معنای مانور جدید ایهود باراک چیست؟

اعتراف به شکست یا فرار از ناکامی

۱۰ آذر ۱۳۹۱ | ۲۱:۰۱ کد : ۱۹۰۹۶۵۲ گفتگو خاورمیانه
محمد علی مهتدی،تحلیل گر مسائل خاورمیانه در گفتگو با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که معنای تلویحی کناره گیری باراک از عالم سیاست با نیم نگاهی به حوادث غزه و فضای انتخاباتی قابل درک است
اعتراف به شکست یا فرار از ناکامی

دیپلماسی ایرانی: قربانی جنگ غزه؟ خسته از عمری سیاست و جنگ طلبی؟ سیاستمداری هوشمند یا مردی که برای فعالیتی چشمگیرتر دورخیز کرده است؟ کناره گیری ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی که سابقه تکیه زدن بر کرسی نخست وزیری این رژیم برای بازه زمانی کوتاه را هم در کارنامه خود دارد، تحلیل ها و تعبیرهای فروانی را به راه انداخت. برخی این کناره گیری را اذعان با زبان بی زبانی به شکست استراتژیک اسرائیل در جنگ هشت روزه با حماس خواندند و عده ای به ذکاوت مردی در عرصه سیاسی تعبیر کردند. ایهود باراک بر اساس نتیجه نظرسنجی ها شانس چندانی برای پیروزی در انتخابات آتی نداشت پس خستگی و بازنشتگی را بهانه کرد تا از آبروریزی سیاسی در امان باشد. دلایل کناره گیری ناگهانی وی از عرصه سیاسی ، احتمال بازگشت او در آینده ای نه چندان دور و تاثیر این خداحافظی بر پرونده ای چون ایران را با محمد علی مهتدی در میان گذاشتیم. متن این گفتگو به شرح زیر است:


ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در حالی از خداحافظی با دنیای سیاست سخن می گوید که کمتر از یک هفته از جنگ هشت روزه در غزه می گذرد و آب و هوای انتخابات بر سرزمین های اشغالی سایه انداخته است. دلایل این کناره گیری ناگهانی را در چه می دانید؟

به باور من استعفاي ايهود باراك و كناره گيري وی نه تنها از نظامی گری بلکه از زندگي سياسي نتيجه شكست اسرائيل در غزه است. در این جنگ هدف ایهود بارك و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم اسرائیل اين بود كه به اهدافي كه ترسيم كرده بودند برسند و حالت بازدارندگي ارتش رژیم صهیونیستی را احيا كنند و قدرت موشكي مقاومت فلسطین در غزه را نابودكنند. تصور آنها بر اين بود که هر دو تبديل به قهرمان مي شوند و می توانند در انتخابات آینده پيشرفت زيادي داشته باشند. اما آنچه كه عملا در غزه رخ داد، این بود که اسرائيل به هیچ کدام از اهداف خود نرسید و نتوانست بازدارندگي ارتش خود را احيا کند و نه اینکه توانست توان موشكي مقاومت را از بين ببرد، به این دلیل که مقاومت تا آخرين لحظه به پرتاب موشك به شهرهای مختلف در فلسطین اشغالی ادامه داد.
بنابراین نکته اول این است که علت اين كناره گيري از صحنه سياسی به اين شكست ارتش رژیم صهیونیستی در غزه مربوط مي شود، باراك نتوانست خود را به عنوان قهرمان جنگ به افكار عمومي جامعه صهیونیستی معرفي كند.
نکته دوم این است که در چنين شرايطي ايهود باراك و حزب آن هيچ شانسي براي موفقيت در انتخابات آينده نداشتند. يعني اکثر نظرسنجی ها نشان می داد که آنها در انتخابات حداكثر دو يا سه كرسي نمي توانند بدست آورند و اين شكست سیاسی بزرگي براي باراك بود. بنابراين وزیر جنگ رژیم صهونیستی صلاح را در آن ديد تا خودبخود از صحنه خارج شود تا باقيمانده آبروي خود را به عنوان یک شخصیت نظامی و سیاسی حفظ كند.

برخی ایهود باراک را در مقام قیاس با شخصی چون بنیامین نتانیاهو یا آویگدور لیبرمن فردی میانه رو خطاب می کردند. تا چه اندازه با این برداشت از خط و مشی سیاسی باراک موافق هستید؟

به باور من مساله ميانه روي و تند روی نتيجه تفاهم ميان شخصيت هاي اسرئيلي است و اصولا تندروي يا كندروي معنا ندارد. چراكه تصميماتي كه جنبه منافع ملي دارد به شكل دسته جمعي و مشورتی مي گيرند و اينكه فردي از آنها را به عنوان ميانه رو و دیگری را به عنوان تندرو معرفي كنند، تقسيم نقش میان سران رژیم صهونیستی است، به ويژه آنكه در شرايط كنوني با مشكلات عديده‌ و چالش هاي سختي در شرایط منطقه و با توجه به معادلات بين المللي روبرو هستند. در این دوره اسرائیلی ها بيش از هر دوره ای نیاز دارند تا تصمیم ها جمعي گرفته شود، چرا كه این مسائل برای آنها سرنوشت ساز است.
بنابراین اینكه تصور شود ايهود باراك در برابر نتانیاهو شخصیت ميانه روی دارد، به باور من تفسیر دقيقی نیست و يا حداكثر اينكه آنها در گفتمان سياسی خود اين حالت تندروی یا کندروی را نشان مي دادند و هميشه شاهد بوديم كه نتانیاهو در گفتمان سیاسی خود مواضع تندي را گرفته و یا از ادبیات تندی استفاده می کند، در حاليكه ایهود باراك از ادبيات معتدل تري استفاده مي كرد. اما استفاده از این نوع ادبیات در تبلیغات سیاسی دلیل نمی شود كه اين شخصيت ها در واقعیت نیز نسبت به چالش های پدید آمده مواضع متفاوتی داشته باشند و یا حتی با یکدیگر در تضاد باشند.


