جنگ سنی- سنی در راه است؟

عراق و بحران ناتمام داعش

۱۸ خرداد ۱۳۹۴ | ۱۵:۳۲ کد : ۱۹۴۸۲۲۰ خاورمیانه یادداشت
علی الموید عضو مجلس اعلای اسلامی عراق در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی به بررسی تحولات عراق و پیشروی داعش پرداخته است.
عراق و بحران ناتمام داعش

دیپلماسی ایرانی: از 18 استان عراق در حال حاضر 9 استان جنوبی شیعه نشین و 3 استان کردنشین شمال عراق در امنیت و ثبات کامل به سر می برند. پایتخت بغداد و استان دیالی و همچنین مرکز شهر کرکوک نیز با ناامنی های ادواری (ماشین های بمب گذاری شده یا عملیات انتحاری) رو به رو هستند ولی متعرض هیچگونه عملیات و درگیری نظامی مستقیم با داعش نیستند. مشکل عمده هم اکنون در سه استان صلاح الدین با مرکزیت تکریت، الانبار با مرکزیت شهر الرمادی و نینوا با مرکزیت شهر موصل است.

صلاح الدین از لحاظ نظامی تحت کنترل دولت است ولی هنوز داعش سعی می کند شکست سنگین خود را در این استان با حملات انتحاری و درگیری های غیرمنظم و ادواری جبران کند ولی به صورت کلی هم اکنون صلاح الدین از چنگ داعش نجات یافته است.

الانبار نیز به عنوان بزرگترین استان عراق که تقریبا یک سوم مساحت کشور است، به صورت کامل در دست داعش نیافتاده و هم اکنون فقط شهر الرمادی و روستاهای اطراف آن و شمال استان در مرز سوریه عمدتا در دست داعش است و الباقی هنوز زیر نظر دولت و نیروهای مردمی است که با داعش در حال نبرد هستند. استان نینوا و شهر موصل تقریبا به صورت کامل هنوز بعد از یک سال در اشغال داعش است و فقط نیروهای هوایی عراق و جنگنده های آمریکایی روزانه بعضی از مواضع داعش را بمباران می کنند و هنوز هیچ عملیات زمینی صورت نگرفته است.

دلیل اصلی سقوط الرمادی را می توان در چند نکته دانست:

اول: عدم وجود یک ارتش قوی و منظم با یک استراتژی نظامی دقیق

دوم: عدم همکاری مردم و عشایر سنی با حکومت مرکزی که البته با خسارات جبران ناپذیری برای خودشان همراه بود و هم اکنون ده ها هزار خانوار سنی با فرار از شهرها به سوی بغداد و کربلا و بابل به دنبال پناهگاه و امنیت هستند.

سوم: عدم صدور مجوز از حکومت مرکزی برای وارد شدن نیروهای مردمی الحشد الشعبی به انبار؛ که دلیل این عدم موفقیت خود حکومت محلی و مردم انبار بودند که پس از ورود داعش به استان شروع به درخواست کمک کردند.

البته دلایل تحلیلی دیگری را هم می توان افزود. به طور مثال داعش شکست سنگین خود در دیالی و صلاح الدین را سعی می کند در انبار جبران کند، زیرا صلاح الدین و دیالی دو شاهراه خیلی مناسب برای رسیدن و محاصره بغداد بودند که داعش آنها را از دست داد و به این علت تمام توان خود را در انبار بسیج کرده است.

