کردها پشت نوری مالکی را خالی کردند

۰۱ شهریور ۱۳۹۳ | ۲۰:۳۴ کد : ۱۹۳۷۳۵۲ سرخط اخبار

حمیدرضا آصفی از مدت ها پیش یعنی از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب در وزارت امور خارجه فعالیت می کرده است. در سوابق او مسئولیت های زیادی هست، از ماموریت در آلمان شرقی تا سفارت در پاریس. آخرین ماموریتش هم سفارت ایران در امارات متحده عربی بود. اما بیش از همه این مسئولیت ها او را به عنوان سخنگوی وزارت امورخارجه می شناسند.

وی در دوره وزارت کمال خرازی دستیار وی و سخنگوی وزارت امور خارجه بود. دوره مسئولیت وی در این سمت همزمان بود با دوره ای که حسن روحانی مسئولیت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشت و آن طور که خود آصفی می گوید در تمام دوران مسئولیتش در دوره سخنگویی، پیش از آنکه به میان خبرنگاران بیاید همیشه یک تماس 10 دقیقه ای با روحانی داشته است و به همین  دلیل شناخت خوبی از او دارد.

گفت وگوی آنا با آصفی از موضوع اهمیت حوزه خلیج فارس آغاز شد اما در ادامه به برنامه هسته ای ایران، رویکرد منتقدان و دلواپسان و  اقدامات داعش در منطقه و انتخاب جایگزین نوری مالکی رسید. آصفی معتقد است تاکنون مسئولان دستگاه دیپلماسی در وزارت امورخارجه با تدبیر و منطقی عمل کرده اند،اما به مرور و با قراری تعادل و توازن، باید در موضوعات دوجانبه و چندجانبه نیز به خوبی وارد عمل شویم چرا که در سیاست خارجی از هیچ حوزه ای نباید غافل شد.  او همچنین خطاب به دلواپسان مذاکرات هسته ای گفت که هرگونه موفقیت در این مذاکرات باعث خیر و برکت در کشور خواهد شد. مشروح گفت وگوی خبرگزاری آنا با حمیدرضا آصفی را در ادامه می خوانید:


آیا حوزه خلیج فارس همچنان حوزه ای با اهمیت در سیاست بین الملل است؟

به چند دلیل خلیج فارس از ابتدا حوزه با اهمیتی بوده و هست. بیش از 60 درصد نفت و انرژی دنیا از خلیج فارس تامین می شود.  در کنار این آمار باید به ذخائر انرژی ایران، کویت، عربستان و امارات نیز توجه کرد که همین مساله اهمیت زیادی به تنگه هرمز می دهد. دلیل دیگری که اهمیت خلیج فارس را دو چندان می کند از منظر ژئوپولتیکی است که خلیج فارس را به اقیانوس هند متصل می کند. همچنین ارتباطات مردمی و اشتراکات فرهنگی تنگاتنگی میان این کشورها وجود دارد که اهمیت این حوزه را افزایش داده است.

همچنین بسیاری از تمدن ها ریشه در حوزه خلیج فارس دارد، این موضوعی است که نمی توان آن را کتمان کرد. همان طور که اشاره کردم اهمیت این حوزه در ابعاد جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی است.

اهمیت ایران در منطقه چیست؟

ایران در این منطقه نقطه شاخص، بارز و کلیدی  به شمار می رود. ایران علاوه بر اینکه در ثبات حوزه خلیج فارس نقش مهمی دارد؛ از طریق جاده ابریشم که از ایران عبور می کند آسیای دور را به اروپا وصل می کند. در میان کشورهای حوزه خلیج فارس تنها ایران این امکان را دارد و چهارراه ارتباطی شرق و غرب است. بر این اساس خلیج فارس همچنان پراهمیت است؛ هم برای ما هم برای دنیا.

ایران با مردم کشورهای حوزه خلیج فارس اشتراکات فراوان فرهنگی و سیاسی دارد. علاوه بر این، همکاری های اقتصادی نیز میان این کشورها وجود دارد. در میان کشورهای حوزه خلیج فارس، امارات بیشترین رابطه را با کشورمان برقرار کرده است. همچنین جمهوری اسلامی ایران در زمینه های مبارزه با تروریسم و مواد مخدر نیز همکاری های مشترکی با این کشورها انجام می دهد.

