شرایط را چگونه می‌توان ارزیابی کرد

بررسی سناریوهای امکان حمله بعدی اسرائیل در فضای پرابهام کنونی

۲۳ تیر ۱۴۰۴ | ۱۶:۰۰ کد : ۲۰۳۳۹۰۷ خاورمیانه انتخاب سردبیر
محمد محمودی‌کیا در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: آنچه مسلم است، نظم امنیتی پیشین در خاورمیانه به پایان رسیده و بازیگران منطقه باید خود را با واقعیت‌های جدیدی تطبیق دهند که ایران در آن به عنوان یکی از ارکان اصلی معادلات امنیتی ظاهر شده است. این تحول، خود زمینه‌ساز چالش‌ها و فرصت‌های جدیدی خواهد بود که تحلیل آن‌ها به نگاهی عمیق‌تر و جامع‌تر نیازمند است.
بررسی سناریوهای امکان حمله بعدی اسرائیل در فضای پرابهام کنونی

نویسنده: محمد محمودی‌کیا، عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی 

دیپلماسی ایرانی: این پرسش که آیا حمله بعدی در کار خواهد بود، همچنان به عنوان یکی از کلیدی‌ترین سوالات در کانون توجه تحلیلگران و افکار عمومی قرار دارد. پاسخ به این پرسش، با تمام پیچیدگی‌هایش، به عبور از سطح روایت‌های برآمده از سطح مشاهده پذیر علت‌ها و درک لایه‌های پنهان معادلات امنیتی نیازمند است. آنچه در فضای عمومی قابل رصد است، تنها بخش کوچکی از واقعیت را تشکیل می‌دهد؛ چرا که در مسائل امنیتی – نظامی، تصمیم‌سازی‌ها عمدتاً در کانال‌های غیرعلنی و خارج از دید عموم انجام می‌شود. این پنهان‌کاری ذاتی، تحلیل جامع را با دشواری‌های مضاعفی مواجه می‌کند. 

برآیند مرحله نخست درگیری‌های اخیر نشان می‌دهد که محاسبات رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن با ناکامی راهبردی مواجه شده است. اگرچه ضرباتی به برخی تأسیسات وارد آمد، اما در نهایت، این عملیات نتوانست به اهداف کلیدی از پیش تعیین‌شده – از جمله تضعیف قاطع توان دفاعی ایران یا متوقف کردن برنامه‌های راهبردی هسته‌ای آن – دست یابد. 

در مقابل، توانمندی نیروهای مسلح ایران در هدف قرار دادن نقاط حیاتی رژیم صهیونیستی، فراتر از برآوردهای اولیه دشمن عمل کرد و اثربخشی بی‌سابقه‌ای را در میدان به نمایش گذاشت. این موفقیت‌ها، معادله بازدارندگی منطقه‌ای را به گونه‌ای دگرگون ساخته است که پیامدهای آن در ماه‌های آتی بیش از پیش آشکار خواهد شد. 

در این میان، نقش آمریکا به عنوان بازیگردان اصلی صحنه‌های بحران، بار دیگر عیان شد. واشینگتن در مقاطع حساس و نیز در این مرحله از بحران، با مداخله مستقیم، از فروپاشی بیشتر مواضع رژیم صهیونیستی مانع شد. این وابستگی عمیق، پرسش‌های جدی درباره توانایی واقعی تل‌آویو برای ادامه مسیر بدون پشتیبانی بی‌قیدوشرط و تمام‌عیار آمریکا ایجاد کرده است. 

از سوی دیگر، تأثیر این درگیری‌ها بر جبهه مقاومت غیرقابل انکار است. گروه‌های مقاومت مانند انصارالله یمن و حماس، با الهام از نتایج این رویارویی، طی دو هفته اخیر عملیات نظامی خود را با شدت و دامنه بی‌سابقه‌ای تشدید کرده‌اند. این تحرکات نشان می‌دهد که ترس تاریخی از بازدارندگی اسرائیل تا حد زیادی رنگ باخته و معادلات قدرت در منطقه وارد فاز جدیدی شده است. 

با این حال، نباید از نظر دور داشت که رژیم صهیونیستی، با وجود تمام شکست‌های راهبردی، همچنان از ظرفیت‌های خطرناکی برای تنش‌آفرینی برخوردار است. ماهیت تهاجمی ذاتی این رژیم و سابقه اقدامات غیرقابل پیش‌بینی آن، هشدار می‌دهد که هرگونه تحلیل قطعی درباره آینده می‌تواند با خطای محاسباتی همراه باشد. 

