سی ویکمین بخش از سلسله یادداشت‌های جدید سرکیس نعوم:

شاید چین ابرقدرت شود اما روسیه هرگز

۱۲ مرداد ۱۳۹۴ | ۱۲:۳۰ کد : ۱۹۵۰۷۰۸ اخبار اصلی آمریکا آسیا و آفریقا
نویسنده خبر: سرکیس نعوم
چین می‌خواهد ابرقدرت شود. این مساله ممکن است اما ضرورتا لزومی ندارد با امریکا برخورد کند. سیاست امریکا مشورت و همکاری و تکمیل کارها با چین است.
شاید چین ابرقدرت شود اما روسیه هرگز

دیپلماسی ایرانی: برای پنجمین سال است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. امسال نیز بر اساس همان رویه دیپلماسی ایرانی تلاش دارد این یادداشت های را ترجمه و منتشر کند. با این تفاوت که از لحاظ زمانی تلاش می شود نزدیک تر به زمان انتشار آن در روزنامه مرجع یعنی روزنامه النهار باشد و کاربردی ترین آنها در این جا انتخاب و منتشر شود. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شوند که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند. در ادامه بخش سی و یکم این یادداشت ها می آید:

در ابتدای دیدارم با مسئول مهم در کاخ سفید که امور چین را به طور مرتب پیگیری می کند، پرسیدم: «روابط امریکا با چین در مرحله فعلی را چگونه توصیف می کنی؟»

جواب داد: «همکاری دائمی میان ما با چین وجود دارد. ما دائما با چین مشورت می کنیم. چین هم اطلاعات ما را می گیرد و آنها را بررسی می کند و ملاحظاتی را بیان می کند (Notes). چین می داند که امریکا قدرت برتر یا ابرقدرت است، برای همین هدفی که برای خود تعریف کرده این است که همانند آن ابرقدرت شود. اما این را هم می داند که چنین چیزی تا چند دهه آینده اتفاق نخواهد افتاد. علاوه بر آن چین با تمامی ترکیباتش با مشکلات متعددی روبه رو است که بسیاری از بلندپروازی های آن را به تعویق می اندازد. مشکل اصلاحات و آزادی ها را دارد، البته در مورد آزادی ها تنها 5 درصد از مردم به آن اهمیت می دهند. در حالی که این مساله دغدغه مردم در جهان آزاد و بسیاری از کشورها است. در چین فساد گسترده است. اما دولت چین با شدت با آن مبارزه می کند یا تلاش می کند با شدت با خودش مبارزه کند. مبارزه با فساد را به بالاترین سطح رسانده است و همچنان در سطح متوسط و کوچک نیز ادامه می دهد. در چین مشکل مصادره اراضی یا خرید آنها به ناچیزترین قیمت وجود دارد، به نوعی مصادره غیر مستقیم، با این هدف که طرح های بزرگ تجاری و مسکونی و غیره بنا کند. این مساله مالکان کوچک را که بیشتر کشاورز و کارگر هستند، آزار می دهد. سیاست اصلی چین، یعنی هدف اصلی اش ایجاد ثبات یا ادامه ثبات است، این برایش در اولویت است. چین دیگر کشور کمونیستی محسوب نمی شود. کمونیسم رفت اما نظام دیکتاتوری آن باقی مانده است. نیمی از ملت چین "اتنی" یا وابسته به قبائل "هان" هستند. و آن چه بیش از همه امروزه باعث نگرانی چین است، منطقه "سین کیاناگ" است که "ایغورهای" مسلمان در آن ساکنند که بعضی وقت ها در اعتراض به سرکوب و مطالبات حقوق شان تظاهرات می کنند. اما در سال های اخیر "هان"ها گسترش یافتند و نیمی از "سین کیاناگ" یا 50 درصد آن از آن هان ها شد. ما بعضی اختلافات یا تفاوت هایی (Differences) با چینی ها بر سر دریای چین جنوبی داریم. کشورهای متحدی در آن منطقه داریم که از تسلط عملی چین بر منطقه و در نتیجه تسلط آن بر خودشان می ترسند. اختلافات مرزی میان بعضی از این کشورها با چین وجود دارد بیشتر آنها در جزیره های کوچک پراکنده در دریای جنوبی مورد اشاره قرار گرفته اند. این نگرانی هم وجود دارد که چین قدرت نظامی دریایی بزرگی با هدف بسط و تسلط بر منطقه ایجاد کند. البته ما (امریکایی ها) متحدانمان را تنها نمی گذاریم. چین دنبال مشکل نیست همچنین با ما، حداقل تا حالا که این گونه بوده است. ما با هم دائما مشورت می کنیم و تلاش داریم جلوی حوادث (Accidents) پیش بینی نشده را بگیریم. وقتی هم که بعضی وقت ها اتفاقی می افتد فورا با مسئولین در پکن تماس می گیریم و در سطوح مختلف تلاش می کنیم که مشکل را برطرف کنیم یا از تبدیل حادثه به خشونت جلوگیری کنیم. ثبات مهمترین چیز برای چین و همچنین برای ما است.»

پرسیدم: «نظرت درباره کره شمالی چیست؟ در واشنگتن بارها شنیدم که چین می تواند جلوی بسیاری از کارهای آن را تا حد و اندازه ای بگیرد و برنامه هسته ای اش را متوقف کند اما این کار را نمی کند از ترس این که مبادا این مساله به وحدت دو کره بینجامد که در آن صورت یک قدرت اقتصادی و نظامی متحد امریکا به وجود می آید.»

