اختصاصی دیپلماسی ایرانی

نامه رابرت اینهورن به مذاکره کنندگان ایرانی

۰۱ شهریور ۱۳۹۳ | ۱۴:۱۶ کد : ۱۹۳۷۲۶۴ پرونده هسته ای انتخاب سردبیر
رابرت اینهورن ، مذاکره‌کننده پیشین هسته‌ای آمریکا در نامه ای که برای نخستین بار در اختیار سایت دیپلماسی ایرانی قرار گرفت به بررسی مسیر طی شده ایران و 1+5 در مذاکرات و چالش ها و فرصت های پیش روی مذاکرات پرداخت.
نامه رابرت اینهورن به مذاکره کنندگان ایرانی

دیپلماسی ایرانی: بعضی از شما احتمالاً مرا از زمان خدمتم در تیم مذاکرات هسته ای آمریکا به یاد می آورید. اگرچه بیشتر از یک سالی است که من کارم را در دولت آمریکا ترک کرده ام، اما سعی می کنم با دقت جریان مذاکرات را دنبال کنم، و از مهارت و عزم راسخی که شما و همینطور تیم آمریکایی و همه طرفین از خود نشان داده اید، خیلی تحت تأثیر قرار گرفته ام.

اگرچه شما یک مهلتی از این برنامه سخت مذاکراتی به دست آورده اید و فرصتی پیدا کردید که جبران بی خوابی هایتان را بکنید و وقت با خانواده تان صرف کنید، ولی با نشست اخیرتان با آمریکایی ها در شهر ژنو این تعطیلی شما یک مرخصی کوتاه بود. من فکر می کنم این نشانه ای از جدیت رویکرد تهران و واشنگتن در مورد این مذاکرات است. شما در حال حاضر در حال مشورت فشرده با همکارهایتان درتهران هستید، از جمله ارزیابی و برنامه ریزی گام های بعدی.

تصمیم شما برای تمدید مذاکرات تا 24 نوامبر انتخاب درستی بود. شما و طرفین دیگر خواستار آن بودید که به یک راه حل جامع تا 20 جولای برسید، اما تحقق این هدف غیرممکن از آب درآمد. اما با توجه به پیشرفت محتوایی که در باره موضوعات مهمی مانند راکتور اراک و تأسیسات هسته ای فردو حاصل شده است، توقف این پیشرفت در ماه جولای نه تنها فرصتی از دست رفته بلکه اشتباهی تاریخی به شمار می رفت.

شما بهتر از من می دانید که کار زیادی از حالا تا 24 نوامبر پیش رو دارید. شما با مشکلات پیچیده فنی و سیاسی زیادی روبرو هستید. حتی اگر شما تا بیستم جولای در مورد همه مسائل به توافق اصلی رسیده، حصول توافق بر سر تمام جزئیات مربوطه قبل از اتمام مهلت یک چالش بسیاری بزرگی بود. اما هنگام نزدیک شدن به مهلت 20 جولای تعدادی از این مسائل بسیار سخت حل نشده باقی مانده بود. حتی در حوزه هایی که پیشرفت های قابل توجه ای حاصل شده بود. شاید سخت ترین موضوعی که با آن روبرو هستیم، یعنی جایی که بزرگترین شکاف و فاصله بین مواضع ایران و گروه 1+5، موضوع ظرفیت غنی سازی ایران درچارچوب توافق برنامه اقدام مشترک جامع (CJPOA) است. به نظر من این موضوع محوری مذاکرات است، که یا به پیروزی یا به شکست آن خواهد انجامید. اگر این موضوع حل شود، به نظر من توافق بر سر کل مسائل دیگر دست یافتنی خواهد بود، اگر چه نه بدون مشکل؛ اما شکست در رسیدن به توافق بر سر موضوع ظرفیت غنی سازی به معنای شکست در مذاکرات است.

