آرزوهایى براى لبنان

۲۷ آبان ۱۳۸۶ | ۰۱:۵۳ کد : ۱۰۴۰ گفتگو
گفت و گوى دیپلماسی ایرانی با دکتر سید محمد صدر معاون سابق وزیر خارجه ایران و کارشناس خاورمیانه
آرزوهایى براى لبنان

انتخابات ریاست جمهوری لبنان به دلیل اختلاف بین نیروها و احزاب برای بار دوم به تعویق افتاد. اختلافات بر سر چیست؟

 

اختلاف در حال حاضر برسر انتخاب رئیس جمهور و تشکیل دولت وحدت ملی است. اما واقعاً اختلاف اصلی برسر این موضوع است؟ طبیعتاً پاسخش منفی است.

 

آن چیزی که هم اکنون در لبنان خود را نشان می دهد و علت العلل مشکلات این کشور به ویژه بعد از جنگ 33 روزه و شکست  اسرائیل است مواضع آمریکا در لبنان است.

 

بعضی از مفسرین گفتند جنگ حزب الله و اسرائیل جنگ نمایندگی بود. یعنی حزب الله به نمایندگی از ایران و اسرائیل به نمایندگی از آمریکا می جنگید.

 

اینکه این تحلیل درست است یا نه کار ندارم اما بالاخره نشان دهنده واقعیتی است. آن واقعیت این است که آمریکا و اسرائیل از اتفاقاتی که در چند ساله اخیر در لبنان به وقوع پیوسته راضی نیستند.

 

لبنان زمانی عروس خاورمیانه بود. 35 سال پیش  تمام ویژگی های دبی  فعلی در لبنان بود. این کشور مرکز اقتصاد، سیاست، تجارت، جاسوسی، مسائل فرهنگی و تنها کشور عربی بود که روزنامه های آزاد داشت. هیچ کشورعربی چنین شرایطی نداشت. در آن زمان هم با توجه به سابقه فرانسوی بودن لبنان، این کشور در جهت منافع غرب حرکت می کرد و هیچ خطری برای اسرائیل نداشت.

 

با سفر امام موسی صدر به لبنان شرایط  این کشور تغییر کرد. این کشور به مرکز مقاومت، اخراج نیروهای آمریکایی و شکستن غول عظمت اسرائیل تبدیل شد.

 

ریشه بحران اینجاست. پدیده های جدیدی در لبنان به وجود آمده که به چالش کشنده شکست ناپذیری اسرائیل، طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا است و در برابر تمام برنامه های آمریکا برای خاورمیانه و کشورهای عربی ایستادگی می کند.

 

تحولاتی که شما می بینید در واقع روبنایی است از آن زیربنا. آن زیربنا می خواهد رو بناهایی در لبنان بسازد که رئیس جمهور، دولت، پارلمان مال خود باشد تا به اهدافی برسد که آنها می خواهند. آن اهداف چیست؟

 

هدف این است که دیگر لبنان مرکز مقاومت علیه اسرائیل و روحیه دهنده به فلسطین نباشد. لبنان مثل گذشته به مرکز تأمین منافع اقتصادی، سیاسی و استراتژیک غرب تبدیل شود. به این دلیل آمریکا، اسرائیل و ... می خواهند لبنان رئیس جمهور، نخست وزیر و دولتی داشته باشد تا این شرایط و امکان را فراهم کند. 

 

حدود یک ماه پیش نیوزویک با سعد حریری مصاحبه ای کرد. سعد حریری  در این مصاحبه گفته من برای لبنان جان می دهم. اما از سخنان شما این گونه برداشت می شود که سعد حریری و فواد سینیوره در جهت منافع آمریکا و ضد منافع لبنان عمل می کنند.

 

گروه چهارده مارس گروه واحدی نیست و از طیف های مختلفی تشکیل شده است. سالم ترین طیفش سعد حریری است. رفیق حریری به پسرش گفته بود اگر بخواهم لبنان را بسازم هیچ شریکی بهتر از حسن نصر الله  و حزب الله در لبنان ندارم. به همین دلیل در اختلافات یکی دو ساله اخیر احساس می شد سعد حریری می رفت به طرفی که یک مقدار مشکلات را حل کند و وضعیت را از بن بست خارج کند.

 

به طبع سعد حریری عربستان سعودی که در واقع پشتیبان شماره یک سعد حریری و گروه های سنی لبنان هست هم یک گرایشات مثبتی داشت که مسائل را حل کند اما یک مسئله وجود داشت که آمریکا بود.

 

آمریکا از یک طرف به عربستان سعودی  اجازه نمی داد جدی وارد ماجرا شود، از طرف دیگر نفوذ بسیار زیادی روی جنبلاط و سمیرجعجع داشت و  موتلفان سعد حریری را تحریک می کرد تا از برداشتن قدم های مثبت سعد حریری جلوگیری کنند.

 

آنها طیف های مختلفی هستند. سمیر جعجع  وابسته به جناج تند مسیحیان است. جنبلاط  مشکلش سوریه است. او تحلیلش این است که پدرش- کمال جنبلاط- را سوریه کشته و معتقد است در سی سال اخیر همه  سررشته های سیاسی و اقتصادی لبنان در دست سوریه بوده و باید بیرون برود.