از طرفی، وضعیت داخلی اسرائیل نیز روز به روز بی‌ثبات‌تر می‌شود؛ افزایش اعتراضات علیه دولت نتانیاهو و چالش‌های قضایی پیش‌روی او، ممکن است محرکی برای اقدامات انحرافی و تهاجمی باشد. این عوامل در کنار فشارهای فزاینده بین‌المللی، تصویر پیچیده‌ای از آینده ترسیم می‌کند. 

در چنین شرایطی، سناریوهای محتمل به چند دسته متمایز تقسیم می‌شوند: نخست، تداوم وضعیت موجود با شدت‌گیری جنگ در دیگر اضلاع محور مقاومت همچون جنوب لبنان، یمن و حتی فعال‌سازی کانون‌های تروریسم مذهبی در عراق برای درگیر ساختن الحشد الشعبی به فتنه داخلی که در حال حاضر محتمل‌ترین گزینه به نظر می‌رسد. دوم، اقدام محدود اما تهاجمی اسرائیل برای جبران وجهه از دست‌رفته خود که به محاسبات دقیق از سوی ایران نیازمند خواهد بود؛ و سوم، درگیری گسترده‌تر در صورت وقوع اشتباه محاسباتی فاحش از سوی هر یک از طرفین. 

در میان این گزینه‌ها، به نظر می‌رسد حفظ وضع موجود با شدت‌گیری کنترل‌شده درگیری‌های با دیگر اضلاع محور مقاومت، بیشترین احتمال وقوع را دارد، چرا که هم تهران و هم تل‌آویو به خوبی از پیامدهای تسری‌یابندگی و هزینه‌های سرسام‌آور یک جنگ تمام‌عیار آگاهند. 

نکته دیگر و در عین حال کلیدی این است که تحولات آتی بیش از هر چیز به محاسبات راهبردی آمریکا بستگی دارد. اگر واشینگتن تشخیص دهد که ادامه بحران به زیان منافع حیاتی آن است، ممکن است فشارها بر اسرائیل برای مهار تنش‌ها افزایش یابد. اما اگر ارزیابی آن‌ها حاکی از فرصت‌سازی جدید باشد، منطقه باید خود را برای دور تازه‌ای از درگیری‌ها آماده کند. 

نکته پایانی به رفتار دیگر بازیگران سطح نظام همچون نوع مواجهه چین در خصوص تداوم بحران در منطقه و یا حتی تروئیکای اروپایی فرانسه، انگلستان و آلمان در قبال استفاده از اسنپ بک بازمی‌گردد. 

اخبار منتشرشده از در اختیار گذاردن جنگنده‌های نسل چهارم و نیمه‌پنهان‌کار و فوق پیشرفته جی ۱۰ چین و یا سامانه‌های دفاع هوایی به ایران می‌تواند بر تغییر موازانه فناورانه جنگ به صورت قابل توجهی تاثیرگذار باشد و یا در سوی دیگر، فعال‌سازی اسنپ‌بک از سوی تروئیکای اروپایی که به بازگشت تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه جمهوری اسلامی ایران منجر می‌شود به معنای بازگشت ایران به شرایط به شدت امنیتی شده پیش از برجام خواهد بود که می‌تواند زمینه فشارهای حداکثری علیه آن باشد که طبعا این اقدام می‌تواند تسهیل‌گر اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی علیه ایران باشد. هرچند این اقدام خود به عوامل مختلفی از جمله وضعیت جنگ در شرق اروپا بین روسیه و اوکراین، سیاست‌های ناتو، نقش لابی صهیونیسم در نظام تصمیم‌گیری اروپایی و نیز میزان تبعیت اروپا از سیاست‌های ترامپ در منطقه و صد البته آینده ثبات جریان انرژی در خاورمیانه مرتبط می‌شود که طبعا انتخاب آسانی نخواهد بود و هرگونه اقدام در چارچوب مجموعه پیچیده‌ای از مولفه‌ها انجام خواهد شد. 

در مجموع، آنچه مسلم است، نظم امنیتی پیشین در خاورمیانه به پایان رسیده و بازیگران منطقه باید خود را با واقعیت‌های جدیدی تطبیق دهند که ایران در آن به عنوان یکی از ارکان اصلی معادلات امنیتی ظاهر شده است. این تحول، خود زمینه‌ساز چالش‌ها و فرصت‌های جدیدی خواهد بود که تحلیل آن‌ها به نگاهی عمیق‌تر و جامع‌تر نیازمند است.

