چرا ادامه گفت‌وگوهای هسته‌ای امیدوارکننده است؟

تمدید مذاکرات؛ تقویت توافق

۱۱ آذر ۱۳۹۳ | ۱۴:۲۷ کد : ۱۹۴۱۲۵۸ پرونده هسته ای یادداشت
دکتر امید ملکی، استاد دانشگاه در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی به تحلیل تمدید مذاکرات هسته‌ای پرداخته است.
تمدید مذاکرات؛ تقویت توافق

دیپلماسی ایرانی: «حاشیه  علیه متن» کوتاه ترین توصیفی است که می تواند ترسیم کننده وضعیت گفتگوهای هسته ای ایران و ۵+۱ به ویژه در وین اتریش باشد؛ آنجایی که حراس منتقدان از ایفای نقش پر رنگ تر ایران به عنوان یک بازیگر موثر منطقه ای و بین المللی این بار نه «قدرت های جهانی»، بلکه «قدرت های منطقه ای» را وا داشت تا در آستانه دستیابی به توافق جامع هسته ای از هیچ کوششی فروگزار نکنند_ از اعلام علنی نگرانی های عمیق از رسیدن به توافق توسط نخست وزیر اسراییل در اعلام مواضع متعدد آشکار و پنهان گرفته تا اعزام وزیر خارجه عربستان بر باند فرودگاه وین برای ملاقات با همتای آمریکایی اش _ با این همه به نظر می رسد گفت وگوها به آنچنان نقطه برگشت ناپذیری رسیده باشد که هیچکدام از طرفین حاضر نیستند حتی گامی در مسیر نزدیک شدن به توافق جامع هسته ای به عقب بر دارند . از این رو است که با وجود خوشحالی زایدالوصف منتقدان جدی مذاکرات هسته ای در سراسر جهان از تهران تا واشنگتن،  تمدید مذاکرات در ۲۴ نوامبر نه تنها نشانی از تضعیف روند توافقات نیست بلکه باید آن راگام بلند دیگری به پیش دانست. نویسنده به دلایل زیر معتقد است که توافق بر تمدید مذاکرات در وین اتریش بیش از آنکه به زعم منتقدان نشانه به نتیجه نرسیدن نهایی گفتگوها باشد، حکایت از هموارتر شدن راه رسیدن به توافق جامع است:

 

در صورت نرسیدن به چشم اندازی از توافق، دور نهایی مذاکرات در وین بهترین زمان برای «اعلام شکست مذاکرات» بود؛ چرا که هر دو طرف پیش بینی کرده بودند که ۲۴ نوامبر ۲۰۱۴ به همان اندازه که می تواند «روز انتشار سند توافق جامع هسته ای» باشد، می تواند « روز شکست مذاکرات هسته ای» نیز باشد و هر دو طرف به همان اندازه که برای جشن پیروزی برنامه ریزی کرده بودند، مسلما به پیش بینی های لازم برای شکست احتمالی نیز پرداخته بودند. بنابراین آنچه طرفین را «قانع» کرده است که به راه سومی تن در دهند تنها می تواند این واقعیت باشد که هر چند توافق در دسترس نیست، اما از فاصله ای نه چندان دور« قابل رویت» است؛ تا جایی که  امید رسیدن به ساحلی که کرانه آن پدیدار شده است، چندان قوی هست که سرنشینان این کشتی را همچنان در آن نگاه دارد.