 

در مجموع آمریکا و ... نمی گذارند این مسئله حل شود. در حالی که همه می دانند اگر مدت زمان تعیین ریاست جمهوری بگذرد و رئیس جمهور تعیین نشود چه اتفاقاتی خواهد افتاد. آیا دولت موازی تشکیل می شود؟ آیا دوباره جنگ داخلی آغاز می شود؟ خب اینها تصاویر وحشتناکی است که اگر کسی از آقایان – احزاب و گروه ها- دلش برای لبنان بسوزد باید به طرفی برود که نگذارد ماجرا به جای بدی برسد.

           

سفر سه وزیر اتحادیه اروپا به لبنان را چگونه ارزیابی می کنید؟

 

اروپایی ها به لبنان احساس خاصی دارند. آنها می خواهند بگویند لبنان در اختیار  اروپاست نه آمریکا. چون سوابق و اسناد تاریخی نشان می دهد بعد از قرارداد سایس پی کو لبنان و سوریه در اختیار فرانسه بوده است. البته فرانسه همیشه بیشتر از دیگر کشورهای اروپایی در لبنان نقش داشته. اکنون آنها در همین چارچوب عمل می کنند.

 

فکر می کنند اگر بتوانند این بحران رو بنایی - انتخاب رئیس جمهور، نخست وزیر و دولت وحدت ملی- را حل کنند قضایا حل می شود. ولی واقعیت آن است که سفیر آمریکا با سمیر جعجع، سعد حریری و جنبلاط گفت و گو می کند.

 

تا این لحظه اطلاعات و شواهد می گوید، آمریکا تصمیم گرفته این بن بست حل نشود. اگر تصمیم آمریکا تغییر کند و توصیه های لازم به افراد شود احتمال حل قضیه توسط سه وزیر اروپایی است و گرنه نیست.

 

خاورمیانه برای سیاست خارجی آمریکا حساسیت بالایی دارد. با توجه به این مسئله چرا این کشور نباید به دنبال حل مسئله لبنان باشد؟

 

آمریکا می خواهد مسئله لبنان را آن طور که می خواهد حل کند. این کشور به دنبال راه حلی است تا رئیس جمهوری مثل امیل لحود  که دوست ایران، سوریه و حزب الله است در لبنان رئیس جمهور نشود. این کشور  می خواهد فردی مثل آقای فواد سینیوره رئیس جمهور و دولتی هم جهت با او تشکیل شود تا برنامه های بعدی را آغاز کنند.

 

اگر این اتفاقات بیفتد حزب الله خلع سلاح خواهد شد، بحث تروریسم مطرح می شود، در ادامه سید حسن نصرالله و بشار اسد محاکمه می شود. این داستان تا پیاده شدن طرح خاورمیانه بزرگ ادامه دارد. البته به شما بگویم این طرح شکست خورده است. اما  آمریکا، اسرائیل و ... این موضوع را در قالب طرح دیگری  دنبال می کنند.

 

به هر حال دو مقاومت وجود دارد. مقاومت آمریکایی ها که از زورشان برای تغییر شرایط  در لبنان استفاده می کنند و طرف دیگر مقاومت گروه های طرفدار حزب الله و کسانی که در مقابل این طرح مقاومت می کنند. فکر می کنید اصطکاک تا کجا ادامه پیدا کند.

 

من با شناختی که از لبنان دارم اگر لبنانی ها به حال خود واگذار شوند به دلیل توسعه یافتگی سیاسی و فکری شان مشکلات را حل می کنند.

چنانچه طرح آقای نبیه بری علی رغم مخالفت گروه چهارده مارس طرح خیلی خوب بود. چهارده مارسی ها نمی توانند بگویند چرا  با این طرح مخالفت کردند. هم اکنون آنها در داخل لبنان پاسخ ندارند برای اینکه جناح معارضین از خواسته خود که تشکیل دولت وحدت ملی بود کوتاه آمده و پذیرفته رئیس جمهور را با همان قانون اساسی انتخاب کند. تا آنجا که اطلاع داریم آمریکا نمی گذارد این بحران حل شود.

 

حزب الله طرفدار ایران و سوریه است که قرار است آنجا قوام بگیرند. عربستان سعودی با وجود چنین قدرتی مخالف است. فکر می کنید لبنان محل زورآزمایی کشورهای مهم خاورمیانه شده است؟

 

عربستان مثل مصر در روزهای ابتدایی جنگ سی و سه روزه مرتکب اشتباه بزرگی شد. آن اشتباه این بود که این دو کشور اعلام کردند حزب الله ماجراجویی کرده و تلویحاً گفتند آغاز کننده جنگ این گروه بوده است. می دانید چرا این اشتباه را کردند؟ چون آنها فکر کردند اسرائیل طومار حزب الله را در این جنگ می پیچد و همه چیز تمام می شود.

