میزگرد تحولات مصر و تاثیرات منطقه ای آن

منتظر تغییر در رابطه ایران و مصر نباشید

۲۰ بهمن ۱۳۹۱ | ۱۸:۳۰ کد : ۱۹۱۲۵۴۳ اخبار اصلی خاورمیانه
متن سخنرانی محمدرضا حاجی کریم جباری، سفیر پیشین ایران در ساحل عاج در میزگرد مصر و تاثیرات منطقه ای آن در دیپلماسی ایرانی.
منتظر تغییر در رابطه ایران و مصر نباشید

دیپلماسی ایرانی: مصر از سال گذشته که درگیر تحولات مردمی و بهار عربی شد، روی آرامش به خود ندیده است. اما برای بررسی این تحولات لازم است به چهار سوال پاسخ داده شود: اوضاع فعلی در مصر چگونه قابل تحلیل است؟ سناریوهایی که اخوان المسلمین  و مرسی پیش رو خواهند داشت چیست و نتایج آن چه خواهد بود؟ رابطه ایران و مصر به کدام سو می رود؟ این تحولات چه تاثیری بر روابط مصر با کشورهای منطقه و فرامنطقه داشته است؟

تحلیل شرایط کنونی مصر

گرچه تحولات مصر، مولفه های انقلاب را ندارد و بیشتر شبیه به یک جابه جایی قدرت با حفظ ساختار است، اما در عین حال نمی توان این تحولات را تنها تغییر یک رییس جمهور دانست، چرا که نباید فراموش کرد این تحولات ریشه در خواسته های بخش عمده ای از مردم مصر دارد. پایگاه مخالفان دولت در پایتخت قوی تر از مناطق دیگر است و هرچه از شهرهای بزرگ به سمت روستاها می رویم، حمایت از اسلام گرایان و اخوان المسلمین بیش تر می شود. همان طور که شاهد بودیم، در قاهره رای محمد شفیق، بیش تر از محمد مرسی بود. علاوه بر این جبهه مخالفان دولت نسبت به گذشته قوی تر و یکپارچه تر شده است و مخالفان شامل مسیحیان، لیبرال ها، ناصریست ها و بازماندگان رژیم پیشین و گروه جوانان تحت عنوان انقلابیون، رسانه ها، قضات و نیروهای امنیتی مصر و احتمالا نیروهای امنیتی خارجی که در مصر با نیروهای امنیتی پیشین همکاری می کنند، می شود. هدف مخالفان سرنگونی مرسی در مرحله فعلی ترسیم شده است، اما به نظر می رسد بعد از وقایع اخیر به این نتیجه رسیده اند که این هدف محقق شدنی نیست و لذا به دنبال ایجاد شکاف در بین نیروهای همراه دولت هستند. همان طور که جبهه نجات تلاش می کند سلفی ها را از اخوان المسلمین جدا کند.

نکته دیگری که برای تحلیل تحولات اخیر در مصر مفید به نظر می رسد، توجه به این مسئله است که تصویب قانون اساسی با رای ضعیفی انجام شد که بسیار شکننده است و هیچ ماده ای در قانون اساسی جدید ثابت نیست و همه مواد با سازوکار پیش بینی شده در آن، امکان تغییر دارند و مخالفان بسیار امیدوار به این موضوع هستند. از سوی دیگر مصر عملا نظام ریاستی – پارلمانی پیدا کرده است، اما عملا اختیار پارلمان بیش تر از دوره گذشته است. در عین حال، در حال حاضر در مجلس یک فرد یا یک گروه هدایت کننده و رهبری وجود ندارد و گروهی نیست که بتواند قانونگذاری را به صورت یک جانبه پیش ببرد که این مساله چالشی برای دولت مرسی محسوب می شود.

علاوه بر این زندگی مردم در طول دو سال گذشته بهتر نشده است، ناامنی رشد داشته و درآمدها خصوصا درآمدهای توریستی دولت کاهش پیدا کرده است. خدمات رسانی به مردم کم تر شده و این چالش مهمی برای اخوان المسلمین محسوب می شود. اخوانی ها در اقتصاد هم مانند سیاست، مشی عمل گرایانه ای در پیش گرفته اند و فاقد یک برنامه مشخص و با جزییات، در قالب دیدگاه های ایدئولوژیک خود برای اقتصاد هستند.

اما نتیجه گیری از مطالب پیش گفته این نیست که دولت مرسی سرنگون می شود. اتفاقا به نظر می رسد مرسی دوره چهار ساله دوره ریاست جمهوری خود را به دلیل پایگاه مردمی اخوان، پشت سر خواهد گذاشت.