شکل گیری داعش

داعش تلفیقی است از چهار نیروی اصلی هم پیمان با هم: القاعده، حزب بعث، گروه های مسلح اسلام گرای تندرو و برخی افراد عشایر سنی. البته برای درک انسجام این گروه ها باید آنها را تفکیک کرد. القاعده در عراق عملا قبل از سقوط صدام و با همکاری او احیانا یا چشم پوشی نظام بعثی به تدریج وارد عراق شد تا بتواند به عنوان نیروی کمکی و غیرمنظم در جنگ صدام با آمریکا وارد عمل شود. صدام خوب می دانست که از لحاظ مردمی دیگر جایگاهی ندارد؛ حتی نزد سنی ها و به این علت القاعده که او در ظاهر اختلافات عقیدتی داشت را به میدان آورد تا حداقل آنها بتوانند برای وی بسیج مردمی در مناطق سنی را ولو به صورت جزیی و غیرمستقیم انجام دهند.

البته اقدامات فرهنگی برای رشد وهابیت و تندروی سنی از سال 1995 میلادی آغاز شده بود. القاعده نتوانست مانع سقوط صدام شود ولی عملا با جذب نیروهای عرب از خارج عراق به داخل و همچنین عضوگیری داخلی با تکیه بر شهرت و آوازه خود بعد از 11 سپتامبر به میدان آمد و با شعار جنگ با اشغالگران آمریکایی عملا با ضربه زدن به معادله جدید سیاسی با شیعه کشی و تفرقه اندازی بین سنی و شیعه به کار خود ادامه داد. تا سال 2006 میلادی ابومصعب زرقاوی تروریست اردنی الاصل رهبری القاعده را بر عهده داشت و تا این سال کلا پست های کلیدی همه در دست عرب ها بود ولی از این سال به بعد القاعده رهبری خود در عراق را به عراقی ها تحویل داد و در ابتدا ابوعمر البغدادی و سپس ابوبکر البغدادی رهبران القاعده در عراق شدند. هنر ابوبکر البغدادی یا همان (ابراهیم عواد ابراهیم البدری) در این بود که توانست با 4 ترفند اساسی کلا القاعده و دیگر گروه های تندرو را یکجا جمع و با هم ذوب کند:

اول: بومی کردن سران القاعده در عراق

دوم: جذب نیروهای نظامی ارتش سابق عراق

سوم: جذب نیروهای جوان از داخل و خارج عراق و احیای بدنه پیر و فرسوده القاعده با نیروهای تازه نفس

چهارم: توسعه عملیات تروریستی و عملیات نوعی با برد رسانه ای بالا

البغدادی با این کار عملا تمام معترضان و نیروهای چریکی مسلح که هم عقیده هم نبودند را در هم ذوب کرد. سپس برای شروع کار نیروهای خود را به سوریه اعزام کرد و در سوریه به جنگ سه طرف اصلی منازعه یعنی دولت، معترضان و النصره نماینده رسمی القاعده رفته و آنان را از صحنه خارج کرد. این نقطه آغاز سرپیچی از ایمن الظواهری رهبر القاعده بود و داعش (الدوله الاسلامیه فی العراق و الشام) به عنوان یک گروه تروریستی بزرگ از قاعده اعلان استقلال کرده و به عنوان خطرناکترین گروه تروریستی جهان متولد شد.

همزمان با پیروزی های داعش در سوریه این گروه چندین عملیات نوعی و رسانه ای را در عراق اجرا کرد که مهمترین آنها آزادسازی هزاران تروریست خطرناک محکوم به اعدام از زندان های عراق بود که همه با تجربه و زبده بودند و به داعش پیوستند. داعش بر خلاف القاعده فقط به عملیات بزن و در رو قناعت نکرده و به دنبال اشغال سرزمینی و تاسیس دولت خلافت اسلامی شروع به تثبیت خود در سوریه (الرقه و حسکه) تا نقاط مرزی عراق کرد. الرقه پایتخت تابستانی هارون الرشید عباسی از لحاظ تاریخ اسلامی – سنی شهر بسیار مهمی بود که داعش آن را با این درک اشغال و تثبیت کرد. تعداد نیروهای داعش تا قبل از اشغال موصل 20 هزار جنجگو ارزیابی می شد که از 80 کشور گردهم آمدند. با اشغال موصل و طی یک سال گذشته این عدد تا 100 هزار نیرو آمار داده شده است که عدد بسیار بزرگ و متنابهی است.

