مسئله و شبه‌مسئله

برای توجه به مشکلی، مشکل‌سازی نکنیم

۲۱ مرداد ۱۴۰۱ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۱۳۷۸۰ اخبار داخلی انتخاب سردبیر
مرتضی مردیها در یادداشتی می نویسد: به‌سادگی می‌گویم مواظب باشیم مکانیسم‌های دفاعی مقابل شرایط ناهنجار سیاسی، منجر به تقویت باورهای سست و ارزش‌های مشکوک و فعالیت‌های دغدغه‌افزا و دردسرآفرینی نشود که توهم اخلاقی و انسانی و در راه راست بودن ایجاد می‌کنند. از شکل‌های افراطی محیط زیست و حمایت از حیوانات تا ناسیونالیسم تند و فمینیسم تیز، از پالیتکال کورکتنس تا رلیجیوس کورکتنس، و از این دست.
برای توجه به مشکلی، مشکل‌سازی نکنیم

نویسنده: مرتضی مردیها، استاد فلسفه و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی

دیپلماسی ایرانی: شاید کمی غریب باشد که چون منی به‌جای کتاب‌های قطور علمایی به فیلم و رمان ارجاع دهم.‌ از آن غریب‌تر اینکه گاهی، از جمله در همین یادداشت، به کارتون (نقاشی متحرک) هم رفرنس می‌دهم. 

زمانی، شاید به شکلی گذری و نظری، چشمم به صفحهٔ تلویزیون افتاد که کارتونی پخش می‌کرد. نه از نوع تام و جری یا ورژن قدیم‌ترش میکی ماوس، بلکه از آن نوعی که گویی آن را برای بزرگسالان ساخته‌اند. 

ماجرا اینگونه بود که بزرگترین تلسکوپ نگهبان زمین خبری فوری و فوق‌العاده مخابره کرده بود مبنی بر اینکه شهاب‌سنگی بسیار بزرگ در حال نزدیک شدن به زمین است. تمامی خبرگزاری‌ها برنامه‌های عادی خود را قطع کرده بودند و اخبار لحظه به لحظه وضعیت زمین و آسمان و شهاب‌سنگ را گزارش می‌کردند. برنامه‌ها ثانیه به ثانیه مراکز سیاسی بزرگ جهان همچون سازمان ملل، جلسه‌های فوری و فوق‌العادهٔ کابینه‌های کشورهای بزرگ، واکنش‌های مراکزی مثل ناسا و ناتو و نیز انبوه جمعیت‌های نگران، به زمین و آسمان، را بر صفحه تلویزیون نمایش می‌دادند. پرسش‌هایی دال بر اینکه چقدر تا برخورد شهاب‌سنگ به زمین مانده، جرم و سرعت آن چقدر است، کجا فرود خواهد آمد، و چه میزان تلفات و خسارات خواهد داشت، آیا راه گریزی، نجاتی، هست، و ... از مدیران اجرایی و متخصصان علمی پرسیده می‌شد. گاه شایعاتی هم – که‌ مثلا محرمانه بوده ولی خبرش درز کرده – شنیده می‌شد از این دست که شهاب‌سنگ به حدی بزرگ است که ممکن است پس از برخورد، حیات روی زمین باقی نماند.

و نیز اینکه بعید نیست این نقشه‌ای باشد، «کار خودشان» باشد، و اغراض رقابتی قدرت‌های بزرگ در کار آن کارسازی کرده باشد. بحث‌هایی از این دست نیز که آیا امکان این هست که شهاب‌سنگ را با موشک هسته‌ای هدف قرار دهند و قبل از اصابت نابودش کنند، هم هیجان غریبی درانداخته بود. 

در این اثنا، ناگهان ارتباط مجدد با تلسکوپ مزبور برقرار شد که صحنه بسیار عجیبی را نشان می‌داد، و گزارشگر، غرق تحیر و تعجب، از این وضعیت که ثانیه‌هایی پیش رخ داده بود سخن می‌گفت. ماجرا، چنانکه در تصویر هم معلوم بود و با «نوکامنت» هم بار گزارش بار بود، این‌که عنکبوتی غول‌پیکر درون شهاب‌سنگِ فروزان دیده می‌شد! درست انگار که – شبیه قصص اساطیری قدیم – خدایان دیوی را درون شهاب‌سنگ به زنجیر کشیده و به سمت زمین شلیک کرده باشند. 