شکاف موجود بین مواضع طرفین بزرگ است. ایران می گوید که برای تولید سوخت راکتور بوشهر احتیاج به یک برنامه غنی سازی در مقیاس صنعتی دارد، و این ظرفیت قبل از خاتمه قرارداد تأمین سوخت هسته ای روسیه- ایران باید آماده و راه اندازی شود. کشورهای 1+5 می خواهند ایران ظرفیت فعلی غنی سازی ایش را به چند هزار سانتریفیوژ نسل اول کاهش دهد، و آنها استدلال می کنند که چنین ظرفیتی برای احتیاج ایران به تولید سوخت برای چند راکتور تحقیقاتی کافی است، و آنها اعتقاد دارند که احتیاج ایران برای سوخت راکتور نیروگاه بوشهر می تواند با تمدید قرارداد روسیه، با اطمینان بالا و هزینه های پایین، تأمین شود.

من مطمئنم که دیدگاه ایران، منطق تلاش ها در جهت به دست آوردن هرچه زودتر ظرفیت مستقل تولید سوخت برای راکتور نیروگاه هسته ای باید خیلی قانع کننده باشد. زمان و منابع زیادی توسط ایران در برنامه هسته ای اش صرف شده است. ایران به حق به دست آوردهای دانشمندانش افتخار می کند، و اعتقاد دارد که به عنوان یک کشور عضو NPT حق دارد که برنامه هسته ای اش را طبق اختیار و تصمیم خود پیش ببرد. با توجه به باور ایران که غرب سعی کرده است از وابستگی ایران در مورد واردات راهبردی مهم برای مقاصد سیاسی خود سوء استفاده کند، منجمله تجربه مأیوس کننده ایران در مورد کنسرسیوم غنی سازی اورانیوم ایورودیف(Eurodif)، تهران از اتکاء زیاد به عرضه کنندگان خارجی اورانیوم غنی شده بسیار نگران است. البته یک بعُد مهم سیاسی و حتی احساسی در مورد موضع ایران وجود دارد. با تلاش های فراوان ایران در راستای رسیدن به مرحله فعلی برنامه هسته ای، برخلاف کوشش های جامعه جهانی برای جلوگیری آن، مردم ایران برنامه هسته ای را نماد افتخار ملی، پشتکار و استقلال می دانند و شدیدا در مقابل آنچه آن را تلاشهای خارجی جهت تحدید و جلوگیری این برنامه می دانند حساس هستند.

اما در نظر مخاطبان در آمریکا و در کشورهای 1+5، منطق ایران برای ظرفیت غنی سازی در مقایس صنعتی در آینده نزدیک نه تنها متقاعد کننده نیست بلکه مشکوک به نظر می رسد. در نظر این مخاطبان از نقطه نظر یک برنامه هسته ای غیرنظامی منطقی، اصرار ایران برای بالا بردن ظرفیت غنی سازی اش بطور زودهنگام و سریع منطقی به نظر نمی رسد. آنها می پرسند چرا ایران مایل نیست نیاز سوخت بوشهر را با تمدید قرارداد با روسیه تأمین کند:

-از اینکه تأمین سوخت از روسیه، حداقل در حال حاضر، گزینه اقتصادی تر و امن تریست؛

- از اینکه تولید سوخت بسیار تخصصی بوشهر در چنین زمان کوتاهی چالش فنی بزرگی است، مخصوصاً بدون کمک روسیه؛

- از اینکه گروه 1+5 آماده کمر همت بستن در راه دادن ضمانت ها در مورد عدم اختلال در عرضه سوخت است، من جمله ذخیره سازی چند ساله سوخت یدکی در ایران.

آنها همینطور می پرسند چرا ایران کاهش ظرفیت فعلی غنی سازی اش را در زمان CJPOA قبول نمی کند:

-از اینکه فقط ظرفیت خیلی محدود برای نیازهای عملی کوتاه ایران برای سوخت چند راکتور تحقیقاتی لازم است؛

از اینکه کارشناسان هسته ای ایران تشخیص می دهند که نسل فعلی سانتریفوژهای نصب شده مناسب برنامه پیشرفته غیر نظامی هسته ای نیستند و باید در هر صورت از رده خارج شوند.