 

خود اسرائیل و آمریکا هم این اشتباه را کردند. البته شاید بتوانیم بگوییم کم ترین اشتباه را اسرائیلی ها مرتکب شدند. چون اسرائیل نمی خواست جنگ را ادامه بدهد. چند روز که از جنگ گذشت اسرائیلی ها فهمیدند نمی توانند جنگ را ادامه بدهند اما با فشار خانم  رایس جنگ را تا 33 روز ادامه دادند. خانم رایس فکر می کرد با شکست حزب الله طرح خاورمیانه جدید از جنگ سی و سه روزه زاده می شود.

 

چون ارزیابی ها از توان حزب الله غلط بود همه اشتباه کردند. مصر و عربستان روز هفدهم هجدهم تلویحا موضع قبلی را پس گرفتند. چون رهبر کشور عربی  نمی تواند از مقاومت علیه اسرائیل دفاع نکند یا حداقل علیه آن صحبت کند. ملت کشورش او را بازخواست می کنند. ملت عرب بر خلاف رهبرانشان  ضد اسرائیل و ضد آمریکا هستند. آن موضع گیری را ملاک یک اشتباه استراتژیک بگیرند.

 

اما رقابت ایران و عربستان موضوعی طبیعی است. دو کشور در خلیج فارس و منطقه قدرت های بزرگی هستند و هر کدام  به دنبال منافع خود.

 

شما فرمودید ولید جنبلاط  معتقد است پدرش را سوری ها به قتل رساندند. اما ولید جنبلاط  طی دو سه سال گذشته موضع تندی علیه سوری ها و حزب الله گرفته. قبل از آن حسن نصرالله را دوست صمیمی خود می دانست و در مورد بشار اسد حرفی نمی زد. چگونه این نگرش به وجود آمد؟

 

جنبلاط با سوریه و حزب الله  برخوردی متفاوت دارد. دلیل مخالفت جنبلاط با حزب الله دوستی این گروه با  سوریه است.

 

اما دلیل اینکه چرا به سوریه تندی نمی کرد این است که سوریه با 35هزار نیروی نظامی در لبنان قدرت مطلق بود و او جرات نمی کرد حرفی بزند. بعد از قتل رفیق حریری، قطعنامه های سازمان ملل باعث شد که سوریه از این کشور خارج شود.

 

سه وزیر خارجه اروپایی که به لبنان آمدند نکته ای را مطرح کردند که سبب تغییر قانون اساسی لبنان می شود. آقای کوشنر گفته که باید فکری برای انتخاب رئیس جمهور کرد تا اختلافات 15 سال گذشته تکرار نشود. فکر می کنید چنین اتفاقی بیفتد یا فرانسه صلاحیت چنین کاری را دارد؟

 

آقای کوشنر در بسیاری موارد نشان داده نمی داند چه کند. یکی از آن موارد لبنان است. می دانید معنای این حرف چیست؟ یعنی بهم زدن نظام طایفی لبنان. به هم زدن نظام طایفی لبنان معنایش جنگ وحشتناکی  است که جنگ داخلی قبلی در مقابلش هیچ است. یک زمان است کشور آن قدر توسعه یافته می شود که از مرز طایفه می گذرد. یعنی مردم به جایی می رسند که دیگر شیعه، سنی، درزی و مسیحی مطرح نیست. افرادی فارغ از مذهبشان کاندید می شوند. هرکس  رای اکثریت را آورد رئیس جمهور می شود. خب یک چنین اتفاقی  تقریبا و تحقیقاً در لبنان غیر ممکن است.

 

سخنان کوشنر را درجهت سیاست های آمریکا می دانید؟

 

فرانسه در رابطه با ایران کاملاً از آمریکا پیروی می کند اما در رابطه با لبنان این چنین نیست.  این دو کشور در لبنان رقابت هایی دارند. دولت جدید فرانسه در موضوع  اتمی ایران از آمریکا پیروی می  کند و جای بریتانیا و بلر را گرفته اما در مورد لبنان این طور نیست.

 

ظاهرا گروه 14 مارس و گروه های هشت مارس میشل عون را بهترین گزینه برای ریاست جمهوری می دانند و روی میشل عون پافشاری دارند. اما عون نتوانست گروه های دیگر را به حمایت از خود ترغیب کند. چه چیزی باعث می شود میشل عون رئیس جمهور شود و چه چیزی باعث می شود او به ریاست جمهوری انتخاب نشود؟

 

ببینید بحث میشل عون مطرح نیست. فرد مسیحی ای در لبنان رئیس جمهور خواهد شد که تمام طرف ها بر آن توافق کنند. همه می دانند که یک مسیحی باید رئیس جمهور شود. همه این موضوع را پذیرفته اند. حالا می نشینند بحث می کنند و روی یک نفر توافق می کنند.  نمی توان گفت میشل عون یا فرد دیگری رئیس جمهور خواهد شد چون روی هیچ کس توافق نیست. دو طرف باید توافق کنند.

 

اگر توافق نکنند چه اتفاقی می افتد؟

 

اگر توافق حاصل نشود بن بست ادامه دارد. من آرزو می کنم گروه ها به توافق برسند. رئیس جمهور انتخاب و دولت تشکیل شود.

 

عکسها از مهدی حسنی


نظر شما :