اوباما باید به ایران سفر کند

۱۹ شهریور ۱۳۹۳ | ۲۱:۳۰ کد : ۱۹۳۸۱۴۸ سرخط اخبار

باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا متعهد شده که داعش را منحط و در نهایت نابود کند. این امر بدون اعزام پیاده نظام بسیار سخت خواهد بود و اگر این پیاده ها آمریکایی باشند، یعنی وقوع جنگی بزرگ در عراق و سوریه. ضمن اینکه حتی اگر آمریکا به داعش حمله و آن را نابود کند، طی چند سال نیروهای خود را از منطقه خارج خواهد کرد و مطمئنا گروهی شبیه به داعش بار دیگر ظهور می کنند.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از بلومبرگ ویو، آنچه آمریکا نیاز دارد متحدی است که پیاده نظام خود را راهی جنگ با داعش کند و بتواند پس از نابودی داعش در راستای ثبات منطقه اقدام کند. ترکیه گزینه درستی نیست- حتی تظاهر این کشور به مداخله محدود در سوریه نیز نارضایتی گسترده داخلی را به دنبال داشت. عربستان توانمندی این کار را ندارد. تنها یک شریک بالقوه استراتژیک در منطقه باقی می ماند: ایران. 
بلومبرگ ویو در ادامه آورده است: ایران در حال حاضر نیز در جنگ زمینی با داعشی ها است. تابستان سال جاری، زمانیکه به نظر می رسید داعش در آستانه تصرف بغداد است، ایران بهترین فرمانده نظامی خود، قاسم سلیمانی را برای تقویت نیروهای دفاعی عراق به این کشور اعزام کرد. ظاهرا وی موفق بود چراکه پس از آن صحبت اندکی در مورد پیشروی داعش در بغداد به گوش رسید. حتی این امکان وجود دارد که موفقیت های اخیر ارتش عراق به دلیل کمک و آموزش های ایران بوده باشد. مطمئنا ایران در جنگ با داعش در سوریه به بشار اسد نیز کمک می کند.
قدرت شلیک هوایی آمریکا و نیروهای ایران می تواند داعش را شکست دهد اما نکته مهمتر این است که ایران در موقعیتی قرار دارد که می تواند منطقه را به ثبات برساند. اسد یک اعجوبه است اما اگر ایران و آمریکا متحد بودند شاید او تحت فشارهای وارده پس از نابودی داعش، قدرت را با معترضان ضدداعشی تقسیم می کرد؛ تعهد پابرجای آمریکا برای خلاصی از دست اسد خلاء ای را در سوریه ایجاد می کند که تنها موجودیتی مانند داعش آن را پر خواهد کرد. اگر کسی هم بتواند اسد و شیعیان عراق را مجاب به تقسیم قدرت با سنی های داخلی کند، همکاری دو نفره ایرانی- آمریکایی است.
اما یک دلیل بزرگ و مهم دیگر هم برای پیوستن آمریکا به ایران وجود دارد: نفت. در حال حاضر صنعت نفت ایران به دلیل تحریم های آمریکا با محدودیت هایی روبرو است. با کنار گذاشتن این تحریم ها، نفت ایران به جریان درمی آید؛ اگر ایران به ثبات عراق کمک کند، تاثیراتش چند برابر خواهد بود.
به راه افتادن جریان نفت ایران به آمریکا این توانایی را می دهد که تحریم های سنگین تری را علیه روسیه تصویب کند و در مورد عرضه نفت جهانی در صورت قطع عرضه نفت از سوی روسیه به دلیل درگیری احتمالی در شرق اروپا اطمینان دهد. به عبارت دیگر روابط دوستانه تر با ایران، آمریکا را در مقابل خشونت ناگهانی روس ها تقویت خواهد کرد.
بلومبرگ ویو در ادامه آورده است: ورای تهدیدات کوتاه مدت داعش و روسیه، ایران و آمریکا اگر متحدان عادی نباشند، دست کم دشمنان عادی هم نیستند. بدون در نظر گرفتن اسرائیل، ایران بیش از هر کشور دیگری در منطقه، دموکرات و مدرن است. مردم ایران احساسات ضدآمریکایی کمتری نسبت به متحدان عرب آمریکا دارند و ایران دانشجویان بسیاری را برای ادامه تحصیل راهی دانشگاه های آمریکا می کند.
برخی اینطور استدلال می کنند که شراکت ایران-آمریکا، اسرائیل را به مخاطره می اندازد. اما کاملا آشکار است که اگر دو کشور شریک باشند، توانمندی آمریکا برای محدود کردن ایران در حمله احتمالی به اسرائیل افزایش خواهد یافت نه کاهش.  دورنمای صلح دایمی میان اسرائیل و حزب الله تقویت می شد اگر حامیان اصلی آنها در شرایط دوستانه ای بودند. دولت جدید ایران یهودی ستیزی محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری سابق ایران را رد می کند. ضمن اینکه روزنامه اسرائیلی هاآرتص نیز اخیرا در گزارشی به پوشش خبر احتمال همکاری ایران و آمریکا علیه داعش پرداخته بود.
در حال حاضر چهار مانع اصلی در مسیر شراکت ایران و آمریکا وجود دارد. نخست ماهیت ناخوشایند متحدان ایران، حزب الله و اسد، اما همانطور که اشاره شد این مشکلات با ایرانی که متحد باشد به مراتب راحت تر حل می شود تا با ایرانی که دشمن باشد. دوم برنامه هسته ای ایران است اما توافقی که سال گذشته میان اوباما و ایران صورت گرفت نشان می دهد که فضا برای مصالحه وجود دارد. و اگر ایران متحد غرب باشد، دورنمای تولید انرژی هسته ای در این کشور مانند امروز وحشت آور نخواهد بود. مشکل سوم رقبات عربستان و ایران است اما ظهور داعش باعث شده که هر دوی این کشورها منافع مشترکشان را دریابند. ضمن اینکه آمریکا سابقه خوبی در متقاعد کردن رقبا به تحمل یکدیگر دارد—نگاهی به یونان و ترکیه در ناتو یا ژاپن و کره جنوبی بیاندازید.
چهارمین و سخت ترین مانع در مسیر اتحاد آمریکا و ایران، ساده ترین آن یعنی میراث دشمنی است. آمریکایی ها چنان به این تفکر که ایران «دشمن» است عادت کرده اند که اکثرشان نمی توانند از یک اتحاد استراتژیک حمایت کنند. در مورد ایران نیز که مقامات به آمریکایی که در جنگ ایران- عراق از صدام حسین حمایت کرد، نمی توانند اعتماد کنند شرایط به همین صورت است. ما به نقطه ای رسیده ایم که دشمنی میان ایران و آمریکا دیگر در خدمت اهداف مفید نیست اما همچنان در مسیر خود به پیش می رود.
اما یک سابقه دلگرم کننده وجود دارد: نزدیکی چین و آمریکا در دهه 1970 میلادی. آمریکا به شدت در مقابل چین کمونیستی قرار داشت و حتی در کره نیز علیه این کشور جنگید. اما پس از شکاف میان چین و شوروی، دو کشور توانستند یک اتحاد غیررسمی را شکل دهند و همین شراکت، کلید پیروزی در جنگ سرد بود.
یک اتحاد استراتژیک دیگر لازم است. درست همانطور که نیکسون به چین رفت، اوباما باید به ایران برود. 
 

کلید واژه ها: ایران و آمریکا چین


نظر شما :