بعضی از ناظران در کشورهای گروه 1+5 توضیح نرمی برای طرح های ظاهراً غیرمنطقی برنامه غیر نظامی ایران می دهند. آنها ادعا می کنند که غرب ترس واقعی ایران از وابسته بودن به عرضه خارجی را دست کم می گیرد، که کارشناسان هسته ای ایران واقعاً اعتقاد دارند که می توانند بر مشکلات فنی و موانع دیگر برای تولید سوخت راکتور بوشهر تا سال 2021 غالب شوند، که کابینه روحانی تحت فشار شدیدی از طرف منتقدان داخلی اش است تا پیشنهادات گروه 1+5 را قبول نکنند، حتی اگر این پیشنهادات با احتیاجات منطقی برنامه هسته ای غیرنظامی سازگار باشند. اما سایر صاحب نظران توضیح نه چندان نرمی دارند. آنها معتقداند که ایران با رد درخواست کاهش ظرفیت فعلی غنی سازی خود و با اصرار برآزادی گسترش چشم گیر این ظرفیت تا سال 2021 قصد حفظ کردن گزینه تولید مقدار کافی اورانیوم با غنای تسلیحاتی دارد که بتواند در چند هفته سلاح هسته ای تولید کند.

قابل درک است که ایران خواستار آن است که جامعه بین المللی بدون مکث و تردید ادعاهای ایران در مورد نیت صلح آمیزش را بپذیرد و تأیید کند، و کار کسب اعتماد به نیت صلح آمیز ایران را مانند کار تأیید نیت صلح آمیز بقیه کشورهای عضو NPT به حساب بیاورند، و هنگام بررسی احتیاجات و شرایط راه حل جامع فقط به جلو نگاه کنند و نه به عقب.

اما شرایط مربوط به مسئله هسته ای ایران این طرز عمل را برای کشورهای 1+5 و جامعه وسیعتر بین المللی غیرممکن می سازد. همین طور که شما به خوبی می دانید، آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر اعتقاد دارند که حداقل تا سال 2003 و شاید بعد از آن، ایران به طور فعال و منظم در تحقیق، آزمایش، و تدارکات مربوط به توسعه سلاح هسته ای مشغول بوده است. علاوه بر این، آنها اعتقاد دارند ایران گزینه دنبال کردن سلاح های هسته ای را حفظ کرده است، حتی اگر همینطور که جامعه اطلاعاتی آمریکا کماکان نتیجه گیری می کند که تهران هنوز تصمیمی برای اجرای این گزینه نگرفته است.

من می دانم که شما شدیدا و قاطعانه این نتیجه گیری های و جمع بندی ها را رد می کنید، و نمی خواهید اینها به عنوان دلیل و توجیه برای محدویت های خاص و اقدامات نظارتی استفاده شوند، و گروه 1+5 اصرار داشته باشد این عناصر راه حل جامع باشد. من همینطور می دانم در ایران بسیاری اعتقاد دارند که امریکا واقعاً نگران برنامه هسته ای ایران نیست اما بهانه تراشی کرد که "سلاح هسته ای ایران تهدید است"، تا فشار سیاسی و اقتصادی بر ایران قدرتمند و مستقل بیاورد، بخاطر اینکه واشگتن ایران را به عنوان مانعی در راه تأمین منافع منطقه ای و استراتژیک خود می بیند. اما این دیدگاه ایرانیان در مورد انگیزه آمریکا برای تمرکز شدیدش بر برنامه هسته ای ایران درست نیست. از دیدگاه آمریکا، نگرانی در مورد نیت و ماهیت برنامه هسته ای ایران، واقعی، قوی، و مستدل است و آن نگرانی ها زمینه اساسی برای مذاکرات محسوب می شوند و برای رفع آن زمان زیادی لازم است.

درست نمی دانم که ایران چنین خواسته ای برای دست یابی به سلاح هسته ای داشته باشد- شخصاً، می گویم که ایران کماکان به دنبال این خواسته است- ولی خوب می دانم تا زمانیکه ایران آماده پذیرش نوعی اقدامات حاصل شده از طریق مذاکرات که اطمینان دهد ماهیت برنامه هسته ای این کشور صرفاً صلح آمیز است و چنین باقی خواهد ماند، حصول یک توافق غیرممکن خواهد بود.