اهداف اقتصادی داعش

از لحاظ اقتصادی داعش 5 محور اساسی را به ظاهر دنبال می کند:

اول: قاچاق نفت

دوم: قاچاق عتیقه جات

سوم: مالیات از تجار و کسبه

چهارم: حمله به بانک ها (فقط در موصل داعش با حمله به بانک ها بیش از دو میلیارد دلار دزدی کرده است)

پنجم: گروگانگیری و مطالبه پول از خانواده قربانیان

این منابع کسب درآمد را می توان به کمک های کشورهای پشت پرده نیز اضافه کرد.

داعش عمدتا با حمله به انبارهای اسلحه دولتی در دو کشور سوریه و عراق، تسلیحات خود را تامین می کند. همانطور که می دانید سوریه از کشورهای تراز اول تسلیحات در منطقه به حساب می آید و در عراق نیز داعش میلیاردها دلار اسلحه از دولت در موصل و غیره به دست آورده است. البته خرید اسلحه از بازار سیاه نیز در کارنامه داعش ثبت شده است. علت قدرت داعش را می توان در چهار نکته اساسی محصور کرد:

اول: شعار و اهداف و عقیده داعش بر اساس خلافت اسلامی و غرب ستیزی و شیعه ستیزی بنا گذاشته شده است.

دوم: وجود تعداد زیادی از نیروهای زبده و آموزش دیده نظامی در صفوف داعش

سوم: مشی نظامی داعش که با به کارگیری وحشیانه ترین روش ها (سر بریدن، انسان سوزی و قطع دست و پا و شکنجه و ویرانی) با القای رعب و وحشت در همه جا سعی می کند جنگ را آغاز نکرده، ببرد.

چهارم: زبردستی فوق العاده داعش در کار رسانه و جنگ روانی و شایعه پراکنی

داعش و آمریکا

در مورد رابطه داعش و آمریکا باید گفت این مساله کمی پیچیده و نیاز به تفکیک و تحلیل دارد. آمریکایی ها همیشه به دنبال زدن چند هدف با یک شلیک هستند و داعش با اینکه خود را دشمن غرب تعریف می کند، اما اهداف زیادی را برای آمریکا نیز تامین می کند. آمریکایی ها اصولا همیشه به دنبال ساخت فرصت یا تبدیل تهدید به فرصت هستند. اداره تناقضات در کشورهای خاورمیانه همیشه یک اصل در سیاست آمریکا بوده و هست. موارد اهمیت داعش برای آمریکایی ها عبارتند از:

  1. اعاده حیثیت آمریکا پس از خروج نیروهای نظامی اش از عراق؛ زیرا آمریکایی ها قبل از توافق خروج از عراق همیشه به دنبال اقناع عراقی ها در ضرورت وجود یک پایگاه نظامی و تعدادی نیرو با مصونیت قانونی در آن بودند که پارلمان به کلی مخالف آن بود و بر اساس توافق امضا شده تمام نیروها از عراق خارج شدند. ریزش امنیت در عراق در واقع یک اعاده حیثیت برای آمریکا یا دقیق تر جمهوری خواهان مخالف خروج از عراق با اوباما بود.
  2. اداره تنش بین سه عنصر اجتماعی شیعی، سنی و کرد در عراق؛ در صورت وحدت ملی به احتمال بسیار زیاد داعش نه توان اشغال زمین و نه عراق نیاز به کمک آمریکایی ها داشت.
  3. فشار بر شیعیان عراق و منطقه و اعاده توازن بین شیعی و سنی در منطقه
  4. داعش دلیل خوبی برای بازگشت نظامی آمریکایی ها تحت عنوان مبارزه با تروریسم در منطقه شد.
  5. از بین بردن نیروهای تندرو سنی و شیعه (از نظر آمریکایی ها البته) از راه جنگ های فرسایشی و کم خرج و کنترل شده؛ که این نظریه در سوریه و عراق از طرف آمریکایی ها دنبال می شود.
  6. تضعیف کشورهای منطقه و مشغولیت زایی برای همه اطراف منازعه؛ زیرا رسیدن داعش به مرزهای ایران، عربستان، ترکیه و اردن تمام این کشورها را نگران و وارد یک چارچوب مضطرب می کند.

