بهره برداری‌های خارجی از نبود وحدت استراتژیک

۱۸ مهر ۱۳۹۱ | ۱۶:۳۷ کد : ۱۹۰۷۵۶۹ خاورمیانه یادداشت
داوود هرمیداس باوند،‌ استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین المللی در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی به تحلیل ارتباط تحریم ها و بحران ارزی هفته های اخیر در کشور می پردازد و معتقد است که مسئولین باید هرچه سریع تر با اجماع در مورد منافع ملی راه حلی برای برون رفت از چالش کنونی بیابند.
بهره برداری‌های خارجی از نبود وحدت استراتژیک

دیپلماسی ایرانی: هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، حاکمیت ایران را  مقصر اصلی وضعیت نابسامان اقتصادی در ایران دانسته و تصریح کرده که وضعیت اقتصادی ایران عمدتا نتیجه تصمیم های دولت ایران بوده و نه تحریم ها. در مقابل آقای احمدی نژاد در کنفرانس خبری خود با اشاره به تحریم های نفتی و بانکی آمریکا، علت این بحران را عدم دسترسی دولت به ارز کافی دانست. داوود هرمیداس باوند، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین المللی در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی به تحلیل این مسئله می پردازد:

آنچه مسلم است این است که تحریم های بین المللی خصوصا تحریم های یکجانبه آمریکا و اروپا در مورد خرید نفت ایران و تحریم بانک مرکزی بر اقتصاد ایران خصوصا بحران ارزی اخیر بی تاثیر نبوده است. اگر دقت کنیم می بینیم که روند کاهش ارزش ریال در یک سال گذشته تشدید شده است. این دقیقا همان زمانی است که تحریم های بین المللی علیه ایران خصوصا تحریم نفت و بانک مرکزی تصویب و پس از مدتی اجرا شده است. با این وجود نباید همه چیز را به گردن تحریم ها انداخت.

اگر بخواهیم به طور کلی به دلایل شرایط کنونی در اقتصاد ایران و خصوصا بحران ارزی اخیر بپردازیم باید به سه عامل اشاره کنیم:

اول، ضعف مدیریت در کشور است. متاسفانه در سالهای اخیر شاهد بوده ایم که دولت از استفاده، توجه و به کارگیری نظرات کارشناسی غفلت کرده است. از بین بردن نهادهای کارشناسی نظیر سازمان برنامه و بودجه، و حذف مدیران کارکشته و جاافتاده و به کارگیری نیروهایی ناآشنا و همچنین اتخاذ تصمیمات آنی و شتابزده و بدون پشتوانه تحلیلی، همگی نشانه هایی از ضعف مدیریتی در کشور بوده که منجر به شرایط اقتصادی کنونی شده است. تزریق سیل عظیم نقدینگی به جامعه یکی از اشتباهات دولت در طی سالهای گذشته بوده است که بسیاری از اقتصاددانان نسبت به عوارض آن هشدار می دادند. در دوران چهار ساله نخست دولت آقای احمدی نژاد نقدینگی در اقتصاد ایران بیش از دو برابر و نیم شد. براورد می شود که در دوره هفت ساله ریاست جمهوری ایشان نقدینگی بیش از پنج برابر شده است. نقدینگی سرگردان در جامعه به دنبال جای مطمئنی برای سرمایه گذاری می گردد و به دلیل نبود زمینه مناسب برای سرمایه گذاری در دیگر عرصه ها خرید و فروش ارز یکی از راههای سرمایه گذاری محسوب شده است.

