اخوان المسلیمن سهم برادران انقلابی را مصادره کرد؟

سایه سهم خواهی سیاسی بر فراز انقلاب مردمی

۰۶ اسفند ۱۳۹۱ | ۱۳:۱۴ کد : ۱۹۱۳۰۲۹ گفتگو خاورمیانه
محمدعلی مهتدی، تحلیلگر مسائل خاورمیانه در گفتگو با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که ریشه اختلاف های امروز حزب نور با اخوان در دورماندن این حزب از کرسی های کلیدی است و نه تغییر باورهای ایدئولوژیک
سایه سهم خواهی سیاسی بر فراز انقلاب مردمی

دیپلماسی ایرانی: صحنه آشوب مصر این بار خبر از اختلاف ها میان احزاب همگرا می دهد. حزب النور که در نخستین انتخابات دموکراتیک در مصر پس از حسنی مبارک در کنار اخوان المسلین ایستاد و برای به قدرت رسیدن محمد مرسی تلاش های زیادی کرد، امروز با اخوانی ها سر ناسازگاری دارد. با فاصله گرفتن مصر از روزهای انقلابی و اتحاد هیجانی که میان گروه های مختلف سیاسی و دینی به وجود آمده بود اکنون هرکدام از نیروهای سیاسی سهیم در این انقلاب ، سهم خود را از حکومت می خواهند. اخوان المسلمین که در نخستین انتخابات پارلمانی در مصر پس از فروپاشی حاکمیت مبارک بیشترین کرسی ها را به دست آورده بود با خلف وعده نامزد خود یعنی محمد مرسی را برای کرسی ریاست جمهوری هم به میدان آورده و در نهایت پیروز این جدال شد. اکنون محمد مرسی که می گوید دیگر رئیس جمهور تمام مردم و نه عضوی از اخوان است در فضادادن به دیگر همراه های سیاسی قدیمی خود ناخن خشکی عجیبی به خرج می دهد.مرسی پیش از این وعده حکومتی فراگیر از منظر سیاسی را داده بود و این در حالی است که هر روز مهره های بیشتر غیراخوانی به دستور وی از بدنه سیاسی حاکمیت حذف می شوند. در این میان صدای حزب النور که در پیروزی مرسی در انتخابات نقش چشمگیری داشت بلند شده است. دیپلماسی ایرانی با محمدعلی مهتدی، تحلیلگر مسائل خاورمیانه، در خصوص دلایل  اختلاف ها میان اخوان المسلمین و حزب النور، رابطه دولت و ارتش در این کشور و در نهایت زمزمه های  مصالحه محمد مرسی با مخالفش گفتگویی داشت که در زیر می خوانید:

آنچه امروزه در صحنه سیاسی مصر شاهد هستیم اختلافاتی است میان حزب نور و اخوان المسلیمن مصر که در حقیقت همیشه در کنار یکدیگر روند سیاسی این کشور را پیش برده اند. به نظر شما ریشه این اختلافات در چیست؟

اگرچه حزب نور وابسته به جریان سلفی مصر و حزب عدالت و آزادی وابسته به اخوان المسلیمن در چارچوب اسلام گرایان با یکدیگر در انتخابات و مسائل پارلمانی فعالیت می کنند، اما اختلافات مهمی با هم دارند. اخوان المسلمین را می توان تا اندازه ای گروه اسلام گرای میانه رو یا معتدل دانست، گرچه بسیاری بر این باورند که اخوان کنونی با اخوان المسلمین دوران مرحوم حسن البنا متفاوت است و این اخوان بیشتر تحت تاثیر افکار سید قطب قرار داشته و به سلفی ها نزدیک ترند. اما تجربه نشان داده است که اخوانی ها در دوسال گذشته بسیار پراگماتیک عمل کردند، بنابراین:

۱. همین میزان عمل پراگماتیسیتی یکی از موارد اختلاف با سلفی هاست که به شدت معتقدند باید طبق نص عمل کرد و این رفتارهای پراگماتیستی را قبول ندارند

۲. اختلاف دیگر بر سر کشورهای منطقه ای است که از آنها حمایت می کنند. سلفی های جدید در مصر که در طول این دو سال فعالیت آنها از اسکندریه آغاز شد سپس به قاهره و دیگر شهرها رسید، از سوی عربستان سعودی حمایت مالی و هم سیاسی شدند. در نتیجه اکثر رهبران آنها افرادی هستند که در عربستان تحصیل کردند و تحت تاثیر افکار وهابی می باشند. این در حالی است که اخوانی های عربستان و کشورهای عرب خلیج فارس به شدت با اخوانی های مصر مخالفند و تنها کشور قطر است که از اخوانی ها حمایت می کند. اختلاف نظرهایی که میان قطر و عربستان سعودی در مورد مسائل منطقه ای وجود دارد طبیعتا بر روابط حزب نور و اخوان المسلین تاثیرگذار است.