اگر بخواهیم تعریفی از اخوان المسلمین ارائه دهیم تا در چارچوب آن بتوان مشی و رفتار آینده این گروه را پیش بینی کرد، باید گفت اخوان تبدیل به یک جنبش اجتماعی، سیاسی، دینی با سوگیری بسیار قوی مذهبی شده که اکنون اعتبار دموکراتیک بسیار خوبی به دست آورده، اما در عین حال سعی می کند وجهه بین المللی خود را به ویژه درباره دموکراسی، حقوق بشر و حقوق اقلیت ها و زنان و تعهداتش نسبت به توافقات گذشته مصر مانند کمپ دیوید، خصوصا در برابر غرب و امریکا حفظ کند. با این حال تعهدات ایدئولوژیک خود را در میان مدت و دراز مدت ترک نخواهد کرد.

سناریوهای پیش رو

از دیدگاه منافع مصر، دو سناریو پیش روی محمد مرسی است. او یا می تواند با مخالفان تعامل کند یا راه مخالفت و تقابل را در پیش بگیرد. اگر تعامل را در پیش بگیرد، باعث می شود فضای کشور آرام شود و شرایط بحرانی در اداره کشور برطرف گردد. ضمن این که قضاوت عمومی در مقایسه نوع برخورد مرسی و مبارک با مخالفان به نفع مرسی تغییر می کند و هم چنین حمایت های آمریکا از مرسی ادامه می یابد. اما این رویکرد معایبی برای دولت دارد. از جمله باعث می شود اقتدار دولت تضعیف شود؛ بین اخوان و جریان های سلفی که به صورت تاکتیکی فعلا با اخوان ائتلاف کرده اند، شکاف ایجاد شود؛ و مخالفان به این ترتیب روحیه بیش تری پیدا می کنند و امیدواری شان به انتخابات آتی در مصر بیش تر می شود.

اما اگر مرسی راه تقابل با مخالفان را طی کند، تنها این حسن را خواهد داشت که جبهه اسلامی اعم از اعتدالیون و افراطیون تقویت می شود، اما معایبی خواهد داشت: دولت ناخواسته به مسیری می افتد که با مردم درگیر شود و تلفات این دوره به مراتب بیش تر از دوران سرنگونی مبارک خواهد بود و نوعی تنفر نسبت به جریان اخوان ایجاد می شود و ممکن است آن ها انتخابات آتی مجلس را از دست بدهند. برگزیدن رویکرد تقابل با مخالفان باعث خواهد شد که مرسی حمایت سیاسی و به ویژه حمایت مالی آمریکا و اروپا را از دست دهد و قدرت بازیگری مصر در جهان عرب و به ویژه در مورد مساله فلسطین و دولت آشتی ملی کاهش پیدا می کند.

برخی احتمال سومی را هم مطرح می کنند که تحولات جاری منجر به هرج و مرج عمومی و جنگ داخلی شود و زمینه کودتا فراهم گردد که البته معتقدم فعلا به هیچ وجه کودتا در مصر رخ نخواهد داد، زیرا ارتش بدون چراغ سبز آمریکا قطعا اقدام به کودتا نخواهد کرد و به نظر نمی رسد که کودتا در این مرحله، به نفع آمریکا باشد.

ایران و مصر

مصر داعیه رهبری بر جهان عرب و اسلام را دارد و ملاحظاتی در مورد آمریکا برای خود قائل است؛ و خصوصا مسئله اخیرالذکر، مصری ها را برای خودداری از برقراری روابط دیپلماتیک با ایران، تحت فشار قرار می دهد و به مصری ها گوشزد می کند که تعامل دوستانه با ایران برای مصر هزینه خواهد داشت. جناح های تندرو در مصر نیز به تصور واهی تبلیغ شیعه توسط ایران در مصر دامن می زنند. بنابراین ممکن است در کوتاه مدت، تغییری در سطح و کیفیت رابطه دو کشور ایجاد نشود و یا لااقل با موانع زیادی روبرو باشد. مصری ها خواستار تغییر موضع ایران در مورد سوریه هستند که این مسئله نیز به نظر می رسد در روزهای اخیر تا حدودی تعدیل شده است. ایران درباره حوادث مصر دو راه حل در پیش داشت: اول این که صحنه را در مصر اسلامی و غیراسلامی و دوم این که صحنه را سیاسی تعریف کند. سیاست خارجی ایران در این مرحله، گزینه اول را بیشتر منطبق با واقعیت می داند. در مورد روابط ایران و مصر، به نظر می رسد بهتر این باشد که از شتاب زدگی و اصرار برای برقراری فوری روابط پرهیز شده و این تصور دامن زده نشود که به روابط با مصر نیاز داریم.

