمهوری‌های شوروی سابق که در معرض انقلاب های رنگی تحت حمایت و هماهنگی ایالات متحده قرار دارند، اضافه کند. این در حالیست که ایالات متحده این دکترین اقتدارگرایانه "حوزه نفوذ" روسیه را رد کرده و اصرار دارد که همه کشورهای مستقل صرف نظر از موقعیت جغرافیایی، حق تعیین سرنوشت خود را دارند.

اجازه دادن به قزاقستان برای انحراف بیشتر در مدار غربی ضربه ای به غرور روسیه خواهد بود و پوتین در قزاقستان از همان الگویی بهره می گیرد که بیش از یک دهه از آن برای تهدید حاکمیت اوکراین استفاده کرده است. اوکراین تجربه تلخی برای پوتین بود زیرا اعتراض های مردمی منجر به انقلابی شد که در نهایت رژیم مورد حمایت روسیه را سرنگون کرد. پوتین مدعی است که انقلاب سال 2014 در اوکراین یک کودتای تحت حمایت و هماهنگی ایالات متحده بوده و غرب را به تلاش برای سرنگونی رژیم‌های دوست کرملین در کشورهایی مانند اوکراین، گرجستان، ارمنستان، بلاروس و اکنون قزاقستان که در سال های اخیر در معرض خطر شورش های مردمی قرار گرفته، متهم می‌کند.

حضور نظامی روسیه در قزاقستان با ادعای پاسخ به درخواست یک دولت قانونی برای مقابله با نیروهای خارجی مسئول ناآرامی ها در یک جمهوری شوروی سابق همزمان دارای یک پیام واحد به اوکراین و به غرب بود. پیام برای اوکراین این بود که روسیه برای اعمال تسلط بر سرزمین هایی که در طول فروپاشی امپراتوری شوروی از دست داده، به سرعت وارد عمل شده و برای حفظ کنترل همسایگی خود دست به هر کاری می زند. همچنین روسیه با این اقدامات در قزاقستان یک یادآوری هشیارکننده نیز برای کشورهای غربی داشته که روسیه مایل است قاطعانه برای حفاظت از منافع و نفوذ خود در کشورهای همسایه اقدام نماید.

ناآرامی‌های ژانویه در قزاقستان تنها چند روز قبل از گفتگوهای ژنو میان مقام های آمریکا و روسیه بر سر درخواست‌های امنیتی روسیه و تلاش بیشتر و دوجانبه برای کاهش تنش ها در اوکراین یک فرصت استثنایی بود  تا کرملین با استقرار فوری یک نیروی حافظ صلح به قزاقستان و سپس یک عقب‌نشینی سریع برنامه‌ریزی‌شده، نکات بسیار قوی‌تری را نسبت به هر جمله ای که در مذاکرات می توانست رد و بدل شود، گوشزد نماید.

آنچه پوتین می خواهد این است که ایالات متحده و ناتو ضمانت دهند تا از آنچه که او حریم کرملین می داند، دور بمانند. پوتین ساختار امنیتی کنونی در روابط تنگاتنگ نظامی، سیاسی و اقتصادی بین اوکراین و غرب را برای روسیه غیرقابل قبول و خطرناک می داند و از دولت بایدن خواسته تا تضمین دهد که اوکراین هرگز به ناتو نخواهد پیوست. 

این شرایط برای بایدن چالش برانگیز است که کیف را به پذیرش برخی از شرایط در شرق اوکراین ترغیب نماید که البته می تواند به معنای تسلیم شدن در برابر خواسته های پوتین باشد. همچنین این تصور می تواند رهبر روسیه را جسورتر کند و اعتباری فراهم آورد که روسیه هنوز هم یک قدرت بزرگ همتراز با ایالات متحده است.

جسارت پوتین در استفاده از نیروی نظامی در خارج از کشور به قفقاز، بالکان و خاورمیانه در سال های اخیر رو به افزایش بوده زیرا او شاهد کاهش خشم غرب نسبت به عملیات‌های روسیه در خارج از مرزهایش بوده است. 

تصمیم روسیه برای اعزام نیروهای نظامی به قزاقستان عدم اطمینان بیشتری را به مذاکرات درباره حمله احتمالی روسیه به اوکراین وارد می‌کند. در حالی که پوتین گزینه های خود را در اوکراین می سنجید، این احتمال وجود داشت که بحران در قزاقستان محاسبات پوتین را تغییر دهد. مشارکت همزمان روسیه در دو درگیری، شک ها بر عدم امکان ظرفیت نظامی روسیه برای انجام عملیات در هر دو جبهه را برطرف کرده است. همراه با این نتایج که حل و فصل بی ثباتی در قزاقستان فوریت جدیدی به تمایل پوتین برای تقویت قدرت روسیه در منطقه افزوده و او جداگانه درباره حمله به اوکراین تصمیم می گیرد. 