۳. البته دلایل ریز و درشت دیگری هم در داخل مصر وجود دارد که بیشتر شبیه جرقه است و به این اختلاف ها دامن می زند. این اختلاف ها بیشتر به پست های حکومتی مربوط است که به عنوان مثال حزب نور پست هایی را می خواهد و مایل است تا افرادی را از خود این حزب بر این پست بگمارد، اما اخوانی ها و محمد مرسی مترصد این هستند تا به افرادی از اخوانی ها پست هایی داده شود. اخیرا نیز دولت مصر دو نفر را مستعفی اعلام کرده که وابسته به حزب نور بودند. این مسائل سبب شده تا اختلافات ریشه ای ظاهر شود. ظاهرا هم اکنون فردی از مسائل عقیدتی و ریشه ای صحبت نمی کند بلکه بیشتر اعتراض ها به پر کردن جاهای خالی در پست ها و گرفتن امتیازهای دولتی برمی گردد. بنابراین ظاهرا حزب نور و سلفی ها مایلند که اخوانی ها هوای آنها را داشته باشند و پست هایی به آنها بدهند، در مقابل اخوان المسلمین سیاست اخوانی کردن دولت را دنبال می کنند و مایلند تا افراد وابسته به خود و یا وفادار به تشکیلات اخوان را در پست ها و منصب های مختلف بگمارند.

زمزمه هایی شنیده شده بود که محمد مرسی در مذکرات خود با سران مخالفین همچون عمرموسی به نتایجی رسیده است و قصد دارد تا ایمن النور را به عنوان نخست وزیر معرفی کند. به نظر شما محمد مرسی با مخالفین خود و سکولارها مصالحه کرده است؟

من تصور نمی کنم مصالحه ای میان مرسی با مخالفان و سکولارها صورت گرفته باشد. به دلیل آنکه محمد مرسی پیش از آنکه کابینه خود را تشکیل دهد وعده داده بود که کابینه اتحاد ملی تشکیل دهد و نخست وزیری را در اختیار گروه های مقابل بگذارد و همچنین وزارتخانه را میان گروه های مختلف سیاسی تقسیم کند. اما دیده شد که محمد مرسی به وعده خود عمل نکرد و هشام قندیل که وابسته به اخوان است و در دوران حسنی مبارک رئیس دفتر وزیر آبیاری بود را به عنوان نخست وزیر انتخاب کرد. طبیعتا این دولت در طول این مدت نتوانست مشکلی از مردم مصر را حل کند. امروز هم به نظر نمی رسد که اخوانی ها در صدد نوعی ائتلاف باجناح های معارض باشند و وعده هایی هم که داده می شود به دلیل فقدان اعتماد میان طرفین مشکلی را حل نمی کند، به ویژه آنکه ایمن النور شخصیتی مسیحی است که بعید به نظر می رسد اخوانی ها قصد داشته باشند فردی مسیحی را به عنوان نخست وزیر معرفی کند و حتی اگر چنین نیتی هم وجود داشته باشد با مخالفت شدید اسلام گراها و سلفی مواجه خواهد شد.

امروز رابطه ارتش و دولت مصر با توجه به اینکه محمد مرسی تاکید دارد که ارتش نباید درگیر مسائل سیاسی کشور شود، چگونه است؟

محمد مرسی ژنرال سیسی را به عنوان فرمانده جدید ارتش انتخاب کرد، یعنی طنطاوی را بازنشسته کرد و این ژنرال را به جای وی در راس ارتش گذاشت. اما اخیرا شایعاتی درست شده بود که محمد مرسی ژنرال سیسی را کنار گذاشته، حال تا چه میزان این شایعات صحیح بوده یا خیر به موضع ارتش در قبال درگیری های خیابانی برمی گردد که پلیس این اعتراض ها را سرکوب می کند و امروزه نیز شاهد همین درگیری ها و اعتراض ها در مقابل کاخ ریاست جمهوری در قاهره هستیم. در آخرین بیانیه ای که ارتش داده بود به نوعی این بیانیه بی طرفانه بوده است و همین موضع بی طرفانه و حمایت ارتش از مردم و این مساله که در بیانیه بر آن تاکید داشتند که ارتش درکنار مردم است و از هیچ گروه سیاسی حمایت نمی کند، احتمالا سبب دلخوری دولت اخوانی شده است. همچنین شایعاتی پخش شده بود که ژنرال سیسی را برکنار کرده که همین امر سبب بروز نارضایتی در صفوف ارتش شده بود. البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که در مصر همچنان قدرت در دست دستگاه امنیتی است و نه در دست ارتش و حتی گروه های سیاسی. به معنای دیگر ارتش در ظاهر مدافع تمامیت ارضی کشور است و قاعدتا باید از کشور در مقابل خطرات و به ویژه مسائلی که در قاهره و شهرهای کانال سوئز می گذرد، محافظت کند، با این وجود ارتش در جلوی صحنه حضور دارد، اما در پشت صحنه دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی تصمیم گیر هستند.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14

چهارشنبه 2 اسفند 1391 / باز انتشار: یکشنبه 6 اسفند 1391

کلید واژه ها: محمد مرسی حزب نور اخوان المسلمین محمد علی مهتدی


نظر شما :