آنچه در دارفور ديدم

۲۷ شهریور ۱۳۸۶ | ۱۲:۴۸ کد : ۶۹۳ سرخط اخبار
مقاله اى از بان کى مون، دبيرکل سازمان ملل در مورد مشاهداتش از آفريقا و دارفور
آنچه در دارفور ديدم
 

ما در باره دارفور قالباً راحت حرف می­زنیم. اما با اطمینان چه می­توانیم بگوییم؟ به اختصار و به شکل متعارف،  می­گوییم دارفور جامعه­ای است که با خود در جنگ است. شورشیان با حکومت می­جنگند، حکومت هم با شورشیان نبرد می­کند. اما واقعیت بسیار پیچیده­تر است. این اواخر، دیگر جنگ فقط بین قبیله­ها یا جنگ­سالاران نیست به دارفور هم ختم نمی­شود. این درگیری به خارج از مرزها هم سرازير شده و منطقه را بي­ثبات کرده است. دارفور با يک فاجعه محيط زيستى هم دست به گريبان است—چون در اثر گسترش بيابان و ويرانى در اکوسيستم، منابع و از همه مهمتر آب با قحطى روبه­روست.

من به تازگى از سفر يک هفته­اى به دارفور و منطقه اطراف ‌آن بازگشته­ام، من به آنجا رفته بودم تا از نزديک ديدگاه­هاى واقعى،‌ صريح و بي­پرده مردم، مقام­هاى مسؤول سودانى، روستائيان آواره، کارکنان امداد بشردوستانه و رهبران کشورهاى همسايه  را بررسى کنم. من از آنجا با درک روشنى بازگشتم. اين بحران به هيچ وجه فقط يک راه حل ندارد. دارفور يک مورد مطالعاتى و نمونه­اى از يک مورد مملو از پيچيدگى است. اگر منتظر آمدن صلح هستيم بايد همه عناصر دخيل در اين بحران را به حساب بياوريم.

همه آن چه که ديدم و شنيدم مرا متقاعد کرد که به حساب آوردن همه اين عناصر و رسيدن به صلح امکان­پذير است. ما بايد موفق شويم. بيرون از "الفشير"،‌ بزرگترين   شهر در شمال دارفور من از اردوگاه "السلام" ديدار کردم که بيش از 45 هزار نفر آواره  را در خود جاى داده است. قلبم به خاطر آنان گرفت. من استيصال و درماندگى را در چشمانشان ديدم. کودکانى را مشاهده کردم که هيچ تصورى از زندگى عادى و بيرون از چادر و اردوگاه نداشتند. دوست داشتم به آنها امضا بدهم،‌ به آنها قول بدهم که  هر چه در توان دارم انجام مي­دهم تا آنان با صلح و آرامش به روستاهاى خود بازگردند.

ما خوب شروع کرديم. شوراى امنيت سازمان ملل، استقرار 26 هزار صلح­بان بين­المللى و با تلاش مشترک سازمان ملل و اتحاديه آفريقا را تصويب کرد. من در دارفور شرايط دشوارى که نيروهاى ما با آن مواجهند مشاهده کردم و ترتيبى دادم که آمادگي­هاى لازم براى تدارک و لجستيک اين نيروها فراهم آيد.

هيچ مأموريت صلحى بدون حفظ آتش­بس و احترام به صلح مقدور نيست. همزمان با استقرار نيروهاى صلح­بان بايد سخت تلاش کنيم تا به آرامش سياسى هم دست پيدا کنيم. در حقيقت هدف اصلى سفر من به دارفور هم پيدا کردن راهکارهاى رسيدن به استقرار و آرامش سياسى بود.

