دیپلماسی و دانشوری:

ظریف و سیاست خارجی ایران

۲۳ مرداد ۱۳۹۲ | ۱۶:۳۰ کد : ۱۹۱۹۷۸۲ خاورمیانه یادداشت
دکتر سیدمحمد کاظم سجادپور، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین الملل در این نوشتار با تاکید بر مفهوم دیپلماسی و دانشوری به زندگی و شخصیت دکتر ظریف پرداخته و نسبت دیپلماسی و دانشوری در کارنامه زندگی علمی و اجرایی وی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
ظریف و سیاست خارجی ایران

دیپلماسی ایرانی: نسبت دکتر ظریف بر سیاست خارجی ایران چیست؟ این پرسش، پرسشی کلیدی در موقعیت کنونی در محافل سیاسی، رسانه ای و علمی ایران است. دکتر ظریف به عنوان وزیر خارجه پیشنهادی دولت یازدهم، از زوایای گوناگونی قابل بررسی است. ولی در این نوشتار با تاکید بر مفهوم دیپلماسی و دانشوری به زندگی و شخصیت دکتر ظریف پرداخته خواهد شد و نسبت دیپلماسی و دانشوری در کارنامه زندگی علمی و اجرایی وی مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.

برای روشن شدن بهتر بحث، ابتدا به رابطه دیپلماسی و دانشوری پرداخته خواهد شد. سپس به دکتر ظریف به عنوان یک دیپلمات و دانشور از منظر ویژگی های شخصی و شناختی اشاره خواهد شد و سرانجام به معنا و مفهوم دانشوری و دیپلماسی در دولت یازدهم توجه می شود.

بهره نخست: دیپلماسی و دانشوری

نکته اول آنکه دیپلماسی واژه مشترکی است که بعضا معانی متفاوتی از آن استنباط می شود. هرکسی دیپلماسی را از منظر خودش و به گونه ای خاص تعریف و تعیین می کند. ولی باید در نظر داشت که در درجه نخست، دیپلماسی از کهن ترین نهاد های اجتماعی تاریخ بشر است. بشر از زمان های بسیار دور و درحالی که در جامعه ابتدایی زندگی می کرده، به دیپلمات نیازمند بوده تا جوامع پیچیده امروزی. توضیح آنکه در زمانی که انسان ها صرفا از طریق شکار زندگی می کردند، مناطقی که به شکار اختصاصی آنان مربوط می شد، موضوع مورد اختلاف بود و برای حل و فصل اختلافات مربوط به مناطق شکار، انسان های اولیه نمایندگانی را به جامعه دیگر گسیل و ارسال می داشتند تا موضوع مربوط به منطقه شکار حل و فصل شود و بدون اختلاف زندگی ادامه یابد. در تمام فرهنگ ها و تمدن های بشری مساله فرستادگی و نماینده سیاسی به طور پیوسته در تاریخ حضور متداومی داشته و هیچ جامعه ای نیست که در طی چند هزار سال تاریخ بشر به نحوی با مساله فرستادگی و دیپلماسی سروکار نداشته باشد. در ادیان بزرگ از جمله دین مبین اسلام، مساله فرستادگی و پذیرش نمایندگان در زندگی پیامبر اکرم(ص) از نقاط بسیار برجسته و درخشان و به معنای واقعی کلمه یاد گرفتنی و جاودانی است.

هرچند که دیپلماسی به لحاظ شکل دچار تغییر و تحول شده و تکنیک ها و تکنولوژی های مختلفی با دیپلماسی پیوند دارند، ولی روح دیپلماسی کم و بیش یکسان مانده است. منظور از روح دیپلماسی این است که ما می توانیم از دیپلمات و دیپلماسی انتظارات مشخص و معین و جاافتاده ای را از ابتدای زندگی بشر تاکنون مشاهده کنیم. این انتظارات عبارتند از حل و فصل اختلافات، کمک به تامین امنیت جامعه و تولید امنیت، تولید فضای مناسب برای کنش های اقتصادی و باز شدن امکانات اقتصادی جوامع و کشورها و همین طور تولید احترام و اعتبار و حیثیت بیرونی. این چارچوب مفهومی پیوسته درفلسفه دیپلماسی و عملکرد دیپلماسی قابل مشاهده بوده و از پایداری خاصی برخوردار است.