  1. برای هر دو بازیگر اصلی مذاکرات_ جمهوری اسلامی و ایالات متحده_ اتفاقا  اعلام شکست مذاکرات در عرصه سیاست داخلی و در «کوتاه مدت» نه تنها فشارهای داخلی را افزایش نمی دهد، بلکه از فشار منتقدان جناح های حاکم در هر دو کشور به طور معنا داری خواهد کاست. هم دولت ایران می تواند هم صدا با «دلواپسان» غنی سازی ۲۰ درصد را از سر بگیرد و دوباره ۱۹ هزار سانتریفیوژ موجود را فعال کند و هم کنگره جمهوری خواه آمریکا ( با وجود همه تضاد های راهبردی که با دموکراتهای کاخ سفید دارد) در آمادگی کامل برای وضع تحریم های جدید و ایجاد محدودیت های بیشتر بر اقتصاد ایران است. ولی از منظر سیاست داخلی اتفاقا آنچه طرفین را بر سر میز مذاکره نگاه داشته است، وجود نگاهی« بلند مدت» برای حفظ قدرت در دست نیروهای میانه رویی است که امروز قدرت سیاسی را در داخل هر دو  کشور در دست دارند. دموکرات ها هنوز طعم  تلخ عدم موفقیت تلاش هایشان برای پیروزی جمهوری خواهان در دولت کارتر را در کام دارند! زمانی که برای آزادی گروگان های سفارت تسخیر شده شان در تهران بیشترین تلاش ها را کردند، اما برای اینکه نتوانستند در زمان جیمی کارتر به توافق برسند، کرسی ریاست جمهوری را به جمهوری خواهان واگذار کردند و رقبای خود را میراث خوار آنچه کردند که خود برآورده بودند. در تهران نیز شرایط کمابیش مشابه است؛ چرا که هشت سال واگذاری دولت به کسانی که قطعنامه های شورای امنیت را «ورق پاره» می نامیدند، به اصلاح طلبان آموخته است که تحقق هدف گزاری سند چشم انداز ۱۴۰۴ یعنی «قدرت اول منطقه ای شدن ایران از راه تعامل» است که می تواند آنها را بر سریر قدرت نگاه دارد. اصلاح طلبان ایرانی و دموکرات های آمریکایی  هر دو در این نکته متفقند که حاصل کاشتن باد در روابط دو کشور درو کردن طوفانی است که قدرت را برای سال ها از کف هر دو طرف خواهد ربود.
  2. وقت آن رسیده است که معادلات قدرت در خاورمیانه دستخوش تحولاتی جدی شود.از یک سو متحدان عمده آمریکا در منطقه به ویژه ترکیه و عربستان سعودی به دلایل متعدد توان چندانی برای برقراری امنیت در این نقطه پرآشوب از جهان ندارند و از سوی دیگر ایرانی وجود دارد که نشان داده این روزها از سیاست خارجی بهره می برد که بیش از آنکه «سیاست خارجی نمادگرا» باشد، «سیاست خارجی کارکردگرا» است و دیپلمات هایی دارد که  بیش از آنکه به «اعلام صرف مواضع» بپردازند در حال «تمرکز بر روی راه حل ها» هستند .سیاست خارجی که می تواند به زبان مشترک با سایر قدرت های جهانی گفتگو کند، سناریو طراحی کند، دموگرافی برد و باخت برای هر یک از سناریوهایش داشته باشد و نشان دهد هم زمان با اینکه «مسئولانه» گفتگو می کند از هر گفتگوی مسئولانه ای نیز استقبال می کند. توانایی که می تواند زمینه ساز برقراری آرامش در خاورمیانه ای باشد که بیش از هر چیز دستخوش ناآرامی های افراط گرایانه ضد انسانی است. دموکرات های آمریکایی که مهم ترین شعار انتخاباتی شان برای سال ها خارج کردن سربازان آمریکایی از منطقه بوده است، فرصت تاریخی دست داده برای تعامل با ایران را از دست نخواهند داد. نامه نگاری های اوباما با رهبر انقلاب، وعده راضی کردن کنگره برای تعلیق تحریم ها علیه ایران، حضور تمام وقت وزیر خارجه ایالات متحده در وین تا حصول «پیشرفت قابل ملاحظه در مذاکرات» همه و همه یک پیام دارند و آن اینکه آمریکا با وجود همه انتقادهایی که در همکاری با جمهوری اسلامی متوجه اش خواهد بود، برای مدیریت خاورمیانه پر آشوب، همکاری با ایرانی دارای توان فوق العاده تاثیرگزاری در منطقه و برخوردار از سیاست خارجی کارکردگرا را بهترین گزینه برای خود می داند.راهی که از میانه توافق جامع بر سر برنامه هسته ای ایران می گذرد.

به نظر به همان اندازه که به منتقدان باید یادآوری کرد که مذاکرات «شکست نخورده »، بلکه «تمدید شده» است، به بازیگران دیپلمات هم باید گفت« زمان تمدید» بهترین فرصت برای به« شکست کشاندن» مذاکرات است ، مذاکراتی که پیروزی آن می تواند زمینه ساز تحولاتی بزرگ در خاورمیانه باشد.

انتشار اولیه: چهارشنبه 5 آذر 1393 / انتشار مجدد: سه شنبه 11 آذر 1393

کلید واژه ها: مذاکرات هسته ای توافقنامه امید ملکی


نظر شما :