دیدگاه سلفی‌ها درباره حمله نظامی به یمن

داعش سعودی چه می‌خواهد؟

۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ | ۱۴:۴۱ کد : ۱۹۴۶۳۸۰ خاورمیانه یادداشت
محمدرضا عشوری مقدم، کارشناس مسایل گروه‌های اسلامی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: القاعده و داعش نقش «ارتش نیابتی عربستان» را در یمن بازی می‌کنند.
داعش سعودی چه می‌خواهد؟

دیپلماسی ایرانی: عملیات نظامی ائتلاف چندملیتی عربستان موسوم به «طوفان قاطعیت» با هدف سرکوب گروه شیعی الحوثی (جنبش انصارالله)، با واکنش جریان های مختلف اسلامگرای سنی مواجه بوده است. در این میان اما نگاه جریان‏های سه گانه سلفی قابل توجه است و در این نوشتار تلاش شده تا مواضع «سلفیان سنتی- حکومتی»، سلفیان میانه رو (اخوانی) و «سلفیان جهادی» مورد بررسی قرار گیرد.

عملیات نظامی عربستان پیش از همه مورد حمایت و تأیید وهابیان سعودی قرار گرفت. بر این اساس، بیاینه هیئت علمای عربستان موسوم به «هیئة کبار العلما» به نوعی نقش مانیفست گفتمان غالب جریان های سلفی و حتی دیگر محافل اهل سنت در تأیید این عملیات را ایفا کرده است. این هیئت حکومتی که به نوعی عالی ترین نهاد صدور فتوا در عربستان است در بیانیه ای دخالت نظامی در یمن را «جهاد فی سبیل الله» توصیف و از آن حمایت کرد. این بیانیه سه مؤلفه را مد نظر قرار داده است:

  1. ادعای حمایت از دولت قانونی (عبد ربه منصور هادی)
  2. مبارزه با شبه نظامیان شیعی الحوثی
  3. منافع ملی بلاد حرمین شریفین

بر این مبنا می توان سه انگیزه را در مشروعیت بخشی به این عملیات دخیل دانست:

  1. در استمرار خوانش سعودی از اوضاع یمن، قانونی بودن دولت آقای منصور هادی، با وجود استعفایش از سمت ریاست جمهوری، پیش فرض قرار گرفت. بر این اساس جنبش انصارالله به مثابه یک گروه شبه نظامی «کودتاگر» معرفی شد که دولت «قانونی» را سرنگون کرد. فارغ از بحث صحت و سقم این ادعا، گفتمان مبتنی بر حمایت از «مشروعیت» یا قانون‏مداری مبنا و توجیه اساسی حمله به یمن قرار گرفت. گفتمانی که توانست متحدان منطقه ای ریاض را نیز با خود همراه کند.
  2. رویکرد طائفه ای و مذهبی: بر این اساس گروه الحوثی به عنوان یک جریان سیاسی با گرایش شیعه زیدی به مثابه یک «دیگری» برای اهل سنت یمن و حتی منطقه معرفی می شود.
  3. رویکرد استراتژیک و ملی: این رویکرد تسلط حوثی ها بر یمن را تهدیدی برای منافع عربستان و دیگر کشورهای عرب خلیج فارس و منطقه می داند. این موضوع به ویژه از آنجا اهمیت می یابد که به دلیل قرابت شدید این گروه به جمهوری اسلامی ایران، هرگونه تسلط آنها در چارچوب تسلط ایران بر منطقه بازتعریف می شود.

سلفیان سنتی: جریان‏ سلفی سنتی که بیشترین قرابت فکری را با گفتمان سلفیان وهابی دارد به شدت از رویکرد حاکمان سعودی در این عملیات حمایت کرده است. در یمن جریان سلفی این کشور عملیات نظامی عربستان را فرصتی برای بازگشت دوباره خود به صحنه می بیند. جمعیت سلفی «الحکمة» در استان تعز، جمعیت «احسان» در استان حضرموت و همچنین حزب «رشاد» از جمله گروه های سلفی هستند که البته بسیاری از عناصرشان به بهانه مبارزه با انصارالله به جرگه گروه های سلفی جهادی و القاعده پیوستند.

