سند راهبردی جدید امنیت ملی آمریکا:
بازتعریف نقش جهانی واشنگتن و رقابت قدرتهای بزرگ
محسن شریفخدائی، تحلیلگر روابط بینالملل
دیپلماسی ایرانی: انتشار سند راهبردی امنیت ملی جدید ایالات متحده در دسامبر ۲۰۲۵ را باید یکی از مهمترین نقاط عطف در سیاست خارجی این کشور در نظر داشت. این سند نهتنها بازتابی از شعار دیرینه «اول آمریکا» از سوی ترامپ است، بلکه نشاندهنده تغییر بنیادین در نگاه واشنگتن به جهان پس از جنگ سرد محسوب میشود. اهمیت این سند در آن است که برای نخستین بار به طور همزمان بر بازدارندگی سخت، تمرکز بر منافع ملی مستقیم آمریکا، و کاهش مداخلهگری گسترده واشنگتن تأکید دارد و درعینحال تصویری جدید از جایگاه قدرتهای بزرگ، رقبا و متحدان ارائه میدهد. درواقع این سند نقشه راهی است برای بازتعریف نقش جهانی آمریکا: قدرتی که دیگر نمیخواهد بار رهبری جهان را به طور مستقیم به دوش بکشد، بلکه میخواهد در رقابت مستقیم با قدرتهای بزرگ جایگاه خود را تثبیت کند.
در این سند، چین بهعنوان تنها قدرتی معرفی شده که توانایی تغییر نظم جهانی به نفع خود را دارد. این نگاه نشاندهنده آن است که واشنگتن رقابت با پکن را نه یک بحران مقطعی، بلکه یک چالش ساختاری و بلندمدت میبیند. آمریکا بر رقابت در حوزههای هوش مصنوعی، نیمههادیها، انرژی پاک و زنجیرههای تأمین تأکید دارد. انرژیهای پاک نه از منظر محیطزیستی، بلکه بهعنوان عرصهای راهبردی برای رقابت با چین مطرح شدهاند. و حضور گسترده در آسیا-پاسیفیک را برای بازدارندگی در برابر چین، بهویژه در دریای جنوبی چین و تایوان ضروری میداند. همکاری با متحدان منطقهای مانند ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و هند نیز بخشی از این راهبرد است. این سند چین را تهدیدی بلندمدت میبیند و راهبرد آمریکا با پکن بر رقابت همهجانبه و بازدارندگی پایدار متمرکز است.
روسیه در سند جدید امنیت ملی، بهعنوان قدرتی معرفی شده که با استفاده از قدرت نظامی و جنگ ترکیبی امنیت اروپا را به چالش میکشد. تقویت ناتو و حضور نظامی آمریکا در اروپای شرقی برای جلوگیری از تجاوزات بیشتر، کاهش وابستگی اروپا به انرژی روسیه و اعمال تحریمهای گسترده، و مقابله با حملات سایبری و عملیات اطلاعاتی ازجمله محورهای اصلی راهبرد در قبال مسکو به شمار میروند. در این سند روسیه تهدیدی فوری تعریف شده است، اما نه بلندمدت؛ آمریکا مسکو را قدرتی رو به افول میبیند که باید مهار شود تا نظم اروپا حفظ شود.
اروپا همچنان متحد کلیدی آمریکا باقی مانده است، اما سند تأکید دارد که کشورهای اروپایی باید سهم بیشتری در هزینههای دفاعی ناتو بپردازند. واشنگتن دیگر حاضر نیست بار اصلی امنیت اروپا را به دوش بکشد و انتظار دارد اروپا مسئولیت بیشتری برعهده گیرد. کاهش وابستگی اروپا به انرژی روسیه و تقویت منابع جایگزین نیز بخشی از این راهبرد است. اروپا دیگر «محور» سیاست اصلی امنیتی آمریکا نیست؛ بلکه شریکی امنیتی است که باید بار بیشتری بر دوش گیرد.
در سایر مناطق، آمریکا حضور گزینشی دارد. در خاورمیانه تمرکز بر مهار تهدیدهای تروریستی و جلوگیری از سلطه ایران بر منابع انرژی است. سند به عملیات «چکش نیمهشب» اشاره دارد که بنا بر ادعای دولت ترامپ در ژوئن ۲۰۲۵ توانسته ظرفیت هستهای ایران را نابود کند. همین موضوع باعث شده ایران در سند جدید بهعنوان تهدیدی «بسیار تضعیفشده» معرفی شود. برخلاف گذشته که سیاست مقابله یا فشار همهجانبه مطرح بود، سند جدید تأکید دارد آمریکا تنها مانع از سلطه ایران بر منابع انرژی و مسیرهای حیاتی خواهد شد و قصد ورود به جنگهای بیپایان را ندارد. همچنین سند به توافق آتشبس در غزه و بازگشت گروگانها اشاره میکند و آن را بخشی از معماری جدید امنیتی منطقه میداند که نقش ایران در آن کاهش یافته است. تمرکز سند بر آفریقا محدود است و تنها در صورت تهدید مستقیم به منافع آمریکا یا نفوذ چین و روسیه این حوزه اهمیت مییابد. در آمریکای لاتین نیز مقابله با نفوذ خارجی، بهویژه حضور روزافزون چین، و تمرکز بر کنترل مهاجرت و قاچاق مواد مخدر در اولویت قرار دارند.