کلید واژه ها: محمد محمودی کیا ایران رژیم صهیونیستی منطقه ایران و اسرائیل حمله اسرائیل حمله اسرائیل به ایران ایران و امریکا ایران و امریکا و اسرائیل


( ۲۲۵ )

نظر شما :

علی روا ۲۳ تیر ۱۴۰۴ | ۱۷:۱۲
سلام در ابتدا از مدیر سایت مثل همیشه قدر دان و سپاسگذارم در فضای پر ابهام کنونی چیزی که بیشتر از همه نمایان است جنگ روانی طرفین برضد منافع یکدیگر میباشد مکانیسم ماشه جریان پرقدرت فشار و از عواملی است که درجهت تاثیر گذاری قلمداد میگردد آنچه از منظر تحلیل نظامی طرفین برآمد میگردد سکوت هر دوطرف میباشد جنگ هزینه گزاف را تحمیل می‌کند ودارای احتمالات خطرناکی میباشد اندیشمندان موسسات دولت آمریکا هرگز خود را وارد احتمالات نخواهند کرد چون هرخطای راهبردی اوضاع را برای ورود بازیگران جدید منطقه ای و فرامنطقه ای فراهم خواهد نمود نمودار برسی حرکات و کنش‌های طرفین نه از نظر دیپلماتیک وسیاسی بلکه از منظر قواعد نظامی سکوت و پرهیز از وقوع هر درگیری در صحنه میباشد که پر از ریسک هر احتمالی در میدان سخت میباشد
ناشناس ۲۳ تیر ۱۴۰۴ | ۱۷:۵۳
من قصد پیشگویی ندارم اما معتقدم حمله ی نظامی منتفی است . لااقل تا زمانی که اوضاع ایران چنان آشفته شود که آنگاه بتوانند . اما دیالوگ حمله می کنیم را حفظ می کنند تا هم اوضاع روانی مردم و مسئولین را تخریب کنند و هم هر گونه سرمایه گذاری را با مشکل مواجه کنند و هم بتوانند در بلند مدت دو قطبی ایجاد کنند . اما قطع یقین به جهت انتقام گرفتن از مردم بابت ایستادگی شان ، حملاتی از نوع بمب گذاری و ترورهای کور قابل پیش بینی است و البته به ریختن اوضاع مرزها به ویژه منطقه یک ارس و سیستان . ما چه کنیم ... تقویت سریع و جدی پدافند هوایی هم زمین پایه و هم هواپیمای جنگی . ایجاد شرایطی هم از نوع اقتصادی و هم از نوع فرهنگی به گونه ای که صندوقهای رای مانند دهه های گذشته پر و پیمان باشد . این مورد آخر به شدت برای غربیها ناامید کننده است . دلم می خواد این یکی رو هم ضمیمه کنم ... سلاح اتمی داشتن میخی هست بر تابوت مداخلات اتمی غرب و الا تا قیامت بابت دو سه مثقال کیک زرد باید به شرق و غرب جواب پس بدهیم حالا چه برای دارو ساختن و چه برای سوخت و یا هر مورد دیگر .
محمد ۲۳ تیر ۱۴۰۴ | ۲۰:۲۳
شما خوب می دانید که آنچه طی 12 روز رخ داد ، جنگ نبود بلکه درگیری مستقیم نظامی بود . هیچ کس انتظار نداشت که با شلیک محدود ، کنترل شده ، هدفمند و اندک موشک به نقاط مختلف کشورمان ، نظام ما ساقط شود یا مردم از آن رویگردان شوند. حتی همین پراکندگی حملات هم بر نمایشی بودن آن صحه می گذارد ، تصور کنید که همه حملات روی تهران متمرکز می ماند یا اینکه آنها علاوه بر ترور چهره های نظامی به دنبال حذف سیاسیون هم بودند ، اینها چه تغییری در سطح درگیری ایجاد می کرد ؟ تمام این حملات فقط برای معتبر کردن گزینه نظامی بود تا تهدید امریکا مبنی بر اینکه در صورت ادامه غنی سازی در ایران، بازهم حمله خواهند کرد معتبر باشد. حتی تهدید به اسنپ بک هم فقط برای تحت فشار قرار دادن ایران در امضای قرارداد جدید انجام می شود . ولی به هر حال این را نباید از نظر دور داشت که حمله به کنسولگری در دمشق ، ترور نصرا... و هنیه و سقوط بشار اسد ، شیپور جنگ را به صدا در آورده بود و ایران باید با خیبرشکن هایش خیلی زود تر جواب می داد تا به وضعیت بن بست فعلی دچار نشویم
فردین ۲۴ تیر ۱۴۰۴ | ۰۰:۰۳
این جنگ به اسرائیل نشون داد ایران قوی‌تر از اونیه که فکر می‌کرد همچنین به ایران هم نشون داد اسرائیل هم به واسطه ی حمایت آمریکا قویست پس نه دیگه رژیم صهیونیستی جرآت حمله داره و نه ایران اراده ای به حمله ، نتیجه اینکه جنگ تموم شد برید به کار و زندگیتون برسید
قاسم ارباب ۲۶ تیر ۱۴۰۴ | ۱۷:۳۱
بترس از خدا کودک کش