در عین حال امنیت، توسعه و ثبات این کشورها نیز به یکدیگر وابسته است. اگر در مجموعه ای یک عنصر ناهمگن وجود داشته باشد، آن مجموعه نمی تواند شکوفا شود. بنابراین هر کدام از کشورهای منطقه اگر دچار مشکل شوند، این مشکل به کل منطقه سرایت پیدا خواهد کرد. ببنید الان در عراق که کشوری مهم در حوزه خلیج فارس به شمار می رود، مشکلات فراوانی به وجود آمده و همه کشورهای منطقه و حوزه خلیج فارس را نگران کرده است. ثبات و امنیت کشورهای این حوزه به یکدیگر مرتبط و در هم تنیده است. بنابراین مجموعه این عوامل اهمیت حوزه خلیج فارس را برای ایران نشان می دهد.

ایران قبل از انقلاب و در زمان شاه، ژاندارم خلیج فارس بود. در زمان ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی، ایران بازیگر برتر این منطقه بود. طی هشت سال گذشته چه اتفاقی افتاد که در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد ما نقش خودمان را از دست دادیم؟

بله، ایران در زمان شاه ژاندارم منطقه بود. آمریکا به دلایل مختلفی چون حمایت از رژیم صهیونیستی، همکاری شاه ایران با این رژیم و رقابت ایران با عربستان، این منطقه را به پایگاه نظامی خود تبدیل کرده بود. همچنین آمریکا قصد داشت از طریق ایران کشورهای عربی را کنترل کند و از سوی دیگر با اسرائیل رابطه نزدیک نیز برقرار کند و در عین حال کشور را یک سپر حائل در مقابل شوروی و کمونیست های آن منطقه قرار داده بود؛ یعنی قصد داشت از طریق ایران دامنه نفوذ شوروی را به سمت اروپا محدود کند. ایران به این شکل ژاندارم منطقه شده بود.

گفتمان زمان احمدی نژاد فضای بین المللی را علیه ایران کرد

اما بعد از انقلاب وضعیت تغییر کرد. ما به دنبال این نبودیم که دست بالا را داشته باشیم. این تعبیری که شما به کار بردید را با کمی تغییر اصلاح می کنم. در زمان آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی فضای بین المللی برای ایران بهتر بود بر این اساس فضای رابطه با کشورهای منطقه نیز بهتر پیش می رفت. اما هشت سال گذشته فضای بین المللی تغییر کرد و علیه ایران شد. این فضا متاثر از روند برنامه هسته ای ایران و گفتمانی که در دولت نهم و دهم وجود داشت، شکل گرفت. همچنین کینه و عداوت آمریکایی ها با نظام جمهوری اسلامی نیز این روند را تشدید کرد. در کنار این موارد، رژیم صهیونیستی نیز به ایران هراسی در جامعه بین الملل دامن می زد و این امر سبب شد فضای بین المللی علیه ایران شود. طبیعی است که در این شرایط روابط بین الملل و خارجی در داخل و خارج از منطقه سخت و دشوار می شود.

اما در این شرایط نیز ایران همواره در حوزه خلیج فارس به عنوان کلیدی ترین و مهم ترین عامل ثبات و امنیت در منطقه بوده و هست. ایران به لحاظ نیروی انسانی جوان، پویا، فعال و معادن انرژی و همچنین موقعیت ژئوپولتیک، اهمیت بالایی در حوزه خلیج فارس دارد و کسی نمی تواند آن را کتمان کند.

دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم در طول یک سال گذشته توانسته این فضا را تغییر بدهد؟

معتقدم دولت باید برای اقدامات خود در سطح منطقه و بین الملل اولویت بندی داشته باشد. از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم اولویت وزارت امورخارجه بیشتر بر روی گفت وگوهای هسته ای متمرکز شده بود و مسئولان دستگاه دیپلماسی نسبت به حوزه خلیج فارس غافل شدند. اکنون این وضعیت کمی بهتر شده و وزارت امورخارجه تعادل را در بخش های مختلف دیپلماسی کشور رعایت می کند.

لزوم برقراری تعادل و توازن در دستگاه دیپلماسی

گرچه وضعیت بهتر شده است اما از دید من هنوز مطلوب نیست زیرا گفت وگوهای هسته ای بخش قابل توجهی از انرژی وزارت امورخارجه را گرفته است در حالی که باید این انرژی در بخش های مختلف تقسیم شود. علی رغم اینکه دوستان ما در وزرات امورخارجه تلاش بسیاری می کنند و به حق نیروهای کارآمدی نیز هستند اما باید در بخش های مختلف دستگاه دیپلماسی و حوزه های مختلف توازن و تعادل برقرار شود.