اوکراین در غرب و قزاقستان در شرق روسیه، گذشته مشترکی را در اتحاد جماهیر شوروی پشت سر نهاده و اینک سرنوشتشان با فدراسیون روسیه گره می خورد. اگر چه بحران در قزاقستان ناشی از محرک‌های اقتصادی و سیاسی بوده و با ریشه های ژئواستراتژیک تنش ها در مرز اوکراین متفاوت است، اما نتیجه یکسان آن است که کرملین حاضر است برای بازپس‌گیری نفوذ ژئوپلیتیکی از دست رفته خود از قدرت نظامی استفاده نماید. پوتین با مداخله در قزاقستان نشان داد که کرملین با بهره گیری از یک استراتژی اجباری فزاینده مانند آنچه در اوکراین به کار گرفته شد، می تواند همزمان دو بحران را مدیریت کند. 

پر واضح است که پوتین قصد دارد از بحران اوکراین برای انجام یک "معامله بزرگ" با آمریکا و اروپا استفاده نموده و خواستار امتیازاتی از غرب برای تبدیل شدن موقعیت کنونی به یک مزیت استراتژیک در آینده است. همچنین روسیه با ایفای نقش فعال در قزاقستان می‌خواسته با تقویت نفوذ خود بر جمهوری‌های شوروی سابق، ناتو و اروپای شرقی را یک گام به عقب براند. به همین دلیل است که مسکو در حال حاضر تشدید تنش را انتخاب می کند. ایالات متحده و اروپا که تاکنون تنها به تهدید روس ها به تحریم های اقتصادی بسنده کرده اند، پوتین را بر این باور رساندند که خروج غرب از اروپای شرقی به معنای نفوذ بیشتر روسیه بر این قاره خواهد بود.

مذاکرات ژنو میان بایدن و پوتین بر سر اوکراین آشکار ساخته که غرب هنوز تمایلی به تعریف جهان بر اساس تقابل ندارد و با گرایش کمتر به نمایش قدرت، گزینه گفت‌وگو را انتخاب نموده است. به علاوه در حالیکه غرب تلاش داشته تا درهای دیپلماتیک را به روی روسیه باز نماید، روسیه با اعزام نیرو در امتداد مرز اوکراین، جلوگیری از عرضه گاز به اروپا، آزمایش مکرر موشک‌های مافوق صوت جدید "زیرکن" که پوتین آن ها را سامانه‌های تسلیحاتی بی‌رقیب می خواند، تا کنون حاضر به استفاده از دیپلماسی نبوده است. 

اگر دیپلماسی نتواند اهداف کرملین را برآورده کند و ناتو سیاست درهای باز خود را تغییر ندهد، گام بعدی بر عهده پوتین خواهد بود که می تواند تمرکز بیشتری بر گزینه های نظامی داشته باشد. اگرچه تاکنون به طور کامل مشخص نشده که عملیات اعزام نیرو به مرز اوکراین یک تلاش فرصت طلبانه برای نفوذ است یا یک تهدید جدی، اما استفاده از زور برای به دست آوردن قلمرو در اوکراین هنوز به عنوان یک گزینه روی میز است. 

همچنین اگر دیپلماسی شکست بخورد و روسیه به اوکراین حمله کند، واکنش بایدن محدود به عملی کردن تهدید تحریم‌های اقتصادی بیشتر علیه روسیه، حمایت از اوکراین و اطمینان بخشی به کشورهای اروپای شرقی خواهد بود. این واکنش به معنای پیروزی پوتین و شکست جبهه غرب بوده و روند نگران کننده ای برای کشورهای اروپایی به منظور دفاع در برابر تهاجمات احتمالی بعدی آغاز خواهد شد. گمان می رود که در این شرایط هیچ دیپلماسی موفقی وجود نخواهد داشت مگر اینکه با بازدارندگی و دفاع محکم همراه باشد.
واقعیت موجود این است که روسیه به عنوان یک قدرت منطقه‌ای با جاه‌طلبی‌های رو به رشد، فرصت‌طلبانه برای گسترش کنترل و نفوذ ارضی خود در حال حرکت است و باید دید تا چه حد می‌تواند عزم غرب را آزمایش کند.

به نظر می رسد پوتین در حال ساخت یک استراتژی جدید است که در آن تهدیدات و اولتیماتوم های کرملین با استفاده از قابلیت های نظامی اگر با واکنش تند تلافی جویانه همراه نشده و تنها به تطبیق دیپلماتیک طرف مقابل بسنده شود، می تواند یک پیروزی مطمئن به نفع روسیه باشد. و مهمتر اینکه بهره گیری از این الگو توسط دیگر قدرتهای منطقه ای می تواند بر توازن جهانی اثرگذار باشد. از اینرو جهان همراه با پوتین در انتظار واکنش بایدن به این بن بست سیاسی خواهد ماند.