سیمای منطقه در پرتو بیداری اسلامی و تحولات اخیر مصر  

قبل از آن که به رویکرد غرب در قبال تحولات مصر و خاورمیانه عربی بپردازیم، ترسیم سیمای کلی منطقه در حال حاضر و در پرتو تحولات جاری، امری لازم به نظر می رسد. به نظر می رسد که نظم منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، یک مرحلة انتقالی و در حال گذار را طی می کند. در این رابطه اشاره به چند نکته حائز اهمیت می نماید:

1- می دانیم که اساساً نظم معنادار منطقه ای عربی یا خاورمیانه ای طی چند دهة اخیر وجود نداشته است. تحولات اخیر در منطقه، موجب ایجاد یک دینامیک و پویایی منطقه ای شده، ولی نظم منطقه ای را (که گفتیم اساساً وجود هم نداشته) دستخوش تغییر نکرده است.

2- تغییر بنیادین در توازن قوای منطقه ای ایجاده نشده است.

3- بازیگران غیردولتی، خصوصاً حزب ا..، حماس و جریان سلفی در منطقه نقش ایفا می کنند.

4- در صورت تغییر اساسی رژیم ها در سوریه و بحرین، دو نتیجه کاملاً معکوس در نقشه سیاسی خاورمیانه ایجاد می شود.

5- برای اولین بار در منطقه عربی و خاورمیانه، مردم بر روابط قدرت منطقه ای تأثیرگذار شده اند، لذا سیاست خارجی مبتنی بر افکار عمومی و منفعت عمومی، نمی تواند بازتابی از مذاکرات پشت پرده باشد.

6- با توجه به شرایط کنونی مصر، به نظر می رسد که مصری ها سیاست خارجی شبیه ترکیه، یعنی سیاستی به شدت ملی گرایانه و متمرکز بر منافع مشخص اقتصادی را دنبال می کنند.

7- لااقل تا اینجا، روسیه در محور عراق-لبنان-سوریه قرار گرفته که این خود ظرفیت تأثیرگذاری بر معادلات منطقه ای را داشته است. تقویت یا ضعف این محور، عاملی مهم تلقی می شود.

8- اسراییل بزرگ ترین بازندة میدان است، زیرا هیچ کس نمی تواند جای مبارک را برای اسراییل پر کند. مسئله فلسطین برای همه گروه های اسلامی در منطقه، از جمله اخوان، یک موضوع ایدئولوژیک و تغییر موضع دربارة آن غیرممکن است، هر چند اخوان در یک سیاست عملگرایانه فعلاً مایل نباشد که به آن دامن زده شود. اما مصر حال و آینده هیچ گاه مصر دوران مبارک برای اسراییل نخواهد شد. در فقدان مبارک، اسراییل حتی دیگر نمی تواند ملک عبدا.. اردنی را دوست اسراییل بپندارد.

9- غرب، شیوخ خلیج فارس و افراطیون و وهابیون یکسره در تلاش اند تا از محبوبیت ایران نزد افکار عمومی در منطقه کاسته شود و در این راستا، از موضوع سوریه و نیز ایجاد توهم تبلیغ شیعه توسط ایران، نهایت سوء استفاده را در جهت دامن زدن به ایران ستیزی و شیعه ستیزی به عمل آورده اند.

10- ترکیه تلاش می کند تا خود را به عنوان الگوی موفق سیاسی و اقتصادی مطرح سازد؛ نظم نوعثمانی را در پوششی جدید احیا کند؛ و غرب را به استفاده از ترکیه به عنوان قدرت نرم در منطقه خاورمیانه ترغیب و قانع نماید.

11- عربستان در تلاش است تا با استفاده از ابزار پول و حتی ترور، در جنبش ها و دولت های جدید نفوذ پیدا کند؛ از شورای همکاری خلیج فارس در جهت پیشبرد اهداف خود بهره برداری کند؛ و با حملة رسانه ای و تقویت نیروهای سلفی در مصر، دولت اخوانی را دولتی ورشکسته و ناکارآمد جلوه دهد. عربستان در عین حال با چالش میان مدت، برای انطباق نهادهای سیاسی خود با انتظارات سیاسی داخلی و خارجی روبروست. از طرف دیگر، به نظر می رسد گروه های میانه رو اسلامی، از جمله اخوان مصر، چندان به رویه عربستان اعتماد ندارند.