البته مشکلات و تحولات اخیر در کشورهای سوریه، عراق و افغانستان نیز دستگاه دیپلماسی کشور را درگیر کرده است. عراق و افغانستان همسایه جمهوری اسلامی هستند و سوریه نیز متحد ایران است. وزارت امورخارجه در این ارتباط با تدبیر عمل کرده است و طبیعی است که تحولات این کشورها نیز بخشی از وقت دستگاه دیپلماسی را می گیرد و فضای پرکاری را طلب می کند.

نباید از هیچ حوزه ای در سیاست خارجی غافل شد

مشکلات این کشورها نیز بخش بزرگی از وقت وزارت امورخارجه و انرژی دستگاه دیپلماسی را به خود اختصاص داده است و تاکنون مسئولان وزارت امورخارجه با تدبیر و منطقی عمل کرده اند. اما به مرور و با قراری تعادل و توازن می توانیم در موضوعات دوجانبه و چندجانبه به خوبی وارد عمل شویم و از هیچ حوزه ای در عرصه سیاست خارجی غافل نشویم.

بازی اماراتی ها با تعرض به مالکیت ایران

یعنی به دلیل برقرار نشدن توزان و تعادل در عملکرد وزارت امورخارجه است که ما چندی پیش شاهد اعتراض اماراتی ها به برافراشته شدن پرچم ایران در ابوموسی بودیم؟

این مساله موضوع کم اهمیتی است و نباید به آن توجه کرد. اماراتی ها هر از چندگاهی چنین نمایش هایی را بازی می کنند که بیشتر مصرف داخلی دارد. جزایر سه گانه و ابوموسی جزئی از حاکمیت و مالکیت ایران است و کسی نمی تواند در این ارتباط بحث یا موضع گیری داشته باشد. به نظرم نباید به این مسائل توجه کرد.

امارات علاقه ای به تحریم ایران ندارد

می شود گفت امارات یکی از کشورهایی است که بیشترین ضرر را از تحریم های اعمال شده علیه ایران متحمل شده است؟

کشور امارات علاقه ای به اعمال تحریم ها علیه ایران ندارد. البته تحریم ها برای اماراتی ها به نوعی چاقوی دولبه است. از یک طرف آنها نمی توانند با ایران تجارت راحتی داشته باشند و از سویی دیگر آنها از فضای ایجاد شده علیه ایران منتفع می شوند و همکاری های بین المللی شان افزایش پیدا می کند.

اما در مجموع امارات به عنوان کشوری که قصد دارد، قدرت اقتصادی برتر منطقه شود، نهایت تلاش خود را می کند که از رابطه سیاسی و تجاری با ایران بیشترین بهره را ببرد. حتی در زمان جنگ تحمیلی نیز اماراتی ها سیاست خصمانه ای علیه ایران اتخاذ نکردند و بی طرف بودند. به هرحال ایجاد یک رابطه پایدار، مطمئن، امن و بلندمدت به نفع اماراتی هاست و آنها همیشه از رابطه با ایران بهره برده اند.

شنیده شده در امارات کلاس هایی برای تاجرهای اماراتی برگزار می شود که راه دور زدن تحریم ها علیه ایران را به تاجرها یاد می دهند، شما از این موضوع اطلاعی دارید؟

این موضوع مساله ای نیست که من به آن ورود کنم. بحث هایی در رسانه ها مطرح می شود که نه می توان تایید کرد نه تکذیب. بالاخره امارات دوست دارد رابطه گسترده و پایداری با ایران داشته باشد و طبیعی است که برای این کار راه های مختلف را بررسی می کند.

سقف روابط ایران و امارات را چطور می بینید؟

همانطورکه گفتم اماراتی ها علاقه بسیاری به ارتباط با ایران دارند اما برخی مسائل، این ارتباط را تحت تاثیر قرار می دهد. تحریم و محدودیت های همکاری بانکی و پولی از مواردی است بر روابط  دو کشور تاثیر می گذارد. زیرا اگر امارات این محدودیت ها رعایت نکند با جریمه های سنگین بین المللی مواجه خواهد شد.

عراق یکی از کشورهای با اهمیت در منطقه و حوزه خلیج فارس است.  بعد از کش و قوس های فراوان، نوری مالکی از قدرت کناره گیری کرد. ایران نیز از عبادی، نخست وزیر جدید عراق وجایگزین مالکی حمایت کرد. تحولات اخیر در عراق را چطور ارزیابی می کنید؟

ایران از آقای مالکی حمایت کرد چرا که وی طی فرآیندی قانونی، نخست وزیر شده بود و در عراق دولت تشکیل داده بود بنابراین حمایت جمهوری اسلامی ایران از نوری مالکی احترام به رای مردم عراق بود.