شهره پولاب

نویسنده خبر

دکترای جغرافیای سیاسی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: روسیه قزاقستان تظاهرات قزاقستان روسیه و قزاقستان اوکراین روسیه و اوکراین روسیه و امریکا روسیه و اروپا شهره پولاب


( ۳۴ )

نظر شما :

فدوی ۰۱ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۴:۰۳
پوتین و کلا روسیه تا ابد نمی توانند با تانک بر خواست مردمانی غلبه کنند که هنوز صابون غرب به تنشان نخورده و ملتمسانه امیدوارند که فرشته ی نجات غرب به دادشان برسد . البته‌ پایان ماجرای اینگونه کشورها مانند آن چیزی است که بر سر ارمنستان رفت و تک تک این کشورها هر یک به طریقی این مسیر منتهی به باخت را خواهند آزمود . غرب به کشورهای پیرامون روسیه همچون بلاروس ، اوکراین ، گرجستان ، ارمنستان ، آذربایجان و قزاقستان به دیده ی مکانهایی برای سرگرم کردن همیشگی روسیه می نگرد . مکانهایی که با بحرانها ، مهاجرت ها ، تروریسم و ... می توانند روسیه را از بازیگری جهانی به کشوری که به طور کامل اسیر و درگیر همسایگانش خواهد بود ، تنزل دهد . این نقشی که غرب برای این کشورها در نظر گرفته لازمه اش فقر و ضعف ساختاری در این کشورها است . چرا که هر گونه بروز نشانه های پیشرفت در این ممالک ، سدی در مقابل برنامه های خرابکارانه ی غرب در پیرامون روسیه و ایضا سایر کشور ها چون چین و حتی ایران خواهد بود . این شانس کشورهاست که در چه جغرافیایی قرار داشته باشند . بر طبق یک قاعده ی کلی ، کشورهایی که نتوانند ناوهای جنگی آمریکایی در سواحل آن پهلو بگیرند ، حق پیشرفت ندارند . و البته سایرین هم که ساحل دارند ، شرط و شروطها .
علی مردانی ۰۱ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۵:۲۳
کسانیکه با روحیات ملت روس آشنایی ندارند،نمیتوانند حوادث داخل وخارج روسیه را پیش بینی کنند، روسها ملتی هستند که از سری جنگها ( از زمان ایوان مخوف،تا ناپلیون،تا جنگهای دویست ساله با عثمانی،ایران، فنلاند لهستان ،پروس، جنگ جهانی اول ودوم،..) به جایی رسیده اند که ملتی خسته،افسرده،دایم الخمر، که چندان مثل گذشته انگیزه های دینی قومی فرهنگی برایشان مهم نبوده ،وعلاوتا فرهنگ ۷۰ ساله کو مونیستی گرایشات ملی معنوی را نیز ضعیف کرده، چنانکه از هر ۳ نفر تبعه روس یک نفر خود را روس نمیداند( یعنی کمپلکسی از ۷۲ ملت با تضاد های فاحش ،مثل چچنها،چرکسها،تاتارها،باشقیرها، داغستانی تا اقلیتهای چندین میلیونی اذری،ارمنی،گرجی،.... بطوریکه ۲۱ جمهوریخودمختار با جمعیتی بالغ بر ۵۰ میلیون که هیچ علاقه ای بر ادامه حکومت روسها وتداوم فدراسیون روسیه ندارند،بلکه بیشتر در پی استقلال کامل خود هستند، وظلم تعدی روسها در طول تاریخ هم تشدید انگیزه استقلال در بین اقلیتهای قومیست، وامروز ۳۵ میلیون مسلمان داخل فدراسیون روسیه نتنها خود را روس نمیدانند بلکه خود را برده گانی قومی میدانند که اجدادشان صدها سال اسیر مظالم روسها بوده، وسابقه قرنها خشونت وتعدی روسها بر جمهوریهای ۱۴ گانه تازه مستقل شده ( اوکراین،گرجستان،ج. آذربایجان،تاجیکستان....‌‌‌‌‌ ) چنان تاثیر منفی در حافظه ملتهایشان گذاشته که هر گز به وعده وعید های رنگارنگ روسها اطمینان نکرده بلکه با هر کشوری برای مقابله با روسها حاضرند مثل: اوکراین،گرجستان،ج. آذربایجان،مولداوی،لتونی،لیتوانی،استونی،ترکمستان،.....) وحیله پیمان دفاع مشترک هم در اصل برای زمانی است که یکی از کشورهای عضو مورد تجاوز دشمن خارجی واقع شود ،نه مداخله به اعتراضات داخلی اهالی بر حکام خلافکار، البته این بدعت مداخله روسها در امور رات داخلی کشورهای عضو در اختشاشات قومی مذهبی تاجیکستان اتفاق افتاد که به دعوت امامعلی رحمان نیروهای روس هنوز