اوباما به خاطر تهران ایستادگی کند

۲۱ تیر ۱۳۹۳ | ۱۶:۳۵ کد : ۱۹۳۵۶۸۷ سرخط اخبار

فرارو- جیمز تروب روزنامه نگار آزاد وستون نویس وب سایت فارین پالیسی،  در مقاله ای با عنوان «گذشت برای تهران»  به مسئله برنامه اتمی ایران و نقش آن در آینده منطقه پرداخته است.

جیمز تروب در این مقاله که روز جمعه ۱۱ ژوئیه در فارین پالیسی منتشر شده نوشته است: ۲۰ ژوئیه  تاریخ انقضای مهلت مذاکرات برای برنامه  اتمی ایران است. در تاریخ ۲۰ ژانویه امسال دیپلمات ها به خود شش ماه مهلت دادند تا با ایران بر سر پذیرش مفاد پیمان منع گسترش سلاح اتمی یا ان پی تی، به توافق برسند. اما اگر معجزه ای در آخرین لحظه روی ندهد، این مذاکرات در وین نهایی نخواهد شد و در عوض مذاکره کنندگان باید درمورد تمدید مذاکرات و تعیین تاریخی جدید ، شاید شش ماه دیگر، توافق کنند.

هرچه این ضرب الاجل نزدیک تر می شود، پرزیدنت باراک اوباما بیشتر با زوزه های غضب ناک از جانب کنگره، لابی اسرائیل، خود اسرائیل، و عربستان سعودی روبرو می شود؛ یعنی همه آن هایی که ایالات متحده آمریکا را به جنگ با ایران می رانند.

آقای اوباما باید به اینان «محل نگذارد».

پس از سال ها بی عملی و درگیری های رعدآسای لفظی، مذاکرات سال گذشته به طرز قابل توجهی حرفه ای و تخصصی بود. گزارشی از «انجمن کنترل تسلیحات» حکایت از آن دارد که ایران با امضاکردن برنامه عملی مشترک زیربار ۳۱ تعهد رفته است که سوای دو مورد به بقیه آن ها به تمام و کمال عمل کرده  است. که مهم ترین آن ها یکی آن است که  ایران با کاهش میزان غنی سازی اورانیوم ۲۰ درصد و رقیق کردن ذخیره اورانیوم با غنای بالای خود موافقت کرده و دیگر این که به بازرسی های دائمی از تاسیسات اتمی اش توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی تن داده است.  غرب نیز به نوبه خود به وعده های خود درمورد کاهش تحریم ها عمل کرده است.

با وجود این، میان دو طرف هنوز فاصله بسیار است. ایران همچنان پامی فشارد که برای تولید سوخت لازم در جهت مصارف صلح آمیز به تعداد بسیار بیشتری از ۱۹ هزار سانتریفوژ، که هم اکنون در اختیار دارد، نیاز دارد، و غرب مصر است که [برای این منظور] به تعداد بسیار کمتری نیاز دارد. غرب می خواهد که ایران، نیروگاه اراک را که پلوتونیوم تولید می کند و می تواند برای ساختن بمب به کار رود، و تأسیسات عظیم زیرزمینی فوردو را که برای غنی سازی اورانیوم است، از کار بیندازد. دلیل این که دورنمایی برای رسیدن به توافق تا هفته آینده وجود ندارد، همین هاست.

بااین حال، به رغم زبان آوری ها، ایرانیان در مواردی از مذاکرات چاره جویی هایی عملی  از خود نشان داده اند.  یکی از اعضای گروه ۵+۱ در وین به من می گوید: «کلمه تعیین کننده این هفته خلاقیت است.  ایران در جاهایی از مذاکرات خلاقیت و انعطاف نشان داده- هرچند که کافی نبوده.»

یک مقام ارشد ایرانی، به عنوان نمونه، پیشنهاد کرده است که اراک پلوتونیوم کمتری تولید کند. ایرانی ها همچنین از روندی دو مرحله ای سخن گفته اند که  ابتدا برای مدتی طولانی، مثلاً ده سال، زیر بار ممنوعیت های شاق غرب بروند و پس از آن مدت بتوانند آزادانه مانند دیگر اعضای ان پی تی عمل کنند.

حسن موسویان، مذاکره کننده پیشین هسته ای ایران که اکنون نیز به مقام های تهران نزدیک است، می گوید این، به نوعی  دوره آزمایشی غیر رسمی می ماند.

در واقع دراینجا «برون شدی» از بن بست وجود دارد. اما رسیدن به آن، از اینجایی که در آن هستیم، بسیار دشوار است.

اوایل امسال، پرزیدنت اوباما مجبور شد شخصاً برای جلوگیری از تحمیل تحریم های جدید کنگره به ایران، که می تواند پس از شش ماه تجدید شود، دخالت کند. اکنون آن «مخالف گویان»، از جمله رابرت منندز، رئیس کمیسیون روابط خارجی سنا، خواهند گفت:«ما که به تان گفتیم»، و دور تازه ای از مجازات ها را تدارک خواهند دید.

 حسن روحانی، رئیس جمهوری  ایران و محمد جواد ظریف وزیر خارجه نیز، از آن سو،  تحت فشارهای مشابه تندروهای داخلی، وازجمله  خود رهبر جمهوری اسلامی، که می خواهند نشان دهند  فریب غرب دغل کار را نمی خورند، قرار خواهند گرفت.

