همکاری ایران و آمریکای لاتین فاقد تاثیرگذاری اجتماعی و ایدئولوژیکی است

۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۸ | ۲۲:۲۲ کد : ۴۵۱۴ گفتگو
گفت‌وگو با دکتر ابراهيم متقى، استاد دانشگاه تهران و تحلیل‌گر مسائل سیاسی
همکاری ایران و آمریکای لاتین فاقد تاثیرگذاری اجتماعی و ایدئولوژیکی است

هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه امریکا معتقد است که در دوران ریاست جمهوری جورج بوش سیاست های این دولت موجب شد که ایران در کنار چین دستاوردهای زیادی در کشورهای آمریکای لاتین کسب کند. وی دومین مقام ارشد امریکایی است که درباره افزایش نفوذ ایران در آمریکای لاتین ابراز نگرانی می کند.

گفت و گوی دیپلماسی ایرانی با دکتر ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران و تحلیل گر مسائل ایران و امریکا:

تا چه اندازه افزایش نفوذ ایران در آمریکای لاتین نزدیک به واقعیت است؟
آمریکای لاتین همواره مرکز جنبش­های انقلابی و فرایند های اعتراضی نسبت به برخی از مداخلات بین المللی بوده، حتی در قرن نوزدهم امریکایی­ها به عنوان مرکز حمایت از جنبش­های آزادی­بخش آمریکای لاتین ایفای نقش کرده اند. آنها در راستای دکترین منروئه تلاش کرده اند تا موقعیت خود را در آمریکای لاتین تثبیت کنند. یکی از راه های حمایت امریکا از جنبش­های آزادی بخش اعطای ادبیات الهام­بخش، حمایت اقتصادی و همچنین فعالیت­های همکاری جویانه ای بود که توانست به گونه ای تدریجی موقعیت اسپانیا و پرتغال را در آمریکای لاتین کاهش دهد.

در دوران بعد از جنگ دوم جهانی شاهد فعالیت­ گروه­های مارکسیستی بودیم، برخی از رژیم های سوسیالیستی همانند کوبا و نیکاراگوئه به عنوان تهدیدات امنیتی جدی برای امریکا محسوب می شدند، اما همواره جنبش های سوسیالیستی نمادی از اعتراض نسبت به مداخلات منطقه­ای امریکا را به وجود آورده بود.

در دهه 1970 شاهد ظهور ادبیات ناشی از الهایات رهایی بخش بودیم، این ادبیات را کشیشی به نام "کامیلا توورز" ارائه کرد، از آن مقطع زمانی مذهب در حوزه آمریکای لاتین جایگاه انقلابی پیدا کرد در حالی که در دوران قبل از آن مذهب نماد حفظ وضع موجود تلقی می شد.

در شرایط جدید هم شاهد به قدرت رسیدن برخی از رژیم ها یا روسای جمهوری هستیم که نسبت به سیاست های امریکا دارای رویکرد بدبینانه­ای هستند؛ این وضعیت را ما در بسیاری از حوزه های آمریکای لاتین می بینیم اما حضور ایران در این منطقه بیش از آنکه ماهیت اجتماعی با ایدئولوژیک پیدا کند صرفا در حوزه اینتر گاورمنتال (Inter Governmental) بوده است، یعنی اینکه روابطی که ایران با کشورهای آمریکای لاتین برقرار کرده است سطح بیشتری از حوزه روابط دیپلماتیک را در مقایسه با سال های گذشته به وجود آورده، روابط اقتصادی ایران و ونزوئلا افزایش پیدا کرده و ...

با این وجود چنین همکاری هایی در حدی نیست که بتواند مولفه ای را به نام تهدید ایران برای امریکا به وجود آورد و یا اینکه کشورهای رادیکال آمریکای لاتین ارتباط خود را با سایر کشورهای منطقه ای به ویژه ایالات متحده امریکا کاهش دهند، به این دلیل که می­توانند سطح ارتباط خود با ایران را جایگزین همکاری های اقتصادی و فنی با امریکا کنند.

بنابراین حرکت ایران در آمریکای لاتین در حوزه های اقتصادی و اجتماعی و در حوزه روابط بین دولتی افزایش پیدا کرده اما این روابط هیچ گونه تاثیری در حوزه­هایی همانند فرایند­های همکاری­های اجتماعی با نفوذ ایدئولوژیک را در منطقه بجا نگذاشته است.

آیا می توان همکاری ایران با کشورهای آمریکای لاتین را در راستای کاهش نفوذ امریکا در این حوزه و ارتقای سیاست های ضد امپریالیستی ارزیابی کرد؟
به طور کلی ایران و برخی از کشورهای منطقه دارای سیاست های ضد امریکایی هستند یعنی اینکه تلاش دارند تا نفوذ منطقه­ای امریکا را تحت تاثیر موج های انتقادی قرار دهند اما واقعیت نشان دهنده این است که امریکا از نفوذ در ساختارهای اداری در ارتش و همچنین اقتصاد کشورهای آمریکای لاتین برخوردار است.

در فرهنگ آمریکای لاتین این موضوع وجود دارد که همواره احزاب سیاسی و همچنین مقامات دولتی شعارهای ضد امریکایی می دهند اما این شعارها برای امریکا ممکن است آزار­دهنده باشد اما تاثیر استراتژیک چندانی ندارد.

در مقابل همکاری و تعامل دولت اوباما با دولت های آمریکای لاتین چه معنایی خواهد داشت؟
نگاه اوباما در رابطه با آمریکای لاتین گسترش همکاری با کل کشورهای این حوزه است و به موازات آن درصدد بازسازی روابط با واحدهای رادیکال است، دیداری که اوباما با رئیس جمهور ونزوئلا داشت و مذاکراتی که به انجام رساندند نشان دهنده آن است که فضای آمریکای لاتین با محیط سیاسی خاورمیانه کاملا متفاوت است.

واقعیات اجتماعی آمریکای لاتین نشان می دهد که آنها اگرچه از امریکاییان انتقاد به عمل می آورند اما این انتقادات به مثابه نادیده گرفتن منافع امریکا یا همکاری­های متقابل شان با امریکا تلقی نمی شود. بنابراین دولت های رادیکال آمریکای لاتین طی سال­ها و حتی ماه­های آینده سطح روابط بهتری را با ایالات متحده خواهند داشت، چراکه نهادهای منطقه ای چون OAS وجود دارد که در آنها امریکا در کنار کشورها دیگر آمریکای مرکزی و جنوبی حضور دارند. OAS را باید یک سازمان منطقه ای بدانیم که طبعا تحت نفوذ امریکاست و امریکاییان از طریق این سازمان می خواهند تا بن بست های سیاست خارجی خود را که در دوران گذشته و در ارتباط با کشورهای همانند ونزوئلا و کوبا وجود داشته را بازسازی کنند. 


نظر شما :