نکته دوم آنکه دیپلماسی حرفه ای با ویژگی های خاص خود است. در این ویژگی ها باید در نظر گرفت که ترکیبی از نهاد های اجتماعی و سیاسی مانند نهاد دولت، تمام روندها و کنش و واکنش های گوناگون در سطوح داخلی و خارجی و همچنین افراد به عنوان عوامل موثر بر دیپلماسی مطرح بوده و خواهند بود. به عبارت دیگر، ویژگی هر کدام از این ابعادی که ذکر شد، یعنی نهادها، روندها و افراد در سرانجام دیپلماسی نقش دارند. در این میان افراد یا به تعبیر دقیق تر دیپلمات ها به طور تقریبا اجماعی باید در جهان از ویژگی های خاصی برخوردار باشند و هر چقدر این ویژگی ها برجسته تر باشد، محصول دیپلماسی کارآراتر و مفیدتر به حال جوامع و اجتماعات است. بنابراین، به این تعبیر دیپلماسی در کنار ابعاد نهادی و روندی، پدیده ای است که در آن افراد و شخصیت ها نقش برجسته و مهمی دارند. باید گفت به دلیل درک مشترک جهانی از دیپلمات و دیپلماسی، ویژگی های فردی و شخصیتی دیپلمات ها در چشم اندازی جهانی مورد سنجش و ارزشیابی قرار گرفته است و فهم مشترکی بین کشورها از ویژگی های مورد نیاز و ضروری دیپلمات ها وجود دارد. بر همین اساس ما می توانیم حتی به سنجش و ارزشیابی دیپلمات های کشورهایی که روابط حسنه نداریم، بپردازیم و بگوییم برخلاف روابط ناهنجار سیاسی بین کشورها، دیپلمات های آن کشورها چه ویژگی های مورد قبول مشترکی در بین جوامع دیگر دارند.

تاکید بر این نکته ضروری است که کسب این ویژگی ها و برجستگی ها با توجه به ظرفیت افراد به سادگی و به سهولت به دست نمی آید و روندی طولانی برای پخته شدن در امر دیپلماسی وجود دارد. هر کشوری لشکر بزرگی از دیپلمات را ندارد و تعداد دیپلمات های یک کشور محدودند. وزارت خارجه هر کشوری معمولا از کوچک ترین بوروکراسی هر کشور محسوب می شود و تعداد افرادی که در مجموعه بوروکراسی سیاست خارجی و وزارت خارجه در کشورهای مختلف کار می کنند نسبت به سایر کارمندان دولت، تعداد اندکی هستند. این شغل که از آن به عنوان شغل حاکمیتی ذکر می شود و با توجه به آنچه که از بعد فردی ذکر شد، دایره دیپلمات ها را به لحاظ عضویت و کارآیی محدود می کند. در کشورهای مختلف در بین دیپلمات ها که خود تعداد اندکی هستند، افراد معدود و منحصربه فردی، نه انگشت شماری در گروهی قرار می گیرند که از آنان به عنوان دیپلمات ـ دانشور یا (Diplomat-Scholar) محسوب می شوند. این افراد، افرادی هستند که در کنار ویژگی های دیپلماتیک از ظرفیت های خاص آکادمیک هم برخوردار هستند و پیشینه و ظرفیت آکادمیک آنان نه صرفا یک امر تزئینی و برای استفاده از القاب دانشگاهی است، بلکه ظرفیت و پیشینه دانشگاهی آنان به طور مستقیمی بر نگرش و عملکرد دیپلماتیک آنان اثر دارد و متقابلا تجارب دیپلماتیک آنان بر کارآیی آکادمیک آنان از اثرگذاری ویژه ای برخوردار است. همه نظام های سیاسی به دیپلمات هایشان به عنوان «ذخایر ملی» می نگرند. ولی در بین ذخایر ملی در بین دیپلمات ها، دیپلمات ـ دانشورها از احترام، مقبولیت و اعتبار خاصی نسبت به سایر همقطاران خود برخوردار هستند. علت این امر آن است که دیپلماسی خود امری علمی و طریقه ای دانش محور است و هر اندازه که دانش یک فرد به طور سیستماتیک و منظم در مورد پدیده های سیاسی و روابط بین المللی عمیق تر و گسترده تر است به همین میزان بر عمل دیپلماتیک او اثر خواهد گذاشت. چون نهایتا دیپلماسی با این پرسش های کلیدی روبه رو است که وضعیت جهان چگونه قابل تحلیل است، منافع نظام ها در دنیای در حال تغییر و تحول چگونه قابل تبیین است و چگونه منافع قابل تبیین، قابل تحقق و به مرحله اجرا درآمدن است؟پاسخ به این پرسش ها از منظر ترکیبی، یعنی نگاه علمی و نگاه اجرایی، به طور برجسته ای از عهده دیپلمات ـ دانشورها بر می آید.