هم در مرزهای تاجیکستان حضور دارند، البته ارمنستان هم برای توجیه جنگ با ج. اذربایجان از زمان شوروی مهماندار نیروهای روسی است. ناگفته نماند که اشغال جزایر کوریل ژاپن توسط روسها ( با اینکه روسها در جنگ جهانی دوم قول داده بودند در صورت تسلیم ژاپن جزایر مزبور را تخلیه خواهند کرد،ولی همچنان اشغال ادامه دارد) وحتی اختلافات مرزی با فنلاند،چین،موغلستان ... همچنان باقی است. لذا روسها یا باید تمامی اختلافات سرزمینی با همسایگان را مسالمت امیز حل کند ویا اماده تجزیه مجدد به ۲۱ کشور جداگانه باشد،دیگر گذشت انزمان که به حساب سرزمینهای لهستان شهر بندری پایگاهی کالینگراد،یا استاوراپل داخل کریمه ایجاد کند. ویا سرزمین گرجستان را به سه تکه تقسیم کند، دست خدارا نباید فراموش کنیم که نسل قوم روس در حال انقراض است ،یعنی از هر ۱۰ نوزاد ۷ نفرش دختر وبقیه هم دو جنسیتی میشوند، این یعنی مکر الله مکر الماکرین...
اقبال ۰۱ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۷:۵۰
مقاله مفیدی بود.
عبداله سرپیرا ۰۱ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۸:۱۲
خانم دکتر، نظریه ای بسیار جالب و محتملی را ارائه کرده اید، پاراگراف آخر مقاله مبنی بر اینکه پوتین در استفاده از قدرت نظامی برای ارزیابی واکنش احتمالی غرب اگر منجر به پیشبرد اهداف تمامیت خواهانه ای وی در عرصه ای بین الملل گردد، بدعتی خواهد بود برای سایر قدرت های نوظهور تا از این الگو استفاده کرده و شروع به چانه زنی در موضوعات ژیوپولتیک به نفع خویش نمایند.
- ۰۱ بهمن ۱۴۰۰ | ۲۰:۵۹
نگفتید آمریکا چه نفعی از بازی اوکراین دارد
ابراهیم قدیمی ۰۲ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۵:۲۳
اگر روسها این چنین اند که بیان شد چگونه است که ارتش تا دندان مسلح المان با نژادی یکنواخت وبا تفکر برتری نژادی همراه با کشورهای هم سو را بزیر کشیدند وبرای استالین تشییع جنازه چندین میلیونی برپا گردند۔ چرا چین بعد از استعمار انگلستان در مدت پنجاه سال چنین قدرت اقتصادی ونظامی شد۔جهان هشت میلیاردی به نظم پیشرودر خدمت ملت بیشتر نیازمتد است تابلبشوی ازادی نماهای دیگران۔وضعیت ویروس کوید وامار در گذشتگان انرا در کشورهای مختلف را باهم مقایسه کنید۔هر کشوری که منظم ترونظم پذیر تر بوده است درگذشتگان محدود تری دارد۔ پس از انقلابروسیه یک دنیا در مقابل روسیه صف کشید۔ عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند۔
ابراهیم قدیمی ۰۲ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۶:۰۲
زمان تزارها روسیه وجود داشت۔ انقلاب بخاطر همین شد۔پس از انقلاب اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شد۔ هر جمهوری برای خودش اختیاراتی داشت۔پس از تحولات سالها پیش۔ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تبدیل به فدراسیون روسیه وکشورهای مشترک المنافع شد۔ وموافقت هائی بین انها برقرار شد۔استرالیا و کانادا وبیشتر گشورهایمشترک المنافعانگلستان هنوز زیر پرچم انگلستان با عکس ملکه روی اسکناس های انهاهستند۔
نیک نفس ۰۲ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۹:۲۸
مقاله بسیار مفیدی بود استفاده کردم پاینده باشید
خشایار آران ۱۲ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۱:۴۴
از خواندن مقاله شما لذت بردم. آیا روسیه گزینه نظامی در اوکراین را انتخاب خواهد کرد؟
خشایار آران ۱۲ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۱:۴۶
بنظر میرسد بایدن مدل قرن بیست و یکمی نویل چمبرلن میباشد. همین موضوع اقتدارگرایان عصر حاضر را تشویق به اعمال زور میکند. آیا اگر ریگان رئیس جمهور آمریکا بود پوتین جرات چنین تعدیاتی را داشت؟