12- عراق نفوذ منطقه ای خود را آرام آرام باز می یابد. دو مولفة نفت و ارتش بزرگ، ابزار احیای قدرت عراق در منطقه عربی خواهد بود. عراق به روابط دوستانه با همسایگان قدرتمند خود، یعنی ایران و ترکیه اهمیت می دهد.

13- قطر خود را پیروز بهار عربی می داند. قطر می گوید که شبکه الجزیره به شعله ورتر شدن انقلاب های عربی کمک کرده است. قطر در شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب نیز تلاش می کند تا عربستان به عنوان قدرت بلامنازع اعراب حاشیه جنوبی خلیج فارس تصور نشود. در واقع قطر صرفاً با اتکا به پول نفت، دچار نوعی بیش فعالی در صحنة سیاست خارجی خود شده است.

14- سوریه لااقل در حال حاضر، از بازیگری قوی در میان اعراب، به یک زمین بازی تبدیل شده است. اگر درکوتاه و میان مدت، راه حلی سیاسی پیدا نشود، احتمالاً سوریه وارد یک دهه «ابهام آمیز» خواهد گردید.

15- مصر بخشی از اعتبار منطقه ای و بین المللی دوران مبارک را بازیافته و به مرکز توجهات روانی جهان عرب تبدیل شده است. تلاش می کند تا در برابر غرب نشان دهد که به اصولی چون دمکراسی، حقوق بشر، حقوق اقلیت ها و زنان پایبند است و به تعهدات بین المللی مصر، خصوصا کمپ دیوید، متعهد می ماند. اما به خوبی آشکار است که اخوانی ها تعهدات ایدوئولوژیک خود را پیرامون فلسطین و اسراییل، حقوق و بشر و امثالهم حفظ کرده و تغییری در آنها ایجاد نخواهد شد.

رویکرد غرب و آمریکا در قبال تحولات مصر و خاورمیانه

1- روند مطلوب برای آمریکا عبارت از تغییر سریع؛ حکومت بر پایه دمکراسی، لیبرالیسم و لائیسیته؛ و ثبات بر پایه این سه اصل است.

2- آمریکا دریافته که نقش آفرینی گروه های اسلامی در نقشه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی خاورمیانه و شمال آفریقا امری واقعی، پایدار و غیرقبال انکار است و غرب و آمریکا از ابزار و نفوذ لازم برای تغییر شکل یا شکل دلخواه دادن به این جریان ها برخوردار نیستند. لذا به جای مقابله با این جریان اصیل و ریشه دار و مردمی، تلاش دارد تا راه های نفوذ و اثرگذاری بر آن را بیابد.

3- کشورهای تازه انقلاب کرده عربی اسلامی، با مشکلات فوق العاده سخت اقتصادی روبرو هستند، در حدی که مصر را از هم اکنون کشوری ورشکسته تلقی می کنند. آمریکا و غرب امیدوارند بتوانند در موقع مناسب که زمان آن را خیلی دور هم نمی بینند، از این نقطه ضعف، نهایت سوء استفاده را در جهت افزایش نفوذ و تاثیرگذاری خود  به عمل آورند.

4- برخی تحلیل گران غربی، تبدیل خیزش های عربی به هرج و مرج و جنگ داخلی را موجب تقویت بنیادگرایی، گسترش مهاجرت از شمال آفریقا به غرب و انتقال نامنی به کشورهای اروپایی و غربی می دانند. لذا آمریکا و غرب را از دامن زدن به عوامل هرج و مرج در کشورهای عربی بر حذر می دارند. آنها توصیه می کنند که غرب بر حل و فصل مسالمت آمیز مشکلات در درون و بین این کشورها و نیز تعامل اسلام خواهان و سکولارها، خصوصاً در مصر، تأکید ورزد.

 5- مشاوران غربی معتقدند که نظم، ساختار و نقشه قدرت سیاسی در این کشورها، الزاماً و الی الابد بر پایه حاکمیت اسلام گرایان استوار نخواهد بود. لذا آمریکا و غرب در عین برخورد محتاطانه با خیزش های عربی و تلاش برای جهت دادن به آنها، بر رعایت استانداردهای بین المللی حقوق بشری و احترام به معاهدات موجود، خصوصاً در مصر، تأکید می ورزند تا ضمن استفاده از این عامل فشار، زمینه های اجتماعی این به اصطلاح استانداردها را هر چه عمیق تر و قوی تر سازند./12

کلید واژه ها: محمدرضا حاجی کریم جباری


نظر شما :