مقامات ارشد ایرانی مکرراً گفته اند ایران علاقۀ شدیدی برای رفع ابهامات و کاهش نگرانی های بین المللی – با وجود اینکه آنها را غیر قابل توجیه می دانند- دارد. اما اصرار ایران برای راه اندازی یک برنامه غنی سازی در مقیاس صنعتی تا سال 2021- که توان گریز هسته ای در فقط چند هفته می دهد- این نگرانی ها را کاهش نمی دهد، بلکه آن را به شدت افزایش می دهد.

سخنگویان ایرانی مدعی آن اند که با اعلام اینکه منظور طرح برنامه غنی سازی در مقیاس صنعتی فقط و فقط تأمین سوخت نیروگاه های هسته ای است، ماهیت هسته ای ایران اثبات شده است.

برای شما تعجب آور نباشد که چنین استدلالی اصلا قانع کننده نیست.

در حال حاضر دو طرف مذاکره در راستای حل بحث درصد غنی سازی اورانیوم و رسیدن به توافق باید تصمیمات مهمی در این باره اتخاذ کنند. اگر دو طرف مذاکره با همان مواضع قبلی خود که در ماه جولای در وین اتخاذ کرده بودند، در ماه سپتامبر به میز مذاکره بازگردند با این امید که طرف مقابل بالاخره از مواضع خود عقب نشینی کند؛ قطعاً در هنگام فرارسیدن ضرب الاجل در 24 سپتامبر بدون آن که به نتیجه مشخصی دست یافته باشند، یا باید تصمیم به پایان روند مذاکرات بگیرند یا مذاکرات را بار دیگر تمدید کنند که در آن صورت مورد انتقاد شدید داخلی قرار خواهند گرفت.

اما با طرح مواضع نسبتاً خاص و متناقض بطور عمومی توسط هر دو طرف- که براساس درک متفاوتی از نیازهای عملی برنامه هسته ای غیر نظامی ایران است- رسیدن به دیدگاه های مشترک کار آسانی نخواهد بود. برای نزدیکتر کردن این دو رویکردهای ظاهراً متناقض، ممکن است تمرکز بر متغیر زمان مفید باشد- که با تحقق اهداف کشورهای 1+5 در مدتی کوتاه تر و با دستیابی ایران به آزادی و ظرفیت تکنیکی برای تحقق اهداف اعلام شده خود در مدتی کمی بلندتر، ممکن است یک چنین رویکردی حاوی ویژگی های اساسی زیر باشد، که آنها را برای ارزیابی شما ارائه می دهم. لطفا آن را به عنوان جمع بندی شخصی من در مورد آنچه می تواند منافع هر دو طرف را تأمین کند بپذیرید، البته شما بهتر می توانید در مورد آنچه منافع ایران را تأمین کند قضاوت کنید:

-در طول مدت زمان CJPOA، ظرفیت غنی سازی ایران به چند هزار سانتریفوژ نسل اول یا تعداد کمتری نسل دوم (IR2ms) محدود شود، که برای تأمین نیاز سوخت راکتورهای تحقیقاتی برنامه ریزی شده و با توجه به نیاز سوخت در راکتور تحقیقاتی ایران و همینطور اجرای CJPOA و همکاری با IAEA  ( از جمله با تحقیقات درمورد ابعاد احتمال نظامی برنامه هسته ای ایران) کافی است؛ ممکن است اگر مدت زمان به اندازه کافی طولانی باشد سقف این محدودیت درقسمت آخر CJPOA بالا رود.