جواب داد: «چین از سیاست های هسته ای کره شمالی راضی نیست و از رفتارهای آن نیز عصبانی است. ما با چین همکاری می کنیم تا بتوانیم مشکلات کره شمالی را حل و فصل کنیم. رهبر آن، کیم جونگ اون، از این بابت در تنگنا است. برای همین به دنبال جایگزینی به جای چین است که همان روسیه باشد. چین نمی تواند جلوی این کره را بگیرد. کره در مرزهایش واقع شده و نمی خواهد هسته ای باشد، اما هم زمان می خواهد در برابر کره جنوبی و متحد یا حتی می توان گفت حامی آن امریکا، شکست بخورد. با علم بر این که کره شمالی با همه جدیتش می خواهد ثبات در شبه جزیره چین (Peninsula) برقرار باشد.»

پرسیدم: «نظرت درباره روابط امریکا و روسیه که در سال های اخیر به دلیل توسعه و نفوذ غربی – ناتو به طرف مرزهای روسیه و بعد از آن به دلیل بحران سوریه و اخیرا اوکراین بسیار متشنج شده است، چیست؟»

جواب داد: «چین لاف Lowkey می زند و جلوی خود را می گیرد و حتی خود را سرکوب می کند و تلاش دارد از غرور و تکبر دور باشد. اما بعضی وقت ها تلاش می کند از مواضع "عالی" که روسیه اتخاذ می کند هم استفاده کند. چین شیفته روسیه نیست اما در این کار برای خود مصلحتی می بیند اما بدون این که نگاه مخالف خود را مخفی کند یا ابتکار عمل را از دست بدهد. چنین چیزی را بیشتر وقت ها در شورای امنیت دیده ایم. البته ولادیمیر پوتین، رهبر روسیه تلاش می کند از چین استفاده کند اما تلاش های مکررش شکست خورده و شاید این شکست هم ادامه یابد برای این که این چین است که از روسیه استفاده کرده و همچنین می کند. روسیه می خواهد دوباره ابرقدرت شود. چنین چیزی محال است برای این که کشور فرسوده ای است.»

پرسیدم: «آیا چین می تواند ابرقدرت جهانی شود؟»

جواب داد: «چین می خواهد ابرقدرت شود. این مساله ممکن است اما ضرورتا لزومی ندارد که با امریکا برخورد کند. سیاست امریکا مشورت و همکاری و تکمیل کارها با چین است. البته شاید اختلافاتی در بسیاری از امور وجود داشته باشد که موجب مشکلات و جنگ شود. در قراردادهای گازی اخیر یا طرح گازی که روسیه به چین پیشنهاد داده چین برنده شده است، مذاکره کرد و توانست قیمت های پایین یا تخفیف در قیمت ها بگیرد که روسیه و رئیس جمهوری آن، پوتین انتظارش را نداشتند. در موضوع هسته ای ایران ما و چین در یک موضع هستیم یا به عبارتی می توانیم بگوییم مواضعمان شبیه به هم است. در موضوع سوریه مواضع چین به مواضع روسیه نزدیک تر است. اما چین مصالحی در سوریه ندارد. برای همین مواضعش در شورای امنیت و خارج از آن "دنبال رو" یا به عبارتی زیر سایه مواض روسیه است برای همین ابتکار عمل در این زمینه ندارد. اما مصالحش با ایران حیاتی است. بخش عمده ای از نیارهای خود در بخش نفت را از ایران وارد می کند و به این کار ادامه هم می دهد. ثبات، این را من باز هم تکرار می کنم، این همه چیزی است که من می گویم، هدف فعلی چین است. این عامل به چین کمک هم می کند تا رشد کند. چین وارد هیچ منازعه ای نمی شود. تنها باری که سرباز فرستاد که چند صد نفر بیشتر نبودند و در چارچوب عملیات صلح بین المللی یا همان حافظان صلح عمل کردند در یکی از کشورهای آفریقایی بود. این سربازها هنوز در سودان حضور دارند. با پاکستان همکاری و مشورت وجود دارد و کارها پیش می روند. این همکاری می تواند با پیوستن افغانستان سه جانبه شود. به هر حال در چین تروریسم اسلامی به معنای تروریسم وجود ندارد. اما ترس از آن وجود دارد.»

در آخر پرسیدم: «گفته می شود که امریکا به چین بدهکار است و برای همین وضعیت اقتصادی سختی دارد (چین اسناد خزانه داری امریکا را بیش از سه تریلیون دلار خریده است). جواب داد: «اگر تو 5 هزار دلار امریکا به یک بانک بدهکار باشی نگران می شوی. اما اگر پنج میلیون دلار به تو بدهکار باشد باید دیگر آن احساس نگرانی کند. همین مساله در مورد امریکا هم مطرح است. به مصلحت چین است که اقتصاد امریکا قدرتمند باشد و در رشد دائمی باشد تا در این اسناد متحمل ضرر نشود یا از ارزش آنها کاسته نشود. امریکا همچنان قدرت اول اقتصادی جهان است. آیا چین سال دیگر از آن پیشی خواهد گرفت، نمی دانیم.»

 

ترجمه: سید علی موسوی خلخالی

سرکیس نعوم

نویسنده خبر

سركيس نعوم، نويسنده و روزنامه نگار مشهور لبناني ويكي از ستون نويسان روزنامه النهار است. وی در سال 2011 جایزه جهانی جبران خلیل جبران را در استرالیا دریافت کرد. ...

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ابرقدرت وقت ها چین است


( ۳ )

نظر شما :