ناگهان سمت و سوی اخبار و گزارش‌ها و پرسش‌ها و مصاحبه‌های کارشناسی و بحث و نظرها به‌کلی تغییر کرد: آیا این یک موجود زنده است؟ چگونه دی‌ان‌ای آن تاب حرارت بالای شهاب‌سنگ را دارد؟ ممکن است این نشانه وجود تمدنی در سیارات دیگر باشد؟ آیا این یک اعلام جنگ به زمین است یا یک سفیر صلح؟ چنین عنکبوتی در قد و قوارۀ دایناسورها، آیا نشانۀ بقای دوران قدیم زمین‌شناختی در کرات دیگر نیست؟ چه انواع دیگری از چنین‌ موجودات زنده و شکل‌های زیستی ممکن است وجود داشته باشد؟ و حالا، اصلا اخلاقا درست است که به شهاب‌سنگ شلیک کنیم درحالی که یک موجود زنده بیگناه درون آن به بند کشیده شده؟ چه کسی گفته ارزش سلامت ما انسان‌ها از جان این زبان‌بسته بیشتر است؟ اصلا آیا تعابیر تحقیرآمیزی مثل «زبان‌بسته» زیاده انسان‌مدارانه و خودبرتر‌بین نیست؟ .... چنان شد که گویی اصل ماجرا که تهدید زمین و زمان و آمدن آخر‌الزمان و امکان پایان یافتن حیات و بسته شدن پرونده تاریخ و تمدن و جهان، و غیره بود از کانون توجهات کنار رفت. 

البته به چند دقیقه نکشید که مسئول تلسکوپ عذرخواهی کرد و گفت قضیه این بوده که یک عنکبوت معمولی روی عدسی تلسکوپ نشسته بوده. به این شکل، دوباره ماجرا به مسیر اصلی خود بازگشت با همان پرسش‌ها و اظهارنظرهای دورۀ پیشاعنکبوتِ واقعۀ شهاب‌سنگ.

اما غرض از اینهمه اطاله (شاید به لاطائل) اینکه مسئله اصلی ما، در همۀ سطوح از فرد و گروه و کشور تا دنیا، عبارت از شهاب‌سنگ است. نه یکی، نه ده تا، بلکه (چنانکه گویا یکی از خطبای جمعه در اوایل انقلاب گفته بود)، فروندفروند (!) از آن. از کوچک تا بزرگ، نشانه رفته به سوی هدفِ مشخصِ ما، یا بی‌توجه به ما ولی با سایدافکت‌های جدی برای ما؛ متوجه تک‌تک ما یا مجموعه‌هایی از صنف و جنس و شهر و کشور تا کره زمین؛ از شهاب‌سنگ‌هایی که هر لحظه برخورد می‌کنند و، به توالی و تناوب، زخم و سوزش به جا می‌گذارند تا آنهایی که بزرگتر و مهیب‌ترند و کل دنیا را هدف گرفته‌اند و معلوم‌ نیست دقیقا کی و کجا قرار است اصابت کنند. باری، باری در این میانه، در این اوضاع و احوال، بس عنکبوت (یا چیزهای دیگری) که روی عدسی تلسکوپ می‌نشیند و حواس ما را از اصل ماجرا به کلی پرت می‌کنند. مسئله و معضل و مشکل ما شهاب‌سنگ است؛ شهاب‌سنگ‌هاست. عنکبوت، حتی اگر روی شیشه تلسکوپ نه، بلکه واقعا داخل شهاب‌سنگ به چارمیخ کشیده شده باشد، شبه‌مسئله‌ (یا اصلا ضدمسئله) است.

البته، البته، شاید هم درگیری در این شبه‌مسئله‌ها (به تعبیر روان‌شناسان) یک «مکانیسم دفاعی» است: ما به خبرهای عنکبوتی اهمیت می‌دهیم و آنها را جدی می‌گیریم تا از فشار اخبار شهاب‌سنگی اندکی استخوان سبک کنیم؛ ما در غیاب کارزارهای شهاب‌سنگیِ نشدنی، کمپین‌های شدنیِ عنکبوتی به راه می‌اندازیم، تا بی‌مایه فطیر نباشد. شاید! ولی اگر چنین است نبایست چنان بر وجه عنکبوتیایی گزارش‌ها و کمپین‌ها پافشاری کنیم و غیرت به خرج دهیم که گویی به راستی مسئله اصلی شهاب‌سنگ و تهدید آن نه، که عنکبوت درون – یا روی – آن است. 

