مانور مشترک و منافع آن برای ترکیه

۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۸ | ۱۷:۳۷ کد : ۴۴۹۱ گفتگو
گفت‌وگوی دیپلماسی ایرانی با اسد‌الله اطهری، کارشناس مسائل ترکیه
مانور مشترک و منافع آن برای ترکیه

ترکیه و سوریه در زمینه گسترش همکاری­های نظامی بین دو کشور، یک مانور و تمرین مشترک نظامی در خاک سوریه و در امتداد مرزهای ترکیه برگزار کردند.اجرای این مانور با نگرانی اسرائیل مواجه شد. اسد­الله اطهری، کارشناس مسائل استراتژیک و استاد دانشگاه معتقد است که این مانور با اطلاع اسرائیل انجام شده است. گفت و گوی دیپلماسی ایرانی با اسد الله اطهری، کارشناس مسائل ترکیه

علت مانور سوریه و ترکیه چیست؟
به طور کلی علت برگزاری هر مانور مشترک، علاوه بر قدرت­نمایی، نشان دادن نزدیکی دو طرف به یکدیگر است. اینها نکات مهمی است که باید با درنظر گرفتن آنها به مسئله بپردازیم. به عنوان مثال گرجستان می­خواهد با ناتو مانور مشترک برگزار کند. این مانور مخالفت با روسیه را نشان می­دهد.

اما مانور سوریه و ترکیه بیشتر به روی کارآمدن اسرامگرایان در ترکیه باز می­گردد. از زمانی که اسلامگرایان در ترکیه روی کار آمده­اند، تابویی که در روابطشان با سوریه داشتند شکسته شد. روابط سوریه و ترکیه در این مدت بسیار گسترش پیدا کرده ­است. سفرهای مقامات هر دو کشور نشانگر همین گسترش روابط است. اکنون به نظر می رسد اختلافاتی که دو کشور در خصوص مهاجران اسکندرون در دره بقاع داشتند به­دست فراموشی سپرده شده­است.

علاوه بر سفرهای مقامات دو کشور و روابط نزدیک آنها، مسئله دیگری که مطرح می­شود، نقش خود ترکیه است. ترکیه که پیش از این بین سوریه و اسرائیل نقش میانجی را بازی می­کرد، اکنون درصدد است تا نقش خود را در سطح منطقه و خاورمیانه ارتقا بخشد. به­نظر من به نقش میانجی قانع نیست و به سمت یک نقش برتری و یک نقش هژمونیک در منطقه پیش می­رود. این مسئله در حرکات و گام­های ترکیه مشخص است. این مسئله می تواند به عنوان ابزاری برای چانه­زنی با اسرائیل که باهم قرارداد استراتژیک دارند مورد استفاده قرار بگیرد.

آیا برگزاری این مانور می تواند تاثیری روی روابط ترکیه و اسرائیل بگذارد؟
باراک، وزیر دفاع اسرائیل از مانور مشترک سوریه و ترکیه ابراز نگرانی کرده­است. اما با توجه به همکاری های نظامی و امنیتی که ترکیه با اسرائیل دارد، فکر نمی­کنم بدون اطلاع اسرائیل این مانور انجام شده باشد. ترکیه و اسرائیل با یکدیگر قرارداد استراتژیک دارند. ترکیه از اسرائیل تسلیحات دریافت می­کنند و روابط نظامی دو کشور بسیار گسترده است. این مانور می­تواند گامی باشد برای پیشرفت مذاکرات بین سوریه و اسرائیل در رابطه با بلندی­های جولان و یا خارج کردن سوریه از دایره مقاومت.

اشاره کردید که ترکیه قصد دارد به یک هژمونی در منطقه دست پیدا کند. به نظر شما ترکیه این توانایی را دارد که به این نقطه برسد؟
سوال مهمی است. این سوال پیچیده­ای است که مدتی است در افکار عمومی مطرح می­شود. آیا ترکیه شاخص های رسیدن به این قدرت را دارد؟ ترکیه نه تنها در رابطه با کردها مشکل دارد بلکه مشکلات داخلی بسیار دیگری هم دارد. اما از نظر اقتصادی علیرغم بحران جهانی توانسته ­است به پیشرفت قابل ملاحظه­ای دست پیدا کند.