به عنوان یکی از بارزترین جریان‏های سلفی سنتی خارج از یمن، موضع «الدعوة السلفیة» مصر به رهبری شیخ «یاسر برهامی» دارای اهمیت است. سلفیان مصر که از مؤیدان جدی برکناری محمد مرسی رئیس جمهور مخلوع مصر بودند، این ائتلاف را فرصتی مناسب برای نزدیکی بیشتر با دولت عبدالفتاح السیسی یافتند. در این راستا شاهد آن بودیم که «الدعوة السلفیة» همایش های متعددی را با شعار «الجهاد الواجب ضد الحوثیین» برگزار کرد. کلید واژه تمامی این همایش ها مبتنی بر این بود که "یمن اکنون معرکه جنگ است. یمن، سوریه ای جدید خواهد بود." «نادر بکّار» یکی از سران حزب «نور» شاخه سیاسی جریان سلفی مصر در پیامی تویتری، «طوفان قاطعیت» را نخستین واکنش به یک «سایکس- پیکو» ایرانی توصیف کرده است.

از دیگر جریان های سلفی می توان به گروه جماعت اسلامی مصر اشاره کرد که علی رغم مخالفت ها با دولت، همانند الدعوة السلفیة به شدت از وهابیان عربستان متاثر بوده و از هرگونه عملیات ضدشیعی حمایت می کند. این گروه که بسیار بر گفتمان «شیعه، خطرناک تر از یهود» تاکید دارد همزمان با آغاز عملیات سعودی‏ها، جریان تبلیغاتی گسترده ای را علیه شیعیان و بخصوص گروه های حامی ایران در منطقه به راه انداخت که حکایت از رویکرد بشدت طایفه ای این جریان دارد.

اخوان المسلمین: در حالی که بسیاری از محافل رسمی اهل سنت همانند دانشگاه الازهر از رویکرد دولت مصر در همراهی با عربستان حمایت کردند، موضع سردرگم و محافظه کارانه سران جماعت اخوان المسلمین قابل توجه است. عمده شاخص اختلاف در این زمینه، همراهی یا عدم همراهی با دولت نظامی عبدالفتاح السیسی در مصر است. رهبران اخوان که به شدت با دولت مصر درگیرند و اساسا آن را «دولت کودتا» می خوانند، حاضر نیستند مواضع دولتی که خود با کودتا بر سر کار آمده را درباره قانون‏مداری در یمن بپذیرند. در واقع همین مخالفت است که این جریان را از سلفیان سنتی حامی دولت متمایز می کند. بر این اساس اخوان المسلمین خود را بر سر یک دوراهی می بیند:

  1. ایستادن در کنار گروه شیعی الحوثی که به باور آنها علیه دولت، کودتا کرده است.
  2. ایستادن در کنار «عبدالفتاح السیسی» که به باور اخوانی‏ها علیه دولت قانونی مرسی کودتا کرد.

موضع اخوانی ها در این باره دوپهلو بود. این گروه هم از «قانون مداری» در یمن حمایت کرد و در عین حال تجاوز خارجی به این کشور را نیز محکوم کرد. با این وجود اما وابستگی این جماعت به شاخه اخوانی اش در یمن یعنی حزب «اصلاح» که از رقبای جدی گروه انصارالله به شمار می رود، پیچیدگی های یمن را برای اخوان المسلمین بیشتر کرده است. به ویژه آنکه حزب اصلاح آشکارا از عملیات نظامی عربستان حمایت کرده و از حامیان خود خواسته برای مبارزه با حوثی ها متحد شوند. با این حال اما به نظر می رسد موضع این گروه در عدم حمایت از دخالت نظامی بسیار شکننده است. به عنوان مثال، شبکه رسانه ای «رصد» وابسته به اخوان المسلمین مصر نه تنها به طور ضمنی این عملیات را تایید کرد بلکه با تغییر سیاست اعلامی خود از عبارت «وزیر خارجه مصر و ارتش مصر» به جای «وزیر خارجه دولت کودتا» استفاده کرد. رویکردی که کم و بیش در میان دیگر رسانه های اخوان نیز دیده می شود.