برخی تحلیل گران آشنا به مسائل داخلی اسرائیل با ذکر مواردی چون ایهود اولمرت و شیمون پرز ادعا می کنند که سیاستمداران اسرائیلی در بازه های زمانی نه چندان مثبت به نفع خود از سیاست خداحافظی و پس از مدتی به عالم سیاست رجعت می کنند. تا چه اندازه این کناره گیری اولمرت را موقت و مانوری زیرکانه می دانید؟

بله مواردي وجود دارد كه شخصيتي سیاسی تظاهر به کناره گیری مي كند، اما بعد در اثر در خواست هاي مردمي بر مي گردد، اما این مساله در مورد ایهود باراك صدق نمي كند، به دلیل آنکه باراک مستهلک شده و صلاح را در آن ديده تا از صحنه خارج شود. البته خودش تاكيد كرده تا انتخابات آینده همچنان به عنوان وزیر دفاع انجام وظيفه خواهد كرد و پس از تشکیل کابینه جدید طبیعتا جای خود را به وزير دفاع جديد خواهد داد. این فرایند رسم است زمانی که وزیری در یک کابینه استعفا می دهد تا روي كار آمدن كابينه جديد يا تعيين وزير جديد همچنان به انجام وظایف خود ادامه مي دهد تا جانشين وی مشخص شود. این مساله را نیز ایهود باراک تاکید کرده که تا انتخابات آینده و تعیین کابینه جدید،همچنان در پست خود باقي خواهد ماند. اما اين باقي ماندن به گونه اي نيست كه بتواند تصمیمات مهمی را به عنوان وزیردفاع اتحاذ کند، بلکه در چنین شرایطی معمولا وزیر مستعفی تمشيت امور مي كند، بدون آنكه بخواهد تصميم مهمي بگيرد. باراك هم به همین شکل تا انتخابات بعدی هست و پس از آن وزير دفاع جدیدی خواهد آمد كه برخی بر این اعتقادند که آويگدور ليبرمن رئیس حزب اسرائیل خانه ما ممکن است وزير دفاع شود که البته این مسائل احتمالاتی است که در روزنامه های رژیم صهونیستی آمده است.

ایهود باراک با داغ شدن بحث حمله نظامی به ایران در رسانه های غربی و اسرائیلی یکی از چهره های مخالف توسل به این گزینه بود. آیا می توان کناره گیری وی را به برداشته شدن مانعی از مقابل فردی تندرو چون نتانیاهو برای حمله به ایران تعبیر کرد.

این مطلب بیشتر تحليل روزنامه ها است .  شخصا اعتقادي به این تحلیل ندارم و بر این باور نیستم كه باراك چندان موافق با حمله نظامی نبوده و نتانياهو بر جنگ اصرار داشته است و حالا با نبودن باراک، نتانیاهو یک تنه می تواند در این مورد تصمیم گیری کند.
برعكس به باور من در این حلقه تنگ تصميم گيري در رژیم صهونیستی ایهود باراک به دلیل آنکه تنها فرد نظامی است بهتر از ديگران مي توانست عواقب حمله احتمالي نظامی به ايران را بفهمد. چراكه نه ليبرمن وزیر خارجه رژیم صهیونیستی و نه نتانياهو نظامي نيستند، بنابراین به دلیل آنکه آنها تخصصی در مسائل نظامی ندارند، قادر نيستند درك كنند كه عمليات نظامي چه امكاناتي لازم دارد و چه عواقبی به بار خواهد آورد؟ آيا پيروزي مسلم خواهد بود؟ اما بارك به عنوان شخصيتي كه تمامی عمرش در ارتش بوده و فعالیت نظامی و امنیتی داشته بهتر از دو نفر ديگر متوجه عواقب چنین حمله ای مي شود و بهتر از وی مسئولان امنیتی متوجه چنین خطری هستند. به معنای دیگر در تمامي بحث ها و جلسات فرماندهان نظامي و به ويژه فرماندهان دستگاه امنیتی مخالفت مي کردند به دليل ترسی که از عملیات انتقام جویانه ایران داشتند و از این امر باخبر بودند که باید بهای بسيار سنگيني را برای چنین اشتباهی بپردازند. بنابراين همچنان بر اين باور نيستم كه ایهود باراك مانع از این درگیری بوده و در غیاب باراک، نتایاهو و لیبرمن با خیالی راحت می توانند درباره حمله نظامی به ایران تصميم بگيرند.
به نظر می رسد مساله بسيار مهمي همانند ضربه زدن به ايران، مساله ای است که تنها به تصميم اين دو فرد بر نمي گردد بلكه موافقت فرماندها ارتش و دستگاه امينتي و بالاتر از آن موافقت غرب به ویژه امریکا را مي خواهد و چنين روندي در تصمیم گیری پيرامون این مورد نمي تواند با وجود يا عدم وجود ایهود باراك مرتبط باشد. بنابراين اين مساله همچنان بيشتر ديدگاه روزنامه اي است و چندان با واقعیت منطبق نیست.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14

انتشار اولیه:سه شنبه 7 آذر 1391 / بازانتشار: جمعه 10 آذر 1391

کلید واژه ها: ایهود باراک نتانیاهو رژیم صهونیستی محمد علی مهتدی


نظر شما :