-در طول CJPOA ایران مجاز به پرداختن به فعالیت های مختلف غیرنظامی هسته ای خود خواهد بود که آن را قادر می سازد که در کوتاه مدت از منافع مهمی بهره مند شود، و در عین حال این کشور  خود را آماده می کند تا در دراز مدت به سرعت و با قابلیت اعتماد فنی بالا به سوی ظرفیت پیشرفته حرکت کند، یعنی همان هدفی که مد نظر ایران است. برخی از این فعالیت ها با همکاری کشورهای 1+5 و کشورهای دیگر خواهد بود. به عنوان مثال، ایران و کشورهای دیگر می توانند در تغییرات جزیی راکتور اراک همکاری کنند؛ طراحی، ساخت، سوخت رسانی راکتور تحقیقاتی آب سبک، که ایران قصد ساخت آن را دارد، و شاید در آینده کاری در برنامه ریزی ساخت راکتور نیروگاه بومی با توجه به محدودیت های مرضی الطرفین و ترتیبات ویژه نظارتی ایران مجاز به تحقیق و توسعه، و آزمایش سانتریفوژهای پیشرفته خواهد بود. علاوه بر این، کارشناسان ایرانی می توانند با حمایت روسیه در طراحی و تولید سوخت هسته ای از نوع سوخت استفاده شده در  بوشهر آموزش دیده، و شاید این سوخت به طور مشترک در روسیه تولید شود و در نهایت کار تولید به خاک ایران انتقال داده شود.

-با پایان CJPOA ایران آزاد خواهد بود- اگر صلاح بداند اورانیوم غنی شده برای مصارف نیروگاه های هسته ای تولید کند- ظرفیت غنی سازی اش را زیاد کند، از جمله تولید انبوه، نصب و راه اندازی سانتریفوژهای پیشرفته که در دوره CJPOA توسعه یافته و آزمایش شده است. درحالی که برخی از اقدامات اعمال شده در دوران CJPOA بعد از اتمام آن باقی خواهند ماند (مثلاً ممنوعیت بازفرآوری، پایبندی به پرتکل الحاقی، نظارت ویژه از تولید سانتریفوژ)، بطور کلی ایران مجاز به دنبال کردن برنامه های هسته ای غیرنظامی خود با روش و سرعت دلخواه خود خواهد بود.

در این چارچوب پیشنهاد شده به منظور پرداختن به مسئله ظرفیت غنی سازی، جزئیات حیاتی باید بررسی شوند و مورد قبول قرار گیرند. حساس ترین مورد از این جزئیات مدت زمان CJPOA خواهد بود. به منظور اعتمادسازی از اینکه ماهیت برنامه هسته ای ایران صلح آمیز است و باقی خواهد ماند، بنظر من مهم است توافق کنیم که مدت زمان این توافق 15 ساله باشد، اما من می دانم که تمایل ایران به پذیرش چنین مدت زمانی به طور قابل توجه به انواع فعالیت هایی که تحت CJPOA می توانند انجام دهند، و بخصوص اینکه آیا ایران این فعالیت ها را برای پیشبرد برنامه اش و آماده سازی آن برای دوران بعد از خاتمه CJPOA ارزشمند بداند یا خیر بستگی دارد.

اساساً این چارچوب از ایران می خواهد از اهداف غیرنظامی هسته ای اعلام شده خود درحال حاضر دست بردارد ولی آن را ترک نکند. مطمئناً در ایران برای چنین نوع تأخیری مخالفتی وجود دارد. اما چنین رویکردی مزایا و محسنات زیادی.

این طرز کار پیشنهادی یک چارچوب واقع بینانه تری برای دنبال کردن برنامه های اعلام شده ایران ارائه می دهد. جای بسیار تردید است که ایران قادر باشد به تنهایی سوخت نیروگاه بوشهر تا سال 2012 تولید کند. طرح فعلی ایران موفقیت فوق العاده سریع را در توسعه، آزمایش، تولید انبوه، و نصب سانتریفوژهای پیشرفته را فرض می کند. همچنین فرض بر این است که بدون کمک روسیه و حتی در قبال مخالفت روسیه، ایران می تواند سوخت امن (از نظر فنی) طراحی و تولید کند. هر دو فرض غیرواقعی هستند. با صرف مدت زمان بیشتری، ایران می تواند در مورد کسب مهارت های لازم جهت تحقق اهداف هسته ای خود (هرچه باشد) مطمئن تر باشد.