از سوی دیگر، شاهد تغییر رویکرد برخی جریان های حامی اخوان المسلمین نیز بوده ایم. به طور مثال در عربستان، برخی داعیان سلفی که پیش از این از مخالفان سرسخت السیسی و «کودتا» در مصر بودند در چرخشی آشکار از ائتلاف سعودی حمایت کردند. به طور مثال شیخ «محمد العریفی» در خطبه نماز جمعه خود از جوانان یمنی خواست "دستان خود را علیه ائتلاف «توحید و سنت» آلوده نکنند." موضعگیری العریفی کاملا بر یک تقابل طائفه ای و مذهبی تاکید دارد و به یمنی ها توصیه می کند که "خنجر و بازوی حکومت صفوی رافضی فارس نباشند."

در تغییر رویکردی دیگر شاهد آن بودیم که سودان «عمر البشیر»، شاخه مهم دیگری از اخوان المسلمین نیز که روابط خوبی با محور ایران در منطقه داشت در موضعی صریح، قاطعانه از اقدام نظامی عربستان حمایت کرد. به نظر می رسد سودان این تصمیم را در چارچوب تغییر سیاست های جدیدش برای نزدیکی به ریاض اتخاذ کرده است.

جریان موسوم به «وسطیة» و نهاد رسمی آن یعنی «اتحادیه جهانی علمای مسلمان» به زعامت شیخ یوسف القرضاوی که به نوعی مفتی جماعت اخوان به شمار می رود نیز از عملیات «طوفان قاطعیت» حمایت کرد. با این وجود اما این حمله با سکوت معنادار شخص قرضاوی همراه بود. به نظر می رسد قرضاوی نیز که خود را در همان تنگنای اخوانی ها می بیند، سکوت در قبال این قضیه را به ایستادن در کنار السیسی ترجیح داده است. بویژه آنکه وی در جریان برکناری مرسی به هیچ وجه دل خوشی از خاندان سعودی نداشته است.

سلفیان جهادی: بازرترین جریان سلفی جهادی یعنی سازمان القاعده، مشخصا موضع صریحی درباره این عملیات ارائه نداده است. هرچند القاعده و گروه های نزدیک به آن ظاهرا هیچگاه ائتلاف عربستان، امارات و مصر را اساسا به رسمیت نمی شناسند اما واقعیت آن است که این جریان هیچگاه از تضعیف گروه انصارالله ناراضی نیست و یکی از رقبای جدی این گروه به شمار می رود. این موضوع بویژه از آن جهت قابل توجه است که بسیاری بر این اعتقادند که القاعده و گروه «دولت اسلامی» (داعش) نقش «ارتش نیابتی عربستان» را در یمن بازی می کنند. از این رو است که در گفتمان حوثی ها به آنها «داعش سعودی» اطلاق می شود.

واقعیت آن است که «طوفان قاطعیت» را باید بهار گروه «داعش» نیز توصیف کرد‏. سران داعش که البته برخلاف القاعده، رویکردهای شدیدتر ضدشیعی دارند از عملیات نظامی عربستان حمایت کرده اند و به نظر می رسد اوضاع آشفته و هرج و مرج ناشی از عملیات نظامی عربستان را فرصت مناسبی برای گسترش نفوذ خود می بینند. در هر حال با وجود سیاست های اعلامی سران کشورهای منطقه که بر لزوم دوری از طائفه گرایی و تقابل مذهبی تاکید دارند، واقعیت آن است که منطقه درگیر یک جنگ طائفه ای و مذهبی تمام عیار شده است. فارغ از تمامی انگیزه های راهبردی، باید گفت شاکله و اساس اندیشه طرح دخالت نظامی در یمن، رویکردهای مذهبی و طائفه گرایانه مبتنی بر مقابله با گسترش حوزه قدرت شیعیان در منطقه بوده است.

انتشار اولیه: جمعه 28 فروردین 1394 / انتشار مجدد: چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394

کلید واژه ها: اخوان المسلمین انصارالله یمن سلفی محمدرضا عشوری مقدم


نظر شما :