باید اضافه کرد که در بین گروه محدود دیپلمات ها- دانشورها، تعداد اندکی به قله درخشش و اثرگذاری و مقبولیت و پذیرش همگانی می رسند. به عبارت دیگر صرف داشتن تحصیلات دانشگاهی و عناوین دانشگاهی و سابقه اجرایی سیاست خارجی یک فرد را به دیپلمات-دانشور تبدیل نمی کند. این روندی به اصطلاح پر نشیب و فراز در رسیدن به نقطه ای قرار دارد که در آن فردی نه به صورت تبلیغاتی و پردازش چهره و تصویر به عنوان دیپلمات-دانشور محسوب شود، بلکه چون با دو موضوع علم سیاست و روابط بین الملل و عمل دیپلماسی و رفتار سیاسی سر و کار داریم، ترکیب توأمان این دو در طی زمان و گذر از پیچ های مختلف به برخی از دیپلمات ـ دانشورها نسبت به سایر همقطاران موقعیتی متفاوت می بخشد.

از آنچه گفته شد، این استنتاج را می شود کرد که دیپلماسی به عنوان یک امر حرفه ای با ویژگی های جهانی و مورد نیاز همه جوامع در درون خود با سلسله مراتب و فرهنگ های تخصصی روبه رو است که در این فرهنگ دیپلمات ـ دانشورها موقعیت شناخته شده ای دارند و معمولا اثرگذاری آنان نسبت به سایر همقطاران بیشتر و برجسته تر است. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که در امور نظامی نیز تعداد اندکی از نظامیان در کشورهای مختلف به عنوان نظامی ـ دانشور (Scholar-Solder) وجود دارند.

با توجه به مطالب فوق و بدون اغراق دکتر ظریف از معدود دیپلمات ـ دانشوران کشور ماست که احترام داخلی و بین المللی را به طور توأمان کسب کرده است. ولی لازم است قدری در مورد ویژگی های فردی ایشان از منظر دیپلماسی و دانشوری نیز مداقه ای صورت گیرد.

بهره دوم:ظریف به عنوان یک دیپلمات - دانشور

براساس شناخت نزدیک از دکتر ظریف باید گفت که دکتر ظریف دیپلمات و دانشوری «نظام محور»، «تجربه محور» و «کیفیت محور» است. هرکدام از این ابعاد بحث مفصلی را می طلبد ولی اجماعا به آن پرداخته خواهد شد.

منظور از نظام محور بودن دکتر ظریف آن است که برای ایشان منافع و مصالح نظام به طور پیوسته ای شاغول و میزان بوده است. البته همه دیپلمات های هر کشوری علی الاصول باید از منظر نظام سیاسی خود به فعل و انفعلات دیپلماتیک خود نگاه کنند. ولی ممکن است ما افرادی را در عرصه دیپلماسی داشته باشیم که خود محور، جناح محور، شخص محور و جریان محور باشند و چگالی منافع فردی و منافع جناحی و منافع جریان های سیاسی در ذهنیت و عملکرد آنان برجسته باشد. اما سابقه دکتر ظریف نشان می دهد نظام محور بودن از ویژگی های اساسی ایشان است. باید در نظر داشت که در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران یک بسته بندی عقیدتی، رفتاری و هنجاری برای کارگزاران مناسب حاکمیتی ضروری است و ماورای این بسته بندی، نحوه عملکرد افراد در این رابطه بسیار حائز اهمیت است. جای دوری نرویم، در 6 سالی که دکتر ظریف از ماموریت نیویورک به ایران بازگشته است کلمه ای، حرفی و سخنی برخلاف مصالح نظام، باوجود داشتن نگاه انتقادی به شیوه و عملکرد سیاست خارجی دولت های پیشین، از ایشان مشاهده نشده است و با وجود امکانات متعدد بین المللی که برای ایشان فراهم بوده ولی با محوریت مصالح نظام، رفتار شخصی خود را تنظیم کرده است و بی جهت نیست که مورد اعتماد نظام و رهبری است. کسب اعتماد نظام و رهبری به سادگی به دست نمی آید و این اکتساب خود پدیده ای قابل مطالعه و بررسی است.