این چارچوب پیشنهادی به هیچ وجه مانع توان ایران برای برطرف کردن نیازهای آن برای تحقیقات هسته ای، تولید ایزوتوپ، یا برای تولید برق نخواهد بود- یعنی اهداف اصلی برنامه هسته ای غیرنظامی ایران حتی با کاهش قابل توجه ظرفیت غنی سازی در دوره CJPOA، ایران قادر به تولید اورانیوم غنی شده کافی برای احتیاجات راکتورهای تحقیقاتی ای که در نظر دارد در دوره CJPOA بسازد خواهد بود. علاوه بر این با تمدید قرار داد تأمین سوخت بوشهر با  روسیه و ایجاد ترتیبات ویژه برای محافظت در مقابل امکان اختلال در عرضه، ایران می تواند مطمئن باشد که احتیاجات تولید برق با اطمینان و ایمنی، و بطور اقتصادی تأمین شوند.

به عنوان جمله معترضه عرض می کنم که ایران نباید عرضه سوخت از طرف خارج برای یک مدت بیشتری را به عنوان نشانه ای از وضعیت درجه دوم جایگاه برنامه انرژی هسته ای خود بدانند؛ همانطور که کشور ژاپن برای بیشتر اورانیوم غنی شده اش به عرضه کنندگان خارجی تکیه کرده است. کره جنوبی هم، که یکی از بزرگترین برنامه های هسته ای جهان را دارد، بطور انحصاری به عرضه کنندگان خارجی تکیه دارد. شاید باعث تعجب شما باشد که برای نزدیک به دو دهه، ایالت متحده آمریکا نیمی از نیازهای سوخت راکتور خود را با وارد کردن اورانیوم غنی شده از سلاح های برچیده شده هسته ای اتحاد جماهیر شوروی تأمین می کرد، و امروز با بسته شدن کارخانه غنی سازی از طریق انتشار گازی و همینطور عملیات URENCO در ایالت نیومکزیکو، که اجازه دسترسی ایالت متحده آمریکا به تکنولوژی را نمی دهد- هیچ اورانیومی غنی شده ای برای سوخت راکتورهای نیروگاه های هسته ای آمریکا با استفاده از تکنولوژی آمریکایی تولید نمی شود.

یکی دیگر از مزایای قابل توجه این چارچوب پیشنهادی این است که می تواند همکاری هسته ای را با 1+5 و کشورهای دیگر را گسترش دهد. در حالیکه ایران به دست آوردهایی که دانشمندان هسته ای اش به تنهایی بدست آورده اند افتخار می کند، دانشمندان ایرانی از همکاری بین المللی هسته ای بهره مند خواهند شد که چنین همکاری پدیده عادی و روزمره درصنعت متصل به هم هسته ای دنیا است. بنابراین در حالیه رویکرد مطرح شده توسط من می تواند تا حدودی مدت زمان ایران برای رسیدن به اهدافش را طولانی تر کند، اما زیان هر گونه تأخیری با پیشرفت های عمده ای که از طریق همکاری حاصل می شود جبران خواهد شد.

من می دانم که این برهان و دلایل من منتقدان ایرانی را کاملاً راضی نمی کند. انتظار می رود که آنها ادعا کنند که چارچوب پیشنهادی من ایران را به دادن امتیازهای بیشتری نسبت به گروه 1+5 مجبور کند. اما این ادعای درستی نیست. چون آنها امتیازات بزرگی را که ایالت متحده آمریکا و همکارانش تا بحال داده اند را نادیده می گیرد (ازجمله آنچه مربوط به غنی سازی، تحریم ها، و تأسیسات اراک و فردو است)، و همینطور امتیازات اضافی لازم تحت این چارچوب (مانند اجازه تحقیق و توسعه سانتریفوژهای پیشرفته)، و همچنین مصالحه های لازم جهت حصول توافق بر سر مسائل دیگر مربوط به CJPOA – که همه آنها به شدت از سوی منتقدان آمریکایی مورد حمله قرار می گیرند، که درست مثل منتقدان طرف ایرانی ادعا می کنند که طرف دیگر برنده توافق و طرف خود بازنده شده است.