منافع ایران و عراق بهم گره خورده است

روابط ایران و عراق در زمان مدیریت عبادی مانند دوره نخست وزیری نوری مالکی خواهد بود؟

ببینید در تشکیل دولت جدید عراق همه گروه های سیاسی متحد شدند و به هر دلیلی فکر جایگزین بودند. مرجعیت عراق وارد گود شد و در نهایت پارلمان این کشور پس از مدت ها فواد معصوم را به عنوان رئیس جمهور آینده عراق انتخاب کرد، او هم عبادی را به عنوان نخست وزیر بعدی معرفی کرد. قطعا در این شرایط روابط با این کشور مانند گذشته خواهد بود.

بنابراین ایران با نخست‎وزیری عبادی مشکلی ندارد. دیدید که پس از معرفی عبادی، ایران از نخستین کشورهایی بود که از این فرآیند سیاسی حمایت کرد. شاید روابط ایران با کشور عراق فراز و فرود داشته اما هیچ گاه یک سویه نشده است.

ایران و عراق دو کشور همسایه و مسلمان هستند که منافع شان بهم گره خورده است. ایرانی های بسیاری در بازسازی عراق شرکت دارند و هزاران نفر برای زیارت عتبات عالیات به این کشور سفر می کنند، بنابراین به جز وابستگی های دینی و اعتقادی، اشتراکات فرهنگی و روابط اقتصادی نیز با این کشور داریم.

دولت جدید عراق همزمان با تشدید تحرکات گروه تروریستی داعش تشکیل شد. معرفی نخست وزیر و تشکیل  کابینه جدید آیا باعث خواهد شد که مردم این کشور از شر داعش راحت شوند؟

اگر گروه های شیعه، سنی و کرد با هم متحد شوند این گروه تروریستی به راحتی سرکوب و توطئه هایش خنثی می شود، اما آن چیزی باعث شد داعش 30 درصد خاک عراق را تصرف کند، بی ثباتی سیاسی در عراق بود. پس از برگزاری انتخابات پارلمانی این کشور در اردیبهشت ماه، نمایندگان مجلس عراق 3 ماه بعد بر روی رئیس جمهور جدید اجماع کردند.

اما چیزی که داعش را از بین می برد، تنها وحدت ملی عراق است. در این صورت دیگر نیازی به دخالت  نیروهای خارجی نیست. در عراقی که وحدت ملی وجود داشته باشد و یک پارچه باشد داعش خود به خود از بین می رود.

نظر شما درباره همکاری ایران و آمریکا برای مبارزه با گروه تروریستی داعش چیست؟

من احتمال همکاری ایران و آمریکا را در این ارتباط بسیار ضعیف می دانم.

نباید به آمریکا اعتماد کرد

چرا؟

تجربه سی سال گذشته نشان می دهد که نمی شود به آمریکایی ها اعتماد کرد. آنها عادت دارند از پشت خنجر بزنند. البته ما تجربه همکاری با این کشور را در افغانستان و عراق داشته ایم که منطقه نیز از این همکاری ها متنفع شد اما در این مورد تردید دارم.

آمریکایی ها در عراق کاملا منفعت طلبانه برخورد و از موضوع داعش بهره برداری می کنند. حتی در کتاب خاطرات خانم هیلاری کلینتون گفته شده که خود آمریکایی ها داعش را به وجود آورده اند. اکنون نیز به دلیل جنایت های این گروه در عراق و قتل عام ایزدی ها و مردم بی گناه کشور، وجدان درد صوری گرفته اند و قصد دارند آنها را از بین ببرند. به همین دلیل به پایگاه های آنها نزدیک شده اند و با جنگنده های خود مواضع داعش را بمباران می کنند.

آمریکایی ها داعش را برای برکناری بشار اسد به وجود آوردند، داعشی ها نیز پس از اینکه در سوریه موفق نشدند، روانه عراق شدند و از ضعف سیاسی دولت مرکزی عراق و تاخیر در تشکیل دولت جدید این کشور نهایت استفاده را کردند. این گروه تروریستی با اقدامات خودسرانه از کنترل آمریکایی ها نیز خارج شد.

کردها پشت نوری مالکی را خالی کردند

البته اقلیم کردستان نیز در قدرت گرفتن داعش نقش مهمی داشت زیرا کردها در کنار دولت مرکزی عراق قرار نگرفتند و یکه‎تازی کردند و به جای حمایت از دولت مالکی در جلسات متعددی که مخالفان دولت عراق حضور داشتند، شرکت می کردند. البته موضع گیری فعلی اقلیم کردستان عراق مناسب است و آن ها به دنبال جبران اشتباه خود هستند چون اگر علیه داعش مبارزه نکنند آنها یقه کردها را نیز خواهند گرفت.