تجربه محوری دکتر ظریف در امر دیپلماتیک از ویژگی های دیگر اوست. درواقع اغراق نیست بگوییم دکتر ظریف با دیپلماسی ایران نشو ونما یافته است. در آغاز جوانی وارد این عرصه شده و پیوسته با تجارب گوناگون، حوزه نگرشی و بینشی و عملی خود را گسترده کرده است. این جانب توفیق این را داشته ام در چند سال گذشته در کارهای آموزشی و پژوهشی مشترکی با دکتر ظریف همکاری داشته باشم. از جمله علاوه بر تالیف چند کتاب در مورد دیپلماسی چند جانبه، من و ایشان به طور مشترک کارگاه های آموزشی تخصصی در زمینه دیپلماسی چند جانبه برای کارشناسان وزارت خارجه و همین طور سایر کارشناسان بین المللی سایر وزارت خانه های دیگر و علاقه مندان به امور بین المللی برگزار کردیم و هر دو به صورت همزمان در این کارگاه ها و کلاس ها حضور داشتیم و مطالب را بین خود تقسیم می کردیم. بنابراین، زمانی که من صحبت می کردم، ایشان حضور داشت و زمانی که نوبت ایشان بود، من کاملا به مطالب ایشان گوش می دادم. باید بگویم که به هیچ روی تجارب بین المللی ایشان با تجارب محدود بنده قابل مقایسه نیست. ولی به عنوان یک دانشجوی روابط بین الملل باید عرض کنم از بسیاری از مطالبی که ایشان به عنوان تجارب منحصربه فرد دیپلماتیک ذکر می کردند، یادداشت برمی داشتیم و مجموعه این یادداشت ها خود مجموعه انباشتی از خاطرات و رخدادهای دیپلماتیک کشور و جهان است که توجه به آنها برای افرادی مثل من و دانشجویان رشته روابط بین الملل مفید و مورد استفاده خواهد بود. این تجارب به سادگی به دست نیامده است. شرکت در بسیاری از اجلاس های بین المللی در بیش از دو دهه در کنار ویژگی های فردی به فراهم شدن امکانات ملی نیز مربوط بوده است. تجربه محوری دکتر ظریف یک ذخیره ملی برای دیپلماسی کشور است و من با آشنایی که با مجموعه دیپلمات های کشور دارم باید تاکید کنم این تجارب منحصر به فرد بوده و بی تردید موارد مشابه کمتری را می شود برای آن سراغ گرفت. و جالب اینکه تجربه محوری دکتر ظریف نه فقط در مجموعه دیپلماسی کشور بلکه در بین کشورهای جهان سوم و کشورهای اسلامی و حتی سایر اعضای جامعه بین المللی موضوعی شناخته شده است. در اینجا تاکید بر این مطلب ضروری است که در همه دنیا به افراد با علم و تجربه که اصول حرفه ای شغل خود را رعایت می کنند، احترام خاصی گذاشته می شود. در واقع حتی باید گفت زمانی که فردی در حرفه خود متعهد و مقید به رعایت چارچوب های شناخته شده است مورد احترام حتی مخالفان خود نیز قرار می گیرد. یکی از ویژگی هایی که در کار دیپلماسی باعث ایجاد احترام می شود و تجربه بین المللی هم این را ثابت کرده است، تعهد دائمی و پایدار فرد دیپلمات به منافع همه جانبه کشور و نظام سیاسی اش است. و این تداوم پایداری باعث احترام بین المللی و حیثیت و آبرو می شود. اما همه اینها از رهگذر آزموده شدن و تجربه محوری به دست می آید.