به­نظر می­رسد که ترک­ها در اقتصاد پیشرفت­های فوق­العاده­ای داشته­اند. یکی از دلایلی هم که حزب اسلامگرا توانست در ترکیه رای بیاورد، بهبود وضعیت اقتصادی این کشور بود. زمانی بود که ترک­ها تورمشان آنقدر بالا بود که بدون کمک­های بانک جهانی و صندوق بین­المللی پول و التماس از آنها نمی­توانستند به زندگی ادامه دهند. حتی کمال درویش را انتخاب کردند تا اقتصاد این کشور را نجات دهد. این پیش از پیروزی اسلامگراها بود. من فکر می­کنم سیاست­های اقتصادی پیش از این وضعیت مطلوبی نداشت و بسیاری از رشوه­خواری­ها و زد­و­بندهای نامطلوب حزبی در دوران حکومت اسلامگراها از بین رفت.

پروژه بازسازی توسعه اقتصاد و صادرات آزاد از زمان تورگوت اوزال اکنون بسیار قدرتمندتر اجرا می­شود. یک زمانی بود که با کوچک­ترین بحران اقتصادی ترکیه در تنگنا قرار می­گرفت. اما از سال 2002 تا 2007 ترک­ها توانستند نرخ تورم سه رقمی را تک رقمی کنند. بیکاری را تا 10 درصد کاهش دهند. ارزش پول ترکیه را در مقابل ارزهای دیگر افزایش دادند. پول جدیدی را به نام لیر جدید ترک وارد بازار کردند. در سرمایه گذاری خارجی بسیار موفق بودند. در­آمد سرانه را به 7 هزار و 400 دلار رساندند. در اواخر 2005 اولین بار ترکیه به معیار اقتصاد آزاد نزدیک شد. این نشان از کارنامه موفق اقتصادی برای ترکیه است.

از سوی دیگر نگاه کنید که ترکیه به عنوان عضو ناظر وارد شورای امنیت شد و رای آورد. در حال حاضر برای بهبود روابط خود با ارمنستان تلاش می­کند. با ایران روابطش را بهبود می­بخشد. می­خواهد وزن خود را آنقدر بالا ببرد که جایگاه مهمی در نظام بین­الملل داشته باشد. در اجلاس جی 20 هم که شرکت کرد.

در این شرایط چرا سوریه برای ترکیه از اهمیت بالایی برخوردار است؟
بوش در سال 2002 نطق سالانه­ای کرد و سوریه را محور شرارت خواند. حتی بعد از ترور رفیق حریری با وجود فشارهایی که صورت گرفت ترکیه روابطش را حفظ کرد و اردوغان به دمشق سفر کرد. اسد در سال 2005 اولین رییس جمهور سوریه بود که از سال 1946 از ترکیه دیدار کرد.

ترک­ها سعی می­کنند موازنه قوا را به نفع خودشان بهم بزنند. ترکیه تمایل دارد وابستگی امنیتی را که به امریکا برای توسعه روابطش داشت کاهش دهد. حتی می­توان گفت این روابط سوریه و ترکیه فراتر از تنش­زدایی است و دورنمای درازمدت برقراری روابط دوجانبه با سوریه است. مسلما سوریه آنقدر جایگاه داشت که بوش بخواهد تهدید کند.

برخی بر این عقیده­اند که ترکیه از آنجا که از اتحادیه اروپا پاسخ مثبت دریافت نمی­کند، رویکرد خود را تغییر داده و به سمت کشورهای خاورمیانه و شرقی و حتی آسیای میانه و قفقاز روی آورده است. در این مورد چه نظری دارید؟
من اصلا به چنین چیزی اعتقاد ندارم. چرا که سیاست ترکیه به این شکل نیست. ترکیه در 5 زیر سیستم کار می کند. ترکیه در خاورمیانه، قفقاز، آسیای میانه، اتحادیه اروپا و بالکان کار می­کند. اگر اطراف ترکیه را نگاه کنید تمام زیر سیستم­ها وجود دارند. اما اینکه اولویت در این مسائل با کدام است، ترکیه قصد دارد تعادلی بین همه اینها ایجاد کند، بدون اینکه یکی را قربانی دیگری کند.


نظر شما :