در کل به نظر می رسد که آمریکایی ها نه در حال حمایت از داعش، بلکه در حال استفاده و کنترل از این غول بیابانی هستند و برای نابودی آن نیز خیلی عجله به خرج نمی دهند. البته نمی گذارند از کنترل نیز خارج شود.

دشمن شناسی داعش، تفکیک وضع داخلی عراق و همچنین عملکرد بین المللی در عراق، همه و همه موضوعات درگیر بحث هستند و در هم تنیده شده اند. بحث عراق از پیچیدگی فوق العاده ای برخوردار است که از هر زاویه ای می توان تحلیلی خاص ارایه کرد.

 

ما در عراق با یک واقعیت تاریخی رو به رو هستیم. این کشور صدها سال با یک معادله سیاسی تک بعدی اداره می شد و اکنون تغییر این معادله به کلی وضع اجتماعی و سیاسی را دگرگون کرده است. تغییر نفوذ اضلاع مثلث شیعی، سنی و کرد با یک واکنش منفی از هر سه رو به رو شده است. شیعیان اعاده کامل حقوق، کردها اعاده حقوق و توسعه و سنی ها بازگشت به معادله سابق را دنبال می کنند و این تا درک تمام اطراف و ضرورت یک وحدت ملی و دولت سازی یک مشکل باقی خواهد ماند. البته بدان معنا نیست که امیدی برای این وحدت وجود ندارد اما تا پختگی اجتماعی و استقرار سیاسی فاصله بسیار زیاد است. هم اکنون مجلس اعلا درصدد تقدیم یک کاغذ ملی است که تمام مطالبات گروه ها در آن گنجانده شود. طی دوازده سال گذشته معادله این بوده: " به من چه می دهید و چه به دست خواهم آورد." اما معادله جدید این است: " هر گروه چه می خواهد و به میهن و گروه های دیگر چه تقدیم می کند." یعنی یک اعتراف متقابل از همه گروه ها به طرح های یکدیگر. تاکنون این کاغذ زیر نظر سازمان ملل به دست همه گروه ها رسیده و مورد استقبال همه است. امید می رود بتوان با این موضوع همه را گرد یک محاوره میهنی جمع کرد. نام آن مصالحه میهنی و امنیت اجتماعی گذاشته شده است.

روابط عراق با سوریه و روسیه

عراق و سوریه از زمان صدام ارتباط بسیار نزدیکی به روسیه داشتند. روس ها میل دارند نفوذ گذشته خود را با نظام جدید عراق اعاده کنند. تقریبا بیش از نیمی از تسلیحات ارتش عراق، روسی است و در سفر اخیر آقای العبادی، عراق سه میلیارد دلار خرید اسلحه از مسکو داشت. آمریکایی ها از این نفوذ روس ها اظهار نگرانی نکرده و گفتند ما نیاز عراق را درک می کنیم. آمریکایی ها در حل مشکلات خود با روسیه ممکن است عراق و سوریه را نیز محور خوبی ببینند. ما معتقدیم بحران سوریه دلیل اصلی تمام مشکلات در عراق است و از ابتدای سال 2011 اعلام کرده ایم جریانات سوریه امنیت ملی ما را تهدید می کند. بدون شک حل بحران در سوریه کار را در عراق آسان تر می کند. ما یک مرز طولانی با سوریه داریم و عملا تمام نقاط مرزی در اختیار داعش است. امتداد استان های انبار و موصل با سوریه یک امتداد نظامی برای داعش محسوب می شود. عراق در نظر دارد در صورت اعاده موصل با اجازه سازمان ملل در عمق سوریه وارد عمل شود زیرا باید داعش را تعقیب کند. هر کدام از دولت ها چه دولت عراق و چه دولت سوریه اولویت داخلی دارند و این یک عمل تکاملی است. شکست داعش در هر کدام که زودتر صورت گیرد، کار را برای دومی آسان تر خواهد کرد.