با این ایرادات پیش بینی شده از طرف منتقدان ایرانی آنها منفعت و امتیاز اساسی را که از توافق هسته ای به دست می آورند نادیده می گیرند- یعنی فرصت رو به راه کردن اقتصاد خود و قادر ساختن مردم ایران برای اینکه از زندگی عادی تر و موفق تری بهره مند شوند.

البته مردم ایران افراد کاردان و انعطاف پذیر هستند، و در صورت لزوم، می توانند بدون حصول توافق، با بهترین نحو ممکن با فشار مداوم و حتی مضاعف مقابله کنند. اما مردم ایران سزاوار شرایط بهتری نسبت به وضعیت به اصطلاح به سوز و بساز هستند و من تصور می کنم که آنها این واقعیت را خوب درک کنند که مادامیکه این رویارویی در مورد برنامه هسته ای حل نشود این معضل هسته ای مثل لنگری خواهد ماند که با وزن سنگینش جلوی پیشرفت ایران را بگیرد و مانع بالفعل کردن ظرفیت بالقوه ایران شود.

ایالت متحده آمریکا و متحدانش خوب می دانند که نباید قدرت اراده ملی ایران را در راستای مقاومت در برابر فشار و حفاظت از آنچه که در نظر آنها حقوق و منافع شان به حساب می یابد، دست کم بگیرند. اما ایران هم نباید عزم آمریکا برای اطمینان از اینکه هر توافقی حاوی استانداردهای بالای لازم برای کسب اطمینان از صلح آمیز بودن ماهیت برنامه هسته ای ایران دست کم بگیرند.

برای من روشن است که هر دو کشور جمهوری اسلامی ایران و ایالت متحده آمریکا خواستار رسیدن به توافق هستند، اما به همان اندازه روشن است که هیچ یک از آنها نمی خواهد به هر قیمتی به توافق برسند. من فکر می کنم هر دو آنها آماده اند که به جای قبول کردن توافقی که به نظر آنها با نیازهای اساسی شان سازگار نیست میز مذاکره را ترک کنند. متأسفانه با استناد به موانع بزرگی که پیش روی شما و سایر مذاکره کنندگان است احتمال وقوع چنین نتیجه ای وجود دارد. اما من می دانم قبل از پذیرش چنین نتیجه تلخی- گزینه های ناگواری که به دنبال خواهند آمد- شما و همتایانتان در گروه 1+5 و هیأت نمایندگی اتحادیه اروپا از هیچ تلاشی برای پیدا کردن راه حلی که تمام طرفین آن را به عنوان موفقیت به حساب بیاورند دریغ نمی کنید.

من براساس تجربه یاد گرفته ام که اصطلاحاتی مثل "آخرین فرصت" را به کار نبریم. اما معتقدم که فرصت فعلی ممکن است بهترین فرصت برای حل وفصل موضوع هسته ای باشد و شاید موجب فراهم کردن زمین امیدوارکننده ای در جهت پرداختن به مشکلات دشواری بین ایران و ایالت متحده آمریکا باشد که برای مدت طولانی این دو کشور را از هم جدا کرده اند. در صورت از دست رفتن این فرصت ممکن است مشکلات دیگری نیز پیش آیند و اوضاع نیز بدتر از گذشته شود.

برای شما و تمام شرکت کنندگان در مذاکرات درهفته ها و ماه های آینده آرزوی موفقیت دارم.

ارادتمند شما

باب اینهرن

موسسه بروکینگس

اگوست 16، 2014

***

ترجمه این مطلب توسط موسسه بروکینگز انجام شده است.

دیپلماسی ایرانی با توجه به حساسیت پرونده هسته ای اقدام به انتشار ترجمه کامل این متن کرده است اما مفاد قید شده در متن مورد تایید دیپلماسی ایرانی نیست و صرفا جهت آشنایی مخاطبان و اهل فن منتشر شده است.

انتشار اولیه:چهارشنبه 29 مرداد 1393 / باز انتشار : شنبه 1 شهریور1393

کلید واژه ها: cjpoa بوشهر رابرت آینهورن


نظر شما :