ماهیت واقعی سیاست خارجی ایران

دیپلماسی تهران انقلابی است؟

ایران اصولا اقدامی بی‌مهابا انجام نمی‌دهد. تهران هیچگاه دولتی را در کشوری سرنگون و جنگی را آغاز نکرده و در مقابل راه‌های ساده‌تر و کم‌هزینه‌تری را برای دستیابی به اهداف خود برگزیده است.
دیپلماسی تهران انقلابی است؟

نویسنده: پیتر بینارت

دیپلماسی ایرانی: در بیشتر انتقادهای مطرح شده در مورد توافق بر سر چارچوب توافقنامه نهایی هسته ای باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا با ایران، به ماهیت «انقلابی» سیاست خارجی ایران اشاره شده است. دیوید بروکز هفته پیش در مقاله ای در نیویورک تایمز نوشت: «با توجه به ماهیت دولت ایران، توافق رئیس جمهور اوباما با این کشور قماری بزرگ است. آیا آنها هنوز با تمام وجود به انقلاب خود ایمان دارند و ممکن است از ثروت خود پس از لغو تحریم ها برای صادر کردن این انقلاب و ایجاد بی ثباتی در منطقه استفاده کنند؟» هنری کیسینجر و جورج شولتز نیز هفته پیش در مطلبی که در وال استریت ژورنال منتشر شد، هشدار دادند: «مقامات ایران از جمله رهبر معظم این کشور همچنان در مورد مفهوم نظم بین المللی اظهارات انقلابی ضد غربی بیان می کنند.» جاشوا موراوچیک نیز ماه گذشته در مطلبی در مورد بمباران ایران هشدار داد: «ایران قصد دارد انقلاب اسلامی خود را در سرتاسر منطقه خاورمیانه و ورای آن گسترش دهد.»

اما هر چه بیشتر به این مطالب توجه کنید، این انتقادها کمتر متقاعد کننده به نظر می رسند. اول اینکه اگر فرض را بر این بگیریم که سیاست خارجی ایران «انقلابی» است، باز هم این مسئله نمی تواند توافق لوزان را زیر سوال ببرد. تاکید بر ماهیت انقلابی سیاست خارجی ایران تاثیری بر حمایت و یا رد مذاکرات کنونی نخواهد داشت.

دوم این که استفاده از واژه «انقلابی» به عنوان صفتی برای ایران از سوی بروکز و موراوچیک، عجیب است. از هر جهتی به شرایط بنگریم، این ایران نبود که صدها هزار نیرو را برای سرکوب کردن یک رژیم عرب به امید ایجاد انقلابی در خاورمیانه به منطقه اعزام کرد. این جورج بوش رئیس جمهور آمریکا بود که دست به چنین کاری زد که از حمایت بروکز و موراوچیک برخوردار بود. از همان زمان به بعد نیز نومحافظه کاران عمدتا از اوباما انتقاد کردند که چرا ایجاد انقلاب به شیوه ای خشونت آمیز را در ایران، سوریه، کوبا و روسیه پیگیری نمی کند. آشکار است که ایدئولوژی انقلابی آمریکا با ایران بسیار تفاوت دارد. انتقاد این افراد از ایران برای صادر کردن «انقلاب» زمانی که از دولت آمریکا می خواهد انقلابی مختص به خود را صادر کند، چندان منطقی به نظر نمی رسد.

اما مهم ترین مسئله این است که سیاست خارجی ایران به اندازه انتقادهای مطرح شده از سوی بروکز، موراوچیک و کیسینجر، انقلابی نیست. برای نمونه می توان از سوریه شروع کرد. بسیاری از حمایت ایران از دولت بشار اسد رئیس جمهور سوریه ناراحت هستند؛ اما حتی این حمایت را نمی توان انقلابی خواند. طبق تعریف گوگل، «انقلاب» به معنای «استفاده از زور برای براندازی دولت و یا نظامی اجتماعی با هدف جایگزین کردن دولت و یا نظامی جدید» است. عربستان سعودی و قطر چنین خواسته ای دارند: آنها می خواهند دولتی سنی را که متحد آنها باشد، جایگزین دولت اسد کنند. داعش نیز خواسته ای مشابه دارد: سوریه را از روی نقشه پاک و خلافتی را جایگزین آن کند. ظاهرا خواسته بروکز و موراوچیک نیز شبیه به موارد قبلی است: اسد را از ریاست جمهوری برکنار و دموکراسی حامی آمریکا را جایگزین آن کنند.

اما در مقابل، ایران از رئیس جمهوری حمایت می کند که 15 سال قدرت را در دست داشته است. به دنبال «استفاده از زور برای براندازی دولت و یا نظامی اجتماعی با هدف جایگزین کردن دولت و یا نظامی جدید» نیست و در حقیقت سعی دارد از چنین اتفاقی جلوگیری کند.

سیاست ایران در عراق نیز «انقلابی» نیست. این آمریکا بود که در سال 2003 انقلاب را به عراق کشاند. دولت بوش رژیم صدام حسین را سرنگون کرد و بر انتخاباتی نظارت کرد که در نتیجه آن اکثریت شیعه عراق قدرت را در کشور در دست گرفتند. از آن زمان به بعد آمریکا سعی کرده است شیعه در عراق در قدرت بماند بدون اینکه به سنی های عراق و یا کردها آسیبی برسد. ایران نیز سیاستی مشابه در عراق داشته است، چرا که عراقی های شیعه بیشتر طرفدار ایران هستند. نیروی انقلابی امروز در عراق، نیروهای داعش است که سعی دارد دولت عراق را برکنار و خلافتی را جایگزین آن کنند. کردهای عراق را نیز می توان تا اندازه ای انقلابی دانست، چرا که به دنبال تشکیل کشوری مستقل هستند.