جایگاه ترکیه در معادلات عراق

ترکیه اشتباهات بسیار اساسی در منطقه مرتکب شد. ترکیه با عراق  16 میلیارد دلار تبادل تجاری داشت. با وجود داعش این یک ضربه سنگین برای آنهاست. ابهامات زیادی در مورد رابطه داعش با ترکیه وجود دارد به خصوص در سوریه که هر دو منوط به هم هستند. داعش از الرقه و مرزهای سوریه به عراق حمله کرد. بیشتر عناصر و رهبران داعش عراقی هستند؛ یعنی از عراق نیرو می گیرند و این برای سوریه خطرناک است. ترکیه بعد از سقوط اخوان المسلمین در مصر ضربه سنگینی خورد و می خواهد آن را در  سوریه و عراق جبران کند، البته به اشتباه.

عراق و ارتش

مساله ارتش عراق یک مساله پیچیده است. این ارتش با یک تاریخ هشتاد ساله از ارتش های مقتدر منطقه بود که پس از اشغال کویت به شدت تضعیف و آمریکایی ها آن را منحل کردند. اعاده تشکیل ارتش بدون یک دید نظامی درست و بدون به کارگیری سران نظامی جدید و مقتدر صورت گرفت و این علت اصلی شکست ارتش است. طرح نیروهای مردمی را سید عبدالعزیز حکیم در سال 2004 مطرح کرد که آمریکایی به شدت مخالفت کردند. سپس خودشان صحوات را با همان الگو در انبار پیاده کردند که موفق هم بود. مرجعیت نجف اشرف با فتوای تاریخی خود این طرح را در سطح ملی احیا کرد. بدون شک نیروهای مردمی با اراده و عزم دینی و مهینی بسیار موثرتر از ارتشی هستند که یک عقیده سیاسی و نظامی واحد ندارد.

بحران عراق و ایران

بدون تردید جمهوری اسلامی ایران امنیت خود را از امنیت منطقه می داند و حتی با وجود شدیدترین رقبا در منطقه مانند عربستان سعودی سعی در اعاده امنیت دارد. البته مشکل اینجاست که دیدگاه های کشورهای بزرگ منطقه واحد نیست. عراق امروز در قلب این آتش بزرگ منطقه قرار دارد و سعی می کند با همه همسایگان خود پل ارتباطی داشته باشد. امنیت منطقه با تلاش یک یا دو کشور قابل ثبات نیست. عدم تشکیل درست ارتش عراق بدون شک مسئولیت آمریکایی ها به عنوان اشغالگر این کشور است. عدم مشارکت نیروهای مردمی در استان انبار به علت عدم موافقت حکومت محلی برای جلوگیری از حساسیت های مذهبی بود. اما درخواست حکومت محلی انبار از آنها پس از تسلط داعش با موافقت آقای العبادی همراه بود که هم اکنون پیشروی فوق العاده ای داشته اند.

تقسیم عراق

در مورد تقسیم عراق باید گفت این جریان مورد قبول اکثریت مردم این کشور نیست و این فرضیه از طرف برخی تندروهای آمریکایی با دست های پشت پرده صهیونیستی دنبال می شود و آنها سعی می کنند منافع تقسیم را به گروه های مختلف القا کنند. در مورد نظر گروه های عراقی باید گفت شیعیان تقسیم عراق را یک ننگ تاریخی قلمداد می کنند و از لحاظ دینی  (مرجعیت) و سیاسی آن را یک ضرر بزرگ برای خود و دیگر عراقی ها می دانند. شیعیان در عراق 60 درصد ساکنان را تشکیل می دهند ولی از لحاظ جغرافیایی فقط 40 درصد را در اختیار دارند.