هردو طرف شکنندگی موضع دیگری را درک می کنند. مقام مذاکره کننده در ۵+۱ می گوید: «ما درباره فشارهای سیاسی داخلی بحث های بسیار صریحی داشته ایم». و موسویان در ایمیلی که به من فرستاد گفت تهران با تمدید مذاکرات موافقت خواهد کرد به شرط آن که مذاکره کنندگان برای آن امتیازهای اضافی درخواست نکنند.

 ایرانیان می دانند که درمورد ایالات متحد نیز همین امر صدق دارد. جان کری وزیر خارجه امریکا آخر این هفته به وین می رود تا ببیند پیشرفت مذاکرات آن قدر بوده که تمدید آن را توجیه کند یاخیر. در واقع، هردو طرف نیاز دارند که بتوانند تندروهای خود را مطمئن کنند که امکان موفقیت وجود دارد و در نتیجه از سنگ اندازی آنان در روند مذاکرات  جلوگیری کنند.

احتمال شکست هنوز وجود دارد. نیروهایی بسیار قدرتمند در ایران هستند که از نظر ایدئولوژیکی خود را متعهد به داشتن رابطه خصمانه با غرب می دانند. عده ای نیز از انزوای اقتصادی ایران به ثروت های هنگفت رسیده اند و در صورت باز شدن کشور به سوی جهان این فرصت را از دست خواهند داد. مذاکره کنندگان ایران همچنان طوری سخن می گویند که گویی هردو طرف مذاکره به تساوی تن به مماشات می  دهند،  در حالی که در واقع بار تن دادن به ان تی پی بر دوش تهران است. با این همه، مردم ایران روحانی را انتخاب کردند تا به انزوا و محرومیت های آنان پایان دهد؛ و او نیک می داند که شکست در رسیدن به توافق جامع،  آینده ایران، وشاید انقلاب، را به خطر می اندازد.

برای آمریکا و غرب جریان رویدادها در ماه های اخیر چنان بوده که مذاکراتی را که به خودی خود بسیار مهم بود، در ابعادی بسیار وسیع بسی مهم تر کرده است. ستون ها در خاورمیانه دارند یکی یک فرو می ریزند: افراط گرایان سنی مرزهای دولتی عراق و سوریه را درهم می نوردند، و فهرست دولت های ساقط شده یا بشدت در خطر منطقه  مدام بالابلند تر می شود. لیبی، یمن، لبنان، و افغانستان.

ایران، دولتی انقلابی ست که خواه و ناخواه در نظم منطقه نقش بازی می کند. و از این رو منافعش با منافع غرب در عراق و افغانستان به هم می رسد. ایران بناگهان برای برخی از نقاط به درمانی احتمالی تبدیل شده است.

 دولت اوباما مدت هاست امید بسته است که رسیدن به توافقی اتمی با ایران شاید بتواند نیروهای معتدل را در داخل تقویت کند و در طول زمان، رفتار ایران در منطقه تغییر کند.  شاید این خیالی موهوم است. اما ایران طبقه متوسط بزرگی دارد که خواستار زندگی بهتر است. نویسندگان و فیلم سازان بزرگی دارد و ملتی جهان- شهروند دارد با حسی عمیق از ریشه های باستانی.

متحد اصلی امریکا در منطقه، سوای اسرائیل، عربستان سعودی ست. عربستان سعودی نیز با آن که مانند ایران حکومتی دین سالار است، برخلاف ایران که دولتی انقلابی است، قدرتی ست متکی بر حفظ وضع موجود. در ذهن متحدان آمریکا در خلیج فارس، عربستان بزرگ ترین دوست آمریکا و ایران دشمن قسم خورده آمریکا ست. با این حال سعودی ها با صدور وهابی گری افراطی خود منطقه را به آتش کشانده اند.

آن ها هم در خون ریزی های فرقه گرایانه ای که اکنون خاورمیانه را زیر و زبر می کند، سهم و مسئولیت دارند. علاوه بر آن، عربستان سعودی  کشوری بسیار بسته تر از ایران است. زنان ایرانی کار می کنند. اما زنان سعودی حتی حق رانندگی ندارند. سعی کنید فهرستی از نام نویسندگان، فیلم سازان، و روشنفکران سعودی تهیه کنید. خیلی زود تمام می شود. درست است؟ یک کار دیگر: سعی کنید عربستان سعودی را در بیست یا سی سال دیگر در نظر آورید. با رشد سریع جمعیت، سقوط قیمت نفت، و تحجر و خشکی بی نهایتِ اجتماعی و سیاسی، این کشور می تواند به خوبی نسخه ای فقیرتر، لرزان تر، وشاید بسیار خطرناک تر از موقعیت کنونی اش باشد.

و دست کم می توان سناریوی مشابهی را برای ایران تصور کرد که درآن ایران بسیار بهتر از وضعیت کنونی اش رفتار می کند. و درنتیجه متحدی بسیار مناسب تر از سعودی  هاخواهد بود.

می توان ایران شیعی و ترکیه سنی را تصور کرد که به عنوان ژاندارم های منطقه، جهان تجزیه شده و سخت فقرزده عرب را زیر نفوذ خود دارند. غرب، البته، باید هرچه در توان دارد بکند تا این خیال، هرچند اندکی، به واقعیت درآید.

پرزیدنت اوباما این هفته می تواند با ایستادن در برابر جنگ افروزان، راه را آغاز کند.

کلید واژه ها: عربستان سعودی


نظر شما :