همانند آمریکا، ایران نیز سعی دارد نظم را در دوران پس از صدام در عراق حفظ کند. علی واعظ از گروه بین المللی بحران در این زمینه خاطر نشان کرد ایران با کردها رابطه خوبی دارد و به آنها در مبارزه علیه داعش کمک کرده است. ایران حتی در اقدامی ناموفق سعی کرد نوری المالکی رئیس جمهور پیشین عراق را قانع سازد که با سنی های کشور همانند بیگانگان رفتار نکند. کنت پولاک از موسسه بروکینگز تصریح کرد: «تا سال 2013، ایران نیروی بازدارنده اصلی در مقابل مالکی بود. ایرانی ها به مالکی می گفتند که دست از مجادله بردارد، چرا که در نهایت اقدامات وی به شورش سنی ها منجر می شود. دولت اوباما رفتارهای مالکی را نادیده گرفت. آمریکایی ها تنها می خواستند نتیجه حمله به عراق موفقیت آمیز به نظر برسد. ایرانی ها کسانی بودند که به مالکی یادآور شدند اشتباه می کند.»

ایران حتی به رغم حمایت از حزب الله، در لبنان نیز انقلابی عمل نکرده است. در مقابل، عربستان سعودی از گروه سنی 14 ماه مارس که در واکنش به قتل رفیق حریری نخست وزیر پیشین لبنان تشکیل شد، حمایت می کند. به طور قطع ایران می خواهد که حزب الله نفوذش را در لبنان حفظ کند؛ اما در حقیقت تنها دلیلی که جنگ داخلی سوریه به رغم پیش بینی ها به لبنان کشیده نشد، این بود که نه ایران و نه عربستان سعودی سیاستی انقلابی را در این کشور دنبال نمی کردند. به نظر می رسد هر دو کشور دریافته اند برای جلوگیری از فروپاشی لبنان می بایست با گروه های تحت حمایت طرف مقابل کنار بیایند. حلال کاشان استاد علوم سیاسی در دانشگاه بیروت پاییز گذشته در گفتگو با روزنامه دیلی استار گفت: «عربستان سعودی، ایران و آمریکا برای جلوگیری از فوران بحران موجود در لبنان تلاش می کنند.»

شاید تنها در دو مورد، یمن و اسرائیل، بتوان سیاست ایران را انقلابی خواند. ایران در یمن از حوثی ها حمایت می کند که به دنبال کسب قدرت در کشور هستند، اما حتی در این مورد نیز آدام بارون از شورای روابط خارجی اخیرا در گفتگو با ان پی آر تصریح کرد: «اینطور نبوده که ایران حوثی ها را تشکیل دهد و اینطور نیست که حوثی ها تحت کنترل ایران باشند. این گروه ریشه عمیقی در مسائل داخلی در یمن دارد.» شاید در دیدی ساده انگارانه حمایت ایران از حوثی ها سیاست انقلابی توصیف شود، اما نقش تهران در درگیری ها در این کشور به اندازه ریاض پررنگ نیست. عربستان سعودی همسایه جنوبی خود را بمباران و بندرهای این کشور را تعطیل کرده است!

در نهایت به سیاست های ایران در اسرائیل می رسیم: ایران نمی خواهد که اسرائیل وجود داشته باشد؛ اما حتی در مورد اسرائیل نیز ایران در دنبال کردن اهداف خود کاملا محتاطانه عمل می کند. ایران از جنبش های حزب الله و حماس حمایت می کند، اما هیچگاه این گروه ها را به آغاز جنگی تمام عیار علیه اسرائیل ترغیب نکرده و عواقب اقدامات خود را در نظر گرفته است. پولاک در این باره گفت: «هیچگاه شاهد این مسئله نبودیم که ایرانی ها حزب الله را به اقدامی غیرمنطقی و جنون آمیز ترغیب کنند.» ایران می خواهد که مقامات اسرائیل بدانند این کشور توانایی به خاک و خون کشیدن اسرائیلی ها را دارد، اما هیچگاه اجازه نمی دهد دشمنی ها به شرایطی خارج از کنترل بیانجامد. برای نمونه، در ماه ژانویه یک فرمانده نظامی ایرانی و پسر فرمانده نظامی پیشین حزب الله در حمله هوایی اسرائیل کشته شدند. به گزارش هاارتص، اسرائیل از ایران درخواست کرد خویشتنداری پیشه کند. حزب الله واکنشی محدود به حمله هوایی اسرائیل نشان داد و بدین ترتیب درگیری از کنترل خارج نشد.

ممکن است مقامات ایرانی سیاست خارجی خود را «انقلابی» بنامند همانطوری که رئیس جمهور آمریکا ادعا می کند سیاست های خارجی همواره از باور «آزادی» نشأت می گیرند. اگرچه ایران دست کم تا زمانی که آمریکا را دشمن خود بداند برای کاهش نفوذ این کشور در خاورمیانه تلاش می کند، اما این اقدام ایران از دیدگاهی سیاسی ناشی می شود و نه ایدئولوژی بی پایه و اساس. ایران اصولا اقدامی بی مهابا انجام نمی دهد. تهران هیچگاه دولتی را در کشوری سرنگون و جنگی را آغاز نکرده و در مقابل راه های ساده تر و کم هزینه تری را برای دستیابی به اهداف خود برگزیده است.

منبع: آتلانتیک / مترجم: طلا تسلیمی

کلید واژه ها: سیاست خارجی ایران اقدامات آمريكا در خاورميانه


نظر شما :