راهبرد جدید امنیت ملی آمریکا را میتوان در سه محور اصلی خلاصه کرد: نخست، تمرکز بر منافع ملی مستقیم؛ آمریکا تنها زمانی وارد بحرانهای جهانی میشود که تهدیدی فوری علیه امنیت یا اقتصادش وجود داشته باشد. این رویکرد نشاندهنده فاصلهگرفتن از سیاست «ملتسازی» و جنگهای بیپایان است. دوم، بازدارندگی از طریق قدرت؛ افزایش توان نظامی و اقتصادی، همراه با بازتنظیم حضور نیروها در مناطق حساس، بهویژه نیمکره غربی و آسیا-پاسیفیک، محور اصلی سند است.
سوم، پیوند امنیت با اقتصاد و جامعه: در سند جدید امنیت ملی آمریکا، امنیت تنها به معنای قدرت نظامی نیست. این سند تأکید میکند که امنیت پایدار آمریکا به مجموعهای از عوامل غیرنظامی نیز وابسته است؛ ازجمله پویایی جمعیت، انسجام فرهنگی و موفقیت اقتصادی شرکتهای بزرگ آمریکایی. بههمیندلیل به «نرخ تولد» اشاره شده است؛ زیرا جمعیت فعال و رو به رشد میتواند نیروی کار بیشتر، بازار داخلی بزرگتر و توان دفاعی بالاتری برای کشور فراهم کند. کاهش نرخ تولد در بلندمدت به معنای کاهش ظرفیت اقتصادی و نظامی است و میتواند جایگاه آمریکا را در رقابت جهانی تضعیف کند.
از سوی دیگر، سند امنیت ملی موفقیت شرکتهای آمریکایی را بخشی از امنیت ملی میداند. این شرکتها نهتنها موتور محرک اقتصاد داخلی هستند، بلکه حضور و نفوذ جهانی آنها به آمریکا قدرت رقابتی میدهد. وقتی شرکتهای فناوری، انرژی یا صنایع دفاعی آمریکا در بازارهای جهانی پیشتاز باشند، این موفقیت اقتصادی به طور مستقیم به قدرت سیاسی و نظامی کشور تبدیل میشود. شکست یا عقبماندن این شرکتها در رقابت جهانی، به معنای کاهش توان آمریکا برای حفظ جایگاه خود در نظم بینالمللی خواهد بود.
بهاینترتیب سند امنیت ملی جدید، امنیت را مفهومی چندبعدی میبیند: ترکیبی از قدرت نظامی، توان اقتصادی، پویایی جمعیت و انسجام فرهنگی. این نگاه نشان میدهد که واشنگتن امنیت ملی را نهفقط در میدانهای جنگ، بلکه در کارخانهها، دانشگاهها، بازارهای جهانی و حتی در شاخصهای جمعیتی جستوجو میکند. در نتیجه، راهبرد جدید امنیت ملی آمریکا بیش از هر چیز بازتابی از ملیگرایی عملگرایانه است. آمریکا میخواهد همچنان قدرت برتر باقی بماند، اما نه با هزینههای سنگین مداخلهگری جهانی، بلکه با تمرکز بر رقابت قدرتهای بزرگ، بازدارندگی سخت، و حمایت از اقتصاد داخلی.
اولویتهای سند را میتوان چنین خلاصه کرد: چین بهعنوان چالش بلندمدت و همهجانبه، روسیه بهعنوان تهدید فوری و منطقهای، اروپا بهعنوان متحد مسئولیتپذیرتر، ایران و خاورمیانه بهعنوان تهدید ثانویه که باید با اقدام محدود مهار شوند، و آمریکای لاتین و دیگر مناطق بهعنوان حوزههای ثانویه که تنها در صورت تهدید مستقیم یا رقابت قدرتهای بزرگ اهمیت مییابند. این سند نشان میدهد که آمریکا در حال بازتعریف نقش جهانی خود است؛ قدرتی که با تمرکز بر منافع مستقیم و رقابت قدرتهای بزرگ، جایگاه خود را در نظم نوین جهانی تثبیت میکند. اهمیت این سند در آن است که مسیر آینده سیاست خارجی آمریکا را نه براساس تعهدات گسترده جهانی، بلکه بر پایه ملیگرایی عملگرایانه و رقابت قدرتهای بزرگ بنا نهاده است.
نحوه اضافهشدن نام ایران در سند نشان میدهد که واشنگتن ایران را دیگر تهدید درجه اول نمیداند، بلکه آن را قدرتی تضعیفشده معرفی میکند. تغییر جایگاه ایران در سند ازاینرو اهمیت دارد که نشان میدهد تمرکز اصلی آمریکا از خاورمیانه به رقابتهای بزرگتر با چین و روسیه متمرکز شده است؛ بنابراین سند جدید نهتنها اولویتهای جهانی آمریکا را بازتعریف میکند، بلکه جایگاه ایران را نیز در معادلات امنیتی به سطحی پایینتر تنزل داده و آن را در چارچوب بازدارندگی محدودتری از سوی واشنگتن قرار داده است./شرق


نظر شما :