امیری که پیش از مرگ قدرت را واگذار کرد

همراهی عربستان- آمریکا برای مهار بلندپروازی های قطر

۱۱ تیر ۱۳۹۲ | ۱۶:۰۹ کد : ۱۹۱۷۹۴۰ نگاه ایرانی خاورمیانه
علی جنتی،‌ سفیر سابق ایران در کویت و تحلیل گر مسائل منطقه در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی به بررسی دلایل انتقال مسالمت آمیز قدرت در قطر و توطئه های پشت پرده پرداخته است
همراهی عربستان- آمریکا برای مهار بلندپروازی های قطر

دیپلماسی ایرانی: تحولاتی که در قطر رخ داد منجر به کناره گیری شیخ حمد بن آل خلیفه امیر قطر گردید و همزمان حمد بن جاسم که نخست وزیر و وزیر امور خارجه بود نیز کنار رفته و وزیر و مشاور در امور داخلی قطر جایگزین وی شد. به نظر می رسد آنچه در این کشور رخ داد با اراده کامل امیر قطر نبوده است. در خصوص انگیزه های این تحول تحلیل های متفاوتی وجود دارد که از سوی دیپلمات های مقیم قطر در مطبوعات عربی آمده و یا تحلیل هایی که از سوی غربی ها مطرح شده است. در خصوص عوامل این تغییر میتوان به دو مورد اساسی اشاره کرد:

1.     اختلافاتی که از گذشته در داخل خانواده حاکم قطر وجود داشته است. حمد بن خلیفه امیر قطر سه زن و 18 فرزند دارد که شیخ تمیم بن حمد ولیعهد قطرفرزند چهارم اوست. در گذشته یکبار فرزند ارشد امیر به نام جاسم بن حمد به عنوان ولیعهد معرفی شده بود و همین مساله سبب اختلافاتی در درون خانواده حاکم گردید و در نهایت امیر او را برکنار کرد و شیخ تمیم را به جای او تعیین نمود. مادر شیخ تمیم بن حمد شیخه موزه است که عنصر پرقدرتی در حاکمیت به شمار می آید و تلاش زیادی کرد تا پسرش به امارت آن کشور برسد. در حال حاضر به نوعی انتقال مسالمت آمیز قدرت در خانواده امیر شکل گرفته تا در آینده مشکلی به وجود نیاید.

2.     فشار غرب و به ویژه امریکایی ها در این تحول و تغییر موثر بوده و قطعا چنین تحولی بدون موافقت امریکا صورت نگرفته است. دلایلی که برای چراغ سبز امریکا می توان ذکر نمود به شرح زیر است:

الف- قطر بلندپروازی های زیادی دارد و سرمایه گذاری های کلانی را در اروپا، شمال افریقا و افریقای سیاه  انجام داده و  از شبکه رسانه ای الجزیره نیز نهایت استفاده را در جهت معرفی کشور کوچکی همچون قطر و دامن زدن به جنبش های موسوم به به بهار عربی کرده و در این زمینه نقش بسیار مهمی ایفا کرده است

ب- دخالت های مستقیمی که قطر در تمامی این کشورها انجام داده است از موریتانی در غرب افریقا گرفته تا مصر، تونس، لیبی، سوریه، لبنان، فلسطین، افغانستان و حتی مالی قابل توجه است. به عنوان مثال در خصوص مسائلی که اخیرا در مالی اتفاق افتاد و فرانسوی ها  ارتش خود را به این کشور گسیل داشتند  قطری ها نیز از سلفی هایی آن کشور که با فرانسوی ها می جنگیدند حمایت مالی و تسلیحاتی کردند. در تمامی کشورهای تحول یافته تظاهراتی بر ضد دولت قطر شکل گرفته و تظاهر کنندگان پرچم آن کشور و عکس های امیر قطر را به آتش کشیده اند.

این دخالت ها موجب ناخشنودی کشورهای غربی نسبت به حمایت دولت قطر از تشکیلات  اخوان المسلیمن و یا جریان های افراطی وابسته به القاعده در کشورهای مختلف گردید. به عنوان مثال در سوریه شاهد هستیم که قطر به شکل رسمی از جبهة النصره و احرار الشام که وابسته به القاعده هستند حمایت مالی و تسلیحاتی می کند . بدیهی است که ادامه این روند برای امریکا و کشورهای غربی بسیار سنگین است. قطر تلاش زیادی کرد تا کشورهای عضو ناتو را قانع و ترغیب کند که در سوریه دخالت نظامی کنند، در حالیکه کشورهای عضو ناتو به هیچ وجه مایل به دخالت مستقیم نظامی در سوریه نیستند. همچنین قطر تلاش نمود تا امریکا بپذیرد که معارضین را تسلیح کند که با مخالفت امریکا روبرو شد اما پس از شکستی که معارضین در القصیر خوردند سبب شد تا بهانه ای به دست آنها داده و به معارضان کمک تسلیحاتی کنند.