ویژگی کیفیت محوری دکتر ظریف از ویژگی دیگری است که باید به آن پرداخت. کار نزدیک با دکتر ظریف بر من ثابت کرده است که ایشان فردی کیفیت محور است. به این معنی که کیفیت کار علمی و عملی برای او بسیار مهم است. در عصر کمیت گرایی و در عصر غلبه سرهم بندی کردن، توجه به کیفیت به خودی خود حائز اهمیت است. ولی در توجه به کیفیت و تبدیل کیفیت به یک حساسیت پایدار و دائمی پدیده ای منحصر به فرد در منش دکتر ظریف است.

کیفیت محوری در ابعاد گوناگون کار دیپلماتیک، چه در بعد تحلیلی و چه در بعد عملی، بسیار برجسته است. فراموش نمی کنم بارها دکتر ظریف در برنامه های مشترکی که داشتیم به دانشجویان، دانش پژوهان و به خصوص به دیپلمات ها تاکید کرده است که به عنوان دیپلمات ما دو مقام و موقعیت داریم. موقعیت نخست، موقعیت تحلیلی ماست. یعنی دیپلمات ها تحلیلگرانی هستند که باید واقعیت های بیرونی را با دقت و صداقت تجزیه و تحلیل کرده و ارائه صادقانه ای از آنچه در رابطه با منافع نظام و کشور می گذرد ارائه کنند. ذره ای دروغ، خطا، اختلاط و آمیزش منافع سیاسی با تحریف و ارائه تحلیل های رئیس پسند که با واقعیت ها فاصله دارد از نظر دکتر ظریف خطایی نابخشودنی است.

مقام دوم؛مقام اجرایی است. یعنی دیپلمات ها فقط تحلیلگر نیستند. باید مجری دستورات و تصمیمات مجموعه های مربوط به نظام سیاسی خودشان باشند. در مقام مجری نمی شود چندین تحلیل داشت. در مقام مجری، اجرای دستورات و به مرحله عمل درآوردن آرای اتخاذ شده توسط مقامات عالی رتبه مبنای کار است. ممکن است حتی ما در این مقطع دیدگاه متفاوتی داشته باشیم ولی به عنوان دیپلمات باید مجری دستورات باشیم. به نظر من در هر دو بعد تحلیلی و عملی؛ دکتر ظریف به کیفیت توجه خاصی دارد. کیفیت تحلیل و کیفیت اجرا.

البته دکتر ظریف ویژگی های دیگری هم دارد ولی به عنوان یک کارشناس و علاقه مند به سیاست خارجی فکر کردم در این فرصت تاکید بر این ابعاد حائز اهمیت است و شاید روزنه ای برای طرح بسیاری از مباحث مربوط به فکر و اجرا در زمینه سیاست خارجی باشد.

آنچه گفته شد به این معنی نیست که ویژگی های دکتر ظریف به اینها مربوط می شود. بلکه ابعاد دیگری هم دارد که قابل توجه و برجسته است و همین طور به این معنی نیست که دکتر ظریف دچار کمبود و نقص نیست. همه ما به عنوان انسان با نواقص و کمبودهایی روبه رو هستیم. در واقع نگاه به انسان ها به عنوان یک مجموعه از ویژگی ها، حائز اهمیت است. انسان بی نقص و خطا از نظر ما شیعیان معدود و محدود است. ولی رعایت انصاف و عدالت در نگاه به افراد بسیار ضروری است.