از سوی دیگر تحریم های بین المللی نیز تاثیر گذار بوده است. درست است که تحریم های شورای  امنیت علیه ایران چندان مسائل اقتصادی را در بر نگرفت، اما ایالات متحده آمریکا به همراه اروپا و دیگر متحدانشان از یک سال گذشته تحریم های اقتصادی بسیار شدیدی را علیه ایران اعمال کرده اند. آنها خرید نفت ایران را تحریم کرده اند و در نتیجه این تحریم ها، فروش نفت ایران به نصف (یک میلیون بشکه در روز) کاهش پیدا کرده است. بدیهی است اقتصاد ایران که وابستگی بسیار شدیدی به نفت دارد، با این اتفاق ضربه سنگینی را متحمل می شود. از سوی دیگر با تحریم بانک مرکزی و مسدود شدن مبادلات بانکی ایران با سایر کشورها عملا امکان انتقال پول حاصل از فروش نفت به داخل ایران غیر ممکن یا بسیار سخت شده است. بنابراین دسترسی دولت به ارز خارجی به شدت کاهش یافته است. اگر دولت ارز کافی داشته باشد می تواند با وارد کردن مقدار زیادی ارز به بازار و رفع تقاضای موجود مانع از سقوط ارزش پول ملی شود. ولی با ناتوانی دولت در تامین ارز کافی، این بحران روز به روز تشدید شده است و در یک سال و نیم گذشته شاهد سه برابر شدن قیمت دلار و بی سابقه ترین سقوط ارزش ریال بوده ایم. البته نباید فراموش کرد که بخشی از تاثیر تحریم ها به تاثیرات روانی این مسئله مربوط می شود. اگر دقت کنیم می بینیم که بلافاصله پس از وقوع یک مسئله در سیاست خارجی، مثلا تصویب تحریم های اروپا، شکست مذاکرات ایران و گروه 1+5 و بسته شدن سفارت کانادا در ایران، قیمت ارز جهش قابل توجهی داشته است. این مسئله نشان می دهد که بخشی از بحران کنونی به تاثیرات روانی تحریم ها و بی اعتمادی عمومی جامعه به وضعیت کشور مربوط می شود.

علاوه بر دو عامل فوق، مسئله دیگری که امروز در کشور دیده می شود و یکی از عوامل بحران کنونی محسوب می شود، فقدان وحدت استراتژیک در میان مقامات و مسئولین کشور است. در روزهای اخیر که بحران ارزی بالا گرفته شاهد بوده ایم که مقامات کشور همدیگر را به دست داشتن در این بحران متهم می کنند. از یک سو نمایندگان مجلس، محمود احمدی نژاد را متهم می کنند که با عدم ارائه ارز به بازارعامدانه به دنبال بالا رفتن قیمت دلار است؛ آنها معتقدند دولت دست به این کار زده است تا بتواند دلارهای نفتی را با قیمت بالاتری بفروشد و کسری بودجه خود را تامین کند و بتواند هزینه های جاری خود خصوصا پرداخت یارانه های نقدی را انجام دهد. از سوی دیگر آقای احمدی نژاد نیز در جلسه مطبوعاتی خود 22 نفر را عامل این بحران می داند و با متهم کردن خبرگزاری وابسته به نهادهای امنیتی- نظامی، مجلس و صدا و سیما و ... بالا رفتن قیمت ارز را ناشی از توطئه دیگر قوا علیه او دانست.

نبود وحدت استراتژیک بیش از هر چیز به نزاع قدرت در ساختار جمهوری اسلامی و انتخابات آینده ریاست جمهوری مربوط می شود. مشخص است که افرادی که در روزهای اخیر در مورد این موضوع سخن گفته اند هر کدام به نحوی تلاش می کنند از وضع کنونی به نفع خود استفاده کنند. از یک سو دولت تلاش می کند با متهم کردن دیگران، از خود رفع مسئولیت و اتهام کند و همانند سالهای گذشته که خود را در برابر قدرتمندان و ثروتمندان ترسیم می کرده، همچنان بگوید که مافیاهای قدرت و ثروت علیه او عمل می کنند. از سوی دیگر منتقدان دولت که چشم به جانشینی آقای احمدی نژاد در انتخابات آینده دارند تلاش می کنند که نشان دهند دولت در این مسئله ضعیف عمل کرده است و با انتقاد از دولت برای خود وجهه ای در افکار عمومی به دست آورند.