از سوی دیگر تقسیم عراق یعنی تشکیل یک دولت شیعی کوچک عرب در وسط دریایی از کشورهای سنی منطقه که تا الان حاضر نیستند واقعیت سیاسی جدید عراق را بپذیرند، چه برسد به وجود یک کشور شیعی مستقل. مضاف بر اینها هنوز درک سیاسی و اجتماعی در سطح عراق به مرحله پختگی و حکومت کامل نرسیده و ترس آن است که کشورهای منطقه با دمیدن در آتش اختلافات به دنبال یک جنگ شیعی_شیعی بین احزاب و استان ها و عشایر شیعه بیفتند. از لحاظ جغرافیایی نیز خط احتکاک بین مرزهای شیعیان و سنی ها بسیار پیچیده است. سامرا با وجود دو حرمین امامین در صلاح الدین مورد قبول نیست که از شیعیان جدا شود یا استان دیالی با وجود 60 درصد شیعه ممکن است وارد تنش نظامی با باقی گروه های سنی و کرد شود که به مصلحت نیست. استان انبار با 4 استان شیعی بغداد، بابل، کربلا و نجف اشرف همسایه است و هنوز بین این استان ها اختلافات مرزی وجود دارد. چون صدام در پی تضعیف شیعه، مساحت زیادی از کربلا را به انبار ملحق کرده بود. این واقعیت ها بدان معناست که تقسیم و تجزیه عراق نه به آسانی که با جنگ های طولانی همراه خواهد بود و جنگ آب را می توان یکی از مهمترین دلایل مخالفت شیعه با تجزیه دانست. این مساله نگران کننده ای برای همه شده و امروز مرجعیت در نماز جمعه به آن اشاره می کند. در مورد سنی ها نیز احتمالا جنگ سنی- سنی بسیار محتمل است. خاصه که هر سه استان انبار، صلاح الدین و نینوا هر کدام ادعای زعامت اهل سنت را دارند، مضاف بر حساسیت های قبله ای و عشایری. در مورد کردها هر چند استقلال کردستان یک آرزو و هدف علنی است اما هنوز شرایط موضوعی آن نه از لحاظ اقتصادی و نه نظامی و نه سیاسی و نه حتی بین المللی و منطقه ای فراهم نشده است. این موضوع بیشتر به عنوان یک اهرم فشار سیاسی بر روی بغداد به کار می رود تا یک طرح اجرایی نزدیک.

در کل باید گفت داعش از نبود هر یک از موارد انسجام میهنی، مشروعیت حکومت ها، وضع اقتصادی و امنیت اجتماعی سود می برد. نکته دیگر آنکه مردم استان انبار در یک سال گذشته بر اساس بمباران رسانه ای اعراب و همچنین حساسیت های مذهبی و مشکلات خود با آقای مالکی تا حدی زیادی با داعش متعاطف بودند؛ اما دخول داعش و قتل عام عشایر و همچنین مهاجرت مردم انبار به بغداد و کربلا ذهنیت آنها را تغییر داد. در عین حال کمک مناطق شیعی، حمایت مرجعیت از مهاجران سنی و کمک به آنها، کمک حشد الشعبی به مردم و تغییر منش حکومت و البته اشتباه های داعش همه به این تغییر ذهنیت کمک کرد. بدون تردید عدم دخول نیروهای حشد الشعبی به انبار بدون موافقت خود مردم و حکومت محلی به همین علت بوده که نمی خواهند تنش زایی کرده و مردم را به داعش سوق دهند. 

کلید واژه ها: عراق داعش علی الموید


نظر شما :