با توجه به شناختی که از دکتر ظریف وجود دارد و ویژگی هایی که ذکر شد، گاهی برخی از انتقادات بسیار حاشیه ای و غیرمربوط به نظر می رسد. یعنی اگر ما به کلیت و بسته بندی ویژگی های دکتر ظریف نگاه کنیم، اینکه بگوییم چرا با این فرد ملاقات کرده و چرا در یک موقعیت با آن فرد دست داده، به قدری جزئی و حاشیه ای است که حتی قابل پرداختن و ذکر نیست. فقط لازم است مورد تاکید قرار بگیرد که برخلاف نظامیان که پیوسته باید از تماس با خارجیان به دور بوده، وظیفه دیپلمات براساس رعایت دستورات و تصمیمات مقامات عالی رتبه، تماس، صحبت و گفت و گو با بیگانگان و حتی با دشمنان است. و چقدر حاشیه ای است که بگوییم چرا یک دیپلمات این کار جزئی را کرد و آن کار جزئی را نکرد و مسائلی از این قبیل را که بسیار مسائل حاشیه ای هستند به مسائل محوری تبدیل کنم. اما از آنچه که گفته شد چه مفاهیم و پیام هایی برای دولت یازدهم در زمینه سیاست خارجی قابل اشاره است؟

بهره سوم: معنا و مفهوم دیپلماسی و دانش محوری برای دولت 11

نکته نخستی که باید مدنظر قرار داد این است که در کمتر انتخاباتی مانند انتخابات اخیر مسائل سیاست خارجی محوری بوده است. همیشه مسائل سیاست خارجی مطرح است ولی در انتخابات اخیر یکی از اصلی ترین محورها بوده است و بنابراین، اگر از این منظر نگاه کنیم انتخاب دکتر ظریف سوای ویژگی هایی که مطرح شد از نظر زمانی بسیار حائز اهمیت است. در واقع دکتر روحانی با انتخاب ایشان، دقت و ظرافت به خرج داده است. چون در شرایط فعلی، سیاست خارجی ایران در کنار تداوم ها و پایداری هایی که همیشه باید داشته باشد، احتیاج به چهره و شخصیتی دارد که بتواند در این پیچ تاریخی با استفاده از ظرفیت های فردی، اهداف جمهوری اسلامی ایران را در عرصه بین المللی تحقق بخشد. بنابراین، زمان بندی این انتخاب بسیار حائز اهمیت است.

نکته دوم، تردیدی نیست که نمایندگان به دکتر ظریف، به خصوص با آگاهی از این مطلب که ایشان مورد تایید نظام و رهبری می باشند، رأی بالایی خواهند داد. ولی باید در نظر داشت که هرچقدر آرای مثبت بالاتر باشد به معنای اجماعی بودن سیاست خارجی ایران خواهد بود و فرصتی فراروی سیاستمداران ایرانی قرار گرفته تا سیاست خارجی را به عنوان پدیده ای فراجناحی و ملی نگریسته و با بالاترین رأی ثابت کنند که به هیچ روی نگرش های جزءگرایانه فردی، شخصی و حزبی باعث نمی شود که به مسائل کلانی مانند سیاست خارجی اهمیت و بهای لازم داده نشود و بنابراین، رای قاطع و تایید همه جانبه مجلس از ایشان خود یکی از امکانات مهم ملی و ذخایر سیاسی کشور است.

نکته سوم، وظیفه سنگینی است که دکتر ظریف به دوش دارد. در این مقطع و با توجه به فشارها و تحریم های بین المللی، دولت و وزارت خارجه با چالش های گوناگونی روبه رو هستند. پذیرش مسوولیت در این مقطع خود نشان دهنده علاقه به کشور و نظام در همه شرایط است. در واقع دیپلمات فقط برای زمان های راحتی و آسودگی امور بین المللی نیست. بلکه در زمان های سخت و موقعیت های ویژه باید تمام امکانات را به کار گرفت و پذیرش این وظیفه سنگین نیازمند همکاری و همراهی قاطبه نخبگان دانشگاهی، اجرایی و سیاسی و رسانه ای کشور و حمایت همه جانبه مردم دارد که برای دکتر ظریف به عنوان یک همکار و یک ایرانی آروزی توفیق فراوان دارم.

* این یادداشت نخستین بار در نشریه آسمان مورخ 20 مرداد 1392 منتشر شده است.

انتشار اولیه: دوشنبه 21 مرداد 1392 / باز انتشار : چهارشنبه 23 مرداد 1392

کلید واژه ها: ظریف سیاست خارجی سيد محمدكاظم سجادپور


نظر شما :