در خارطوم عمرالبشير رئيس جمهور اين کشور التزام خود به حمايت از مأموريت حفظ صلح و گفت و گوهاى جامع صلح را دوباره اعلام کرد. ما توافق کرديم که مذاکرات در 27 اکتبر (15 آبان) در ليبى به هدايت مشترک سازمان ملل و اتحاديه آفريقا آغاز شود. اين حکومت همچنين تصديق کرد که خواهان توقف فورى  خصومت­ها و دشمني­هاست، همان طور که گروه­ها ناراضى و شورشى ماه گذشته در "عروشه" توافق کردند. هرچند که چند ساعت بعد از ديدار من از خارطوم،  خبرهايى از درگيرى و تنش و بمباران شهر "حسکنيت"ا در شمال دارفور به من رسيد. خيلى مهم است که هر يک از دو طرف از خود با جديت  خوددارى نشان دهند و شرايط براى گفت و گو را هموار کنند.

براى رسيدگى به وضع دارفور،‌ بايد جوانب کار را در نظر گرفت و به کشورهاى اطراف آن هم توجه کرد. در "جوبه" شهرى  در جنوب  سودان رهبران سياسى نگران هستند که توجه به دارفور ممکن است موجب غفلت از اين شهر و معاهده صلحى شود که آنان  دو سال پيش امضا کردند. وقتى که ما به وضع دارفور رسيدگى مي­کنيم نبايد اين موقعيت شکننده را ناديده گرفته و از آن غفلت کنيم، مبادا جنگى وسيع­تر راه بيفتد و تمام تلاش­هاى ما را به باد بدهد.

اگر صلحى پايدار و ماندگار مي­خواهيم بايد ريشه­هاى عميق داشته  باشد. در جوبه و الفشير در مورد اهميت گوش­کردن به صداهاى متنوع از اقشار مختلف جامعه شنيدم، آرا و نظرات رهبران قبايل، نمايندگانى از جنبش­هاى سياسى مستقل، گروه­هاى حامى زنان و آوارگان و مقام­هاى بلند پايه ملى و محلى از اهميت زيادى برخوردار است. ما براى صلح به قرارداد اجتماعى نيازمنديم. وقتى سرهنگ معمر قذافى رهبر ليبى را در چادرش در "سيرته" ملاقات کردم، او با سخاوت، ميزبانى گفت و گوهاى صلح را پذيرفت و به من اطمينان داد هر چه در توان دارد براى کمک به موفقيت اين گفت و گوها صرف مي­کند. او با تأکيد بر اين ديدگاه فراگير که اين گفت و گوها بايد مذاکرات نهايى باشد گفت: "يا حالا يا هرگز".

حين ديدارم از ليبى، قذافى رودخانه­اى به من نشان داد که ساخت دست بشر بود و ميليون­ها گالن آب را ازصدها مايل دورتر از طريق لوله و از زير صحرا به دست مردمش مي­رساند آن هم در صحرايى که آب نادر و کمياب است و حکم کيميا دارد. براى من شگفت­انگيز و قابل تحسين بود. زمانى که با هواپيما بر فرازدرياچه چاد پرواز کرديم درياچه­اى را مشاهده کرديم که در سال­هاى اخير به يک دهم اندازه اوليه خود تنزل کرده بود و وضعيت آن نشان مي­داد که در آينده نزديک مردم اين منطقه همه محتاج آب خواهند بود.

"ادريس دبى"  رئيس جمهور چاد به من گفت بدون آب نمي­توان انتظار توسعه اقتصادى در اين کشور داشت.  بدون پيشرفت و شکوفايى اقتصادى چاد هم 250 هزار آواره دارفورى هرگز نمي­توانند اردوگاه­هايشان را در شرق چاد ترک کرده و به وطن خود بازگردند. توسعه و امنيت دست در دست همند و با هم پيش مي­روند. در اين مورد فقط جامعه بين­المللى مي­توانند نقش مهمى بازى کنند.

همه اينها بستگى کامل به يک رويکرد فراگير و جامع دارد. راه حل اين بحران­ها نمي­تواند آرام و تدريجى باشد. بحران ريشه­ها و دلايل متعدد دارد. بايد به همه اين اسباب و علل رسيدگى کرد،‌ امنيت،‌ سياست، منابع،‌ آب و مسائل بشردوستانه و مربوط به توسعه.

رسيدگى به امور پيچيده باعث شده کار ما دشوار و پر از چالش باشد. با اين وصف اين تنها مسير ممکن براى رسيدن به  راه حل ماندگار است.


نظر شما :