ج- رهبران قطر علیرغم آنکه در دنیای عرب تبلیغ دموکراسی می کنند و شبکه الجزیره از ایجاد دموکراسی در کشورهای سوریه، مصر، سودان و یمن و تونس حمایت می کند، اما در درون آن کشور استبداد کاملی وجود دارد، بدین معنا که کشور فاقد پارلمان است .از مطبوعات آزاد خبری نیست و سرنوشت کشورتنها در دست دو نفریعنی امیر قطر و نخست وزیرآن کشورقرار دارد که در تمامی مسایل سیاسی و اقتصادی تصمیم گیری میکنند و هیچ فرد دیگری نمی تواند دخالت کند، همچنین در این کشور حزب سیاسی وجود ندارد و  در بسیاری از روشنفکران در زندان به سر می برند . تمامی این مسائل حاکی از وجود استبداد کامل در این کشور است. مجموعه این مسائل امریکایی ها را به این فکر واداشت که باید تغییر و تحولی در قطر رخ دهد. به باور من امریکایی ها نه تنها در قطر بلکه در کشورهای حوزه خلیج فارس نیز به دنبال چنین تغییراتی هستند به طوریکه نسل قدیمی و فرتوت گذشته کنار رفته و نسل جوان اصلاح طلب بر سر کار بیاید که به دموکراسی اعتقاد بیشتری داشته باشد.

شیخ حمد بن خلیفه ، امیر سابق قطر خود برای رسیدن به قدرت با آمریکا و اسرائیل هماهنگی کرد و پایگاه عظیم هوایی العدید و پایگاه زمینی سیلیه را در اختیار امریکا قرار داد تا توانست علیه پدرش کودتا کند. اکنون هم امریکا و اسرائیل مستقیما در برکناری او مشارکت دارند .

در نتیجه باید گفت اختلاف های داخلی خانواده حاکم از یکسو و فشارهای خارجی بر امیر قطراز سوی دیگر سبب شد تا وی کناره گیری کند. لازم است اشاره شود که امیر قطر تنها 63 سال سن دارد و هیچ کدام از حکام عرب خلیج فارس در چنین سنی با ارده خود از قدرت کنار نمی روند، به عنوان مثال ملک فهد در عربستان سال ها بیمار بود اما همچنان قدرت را در دست داشت . امیر سابق کویت شیخ جابر الاحمد الصباح نیز چنین وضعیتی داشت ولی تا پایان عم بر سر کار بود . لذا میتوان گفت امرای خلیج فارس تا زمانی که از دنیا نروند هرگز از قدرت کناره گیری نمی کنند. به همین جهت کناره گیری امیر قطر در این سن تا اندازه ای معنادار است . ضمن آنکه برخی اطلاعات مستند حاکی است که سازمان اطلاعات مرکزی امریکا " سیا " مستقیما در این امر دخالت داشته است .

نکته مهم دیگراختلاف های شدید آن کشور با عربستان سعودی در شورای همکاری خلیج فارس است .  قطر پس از عربستان خود را داعیه دار رهبری سلفی گری و وهابیت در دنیا می داند و در این زمینه با عربستان رقابت می کند. علاوه بر آن در کشورهایی مانند عراق، سوریه و لبنان که این روزها دچار بحران هستند ، قطر به شدت با عربستان رقابت دارد. بدین معنا که برخی ازگروه ها را عربستان حمایت مالی و تسلیحاتی کرده و برخی دیگر را قطر. در نتیجه عربستان به شدت از سیاست های قطر ناخشنود بوده و به احتمال زیاد عربستان سعودی نیز با امریکا در ایجاد این تحول در قطر همراهی داشته است. دراولین پیامی که عربستان به امیر جدید قطر فرستاد اظهار امیدواری شده است که از این پس قطر در چارچوب سیاست های شورای همکاری خلیج فارس عمل کند و این بدان معناست که از این پس قطر حد واندازه خود را بشناسد و با عربستان سعودی به عنوان برادر بزرگ تر خود همکاری کند و تصمیمات شورای همکاری خلیج فارس را بپذیرد و فراتر از حد خود بلند پروازی نکند.

با توجه به آنچه گفته شد باید شاهد کاهش دخالت های قطر در مسائل سوریه، عراق و لبنان باشیم. همانطور که در چند ماه گذشته  امریکایی ها پرونده سوریه را به عربستان سپرده و علاقه نداشتند که دیگر قطر در بحران سوریه دخالت کند و در نتیجه عربستان سعودی درمیان معارضین این کشورها نفوذ بیشتری پیدا کرده است.

 رابطه قطر با ایران در سایه تحولات

در طول سالهای اخیر ایران در روابط دوجانبه خود با قطر مشکل خاصی نداشته است و تنها در مساله حمایت قطر از معارضین سوری و یا دخالت آن کشور در مسائل عراق و لبنان و حمایت از جریان های سلفی و یا وابسته به القاعده اختلاف نظر پیدا کرده است. در درگیری های اخیر شهر صیدا میان ارتش لبنان و سلفی ها نیز رد پای قطر به طور آشکارا دیده می شود. عناصری که قبلا با حزب الله نیز درگیر شده بودند. در صورتی که قطر سیاست جدیدی اتخاذ کند و از دخالت در امور داخلی این کشورها دست بردارد و  از جریان های سلفی تندرو حمایت نکند روابط ایران و قطر به وضعیت گذشته برخواهد گشت.طبیعتا انتخاب آقای دکترحسن روحانی نیز تاثیر زیادی بر روابط ایران با تمامی کشورها خواهد داشت و از هم اکنون شواهد بهبود مناسبات ایران با کشورهای حوزه خلیج فارس را میتوان مشاهده نمود. /14

انتشار اولیه: شنبه 8 تیر 1392/ باز انتشار: سه شنبه 11 تیر 1392

کلید واژه ها: قطر سوریه امریکا لبنان عربستان سعودی علي جنتي


نظر شما :