این موضوع را هم باید درنظر داشت که معمولا گروه های تروریستی مورد حمایت برخی کشورها بعد از مدتی از کنترل  خارج می شوند؛ طالبان، داعش و جبهه النصره از همین دسته گروه های افراطی هستند. ما در افغانستان شاهد این رویکرد در تشکیل گروه های افراطی طالبان و القاعده بودیم. آمریکا به جای اینکه از مردم برای مبارزه با کمونیسم شوروی استفاده کند، طالبان را به وجود آورد و همچنان درگیر مبارزه با این گروه افراطی است.

شما در ابتدای این گفت وگو اشاره کردید که بیشتر فعالیت دستگاه دیپلماسی روی گفت وگوهای هسته ای متمرکز شده است. ارزیابی شما از مذاکرات هسته ای اخیر چیست؟

در گفت وگوهای هسته ای، دوستان ما در وزارت امورخارجه خوب حرکت کرده اند و تاکنون موفق هم شده اند و توفقیات خوبی نیز به دست آورده اند اما در عرصه سیاست خارجی نباید نگاه سیاه و سفید داشت زیرا در این عرصه همه چیز نسبی است. دیپلماسی و چانه زنی تنها مربوط به یک طرف مذاکره کننده نیست بلکه همه طرف ها از مذاکرات قصد امتیازگیری دارند و نمی توان نگاه یک طرفه داشت.

خوش بینی زیاد در مذاکرات هسته ای به صلاح نیست

من تنها نقدی که به گفت وگوهای هسته ای اخیر داشتم، این بود در ابتدای کار مسئولان وزارت خارجه، درباره به نتیجه رسیدن مذاکرات دچار خوش بینی افراطی شده بودند. دوستان ما تصور می کردند این مساله بسیار سریع حل می شود. من در تمامی گفت وگوها و یادداشت ها اعلام کردم که مذاکرات در زمان اعلام شده برای توافق ژنو به نتیجه نمی رسد و آن هم به دلیل پیچیدگی مذاکرات بود.

مذاکره کننده ایرانی که با آمریکا و همچنین کشورهای غربی مواجه می شود، نباید انتظار حسن نیت از آنها داشته باشد. اگر جایی انتظار حسن نیت داشته باشیم آنجا زمین می خوریم. ببینید خود کشورهای انگلیس، آمریکا و فرانسه، پرونده برنامه هسته ای کشورمان را به شورای امنیت فرستادند به همین دلیل نمی شود از این کشورها انتظار حسن نیت داشت. ما نباید از این کشورها چنین انتظاری داشته باشیم اما کافی است که 1+5 تنها اراده سیاسی برای حل مساله هسته ای ایران داشته باشد و حقوق ما را به رسمیت بشناسد. این تنها نقد کوچکی است که من به گفت وگوهای هسته ای دارم.

مذاکرات هسته ای مورد حمایت کامل رهبری است

چرا جنس این نقد شما با جنس نقد دلواپسان فرق دارد؟

هر انتقادی باید در ذیل حمایت از نظام باشد. انتقادها باید به گونه ای باشد که منافع ملی را در نظر بگیرد و در جهت تقویت منافع ملی باشد نه علیه آن. شما اگرمی خواهید از دکتر روحانی  انتقاد کنید باید در همین چارچوب نیز از دکتر احمدی نژاد انتقاد کنید؛ البته انتقادی که کمک کننده به منافع ملی باشد نه تضعیف کننده آن.

دلواپسان نگران نباشند

من فکر می کنم در انتقادها نباید منافع حزبی و گروهی را در نظر بگیریم. اگر همواره منافع ملی را در نظر داشته باشیم مشکلات حل خواهد شد. اگر ما در دور آتی گفت وگوهای هسته ای به توفیق برسیم به نفع کل نظام است. اگر در زمان احمدی نژاد هم به نتیجه می رسیدیم این موفقیت برای کل نظام بود. نباید اگر موفقیتی به دست می آید به حساب فرد یا گروهی خاصی نوشت.

مذاکرات هسته ای که حمایت کامل مقام رهبری را نیز به دنبال دارد تاکنون بسیار خوب پیش رفته است. مذاکره کنندگان ایرانی، منافع ملی را در نظر دارند و جای نگرانی نیست. منتقدان بدانند هرگونه موفقیت در این مذاکرات باعث خیر و برکت برای کشور خواهد شد و اتفاق مبارکی است.

کلید واژه ها: داعش عراق


نظر شما :