حالا اگر بپرسید منظور من و مصداق الان و اینجای این حکایت چیست، پاسخم این است که خیلی چیزها. بارها برای موارد متعددی از آنچه شبه‌مسئله می‌دانسته‌ام، قصه بالا را تعریف کرده‌ام. مصادیق آن هر روزینه و فراوان است. خودتان بگردید و پیدا کنید. هرچند بعید نیست میان اینکه چه چیز شهاب‌سنگی است و چه عنکبوتی، اختلاف نظر هم باشد و جای بحث و فحص. من هم یک نظرم و آشکارا نه همه‌جا مصیب. لیک، جهت کاستن از ابهام و خالی از عریضه نبودن، از میان صدها نمونه، اگر کامنت‌ها و کمپین‌های ناظر به حمایت از سگ‌های ولگرد هم به ذهنتان خطور کند، بیراهه نرفته‌اید.

منکر کارآمدی مکانیسم‌های دفاعی – نه فقط برای فرار یا روپوش مشکلات شخصی و شخصیتی، بلکه سیاسی و وجودی نیز – نیستم. خودم گفته‌ام که «خیال» از «حقیقت» برتر است، مفروض بر اینکه مشکلی را که «این» ایجاد کرده «آن» حل یا کم کند، نه اینکه خودش مشکلی شود اضافه.

بگذارید مثالی دیگری بزنم به‌کلی متفاوت. گویا در برخی صنایع – مثلا پالایشگاه‌ها – برای کاهش دمای سیستم، از پمپاژ هیدروژن‌ مایع استفاده می‌شود؛ تقریبا شبیه رادیاتور ماشین. می‌دانیم که در این موارد، هر چقدر سرعت چرخش سیال مورد نظر – مثلا در رادیاتور یا لوله‌های دولایه – بیشتر باشد، کارکرد تعدیل حرارت و کاهش دما سریع‌تر صورت می‌گیرد. در اوایلی که این اختراع را تازه کاربسته بودند، متوجه شدند که کارکرد مورد نظر تا جایی درست و مطابق قاعدۀ مفروض است، اما از جایی به بعد، وقتی سرعت چرخش هیدروژن از حدودی بیشتر می‌شود، سیستم از خود واکنش نامنتظری بروز می‌دهد و به جای کاهش دما، افزایش دما نشان می‌دهد. کاوش‌های بیشتر معلوم کرد که میزان خنکی سیستم، حاصلِ تفاضل میان سرمایی است که برودت ذاتی هیدروژن مایع ایجاد می‌کند با گرمایی که همین هیدروژن هنگام حرکت سریع، بر اثر اصطکاک با جدارۀ لوله، به بار می‌آورد. برای همین هم، وقتی سرعت عبور مایع از حدی بالاتر برود گرمای ناشی از اصطکاک از سرمای آن سبق می‌برد و نتیجۀ عکس می‌دهد.

مکانیسم‌های دفاعی، از جمله توسل به شبه‌مسئله‌ها برای فرار از مسئله‌ها، ممکن است برای اندکی خنک کردن جگرهای سوخته کارآمد باشد، باری، تاحدی. از حدی بیشتر، خودش مشکلی می‌شود تازه و علی‌حده؛ اصطکاکی مولد تَفتِگی خاطر بیشتر.

این را هم تأکید کنم که مقصودم این نیست که در غیاب کار اصلی، هر نوع کار فرعی بی‌فایده است، یا اینکه بخواهم محل و موضع درست و دقیق مثلا مبارزه را معلوم کنم، و چیزهایی از این دست. به‌سادگی می‌گویم مواظب باشیم مکانیسم‌های دفاعی مقابل شرایط ناهنجار سیاسی، منجر به تقویت باورهای سست و ارزش‌های مشکوک و فعالیت‌های دغدغه‌افزا و دردسرآفرینی نشود که توهم اخلاقی و انسانی و در راه راست بودن ایجاد می‌کنند. از شکل‌های افراطی محیط زیست و حمایت از حیوانات تا ناسیونالیسم تند و فمینیسم تیز، از پالیتکال کورکتنس تا رلیجیوس کورکتنس، و از این دست.

کلید واژه ها: مسائل مسائل بین الملل مشکل مشکلات مرتضی مردیها روابط بین الملل جهان علوم مسئله مساله


( ۳ )

نظر شما :