تنفرشان جاى تامل دارد

۲۳ تیر ۱۳۸۶ | ۱۵:۳۵ کد : ۳۲۹ سرخط اخبار
مقاله اى از ریچارد کوهن در روزنامه واشینگتن پست

 

 

 

 

 

چند روز پیش که وسایلم را جمع و جورمی­کردم، چشمم به یک روزنامه قدیمی افتاد، ورقی زدم، تصویری در صفحه 22 آن باعث شد قلبم بایستد. فلسطینی­ها را نشان می­داد، اکثرشان جوان و همه مرد بودند و نسبت به موفقیت آمیز بودن حمله­­  فجیع تروریستی ابراز خوشحالی می­کردند.

 

تاریخ روزنامه 12 سپتامبر 2001 بود یعنی فلسطینی­ها از مرگ 3 هزار آمریکایی بی­گناه که روز قبل در حادثه یازده سپتامبر کشته شدند شاد بودند. شما می­توانید این صفحه را جست و جو کنید و خودتان ببینید.

 

هرچند چیزی که لازم نیست به دنبال آن بگردید این حقیقت است که این رویداد، پیش از حمله­ تلافی­جویانه آمریکا به افغانستان و عراق است. حتی این رویداد پیش از زمانی است که کلمه "گوآنتانامو" تبدیل به علامت اختصاری و نماد سوءاستفاده رئیس جمهوراز صلاحیتی شود که قانون اساسی به وی داده بود.

 

این واقعه قبل از برانگیختن خشم افکار عمومی بابت رسوایی ابوقریب است، همان زندانی که آمریکا در عراق اداره می­کند و در آن افراد مظنون به فعالیت­های تروریستی را گاهی شکنجه جنسی می­دهد. به عبارت دیگر، تظاهرات و شادمانی فلسطینی­ها (در اردوگاه لبنانی آوارگان در شتیلا) پیش از تمام رویدادهایی است که به عنوان دلیل نفرت مردم دنیا از آمریکا اقامه می­شود.

 

من در اردوگاه شتیلا بوده­ام. این اردوگاه از سال 1949 به بخش ادغام­شده و جزئی جدائی­ناپذیر از بیروت تبدیل شده و این وضعیت برای دنیایی متعادل که در خواب غفلت نباشد و هوشیارانه نگاه کند اصلاً پذیرفتنی نیست.

 

 

 استمرار وجود اردوگاه شتیلا تقصیرهمه است: خود لبنانی­ها که نتوانستند فلسطینی­ها را درجمع خود بپذیرند و اجازه دهند فلسطینی­ها خود را شبیه لبنانی­ها درآورند، همین تفرقه­ بیش از حدی که در خاورمیانه حاکم است، یا آن خیال خام و آرزوی واهی دنیای عرب که آورگان به جایی برمی­گردند که روزگاری فلسطین بود ( اما اکنون اسرائیل است) و البته مقصر بعدی هم خود اسرائیل که گفته می­شود با نیروهای مسلح مسیحی لبنانی در قتل عام فجیع مردم فلسطین در شتیلا در سال 1982 دست داشته است. تقریباً همه با فلسطینی­ها بدرفتاری کرده­اند حتی خود رهبران ناکارآمدشان.

 

با وجود این، دلیل اصلی شادمانی فلسطینی­ها در مورد واقعه یازده سپتامبر، حمایت آمریکا  از اسرائیل است. گاهی این حمایت از سر بی­فکری و بیشتر اوقات بیش از حد لازم اما اساساً برپایه حقایقی بوده است. 

 

حقیقت اول این است که اسرائیل را سازمان ملل در سال 1948 به وجود آورد و خیلی زود خیلی از کشورهای جهان آن را به رسمیت شناختند و حتی در کمال تعجب کشورهایی آن را به رسمیت شناختند که با هم در طول جنگ سرد دشمنی داشتند مثل ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی سابق.

 

حقیقت دوم این که چند سازمان نظامی-نظیر حماس، جهاد اسلامی، و البته، القاعده با تمام توان خواستار نابودی اسرائیل­اند. هیچ راهی وجود ندارد که ایالات متحده بتواند هم این گروه­ها را راضی نگه دارد و هم ارزش­های خود را حفظ کند. از اسرائیل گاه به گاه اشتباهات فاحشی سرمی­زند و حتی شهرک­سازی­اش در دل فلسطینی­ها مشمئزکننده است.

 

مسلم است، جُرج بوش و جنگ­های خانمانسوزش - اگر نخواهیم به تک­روی و یک­جانبه­گرایی او اشاره کنیم - اوضاع را بدتر کرده است. برای مثال تأثیر رسوایی ابوقریب بر دنیای عرب بدون اغراق بسیار زیاد بوده، چند سال پیش وقتی موضوع بدرفتاری در زندان ابوقریب را با راننده­ای در اردن پیش کشیدم آثار دلخوری و ناراحتی در چهره­اش پدیدار شد.

 

هرچند به تازگی از دانشگاه­های غربی فارغ­التحصیل شده بود به طوری که شاید بتوان گفت ذائقه غربی پیدا کرده بود. با وجود این، تحقیر خارج از کنترل و شهوانی علیه اعتقادات و نگرش به مسائل جنسی، خیلی بیشتر از حد طاقتش بود و بر او گران آمده بود.

 

خیلی زود سکوت کرد و دیگر به صحبت ادامه نداد. در یک کلام باید گفت ریاست جمهوری بوش خدشه­ جبران ناپذیری بر تصویر آمریکا در اذهان عمومی برجای گذاشت. رئیس جمهور بعدی در عمل باید از صفر شروع کند.

 

البته آمریکا چاره ای ندارد و در برخی نقاط دنیا بی­اختیار مورد خشم و نفرت قرار خواهد گرفت. آمریکا مادامی که به بعضی اصول پایبند است محبوبیت واقعی به دست نخواهد آورد. روسیه که در شرف بازگشت به حکومتی تمامیت خواه و دیکتاتوری است، با مشکلی شبیه به آمریکا مواجه نیست.

 

چین هم که در تمامیت­خواهی چیزی کم ندارد و در مورد دارفور کارشکنی و سنگ­اندازی می­کند هم چنین مشکلی ندارد. کوبا هم که تمامیت­خواه، سنگ­انداز و بدخواه است چنین مشکلی ندارد. خیلی از مردم صربستان از آمریکا به خاطر بمباران کشورشان [توسط نیروهای ناتو] متنفرند اما به هر حال [مداخله آمریکا] جلوی کشت و کشتار در بالکان را گرفت. به من بگویید کجای این کار [آمریکا] اشتباه بود.

 

"آلاستر کمپبل" سخنگوی تونی بلر در زمان نخست­وزیری­اش در  کتابی که به منتشر کرده و عنوان آن " سال­های بلر" است، به وقایع 12 سپتامبر2001 در خیابان دهم داونینگ [نماد دفتر نخست­وزیری در بریتانیا] اشاره کرده و در مورد کسانی نوشته که به دفتر نخست­وزیری آمده بودند تا بلر را در جریان خلاصه آخرین وقایع بگذارند.

 

در این بخش آمده: " یکی از کارشناسان که بسیار عرب­دوست است نزدیک بود بگوید که این حمله به آمریکا کاملاً قابل درک  و توجیه است. آمریکا باید کمی هم به سیاست­هایی که در قبال خاورمیانه در پیش گرفته نگاهی بیندازد تا به این درک برسد که چرا این همه از مردم، دل خوشی از آنان ندارند".

 

البته داشتن دوستان خوب نیکوست اما گاهی دشمن داشتن باعث افتخار است.


نظر شما :