همین اتهام پراکنی ها و نزاع قدرت خود نوعی بی اعتماد و بی ثباتی در کشور را تلقین می کند که خود به نابسامانی و تزلزل در اقتصاد و به خصوص بی اعتباری پول ملی می انجامد. بنابراین به نظر می رسد که برخی مسئولین منافع ملی و مسائل استراتژیک را فدای منافع فردی و گروهی خود می کنند و با اظهار نظرهای رسانه ای و جنجال های خبری وضع کشور را بی ثبات تر نشان می دهند. این افراد به جای آن که به مسائل کشور و مشکلات معیشتی مردم بپردازند به بهره برداری از مشکلات و وجهه سازی برای خود مشغولند.

بر اساس آنچه گفته شد، برای رفع بحران کنونی به طور همزمان باید برای هر سه مشکل کوشید. اما بیش از دیگر مسائل باید در مورد سیاست خارجی چاره اندیشی کرد. چرا که با توجه به شرایط بین المللی موجود روند کنونی در مورد تحریم های ایران روز به روز افزایش خواهد یافت و دولت های غربی با مشاهده تاثیرگذاری نسبی تحریم ها به دنبال افزایش آن خواهند بود. راه حل این مسئله نیز واضح است. در تمام قطعنامه های شورای حکام و شورای امنیت اشاره شده است که در صورتی که ایران با این نهادها همکاری کند تحریم های بین المللی کاهش می یابند و یا به طور کلی حذف می شوند. بنابراین ایران باید به دنبال توافقی کلی برای حل مشکلات سیاست خارجی خود باشد.

در مورد مشکلات سیاست خارجی ما، به نظر می رسد که مشکل اصلی روابط تیره و خصومت آمیز ما با آمریکا است. نظر شخصی من این است تا مادامی که ما مشکلاتمان با آمریکا حل و فصل نکنیم نمی توانیم مشکلات خود در سطح بین المللی را حل کنیم. بنابراین مدام ناچاریم به دیگر کشورها امتیاز بدهیم تا مانع از اقدامات آمریکا علیه ایران شوند. امری که در درازمدت غیرممکن می نماید. بنابراین ما باید سعی کنیم مشکلاتمان را با آمریکا حل و فصل کنیم. اگر این اقدام صورت گیرد اتحادیه اروپا هم به تبع آمریکا، به کاهش تحریم ها و برقراری روابط بهتر با ایران اقدام می کند. این مسئله ای است که آقای احمدی ن‍ژاد هم، هرچند دیرهنگام به آن رسیده است و در سفر اخیر خود به نیویورک بحث مذاکره و رابطه با آمریکا را مطرح کرد. با این وجود، آمریکا به دلیل شناخت از ساختار قدرت در ایران روی گفته ایشان اعتباری باز نمی کند و آن را نشانه ای از تغییر سیاست خارجی ایران قلمداد نمی کند. شاید هدف آقای احمدی نژاد هم از طرح این مسئله به این شکل برقراری رابطه و مذاکره نبوده باشد. به نظر می رسد که ایشان با توجه به احتمالی که در مورد تغییر فضا می دهد و وضعیت انتخابات آینده این سخن را بیان کرد که بتواند برای خود آبروی نزد مخالفین کسب کند. چرا که در سالهای گذشته بخشی از نیروهای مخالف در ایران معتقد بوده اند که دشمنی با آمریکا به نفع منافع ملی کشور نیست. به همین دلیل این موضع گیری با مخالفت دیگر مقامات در ایران روبرو می شود. این دوباره ما را به همان عدم وحدت استراتژیک در میان مقامات و مسئولین می رساند. بنابراین برای حل مسائل و مشکلات خارجی پیش از هرچیز نیاز به وحدت استراتژیک در کشور است. امیدواریم که مسئولین هرچه سریع تر با اجماع در مورد منافع ملی راه حلی برای برون رفت از چالش کنونی بیابند. در غیر این صورت باید منتظر تاثیرات بیشتر این بحران در اقتصاد و جامعه باشیم./16

کلید واژه ها: تحريم ايران بحران ارزي داوود هرميداس باوند


نظر شما :